www.montazer.ir
یک‌شنبه 19 می 2024
شناسه مطلب: 11133
زمان انتشار: 4 اوت 2019
مهندسی فکر و نقش آن در فرج امام زمان علیه‌السلام

مهندسی فکر و نقش آن در فرج امام زمان علیه‌السلام

مهدویت و فرج امام زمان علیه‌السلام مسئله مهمی است که باید درباره آن فکر کرد. با مهندسی فکر می‌توان برای ظهور برنامه‌ریزی کرد. اینکه چگونه باری از روی دوش امام زمان برداریم؟ چگونه موانع را از راه ظهور برچینیم؟

متاسفانه ما هنوز تصمیم نگرفته‌ایم که در این باره فکر اساسی بکنیم و به امام زمان ملحق شویم. تصمیم نگرفته ایم که با او باشیم و با او زندگی کنیم. در غم­نامه یک بخش کتاب آشتی با امام زمان علیه‌السلام توضیح دادم که خیلی از ما امام زمان را از خانه­هایمان بیرون کرده ایم. یعنی مثل کسی که پدرش را در خانه سالمندان می‌گذارد. ما حاضر نیستیم او را در خانه­‌مان راه بدهیم. یعنی بگویم من هستم و همسرم و دو تا بچه با پدرم امام زمان. ما ۵ نفر هستیم. چهار نفر نیستیم. اگر ۵ نفر هستیم سبد اقتصادی خانواده، سبد عاطفی، سبد اجتماعی، سیاسی و سبد مسافرتی خانواده براساس ۵ نفر تنظیم می‌شود. اگر به کسی بگویند چه چیزی انتخاب کردی؟ چه چیزی می‌خوری؟ با چه کسی می‌روی؟ کجا می‌روی؟ چه کار می کنی؟ باید براساس خانواده آسمانیش تصمیم بگیرد.

بنشینیم راجع به این موضوع فکر کنیم که آیا ما واقعاً چنین حسی برای امام زمان داریم؟ یعنی من واقعاً در روز این دغدغه را دارم که به عنوان بچه امام زمان، باید یک کاری برای امام زمان بکنم؟ کمکی بکنم؟ باری از روی دوشش بردارم؟ چون من بالاخره در قیامت قرار است با این آقا محشور شوم و چشم در چشم شوم. در شب اول قبر، اولین سؤالی که از ما می‌‌پرسند، راجع به امام زمان ماست. روز قیامت از من و شما نمی‌پرسند که سر امام حسین را داشتند می‌بریدند، خانم زینب علیها‌السلام را اسیر می‌گرفتتند شما کجا بودید؟ ولی حتماً از من و شما این را می‌پرسند که وقتی امام زمانت آواره، طرد شده و تنها بود، تو چه کار می‌کردی؟

بگوییم، من با شوهرم با زنم داشتم زندگی می‌کردم، به خدا یادش هم بودیم، هر وقت مشکلات داشتیم، صدایش می‌کردیم. هر سال نیمه شعبان برایش پول می‌دادیم و چراغانی می‌کردیم. پس نقش تو چه بود؟ من کار و وظیفه‌­ای نداشتم. با یاین وضع، ما خیلی بی­غیرت هستیم. خیلی بیخیال هستیم. خیلی بی­‌عاطفه هستیم. خود حضرت فرمود شیعیان من بی‌عاطفه و بی­‌وفا هستند. ما خیلی راحت، بدون امام زمان داریم زندگی می‌کنیم. خیلی راحت نفس می‌کشیم. صبح بلند می‌شویم و به سر کارمان می‌رویم. اصلاً ما غصه امام زمان را نخوردیم. راجع به او فکر نکردیم. واقعاً دلشوره نگرفتیم که من باید یک کاری برای پدرم بکنم. یک تصمیمی بگیرم. دیگران را برای کمک جمع کنم. اگر بچه‌­ات گم شود، هزار جا زنگ می‌زنی و تنهایی دنبالش می‌گردی. بعد به همه می‌گویی تو را به خدا بلند شوید بیایید کمک من و بگردیم پیدایش کنیم. به هزار جا می‌سپاری. اما وقتی که می‌خواهیم برای امام زمان کار کنیم و از آبرویمان مایه بگذاریم و دیگران را به کمک بگیریم، دل این کار را نداریم. از این روست که امام زمان می‌گوید شیعیان من همدل نیستند. مردم ایران هنوز به اینجا نرسیده اند. تازه خوب‌هایمان، انقلابی‌ها و حزب اللهی ها می‌گویند، انقلاب شد تمام شد. نه هیچ چیز تمام نشده. هنوز اصل کار مانده. از کجا می‌فهمیم که اصل کار مانده؟ از اینکه دلهای ما پر از آشوب است. زندگی تک­تک ما هر کدام هزار تا مشکل دارد. افغانستان را نگاه کن تمام نشده، غزه را نگاه کن تمام نشده، عراق را نگاه کن، تمام نشده، دنیا را نگاه کن، هنوز خیلی کارها روی زمین مانده. ما هم خیلی راحت کنار همسرمان و خانواده­‌های‌مان داریم زندگی می‌کنیم.

پیغمبر فرمود، اگر کسی صبح از خواب بلند بشود و دغدغه مسلمانها را نداشته باشد، مسلمان نیست. اگر کسی بلند بشود از خواب یا شب بخواهد بخوابد و دغدغه امام زمان را نداشته باشد و همه‌­اش دغدغه شغلهای شخصی، زندگی من، زن من، شوهر من، بچه من، کار من، درس من اینجور چیزها را بخورد، اینها که همه زمینی شد؛ پس تو خانواده آسمانیت چی شد؟ پدر آسمانیت چی؟ مادر آسمانیت چی؟ اصل آسمانیت چی؟ این هم یک موضوعیست که ارزش دارد مقداری به آن فکر کنیم و برایش تصمیم بگیریم و بگوییم آقا من بالاخره می‌خواهم بچه خوبی باشم. می‌خواهم بچه وفاداری باشم. می‌خواهم یک کاری بکنم.

 

برگرفته از مباحث «مهندسی فکر» جلسه چهارم

کتاب «مهندسی فکر» از سری کتاب های بیان

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed