www.montazer.ir
سه‌شنبه 26 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 1905
زمان انتشار: 9 فوریه 2015
 نظر شهید آوینی درباره توجیه غرب‌گرایی نوین

نظر شهید آوینی درباره توجیه غرب‌گرایی نوین

چرا ما باید توسعه پیدا کنیم؟ به این پرسش از سر تسامح پاسخ‌های بسیاری گفته شده است، از جمله:

برای زدودن فقر و رفع محرومیت
برای رفاه بیش‌تر و استفاده از نعمت‌های خدایی
برای آن‌که اصلا خداوند بشر را به همین دلیل خلق کرده است:«آباد کردن کره‌ی زمین»
برای پیشرفت تکنیکی در جهت مقابله با تمدن غرب
برای هم‌پایی با قافله‌ی تمدن پیش‌رفته مغب زمین
برای دست‌یابی به خودکفایی در مقابله با امپریالیسم و دشمنان دیگر انقلاب اسلامی
برای تکامل علمی و صنعتی در حهت تولید سلاح‌های پیش‌رفته‌ی نظامی و دست‌یابی به استقلال سیاسی

اما به راستی این جواب‌ها - و پاسخ‌های دیگری که ممکن است داده شوند، چه نسبتی با اسلام دارند؟ آیا ما این جواب‌ها را مستقیما از مبانی اسلامی در قرآن و روایات و... استخراج کرده‌ایم، یا به مجموعه‌ای از تحلیل‌های جمع آوری شده از مسموعات روزانه و تخیلات من‌درآوردی شبانه یا مقالات علمی و صنعتی ترجمه شده از «ساینتیفیک امریکن»، «نیوزویک»، «نشنال جئوگرافی» و غیره، یا به گزارش سمینارهای دانشگاهی و غیردانشگاهی غربی و شرقی و... اکتفا کرده‌ایم و اصلا به سراغ معارف اسلامی نرفته‌ایم تا بدانیم که آیا قرآن و روایات این تخیلات و تصورات ما را تایید می‌کنند یا خیر؟ و بعضی‌ها هم اصلا در «اصل ضرورت بازگشت ما به مبانی اسلامی در همه‌ی زمینه‌ها» شک می‌کنند و می‌گویند:

چه احتیاجی هست که نظر قرآن و روایات را بدانیم؟ این‌ها جرو مسلمات علمی در مراکز دانشگاهی دنیاست؛ چگونه می‌توان در آن شک کرد؟ مگر نه این است که سراسر دنیا بر همین مبانی عمل می‌کنند؟
این مسائل برای فقه اسلام بسیار تازه است. ما باید صبر کنیم ببینیم آقایان فقها در این موارد چه نظری می‌دهند؛ تا آن روز هم نمی‌توانیم دست روی دست بگذاریم.

بعضی‌ها هم که با یک پیش‌داوری قبلی در میدان آمده‌اند، جواب می‌دهند:

آقا جان! شما دارید به اسلام خیانت می‌کنید. مردم دنیا به ما می‌خندند. معلوم است که اسلام با پیشرفت و تمدن و علم مخالف نیست. اگر فرنگی‌ها کافر هستند، چه ارتباطی با پیشرفت‌های علمی آن‌ها دارد؟ اصلا این نقشه‌ی آمریکاست؛ آن‌ها می‌خواهند ما را در این بحث‌ها بیندازند تا ما از پیشرفت و تکامل غافل شویم و از قافله‌ی تمدن عقب بمانیم و...

و جواب‌های دیگر.

اما از همه‌ی این حرف‌ها گذشته، آیا ما نباید بر مبنای نظریات اسلام و احکام آن در همه‌ی زمینه‌ها عمل کنیم؟ اگر نه، پس آن وجه تمایز ذاتی که انقلاب اسلامی را از سایر انقلاب‌های غیر الهی جدا می‌کند در کجاست؟ آیا همین که مسئولین سطوح بالا مسلمان و بعضا از علمای روحانی هستند کفایت می‌کند و دیگر مهم نیست که این مسئولین بر مبنای اسلام عمل می‌کنند یا نه؟ مسلما این‌چنین نیست.

پس چیست؟

آیا مظاهر این تمدن کنونی بشر که به نام تمدن غربی معروف است، کاملا منطبق بر اسلام است؟ اگر این چنین باشد، البته دیگر جایی برای تردید نمی‌ماند، اما شما را به خدا، برای رسیدن به همین نظریه هم نباید در متون و معارف اسلامی و مخصوصا در قرآن تحقیق کرد؟

البته مقصود ما این نیست که در قرآن بگردیم و درست یا غلط، آیاتی در تایید علم و هنر و صنعت و تشویق انسان به عمران و آبادی و استفاده از مواهب مادی و تسخیر طبیعت پیدا کنیم و این‌ها را دال بر اعتقادات خودمان بگیریم. نه! این کار از بی‌اعتنایی به نظریات اسلام بسیار بدتر و ظالمانه‌تر است. لفظ «علم» در جهان امروز قرن‌هاست که به معنای اصطلاحی خاصی استعمال می‌شود که مترادف با معنای در قرآن و روایات نیست. چگونه می‌توان فی‌المثل لفظ «علم» در قرآن را به معنای «علوم تحربی» گرفت و ادعا کرد که اسلام علوم امروز را کاملا تایید کرده است؟ یا مثلا عده‌ای برای توجیه «گردش‌های علمی و هنری» خویش در خارج از کشور به قرآن استناد می‌کنند و آیه‌ی: «قل سیروا فی الارض» را شاهد می‌آورند!... نه! مقصد این است که حقیقتا نظر اسلام را پیدا کنیم؛ چه در تأیید این تمدن جدید بشر باشد و چه در رد آن.

 

با استفاده از:

شهیدآوینی، سیدمرتضی؛ توسعه و مبانی تمدن غرب؛ تهران: نشر واحه، 1390. صص 11-13

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed