انتخاب، جایگاه بسیار مهمی را در شكلگیری شخصیت انسان و سعادت و شقاوت او در دنیا و آخرت داراست.
خودشناسی، نقش كلیدی در تأمین سعادت دنیا و آخرت انسان دارد، چرا كه اگر خود را نشناسد، ارزش خویش را نیز نشناخته و در تشخیص كمالات حقیقی دچار اشتباه میشود.
تأمین سعادت دنیا و آخرت، مستلزم شكوفایی قوا و استعدادهای انسان است و آن نیز بستگی به شناخت دارد.
توجه به مختصات فردی، پس از شناخت چیستی، كیستی در سعادت و شقاوت انسان بسیار مهم است.
حضرت علی «علیهالسلام» فرمودند: «نال الفوز الاكبر من ظفر بمعرفه النفس»؛ به رستگاری و خوشبختی بزرگی نائل شده، كسی كه موفق شود نفسش را بشناسد.
حضرت علی «علیهالسلام» فرمودند: «كفی بالمرء جهلاً ان یجهل نفسه»؛ برای جهالت و نفهمی مرد، همین بس كه خود را نشناسد.
راههای خودشناسی: 1 ـ تكیه بر شناخت فردی با كمك تجربه و دانش شخصی؛ 2 ـ تكیه بر اطلاعات سایر انسانها مثل: دانشمندان؛ 3 ـ بهره گرفتن از اطلاعات كسی كه علمش آمیخته با جهل نیست یعنی خداوند متعال.
بهره گرفتن از دو راه اول برای خودشناسی بسیار محدود است و آمیخته با جهل میباشد ولی راه سوم دقیقترین راه است.
به سه دلیل خداوند بهترین و دقیقترین اطلاعات را در مورد انسان ارائه میدهد: 1ـ خالق است؛ 2ـ آگاهی به مخلوق دارد؛ 3ـ نسبت به انسان رئوف و مهربان است.
انسان اشرف مخلوقات بوده و شرافتش بهخاطر جنبة الهی و روح منفوخ اوست و به همین دلیل نیز مسجود ملائكه قرار میگیرد.
خلقت بدنی انسان از گل آغاز شده و سپس مراحل نطفه، علقه و مضغه را سپری میكند، پس از آن خلق دیگری غیر از جنبه جسمانی صورت میگیرد و خداوند نیز بهخاطر آن خلق، خود را احسن الخالقین معرفی میكند و آن روح منفوخ اوست.
نبی اكرم «صلیالله علیه و آله و سلم» فرمودند: «ما من شیء اكرم علی الله من ابن آدم»؛ هیچ شیئی گرامیتر از انسان در نزد خداوند نیست.
اینكه انسان حامل روح الهی است به این معنی میباشد كه دارای استعدادها و توانائیهایی است كه سایر موجودات (جمادات، نباتات، حیوانات) از آن محروم هستند.
جمادات، موجوداتی هستند كه روح نداشته و فاقد حس و حركت ارادی و دارای خصوصیاتی از جمله داشتن طول، عرض، عمق، اشغال فضا و... میباشند.
نباتات، موجوداتی هستند كه علاوه بر كمالات جمادات، دارای كمالاتی فوق كمالات آنها میباشند. پس دارای حركت، رشد، قدرت بدنی، تغذیه، تولید مثل، رنگپذیری، زیبایی و لطافت هستند.
حیوانات، موجوداتی هستند كه علاوه بر كمالات جمادی و نباتی، كمالاتی فوق آنها را دارا میباشند از جمله: حس و حركت اختیاری، غریزه شهوت، غضب، جفتگیری، كار و تلاش، مسكنگزینی، تفریح، آیندهنگری، زندگی اجتماعی، دفاع از حریم همنوع و غیرهمنوع، عاطفه، وفاداری، حیا، غیرت و...
انسانها دستهای از موجودات هستند كه بر خلاف حیوانات، قابلیت تربیتپذیری نامحدود دارند یعنی از ابعاد مختلف (چه جنبه مثبت و چه منفی) تربیت میشوند و حدی نیز برای آن وجود ندارد.
انسان حامل روح الهی است و به خداوند متعال گرایش دارد و لایق مقام قرب الهی است و میتواند مظهر اسماء و صفات الهی باشد و به همین دلیل به خلیفةاللهی میرسد و در كسب كمالات نیز محدودیت را نمیپذیرد.
اگر انسان تحت نظر مربی نباشد حس بینهایت طلبیاش او را به مجاری مختلفی میاندازد و ممكن است منجر به تلف شدن او و استعدادهایش شود.
در دین اسلام ازدواج امری مقدس است چرا كه راهی است برای شكوفایی استعدادهای فوق حیوانی انسان، البته با این شرط كه درست انجام بگیرد.
ارزیابی انسان از ازدواج یا هر ارتباط دیگر به كمالات وجودی انسان برمیگردد.
اگر ازدواج در حد كمالات گیاهی و حیوانی بررسی شود ارزشش نیز در همان حد است و دیگر آن تقدسی را كه در اسلام در مورد آن بیان شده ندارد.
شرافت انسان بر سایر موجودات بهدلیل داشتن كمالات حیوانی نیست بلكه شرافتش به داشتن زندگی انسانی است و آن نیز زمانی حاصل میشود كه كمالات ویژه خویش را كسب كند.
ارزیابی قرآن كریم از انسان به صورتهای مختلف است. در برخی موارد در حد سنگ و یا پایینتر از آن، در برخی موارد در حد حیوان و یا پستتر از آن و در برخی موارد بهعنوان اشرف مخلوقات و مسجود ملائكه معرفی شده است.
اینكه قرآن كریم انسان را در حد جماد، حیوان یا پایینتر از آنها معرفی كرده به این دلیل است كه او استعداد بیشتری نسبت به حیوان را داراست ولی خود را در حد حیوان یا بدتر از آن نگه میدارد.
انسان تا مرحله كمال حیوانی با سایر حیوانات فرقی ندارد و تفاوتش در شدت و ضعف قوا است یعنی در برخی مواقع قویتر یا ضعیفتر از حیوانات است.
آنچه كه تضمینكنندة حیات انسانی است، تربیت دینی است.
دین، عبارت است از یك سلسله عقاید، باورها، عبادات، بایدها و نبایدها كه ویژه انسان است و در مورد سایر موجودات صدق نمیكند.
مقرراتی كه اسلام برای انسان مطرح كرده از قبل از تشكیل نطفه تا پس از مرگ را پوشش میدهد (از كوچكترین مسایل تا بزرگترین آنها)
انسان دارای یك روح و شخصیت است كه از آن به «من» تعبیر میشود و تغییر نمیكند. شئون مختلف انسانی یا حیوانی مربوط به روح بوده و اگر انسان در یكی از شئون مقیم شود، سایر شئوناتش به فعلیت نمیرسد.
اسلام تمام غرایز، خواهشها و خواستههای روح را قبول دارد ولی مطرح میكند كه همه اینها باید تحت تربیت دینی باشد، تا شأن اصلی و انسانی انسان رشد كند.
كسی كه خود را در حد كمالات گیاهی یا حیوانی نگه میدارد، ارزیابیاش از دیگران نیز در همین حد است.
قرآن كسانی را كه اهل تبعیت از دین نیستند را بهعنوان زنده انسانی نمیپذیرد و لازمه حیات انسانی را تبعیت از دین معرفی میكند.