مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در تفسیر ابوالفتوح رازی آماده است که جوانی در هنگام نماز، بالای مأذنه ی مسجد اذان می گفت. یک روز در حال اذان گفتن به خانه های اطراف مسجد نظر انداخت، ناگهان دیده اش در خانه ای، به دختری نیکو منظر و صاحب جمال افتاد. دل به او داد و پس از اذان در آن خانه را کوبید.
صاحب خانه در را باز کرد، جوان به او گفت: اگر دختر به شوهر می دهید، من به او مایلم!!
صاحب خانه گفت: ما «آسوری» مذهبیم، اگر مذهب ما را انتخاب کنی، من از این که دخترم را به تو تزویج کنم منعی نمی بینم.
جوان که دل به زیبایی و جمال دوخته بود، از دین خود روی گرداند و از پذیرش شرط پدر دختر، استقبال کرد. از اسلام دست برداشت و به شرک روی آورد و مذهب «آسوری» را قبول کرد.
روز عقد، دختر از بالای پله های خانه با سر به زمین افتاد و به هلاکت رسید و جوان هم به عشق او ناکام ماند.(1)
1. نظام خانواده در اسلام، ص 179.
منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب
کلیدواژه ها:
آثار استاد