مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
به رغم پیشرفتهایی که در علم طب حاصل شده و دانشگاه های دنیا مملو از کتاب و دانشجو و استاد در این رشته است، شفا بخشی گیاهان همچنان تنه به تنه ی علم طب روز می زند.
به علم طب مینگریم که از عمر این علم بیش از 4 الی 5 هزار سال میگذرد و پیوسته دانشمندان مستعد و تیز فهم، عمرشان را در این فن گذراندهاند و چه کتابخانهها که مالامال از نوشتهها و تحقیقها نکردهاند. اما پس از گذشت این عمر دراز، میبینیم جراحی در این علم سهم بسیار زیادی دارد. جراحییعنی چی؟ استاد به نقل از ابن سینا توضیح میدهد: جراحی دلیل بر عجز طب است، زیرا علم طب باید از تدابیر امراض و انحرافهای بدن برآید. این کلام دلیل خوبی است که انسان و عوارض طبیعی آن پس از گذشت چندین هزار سال، هنوز از ابهامات بسیاری برخوردار است و دقایق وجودی او هنوز کشف نگردیده است.
آقا من مریضم، قلبم درد میکند، دریچهی قلبم گشاد شده، تنگ شده، مغزم یک مشکلی دارد، یک غدّه درآورده است، چه کار باید کنیم،؟ ما کاری نمیتوانیم بکنیم ما باید باز کنیم، تیغ بزنیم و آن را برداریم. دارویی، گیاهی، چیزی نیست من بخورم آب شود؟ سرطان خوب شود؟ باید به طور طبیعی اینگونه باشد. جراحی یعنی چه؟ چشمم مشکل پیدا کرده، عمل برای چی؟ من دارویی ندارم بخورم؟ دارویی نیست که تزریق شود که اگر تزریق شد، چشم به حالت اولش باز گردد؟ می گویند «ما نداریم»، فلان جا آب جمع شده، عفونت جمع شده، چاقو میزنیم و آن را در میآوریم، پوست و گوشت را میشکافیم، استخوان را میشکنیم. می پرسیم کار دیگری نمیشود کرد؟می گویند: نه نمیشود.
بالاخره باید دارو باشد که این قضیه را حل کند، چقدر در بخش داروهای گیاهی اطلاعات داریم؟ گیاهان را چقدر میشناسیم؟ خیلی اندک است، هر چند علم بشر در شناخت داروهای گیاهی زیاد است؛ اما در مقابل آن چیزی که نیاز دارد خیلی اندک است.
من دو تا نمونه به شما عرض کنم در سرطانی که خود بنده داشتم، 4 ماه تب و لرز داشتم، هر چه رفتم دکتر، دکتر میگفت ما نمیتوانیم این سرفهها و تب و لرزها را قطع کنیم؛ هر چقدر آنتی بیوتیک و چرک خشک کن به ما میزدند و میدادند میخوردیم، این تب و لرز شدید قطع نمیشد و عفونتها برطرف نمی شد. عمل هم نمیتوانستند بکنند، چون یک غده بزرگ ده سانتیمتری سرطانی در گردن من ایجاد شده بود. میخواستند این غده را در بیاورند؛ اما اگر من بعد از به هوش آمدن، یک سرفه میکردم، تمام اینها را میشکافت. ابتدا باید سرفه قطع میشد، من نمیتوانستم کاری بکنم. هر جا رفتیم، نشد. تا این که رفتیم خدمت حضرت آیت الله آل اسحاق، مجتمع پژوهشگران طب بوعلی، چقدر ساده با من برخورد کرد، گفتند زودتر میآمدی این که چیزی نیست. بعد چهار تا زالو روی غده انداختند، تب و لرز و سرفهی چند ماهه تمام شد. در طب سنتی، به آن، می گویند «کرم مقدس». تا این تب و لرز قطع نشد، پزشکان نتوانستند دست به کارشوند برای عمل. تازه راه دیگر هم داشت، اما دستورالعملش خیلی سخت بود و اطرافیان هم توصیه کردند که آن دستورالعمل انجام نشود.
همه سرطانیها که نباید شیمیدرمانی کنند. آیا راهی نیست که این غدهها به صورتی دفع شود و نیازی به شکافتن نباشد؟ طب ناقص است، خدا رحمت کند حضرت امام را که میفرمود: طب ما، طب استعماری است.یک جانبازی آمده بود پیش آقای آل اسحاق و میگفت پزشکان میخواهند قلبم را عمل کنند رگهای قلبم همه بسته است. عمل هم میدانید یعنی چی؟ یعنی قفسه سینه را با یک اره میشکافند و بازش میکنند و قلب را بیرون میکشند، کارهایی میکنند که حالا آن رگها باز بشود، بعد سر جایش میگذارند، قفسه سینه را میبندند که جوش بخورد. رویش را بخیههای بزرگ میزنند که دیگر آدم رغبت نمیکند آن را نگاه کند.
ایشان خدمت آقای آل اسحاق آمد و او هم چند زالو روی قلبشان انداختند. بعد از چند جلسه جعبه شیرینی گرفته بود و آمده بود و گفت که قلبم باز شده. خانم و آقایی از آمریکا آمده بودند آنجا، قلبشان باز شده بود. این شکاف و جراحی و تیغ و بزن و بشکن و بِبُرّ و بدوز!
یکی از بزرگان به من میگفتند: یکی از اولیاء خدا مهمان من بود. آدم خیلی عجیبی بود، طیالارض داشت. کارهای خیلی عجیب و غریبی میکرد. میگفت: ما نمیتوانستیم او را در خانه نگه داریم. من یک هفته خواستم او را در خانهمان نگه دارم، اما ایشان از خانهی ما رفت. نمیدانستم کجاست؟ بالاخره زمانی فهمیدیم که در یکی از خیابانهای یکی از شهرستانها دیده شده بود. رفتیم و ایشان را آنجا پیدا کردیم. گفتند: چند روزی آمدم در این بیابانها با این گیاهها صحبت میکردم، گیاهان میگفتند که شماها خیلی آدمهای نادانی هستید، قدر ما را نمیدانید، همهی گیاهان را خدا برای شما آفریده است. (هو الَّذی خَلَقَ لَکُم ما فِی الارضِ جَمیعا= و خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید، سوره مبارکه بقره، آیه 29)
خود خدا که میگوید هر چه که روی زمین است را برای تو آفریدیم، شما چرا از ما استفاده نمیکنید؟ ما برای شما آفریده شده ایم، شما اصلاً نمیدانید ما کی هستیم. چی هستیم. به چه درد شما میخوریم. پایتان را میگذارید روی ما و رد میشوید و میروید. بشر البته خیلی استفادهها از گیاهان کرده است، بعضی از آنها را در مصارف زینتی استفاده کرده اما بقیهاش بدون استفاده مانده است.
بعد میگفت به این گیاهها گفتم که شما به چه دردی میخورید؟ گفت من و این یکی و این یکی و اینیکی را بگیرید، ترکیب کنید، پماد ضدسوختگی میشویم که اگر شما به سوختگی 100درصد بزنید جا در جا پوست در میآورد، این پوست سوختگی میریزد، پوست دیگری جایگزین میشود. میگفت من با چشم خودم این پماد که از چند تا گیاه گرفته بود را دیدم و روی سوختگیها امتحان هم کردیم و جواب گرفتیم.
بعد هم این ولی خدا مرد و این اطلاعات را با خودش برد. بشر چه میداند؟ الان تا میگویند دو بیشتر است یا سه، تیغ را میکشد، شمشیر را بیاور و قطع کن و ببر و دور بیانداز، این اصلاً به درد نمیخورد. الان بعضی از قسمتهای بدن را به راحتی میبرند و دور میاندازند. لوزهها را دور میریزند. اگر عضوی دور ریختنی است، چرا خدا آن را آفریده است!؟ به طور مثال، لوزه را برمیدارند، آپاندیس را برمیدارند و به راحتی جراحی میکنند. یک بار به یکی از این جراحهای معده گفتم شما معده را عمل جراحی میکنید که خوب شود، چه کار میکنید؟ گفت: هیچی، عصبش را قطع میکنیم که دیگر درد را احساس نکند. این در حالی است که بشر این همه پیشرفتهای علمی کرده است. اما انسان با این همه توانایی، یک چیز را خوب میکند، اما در عوض ده چیز را خراب میکند.
زمانی من مجبور بودم دارویی مصرف کنم که عوارضش بسیار اذیتم میکرد. به دکتر گفتم این دارو من را اذیت میکند و تا مرز سکته قلبی و مغزی و مرگ پیش میروم. دکتر با خونسردی جواب داد اخیراً قرص دیگری آمده که عوارض کمتری دارد. رفتم از داروخانه گرفتم، در بروشور قرص حدود 50 عارضه دارد. سکته قلبی، سکته مغزی، آبریزش چشم، سوزش پوست، دوبینی، کم شدن سوی چشم و صدای گوش و...
آیا هدف از ساختن این دارو واقعا درمان است؟! اصلا داروی بدون عوارض وجود ندارد.
اینکه امیرالمومنین علی (علیهالسلام) میفرمایند: درد را تحمل کنید؛ اما دارو نخورید، شاید ناظر به همین عوارض باشد. زمانی دارو بخورید که دیگر کارد به استخوان رسیده باشد. متأسفانه در کشور ما مصرف دارو بسیار زیاد است.
برگرفته از مباحث بهترین دعا برای خود و دوستان جلسه اول
کلیدواژه ها:
آثار استاد