www.montazer.ir
جمعه 17 می 2024
شناسه مطلب: 7086
زمان انتشار: 30 می 2017
نسبت به ظلم، بی تفاوت نباشید

خانواده آسمانی (470)؛ 96/3/4

نسبت به ظلم، بی تفاوت نباشید

«یاری نکردن مظلوم، ناسپاسی و قبول نکردن عذر مردم»، سه صفتی هستند که امام سجاد علیه السلام برای رعایت آنها به خدا پناه می برد. چون نتیجه چنین صفاتی گرفتار شدن به انواع وسوسه های شیطان، شکست و آسیب هایی است که انسان به آنها گرفتار می شود.

امام سجاد علیه السلام می فرماید: «اَللَّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَیْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتى فَلَمْ اَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ اُسْدِىَ اِلَىَّ فَلَمْ اَشْكُرْهُ، وَ مِنْ مُسى‏ءٍ اعْتَذَرَ اِلَىَّ فَلَمْ اَعْذِرْهُ= بار خدایا! به پیشگاهت عذر خواهم در حق ستمدیده ‏اى كه در حضور من بر او ستم رفته و من یاریش ننمودم؛ و از احسانى كه در حقّم شده و شكرش را بجای نیاورده ‏ام؛ و از بد كننده‏ اى كه از من پوزش خواسته و عذرش را نپذیرفته ‏ام».

هر جا در دعاها و یا در قرآن اصطلاح «اعوذ» به کار رفته، دستور به استعاذه داده شده است. یعنی در روند حرکت انسان، زنگ خطری وجود دارد که باید به جایی پناه ببرد تا آسیب نبیند. حضرت از سه چیز به خداوند تبارک و تعالی پناه برده، یعنی اگر این موارد برای ما پیش آمد، باید حواسمان را خیلی جمع کنیم. یکی از مواردی که حضرت به آن اشاره می کند، این است که خدایا من عذرخواهی می کنم از تو که در حضور من به کسی ظلم شود و من کمکش نکنم.  

 گستره ی این ظلم، از ظلم به اعضای خانواده شروع می شود تا ظلم به حیوانات، گیاهان یا غریبه یا حتی کسی که هم دین و هم کیش ما نیست. هیچ فرقی نمی کند که چگونه باشد. از مواردی که انسان باید به خدا پناه ببرد، ساکت بودن، بی خیال بودن، بی عاطفه بودن، بی رحم بودن است. گاهی خانواده ها از ظلم اعضای خودشان به دیگران خبر دارند، اما سکوت می کنند، و یا حتی از ظالم دفاع می کنند. مثلاً پسرش به عروسش ظلم می کند یا دخترش به دامادش ظلم می کند، اما شخص چیزی نمی گوید. این بسیار خطرناک است. همه ما در این امتحانات قرار می گیریم. این گونه نیست که کسی بگوید در زندگی ما پیش نیامده یا نمی آید. در مسیر زندگی همه ما، مسائلی پیش می آید که ظلم را می بینیم و مورد امتحان قرار می گیریم.

گاهی این ظلم، ظلم فردی است و گاهی اجتماعی، محلی، شهری، استانی، کشوری یا جهانی. فرق نمی کند. کسی که نسبت به این ظلم ها بی خیال باشد و صدای اعتراضش به ظالم در نیاید، شریک ظالم است. امروزه دیده می شود در ظلم‌های جهانی مثل ظلمی که الان به کشورهای افغانستان، عراق، سوریه، یمن، غزه و آفریقا و در جاهای مختلف جهان توسط کشورهای مستکبر انجام می شود، برخی اعلام موضع نمی کنند. حداقل در حد محکوم کردن، برپایی تظاهرات و راهپیمایی یا برای دفع ظلم صدقه ای بدهد. نه تنها این کار را نمی کنند، بلکه گاهی می گویند نه غزه نه لبنان،.....یعنی ظلمی که به مردم غزه و لبنان می شود به من مربوط نیست.

این در حالی است که در روایت نقل است برای مظلومین دعا کنید و ظالمین را نفرین کنید. این ها حداقل کاری است که ما می‌توانیم انجام دهیم. همین هم تأثیر زیادی دارد.

این نکته را باز تأکید می کنم هیچ کدام از ما نیست که در مقابل این امتحان قرار نگیرد. این امتحانی نیست که کسی بتواند از آن فرار کند. کسی نمی‌تواند بگوید من ظلمی را نمی‌بینم. چه در سطح کلان یا در سطح جزئی و کوچک. بنابراین، ما موظفیم به اندازه توان و وسع خودمان هر کاری می توانیم، در مقابل ظالمین انجام بدهیم.

بهای بهشت مسخره شدن است

مسیر بهشت با مسیر جهنم یکی نیست. بلکه مسیر انسانیت، به خاطر این که قرار است درجه بگیری و ارتقای انسانی پیدا کنی، مسیری است که با امتحان و سختی همراه است. این طور نیست که راحت باشی. قرآن هم می گوید: «آیا شما گمان می کنید که داخل بهشت می شوید و آن امتحان هایی که از قبلی ها گرفته شده و سختی هایی که قبلی ها داشته اند، شما ندارید». در اول سوره ی عنکبوت می خوانیم: «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون= آیا مردم حساب کرده اند همین که بگویند مومن شدیم، آنها را رها می کنیم و امتحان نمی کنیم؟»

خیلی از افراد نمی توانند مسخره شدن توسط دیگران را تحمل کنند، توبه هم نمی کنند و به جهنم گرفتار می شوند. مثلاً می گویند اگر من تصمیم بگیرم تغییر کنم، پدر و مادرم، خواهر و بردارم، همسرم، دوستانم، هم محلی هایم مسخره ام می کنند و چون نمی خواهم مسخره شوم و تحمل آن را ندارم، پس نمی خواهم به سمت خوبی ها تغییر کنم. البته بهشت را به بها می دهند. انسان برای رسیدن به بهشت باید تلاش كند. حتی مسخره شدن را هم باید بچشد و تحمل کند. مثل خود خدا و انبیا. زیرا هیچ پیامبری نبوده که مسخره نشده باشد. شما کدام یک از ائمه را سراغ دارید که در زندگی شان مسخره نشده باشند؟ یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ =دریغا بر این بندگان! هیچ فرستاده‏ اى بر آنان نیامد، مگر این كه او را ریشخند می کردند(یس۳۰) راه بهشت توأم با سختی است. یکی از این سختی ها مسخره شدن است، هر انسان بهشتی باید این سختی را طی کند. بنابراین، اگر مسخره شدید، نشانه آن است که قبول شدید. پس خوشحال باشید از این که گاهی توسط آدم های فاسق و جهنمی مسخره شوید. این به منزله ی داشتن برگ برنده در دست شماست.

ناشکری و وسوسه شیطان

حضرت در دومین فرازشان می فرمایند: «وَ مِنْ مَعْرُوفٍ اُسْدِىَ اِلَىَّ فَلَمْ اَشْكُرْهُ = پناه می برم به خداوند از این که به من محبتی شود و من سپاسگزاری نکنم». ناشکری و ناسپاسی از کارهای بسیار خطرناک است. قرآن کریم می فرماید: «لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِیمَ= حتماً حتماً حتماً بر سر راه و صراط مستقیم به سوی تو، به انسان های دیگر حمله می کنم». یعنی وقتی تصمیم بگیری خوب زندگی کنی، شیطان با انواع وسوسه ها به سراغت می آید، یعنی لازمه ی صراط مستقیم، وجود شیطان است. بدون شیطان انسان به خدا و بهشت نمی رسد. شیطان است که در ما وسوسه ایجاد می کند و ما با مقابله با او به عالی ترین درجات انسانی می رسیم. وجود شیطان شر نیست که بگوییم خدا چرا او را آفریده. بلکه شیطان لازمه ی صراط مستقیم است. در صراط مستقیم، حتماً امتحان و وسوسه می شوید. چون انسان موجودی مختار است. پس نیاز به وسوسه هم دارد.

حال چه کسانی وسوسه نمی شوند؟ کسانی که توان داشته باشند خوبی های دیگران، نعمت های خدا، خانواده آسمانی و نعمت های معنوی را ببینند. یعنی وقتی با آدمی مثل پدر و مادر، دوست، فامیل و ... روبرو می شوید شیطان دائماً وسوسه می کند که به ضعف ها و بدی هایش نگاه کن. در این صورت، از هیچ کس راضی نمی شوی. پس باید به خوبی ها، توانایی ها و نقاط مثبت افراد فکر کنی تا هیچ وقت وسوسه نشوی و به انواع بدبختی ها،  کج خلقی ها، فسادها، فحشاهای ظاهری و باطنی گرفتار نشوی.

علت طلاق ها، بدبینی ها، اختلاف افراد در خانواده و جامعه این است که افراد همه چیز را سیاه می بینند. یعنی کمالات، توانایی ها و نقاط مثبت همدیگر را خوب نمی بینند و شاکر نیستند. در اینجا شیطان به راحتی می تواند چنین افاردی را وسوسه کند. در حالی که اگر کسی نعمت های خدا را دید، دچار وسوسه و ناامیدی نمی شود. احساس پوچی به او دست نمی دهد.

روحیه «ناسپاسی و نمک نشناسی» انسان باعث می شود که انواع وسوسه های شیطان، شکست ها، تلخی ها، سوء برداشت ها و آسیب ها به سراغش بیاید. نتیجه آن می شود که با هیچ کس نمی تواند کنار بیاید. حتی نمی تواند دیگران را دوست داشته باشد و با آنان رابطه عاطفی برقرار کند. خصوصا والدین و خواهر و برادر.

به عنوان مثال، شما در محیط کار نگاه کنید. گاهی فردی می گوید: نمی دانم چرا همکاران با من خوب نیستند یا من با کسی رابطه خوبی ندارم. یا دوست صمیمی ندارم. این ضعف از خود این شخص است. این طور نیست که اگر بقیه ما را دوست ندارند حتما آنها آدم های بدی هستند.

گاهی ما آنقدر دچار خودشیفتگی می شویم که همه را با خودمان ترجمه می کنیم. یعنی اگر مساعدت و همراهی با ما کردند، آدم های خوبی هستند، در غیر این صورت آدم های بدی هستند. یکبار پیش خودت فکر کن که تو چه کار کردی و چگونه هستی. برای همین امام سجاد (علیه السلام) به خدا پناه می برد از این که کسی به من  لطفی و احسانی کند و من آن احسان را نبینم. این مسئله، احتیاج به تمرکز و فکر دارد که انسان فکر کند که دیگران چقدر نسبت به من لطف و محبت دارند و من چقدر مدیون آنها هستم.

پس اگر آدم خوبی ها را ببیند، اکثر قریب به اتفاق دعواها، درگیری ها، طلاق ها، تنش ها، حسادت ها و جنگ ها از بین می رود. ولی ما این گونه نیستیم. ما بدی ها را خیلی سریع می بینیم، ولی توانایی ها و نقش های خوبشان را نمی بینیم. این چیزی است که ما باید برای آن تمرین کنیم. کسی هم نمی تواند بگوید که من در این مسئله ضعف ندارم. همه در این زمینه ضعف داریم. هر کس به حدی. یعنی این را به عنوان یک سوال مهم از سوالهای آخرتی باید ببینید. چون انسان باید یک روزی نسبت به این ناسپاسی ها جواب بدهد. ناشکری نسبت به پدر مادر، خواهر، برادر، همسر، معلم، شاگرد، دوستان، همکاران، فرق نمی کند.

ما باید دائما این را نصب العین خود قرار بدهیم که من باید درجه کفران و ناسپاسی هایم را پایین بیاورم. زحمات و خوبی های دیگران را ببینم. این مسئله هم نیاز به تصمیم، تمرین و قرار گذاشتن با خودت دارد. متاسفانه گاهی افرادی را که نقش های عالی و مهمی در زندگی مان دارند، نمی بینیم و درک نمی کنیم، اما عیوب آنها را زود می فهمیم. مثل والدین و خواهر برادرها.

توجه داشته باشید ما در ارتباط با خواهر و برادرها دو حالت بیشتر نداریم: یا با آنها مشکل داریم یا نداریم. اگر مشکل داریم، این اختلافات در ساختن شخصیت ما خیلی موثرند. همان طور که در باشگاه اگر کسی حاضر نباشد با شما تمرین کند، خوب بار نمی آید. نقاط منفی یا دردسرهایی که توسط دیگران برای ما ایجاد می شود، در تربیت ما موثرند.

بهشت هر کسی به اندازه شکر اوست

مقام شکر، یک درجه از درجات انسانی است که اگر آن را نداشته باشیم، گرفتار درکاتی از درکات جهنم می شویم. تمرین کنید در زندگی همیشه سپاسگزار و شاکر باشید. به درجه ای برسید که بگوئید من توانسته ام تا به حال نسبت به خدا، اهل بیت، علما و مراجع،  گذشتگان، شهدا و همه کسانی که تا به امروز برایم زحمت کشیدند و هزاران هزار خیر به من رساندند، شاکر باشم.

خیلی از افراد در آسایش و رفاه زندگی ما نقش های زیادی دارند، اما ما نه می بینیم و نه تشکر و دعایشان می کنیم. انسان این گونه به خدا نمی رسد. لطیف هم نمی‌شود و در جهنم می‌ماند. آیا ما نسبت به پلیس، ارتش، مرزداران، پزشکان پرستاران، رفتگران شهرداری، نانواها، بقال ها، مغازه دارها، تاجران و بازرگانان و... شاکر هستیم؟

آثار شکر

«صفت شکرگزاری» مادرِ خیلی از صفت های دیگر است. این صفت قفل بزرگی بر هزاران در، از درهای عذاب است. اگر انسان خودش را به روح شکر برساند، شادی و آرامش زیادی نصیبش می شود. از بسیاری از گناهان، لغزش ها و جهنم ها در امان می ماند، زندگی خوب و خوشی خواهد داشت، خیر و برکت مادی و معنوی هم در زندگی اش می بیند.

می فرماید: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ[1]= اگر واقعا سپاسگزارى كنید شما را افزون خواهم كرد». نه فقط نعمتت را زیاد می کنم، بلکه خودت را هم زیاد می کنم. یعنی شکر، تو را بزرگ می کند و به تو شخصیت می دهد و عظمت و بزرگی برایت می آورد و وسعت روح به تو می دهد.

بهشت تان به اندازه شکرتان است. هر کس از فشار قبر متنفر است، باید از ناسپاسی و از دیدن ضعف های اطرافیانش دست بردارد. هر چقدر وسعت برزخ و بهشت می خواهی، شکرت را زیاد کن. این فرمول خیلی مهمی است.

یکی از مسائلی که می تواند شکر ما را بالا ببرد، سختی و تلخی های زندگی است. در روایت داریم وقتی آدم مبتلا و گرفتاری را دیدید، شکرتان بالا برود. مثلا به هنگام فرد بلا دیده بگوئید: «الحمدُللّهِ الّذی عافانی مِمّا ابتلاكَ بهِ و لو شاءَ فعلَ بی= خدا را شکر که مرا از آن چیزی که تو الان به آن مبتلا هستی، معاف کرد، اگر می خواست مرا هم مبتلا می کرد». هر جا فقیری را می بینی، خدا را شکر کن. معلول، زندانی و گرفتاری را می بینی خدا را شکر کن. کسی که از تو کمک می خواهد، خدا را شکر کن.

در خانواده هم باید همین طور باشد. مثلاً زن و شوهر  به خاطر بودن در  کنار هم دائماً از هم تشکر کنند. خواهر و برادر به خاطر بودن در کنار هم دائم از هم تشکر کنند. یا هر بار سفره ای انداخته می شود، همه ی اعضای خانواده از همدیگر تشکر کنند. به بچه ها را یاد بدهید به خاطر نعمت ها از خداوند تشکر کنند. پس باید تمرین کنیم تا بتوانیم روح مان را اصلاح کنیم. روحیه ناراضی بودن خیلی صفت خطرناکی است. چون به میزان ناراضی و ناسپاس بودن، از رحمت خدا دور شده و به جهنم نزدیک می شویم. از نظر امام سجاد (علیه السلام) ارزش انسان، به میزان «شکر» اوست. شکر را از انسان بگیری، باطنش شبیه حیوانات می شود.

پس شکر یک صفت انسانی است. اگر کسی شاکر نبود، بهیمه است. این حرف خیلی مهمی است. حضرت با نگاه دقیق و ریاضی که به ساختار خلقت و انسان دارد و جریان تولد انسان به ملکوت را نظاره گر است، می‌گوید: کسانی سالم وارد برزخ می شوند و سالم از دنیا خارج می شوند که شاکر باشند.


[1] . سوره ابراهیم/آیه 7.

صوت

1 - نسبت به ظلم، بی تفاوت نباشید
لیلا سیفی زاده (کاربر مهمان)

سلام علیکم چرا قسمت ارشیو مباحث استاد باز نمی شود

خانم قاسمی

<p>باسلام</p> <p>تا کنون مشکلی در بخش آرشیو مباحث استاد وجود ندارد.</p> <p>&nbsp;</p>

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed