مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بنا به نوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سىام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه اى در درون كعبه یعنى خانه خدا به وقوع پیوست، محقق دانشمند حجة الاسلام نیّر گوید:
اى آن كه حریم كعبه كاشانه تست بطحا صدف گوهر یكدانه تست
گر مولد تو به كعبه آمد چه عجب اى نجل خلیل خانه خود خانه تست
پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است. (2)
اما ولادت این كودك مانند ولادت سایر كودكان به سادگى و به طور عادى نبود بلكه با تحولات عجیب و معنوى توأم بوده است مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میكرد و پیوسته به درگاه خدا مناجات كرده و تقاضا مینمود كه وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا به این كودك حامل بود خود را مستغرق در نور الهى میدید و گوئى از ملكوت اعلى به وى الهام شده بود كه این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.
شیخ صدوق و فتال نیشابورى از یزید بن قعنب روایت كرده اند كه گفت من با عباس بن عبدالمطلب و گروهى از عبدالعزى در كنار خانه خدا نشسته بودیم كه فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین در حالی كه نه ماه به او آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدایا من به تو و بدانچه از رسولان و كتابها از جانب تو آمده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میكنم و اوست كه این بیت عتیق را بنا نهاده است به حق آن كه این خانه را ساخته و به حق مولودى كه در شكم من است ولادت او را بر من آسان گردان، یزید بن قعنب گوید ما به چشم خود دیدیم كه خانه كعبه از پشت(مستجار) شكافت و فاطمه به درون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید و دیوار به هم بر آمد چون خواستیم قفل در خانه را باز كنیم گشوده نشد لذا دانستیم كه این كار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد و در حالی كه امیرالمؤمنین علیه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زیرا آسیه خدا را به پنهانى پرستید در آنجا كه پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مریم دختر عمران نخل خشك را به دست خود جنبانید تا از خرماى تازه چید و خورد(و هنگامی كه در بیت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسید كه از اینجا بیرون شو اینجا عبادتگاه است و زایشگاه نیست) و من داخل خانه خدا شدم و از میوه هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا كرد اى فاطمه نام او را على بگذار كه او على است و خداوند على الاعلى فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و به ادب خود تأدیبش كردم و او را به غامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست كه بتها را از خانه من میشكند و اوست كه در بام خانه ام اذان گوید و مرا تقدیس و تمجید نماید خوشا بر كسی كه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر كسى كه او را دشمن دارد و نافرمانیش كند. (3)
و چنین افتخار منحصر به فردى كه براى على علیه السلام در اثر ولادت در اندرون كعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آینده به دست نیامده است و این سخن حقیقتى است كه اهل سنت نیز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانكه ابن صباغ مالكى در فصول المهمه گوید:
و لم یولد فى البیت الحرام قبله احد سواه و هى فضیلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتكرمته (4) ؛ یعنى پیش از آن حضرت احدى در خانه كعبه ولادت نیافت مگر خود او واین فضیلتى است كه خداى تعالى به على علیه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تكریم نمایند.
در جلد نهم بحار در مورد وجه تسمیه آن حضرت به على چنین نوشته شده است كه چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت به سینه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و به سوى ابطح آمد و به پیشگاه خداوند تعالى چنین مناجات نمود.
یا رب هذا الغسق الدجى و القمر المبتلج المضىء
بین لنا من حكمك المقضى ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)
هاتفى ندا كرد:
خصصتما بالولد الزكى و الطاهر المنتجب الرضى
فاسمه من شامخ على على اشتق من العلى (6)
علماى بزرگ اهل سنت نیز در كتب خود به همین مطلب اشاره كرده اند و محمد بن یوسف گنجى شافعى با تغییر چند لفظ و كلمه در كفایة الطالب چنین مینویسد كه در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و این دو بیت را گفت.
یا اهل بیت المصطفى النبى خصصتم بالولد الزكى
ان اسمه من شامخ العلى على اشتق من العلى (7)
و در بعضى روایات آمده است كه فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل(پیش از این كه بوسیله نداى غیبى نام او على گذاشته شود) نام كودك را حیدر نهاد و هنگامی كه او را قنداق كرده به دست شوهر خود میداد گفت: خذه فانه حیدرة و به همین جهت آن حضرت در غزوه خیبر به مرحب پهلوان معروف یهود فرمود:
انا الذى سمتنى امى حیدرة ضرغام اجام و لیث قسورة (8)
و چون نام آن حضرت على گذاشته شد نام حیدر جزو سایر القاب بر او اطلاق گردید و از القاب مشهورش حیدر و اسدالله و مرتضى و امیرالمؤمنین و اخو رسول الله بوده و كنیه آنجناب ابوالحسن و ابوتراب است.
همچنین خدا پرستى و اسلام آوردن فاطمه و ابوطالب نیز از روایات گذشته معلوم میشود كه آنها در جاهلیت موحد بوده و براى تعیین نام فرزند خود به درگاه خدا استغاثه نموده اند، فاطمه بنت اسد براى رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم به منزله مادر بوده و از اولین گروهى است كه به آن حضرت ایمان آورد و به مدینه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اكرم صلى الله علیه و آله و سلم پیراهن خود را براى كفن او اختصاص داد و به جنازه اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقین فرمود و دعا نمود. (9)
و ابوطالب هم موحد بوده و پس از بعثت رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم به او ایمان آورده و چون شیخ و رئیس قریش بود لذا ایمان خود را مصلحة مخفى مینمود، در امالى صدوق است مردى به ابن عباس گفت اى عموزاده رسولخدا مرا آگاه گردان كه آیا ابوطالب مسلمان بود؟ گفت چگونه مسلمان نبود در حالی كه میگفت:
و قد علموا ان ابننا لا مكذب لدینا و لا یعبأ بقول الا باطل
یعنى مشركین مكه دانستند كه فرزند ما(محمد صلى الله علیه و آله و سلم) نزد ما مورد تكذیب نیست و بسخنان بیهوده اعتناء نمیكند مثل ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه ایمان خود را در دل مخفى نگه میداشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو ثواب به آنها داد، حضرت صادق علیه السلام هم فرمود مثل ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه در دل ایمان داشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو پاداش (یكى براى ایمان و یكى براى تقیه) به آنها داد. (10)
اشعار زیادى از ابوطالب در مدح پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله مانده است كه اسلام وى از مضمون آنها كاملا روشن و هویداست چنانكه به آن حضرت خطاب نموده و گوید:
و دعوتنى و علمت انك ناصحى و لقد صدقت و كنت قبل امینا
و ذكرت دینا لا محالة انه من خیر ادیان البریة دینا (11)
به حضرت صادق عرض كردند كه(اهل سنت) گمان كنند كه ابوطالب كافر بوده است فرمود دروغ گویند چگونه كافر بود در حالی كه میگفت:
ألم تعلموا انا وجدنا محمدا نبیا كموسى خط فى اول الكتب (12)
شیخ سلیمان بلخى صاحب كتاب ینابیع المودة درباره ابوطالب گوید:
و حامى النبى و معینه و محبه اشد حبا و كفیله و مربیه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابیاتا كثیرة و شیخ قریش ابوطالب. (13)
یعنى ابوطالب كه رئیس و بزرگ قریش بود حامى و كمك پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و او را بسیار دوست داشت و كفیل معیشت و مربى آن حضرت بود و به نبوتش اقرار و به رسالتش اعتراف داشت و در مناقب او اشعار زیادى سروده است. (درباره اثبات ایمان ابوطالب مطالب زیادى در كتب دینى نوشته شده و كتابهاى مستقلى نیز مانند كتاب ابوطالب مؤمن قریش به رشته تألیف در آمده است) .
بارى ولادت على علیه السلام در اندرون كعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازه اى بخشید و شعراى عرب و عجم در این مورد اشعار زیادى سروده اند كه در خاتمه این فصل به چند بیت از سید حمیرى ذیلا اشاره می گردد.
ولدته فى حرم الاله امه و البیت حیث فنائه و المسجد
بیضاء طاهرة الثیاب كریمة طابت و طاب ولیدها و المولد
فى لیلة غابت نحوس نجومها و بدت مع القمر المنیر الاسعد
ما لف فى خرق القوابل مثله الا ابن امنة النبى محمد (14)
مادرش او را در حرم خدا زائید در حالی كه بیت و مسجدالحرام آستانه او بود.
آن مادر نورانى كه لباسهاى پاكیزه به تن داشت و خود پاكیزه بود و مولود او و محل ولادت نیز پاكیزه بود.
در شبى كه ستاره هاى منحوسش ناپیدا بوده و سعیدترین ستاره به همراه ماه پدید آمده بود .
قابله هاى(دنیا) هیچ مولودى را مانند او لباس نپوشاینده اند(یعنى هرگز مولودى مانند او بدنیا نیامده) بجز پسر آمنه محمد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم.
پى نوشت ها:
(1) حبشىه اى فیل سوار كه به اصحاب فیل سوار كه به اصحاب فیل مشهورند تحت فرماندهى ابرهه براى ویران كردن كعبه به مكه آمده بودند كه خداوند همه آنها را هلاك نمود و خود ابرهه نیز آخرین نفر بود كه به هلاكت رسید چنانكه در قرآن كریم فرماید: (ألم تر كیف فعل ربك باصحاب الفیل؟) اعراب حجاز آن سال را مبارك شمرده و نامش را عام الفیل گذاشتند و ولادت نبى اكرم نیز در همان سال بوده است تا 71 سال پس از آن واقعه یعنى تا سال 18 هجرى عام الفیل مبدأ تاریخ مسلمین بود ولى در سال مزبور كه ششمین سال خلافت عمر بود به راهنمائى حضرت امیر از عام الفیل صرفنظر و سال هجرت نبوى مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت.
(2) ابوطالب پیش از ولادت على علیه السلام داراى سه پسر دیگر هم بود كه به ترتیب عبارتند از طالب، عقیل، جعفر.
(3) امالى صدوق مجلس 27 حدیث 9ـ روضة الواعظین جلد 1 ص 76ـ بحار الانوار جلد 35 ص 8 ـ كشف الغمه ص 19
(4) فصول المهمه ص 14
(5) اى پروردگار صاحب شب تاریك و ماه نور دهنده از حكم مقضى خود براى ما آشكار كن كه اسم این كودك را چه بگذاریم.
(6) شما دو نفر (ابوطالب و فاطمه) اختصاص یافتید به فرزند پاكیزه و برگزیده و پسندیده پس نام او على است و على از نام خداوند على الاعلى مشتق شده است.
(7) ینابیع المودة باب 56 ص 255ـ كفایة الطالب ص 406
(8) من آن كسم كه مادرم نام مرا حیدر نهاد، شیر بیشهام چنان شیرى كه زورمند و پنجه افكن باشد.
(9) اعلام الورىـ اصول كافى جلد 2 ابواب تاریخ امالى صدوق مجلس 51 حدیث 14
(10) امالى صدوق مجلس 89 حدیث 12 و 13ـ روضة الواعظین جلد 1 ص 139
(11) بحارالانوار جلد 35 ص 124ـ مرا(بدین خود) دعوت كردى و من دانستم كه یقینا تو خیر خواه منى و تو از این پیش راستگو و امین بودى و دینى را به مردم عرضه داشتى كه آن بهترین ادیان است.
(12) اصول كافى جلد 2 باب ابواب التاریخ ـ آیا ندانستید كه ما محمد(ص) را مانند موسى به پیغمبرى یافتیم كه در كتابهاى گذشته نامش نوشته شده است.
(13) ینابیع المودة باب 52 ص 152
(14) روضة الواعظین جلد 1 ص 81
کلیدواژه ها:
آثار استاد