مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
روزی امام علی (ع) موقع خروج از منزل با گروهی برخورد می کند و می پرسد که هستید؟ جواب می دهند که از شیعیان شما هستیم! امام می فرمایند: من در چهره شما نشان شیعیان خود را نمی بینم.
آنان شرمگین می شوند و یکی از آنان از امام می پرسد: نشان شیعیان شما چیست؟
امام سکوت می کند و بعد مردی عابد به نام همّام بن عباده (3) خثیم، امام را سوگند می دهد که آن نشانها را باز گوید، و امام خطبه متقین را بیان می دارند.
البته در نهج البلاغه سوال هَمّام درباره صفات پارسایان است (4) او به امام می گوید: متقین را برایم چنان توصیف فرما که گویی آنان را به چشم می بینم.
امام در جواب او درنگ می کند و سپس می فرماید: ای هَمّام پروای از خدا داشته باش و نیکوکاری کن که همانا خداوند با کسانی است که تقوا بورزند و اهل نیکوکاری باشند.
هَمّام به این سخن قانع نشد و امام را سوگند داد ادامه دهد. امام به درخواست هَمّام شروع می کند اوصاف متقین را می فرماید...
وقتی کلام حضرت به این جمله می رسد که ((دوری متقی از مردم بخاطر کبر نیست و نزدیکی اش به مردم بخاطر مکر نیست)) یک مرتبه هَمّام فریادی کشید و مرد.امام فرمود: به خدا سوگند که بر او از همین می ترسیدم، و سپس فرمود: موعظه ای بلیغ به اهلش چنین می کند.(5)
3. ابن ابی الحدید و صاحب تحف العقول نام پدرش را شریح نه عباده دانسته اند.
4. خطبه 184 نهج البلاغه فیض الاسلام
5. اوصاف پارسایان ص 35- 27
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر
کلیدواژه ها:
آثار استاد