مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
هیچ نعمتی لذت بخش تر از امنیت وجود ندارد. امنيت همین آرامشى است كه امروز ما داريم. هيچ ناراحتى و اضطرابى نداریم که از اینجا بلند شويم، برويم به سوی منزل مان.
درود و صلوات بر بسیجیانی كه 8 سال چنان غیورانه و مردانه جنگیدند که نگذاشتند اضطراب به پشت جبهه بیاید. آقایان در پشت جبهه اصلاً نفهمیدند كه مملكت درگیر جنگ است. خیلى راحت آنها كه مى خواستند فسق و فساد كنند؛ فشارى روى آنها نداشت. اگر دوباره جنگ شود و قرار باشد كه چنین نیروهایى نباشند، خواهید دید که اضطراب به چه حدی خواهد رسید.
در كشورهایى كه جنگ است، ببینید چه مصیبتى دارند. مگر جوان مى تواند برنامه ریزى كند؟ در چنان کشورهایی، جوان نشسته براى خود برنامه ریخته که دانشگاه می روم، بعد با فلانى ازدواج مى كنم؛ یک دفعه یقه اش را مى گیرند و می برند به جبهه و دو هفته بعد مى بینى دو تا پایش نیست. بگذریم از بچه بسیجى هایی كه خودشان جبهه مى رفتند؛ وقتی مجروح می شدند یا دست و پا و چشم شان را از دست می دادند؛ احساس می کردند که هیچ چیزی از دست نداده اند. آنها با چشم و پای مصنوعی دوباره در جبهه حاضر می شدند.
رسول اكرم (صلى الله علیه وآله) در شهر جوانى را دیده بودند. حضرت فرمود: یكى از اعضاى بدن این جوان زودتر از خودش به بهشت مى رود. سالها گذشت. زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن جوان در ركاب حضرت دستش را از دست داد. آن موقع متوجه شدند كه حضرت رسول چه فرموده بودند. جوان رزمنده ی ما چشم مى داد، نمى گفت چشمم از دست رفت؛ مى گفت: چشم به دست آوردم؛ می گفت چشمم را بیمه كردند و زودتر به بهشت رفت. شما 8 سال جنگ كردید، هیچ كس به درب منزل شما نیامد که بگوید آقا بیا برو جبهه. اما صدام جیش الشعبی تشكیل داده بود. مگر كسى جرأت داشت که به جنگ نرود؟ در جا اعدامش مى كردند. درحالی که در 8 سال جنگ علیه ایران، فشار فقط روی عده مخصوصی مثل جوانها و بچه بسیجی ها و خانواده شهدا زنها و مادران شهید بود. سوء استفاده از آزادى زیاد، سوء استفاده امنیتىِ که صورت گرفت. فقط تعدادی از خانواده های بسیجی، ارتشى و سپاهى ها فشار را تحمل کردند. ولى در كشورهاى دیگر فشار روى همه تقسیم مى شود، یعنى وقتى جنگ شود براى همه جنگ مى شود.
ما باید قدر امنیت را بدانیم. فرهنگ ما فرهنگِ تشیع است كه امنیت مى آورد. چون در مملكت، دین و جوانمردى و مهربانى زیاد است. بین دین و عاطفه رابطه مستقیم وجود دارد. هر مقدار دین زیادتر باشد، عاطفه هم زیاد تر می شود. هر چقدر روحیه دینى افزایش پیدا كند، امنیت در جامعه بیشتر می شود. شما جوامع به اصطلاح متمدن مثلا اروپا را در نظر بگیرید. ما استادى داشتیم، مى گفت: ما در آمریكا شبها با اسلحه بیرون مى آمدیم. یعنى در آن کشورها اگر شخصى از خانه بیرون بیاید، نه پدرش، نه مادرش، نه همسرش، امید ندارند كه او به خانه برگردد. به امنیت آنجا اعتماد ندارند. امید و آرامش ندارند. در مدرسه بچه پنجم ابتدایى اسلحه مى كشد و معلمش را مى كشد.
امنیتی برای زن در آن جوامع وجود ندارد. بیشترین آمار مصرف قرص های روانی را دارند. ما باید آن جوامع را از نزدیک ببینیم تا بدانیم، امنیت که یکی از موجبات سعادت است، چیست. هر مقدار فرهنگ خانواده ها به فرهنگ غرب نزدیکتر می شود، احتمال خطر هم بیشتر می شود.
کلیدواژه ها:
آثار استاد