مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
انسان، بدون درک حقیقت «لا اله الا اله» هرگز به باطنِ سالمِ انسانی دست نخواهد یافت. به عبارت سادهتر میتواند گفت که اساساً انسان، جز با لا اله الا الله، معنایی نخواهد داشت. تنها یک انسان حقیقی دائماً در طلب الله و محبت و انس با او (لا اله الا الله) است.
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 13«بحث غفلت » مورخ 93/11/7، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:
طلب؛ شرط اول در رشد انسانی
میدانیم که عالیترین بخش وجود انسان، بخش فوق عقلانی اوست که مسئولیت تربیت نامحدود او (تشبّه به الله) را بر عهده دارد. «الله»، اِله بخش فوق عقلانی انسان بوده و معشوق و محبوب حقیقی او میباشد، به طوری که، کمالِ یک انسانِ حقیقی در تشبّه به این معشوق بوده و رسیدن به این کمال نیز جز با عشق به الله میسّر نمیگردد.
انسان هرگز به کمال مطلق، شباهت نخواهد یافت مگر آنکه طالبِ رسیدن به این کمال باشد. تا طلبِ حقیقی، در وجود انسان شکل نگیرد، اساساً حرکتی نیز از سوی او آغاز نمیگردد. تنها کسی قادر به حرکت در چنین مسیری است که تصمیمِ حقیقی بر اجابتِ ندایِ بخش فوق عقلانیاش داشته و تخلق به اخلاق الله، غایت و آرزوی نهایی زندگیاش باشد. او دریافت هر اسم از اسماء اللهی را یک رشدِ بزرگ برای خود تلقی نموده و به دنبال کسب هر اسم، به دنبال دریافت اسماء بیشتر و بالاتری میباشد. چرا که یقین دارد، هر چه تشبّه او به الله بیشتر میشود، تقرّب او نیز به محبوب و معشوق حقیقیاش افزونتر میگردد.
اگر فعالیتهای فوق عقلانی در انسان، حقیقی و به دور از توهمات باشند، شخص روز به روز بیشتر طالب دریافت اسماء خداوند بوده و تلاش خود را برای رسیدن به این هدفِ بزرگ بیشتر و بیشتر خواهد نمود. شرافت حقیقی در نگاه او، بزرگ بودن در نگاه اهل آسمان است. او تمام مشکلات و خستگیها را در آغوش میکشد تا پلهپله از نردبان انسانیت بالات رفته و به الله و خانواده آسمانیاش لحظه به لحظه نزدیکتر گردد.
نشانههای حرکت حقیقی و بدونِ غفلت
غفلت ممکن است در هر کدام از شئونات وجودی انسان حادث گردد. از نمونههای غفلت در بخش حسی میتوان به عدم رعایت تغذیه سالم، تنبلی در انجام تمارین ورزشی، عدم مراجعه به موقع به پزشک و ... اشاره کرد.
عدم اهمیّت و توجه به مسائل خانوادگی و تنبلی در انجام مسئولیتهای خانوادگی و یا اجتماعی نیز از موارد غفلت در امور طبیعی و حیوانی وجود انسان است. گاه غفلتهای عقلی نیز به صورت عدم تمرکز و توجه برای یادگیری و آموزش های علمی دیده میشود.
امّا خطرناکترین نوعِ غفلت انسانها، غفلت از هدف خلقتشان میباشد. غفلت از ماهیت جنینیِ شان در رحم دنیا که باید به تولد سالم منجر گردد، در غیر اینصورت، از سعادت ابدی محروم خواهند ماند. انسانها برای استفاده از شرایط بهشت، ملزم به کسب چندین اسم به اسماء الهی اند تا بتوانند با باطنی انسانی و سالم به برزخ متولد گردند.
انسان، بدون درک حقیقت «لا اله الا اله» هرگز به باطنِ سالمِ انسانی دست نخواهد یافت. به عبارت سادهتر میتواند گفت که اساساً انسان، جز با لا اله الا الله، معنایی نخواهد داشت. تنها یک انسان حقیقی دائماً در طلب الله و محبت و انس با او (لا اله الا الله) است. برای او ارتباط با آسمان، پرواز با آیههای قرآن و اوج گرفتن تا ملاقات خانواده آسمانیاش، جرعههای مستیآفرینی هستند که برای سرکشیدنشان، از هیچ تلاش و تحملی دریغ نمیکند. عشق او، روز به روز به الله بیشتر میشود. به طوری که خداوند رأس آرزوهایِ او را در آیه 24 سوره توبه، اینگونه اولویت بندی مینماید؛ 1- الله 2- خانواده آسمانیاش 3- جهاد در راه رسیدن به الله.
او زندگی دنیا را تنها به خاطر لذت عاشقیاش با الله و خانواده آسمانیاش دوست دارد و از این لذت، به قدری سرشار است که از کنار دغدغههای دنیاییاش به آسانی میگذرد، تا قلبش برای همآغوشیِ با غیب خالیِ خالیِ خالیِ باقی بماند. امام صادق (علیهالسلام) ایمان حقیقی را اینگونه به تصویر میکشد؛
«لَا یُمْحِضُ رَجُلٌ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ حَتَّى یَكُونَ اللَّهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ وُلْدِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِمْ؛ ایمان هیچ بندهای خالص نمیگردد مگر آنکه خداوند در نزد او محبوبتر از جانش، پدر و مادر و فرزندان و اهلش و مالش و همه مردم باشد».
مؤمن حقیقی، کسی است که حیات حیوانی و متعلقات آن (پدر ومادر، همسر، خانواده، ملیت، قومیت، مال، مسکن، تجارت، پست، مقام و ...) در نزد او محبوبتر از الله و متعلقات نسانی نباشند. او از محدود شدن کمالاتِ بخشهای پایینیاش هراسی ندارد، بلکه آنچه که او را میآزارد، محدودشدن ارتباطش با غیب است. او به خاطر دین از تمام دنیایش میگذرد و دائماً در حال دعوت به سوی الله است. تواصی به حق و صبر از خصوصیات ویژه اوست، چنین کسی حتماً در نگاه اهل آسمان، بزرگ و محبوب است؛
هشدار؛ ورود غیر الله به قلب ممنوع!
قال الصادق (علیه السلام): «القَلبُ حَرَمُ اللّهِ؛ فَلا تُسكِن حَرَمَ اللّهِ غَیرَ اللّهِ؛ دل، حرم عشق به الله است، غیر از او را در قلبت ساکن مکن».
مراقب باشیم که تمایلات و علاقههایمان، رنگِ غیر الله را به خود نگیرند. قلب مؤمن، مأمن عشق بازی با الله است و تنها ورود تمایلاتی که رنگ و بوی الله را دارند به این حریمِ امن مجاز میباشند. منظور از عشق به الله، تنها علاقه به عبادت و خلوت نیست، بلکه تمام مظاهر و نشانههایی را که بوی الله را دارند. در بر میگیرد.
انتخابهای یک مؤمن حقیقی، تنها با محوریت الله صورت میگیرد. او هرگز دست به انتخابی نخواهد زد که میان او و الله فاصله بیندازد، خداوند در آیه 7 سوره کهف، ما را با یکی از آزمونهای خود آشنا میکند:
«إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ ما آنچه که بر روی زمین وجود دارد، زینت دادهایم، تا شما را بیازماییم که کدام بهتر عمل میکنید.
همه ما بارها در دوراهیِ مظاهر دنیا و مظاهر آخرت، آزموده شدهایم. نحوه انتخاب ما در این دو راهی نشان میدهد که کدام گروه محبوب قلب ماست.
لذت از رنگ خدا، بدون توجه به تحسین و یا توهین دیگران، علامتِ تأییدکننده ایمان است. همراهی با هر جمعی، نشانه وجود شرک در وجود انسان است، زیرا چنین کسی مبنای مشخصی در زندگی خود ندارد، پس ایمانش نیز حقیقی نمیباشد.
مطالب بیشتر:
مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی
مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی
«والحمدلله رب العالمین »
کلیدواژه ها:
آثار استاد