www.montazer.ir
یک‌شنبه 7 ژولیه 2024
شناسه مطلب: 3512
زمان انتشار: 30 اوت 2015
نام محمد

نام محمد

ابی هارون گوید: در مدینه، هم نشین امام صادق (ع) بودم. چند روز در مجلسش حاضر نشدم.

بعد که خدمتشان رسیدم، فرمودند: «چند روز است که تو را نمی بینم.!»

عرض کردم: «خدا پسری به من عطا کرده.» فرمود: «بارک الله لک! چه نام نهادی؟»

گفتم: «محمد» حضرت چون نام محمد را شنید، صورتش را نزدیک به زمین برد و فرمود: «محمد، محمد، محمد...» چنان که نزدیک بود، صورتش به زمین بچسبد. بعد فرمود: «جانم، پدر و مادرم و تمامی اهل زمین، فدای رسول خدا (ص).»

سپس فرمود: «این پسر را دشنام مده و کتک نزن و با او بد مکن که خانه ای نیست که در آن اسم محمد باشد؛ مگر آن که، آن خانه، در هر روزی پاکیزه و تقدیس کرده شود.» (1)

 

1. منتهی الامال، 2/125

منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج3 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تولی

 

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed