مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خواست انسان غربی بریدن تمام از آسمان و پیوستن آن به زمین است. در دوران رنسانس تنها یك واژه بود كه مورد احترام قرار گرفت و از پیش، سراسر برنامه ی تمدن جدید را در خود خلاصه كرد. این واژه، اومانیسم بود. منظور از این واژه این است كه همه چیز را محدود به موازین بشری محض سازند و هر اصل و طریقتی را كه خصلت معنوی و برین دارد، به صورت انتزاعی و مجرد درآورند و به بهانه ی تسلط بر زمین، از آسمان روی برتابند. اومانیسم نخستین صورت امری است كه به شكل نفی روح دینی معاصر درآمده است، یعنی لائیسم.
بخش اول: جاهلیت چیست؟
هرگاه از جاهلیت سخن به میان می آید، چنین به نظر می رسد كه جاهلیت مربوط به دوران گذشته بوده و امروزه در دوران عقلانیّت بشر، سخن از آن، سخنی گزاف و مخالف تمدن بشری است، اما با تأمل در مفهوم جاهلیت و آنچه كه بر بشر امروز می گذرد، روشن می شود كه این معضل بزرگ، امروز هم گریبان گیر بشر است. برای بررسی دقیق تر این موضوع به طرح و پاسخ گویی به چند پرسش می پردازیم:
جاهلیت چیست؟ و آیا با همه ی تحولات علمی بشر در قرون اخیر، به كارگیری لفظ جاهلیت در مورد انسان عصر حاضر صحیح است؟
جاهلیت نخستین ( جاهلیت اُولی به تعبیر قرآن ) و جاهلیت نوین ( جاهلیت ثانی ) به چه معنا است؟ آثار و علائم جاهلیت دوران ما چیست؟
جاهلیت از دیدگاه قرآن و روایات
چنان كه اشاره شد، « قرآن » و روایات درباره ی جاهلیت، تعاریفی دارند كه توجه به آن، بسیاری از حقایق را روشن می سازد.
خداوند در « قرآن » می فرماید:
« إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ (1)؛
آنگاه كه كافران در دل های خود تعصب [ آن هم ] تعصب جاهلیت ورزیدند. »
حمیّت از ماده ی « حَمی » به معنای حرارت است و سپس در معنای غضب و بعد از آن در معنای نخوت، تعصب و حمّیت آمیخته با غضب به كار رفته است. امام علی (علیه السّلام) در خطبه ی« قاصعه » بارها روی این معنا تكیه كرده است و در مذمّت ابلیس كه پیشوای مستكبران بوده، می فرماید:
« صدَّقَهُ بهِ اَبنَاءُ الحَمَّیةِ وَ اِخوانُ العَصَبیَّة وَ فَرَسانُ الكِبرِ وَ الجَاهِلَّیة؛
او را فرزندان نخوت، حمّیت و برادران عصبیّت و سواران بر مركب كبر و جهالت تصدیق كردند. »
و در جای دیگر، در همین خطبه، هنگامی كه مردم را از تعصبات جاهلیت برحذر می دارد، می فرماید:
« شراره های تعصب و كینه های جاهلی را كه در قلب دارید، خاموش سازید كه این نخوت، حمّیت و تعصب ناروا در میان مسلمانان، از القائات و نخوت ها و وسوسه های شیطان است. » (2)
در حدیثی از امام علی بن الحسین (علیه السّلام) آمده كه وقتی از حضرت درباره ی عصبیّت سؤال كردند، فرمود:
« تعصبی كه موجب گناه است اینست كه انسان بَدان قوم خود را از نیكان قوم دیگر برتر بشمرد. ولی دوست داشتن قوم خود، تعصب نیست. تعصب آن است كه آنها را در ظلم یاری كند. » (3)
« قرآن » در بیان داستان شب بعد از جنگ احد و احتمال خطر حمله ی مشركان به « مدینه » و ترس انسان های منافق و ضعیف الایمان می فرماید:
« ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاساً یَغْشَى طَائِفَةً مِنْکُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ(4)؛
سپس [ خداوند ] بعد از آن اندوه، آرامشی [ به صورت ] خواب سبكی بر شما فرو فرستاد كه گروهی از شما را فراگرفت و گروهی [ تنها ] در فكر جان خود بودند و درباره ی خدا گمان های ناروا، همچون گمان های [ دوران ] جاهلیت می بردند. »
آنها در مورد خدا گمان های نادرست، همچون گمان های دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افكار خود، احتمال دروغ بودن وعده های پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را می دادند و به یكدیگر یا به خویشتن می گفتند:
« آیا ممكن است با این وضع دل خراشی كه می بینیم پیروزی نصیب ما بشود. یعنی بسیار بعید و غیرممكن است. قرآن در جواب آنها می گوید: « بگو همه ی امور برای خداست » (5).
« قرآن » در پیام دیگری اشاره می فرماید:
« أَ فَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (6)؛
آیا خواستار حكم جاهلیّتند و برای مردمی كه یقین دارند داوری چه كسی از خدا بهتر است؟ »
در كتاب « كافی » از امام علی (علیه السّلام) نقل شده است كه فرمودند:
« الحُكمُ حُكمان، حُكمُ اللهِ و حُكمُ الجاهلیةِ فَمَن اَخطاََ حُكمَ اللهِ حَكَمَ بِحُكمِ الجَاهِلیَّةِ (7)؛
حكم دو گونه بیشتر نیست یا حكم خداست یا حكم جاهلیت و هر كس حكم خدا را رها كند، به حكم جاهلیت تن در داده است. »
از اینجا روشن می شود مسلمانانی كه با داشتن احكام آسمانی به دنبال قوانین ساختگی باطل دیگر افتاده اند، در حقیقت در مسیر جاهلیت گام نهاده اند. (8)
حضرت علی (علیه السّلام) می فرمایند:
« پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از مراسم حج به طرف مدینه حركت فرمودند، در بین راه ماجرای غدیرخم و خطبه ی آن حضرت مطرح شد. پیامبر در آن خطبه ی معروف فرمودند:
« به خدا قسم خداوند به انبیا و رسولان در مورد من بشارت داده، من آخرین انبیا و رسولانم و من حجت خدا بر همه ی مخلوقات آسمان ها و زمینم. هر كس در این موضوع شك كند، كافر است، آن هم كفر جاهلیت اول و كسی كه در این گفتارم تردید كند، در همه چیز تردید كرده و تردید كننده در آن در آتش جهنم است. » (9)
حارث بن مغیره می گوید:
به امام صادق (علیه السّلام) عرض كردم: آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:« كسی كه بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؟ » حضرت فرمودند:
« آری ». پرسیدم: آیا جاهلیت جاهلان و سفهاء یا جاهلیتی كه امامش را نشناخته؟ حضرت فرمودند:« جاهلیت كفر و نفاق و گمراهی » (10).
روزی پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاهی به حضرت علی (علیه السّلام) نموده، آنگاه فرمودند:
« یَا علَی! مَن اَبغَضَكَ اَمَاتَهُ اللهُ مِیتَةً جَاهِلیةً وَ حَاسَبَهُ بِما عَمِلَ، یَومَ القِیامَةِ (11)؛
ای علی! كسی كه دشمن تو باشد، خداوند او را به مرگ جاهلیت می میراند و بر اساس آنچه عمل كرده، در روز قیامت با او رفتار می شود. »
از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده كه فرمودند:
« مَن اَنكَرَ القَائِمَ مِن وُلدی فِی زَمانِ غیبتهِ مَاتَ مَیتةً جاهلیّةً (12)؛
كسی كه منكر قائم از فرزندان من در زمان غیبتش بشود، به مرگ جاهلیت می میرد. »
در دعای غیبت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) بعد از درخواست معرفت خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام و حجت خدا، از خداوند طلب می كنیم:
« اَللهُمّ لَا تَمتِنِی مِیَتةً جاهلیّةً و لا تُزِغ قَلبِی بَعدَ إذ هَدَیتَنی (13)؛
خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران و قلبم را پس از هدایت، منحرف مساز. »
مقصود از مرگ جاهلیت در این دعا، عدم معرفت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) است.
امام صادق (علیه السّلام) می فرماید:
« مَن شَرِبَ مُسكِراً لَم تُقبَل مِنهُ صَلاتُهُ اَربَعینَ یَوماً. فَإن مَاتَ فِی الاَربعین، مَاتَ مِیتَةً جَاهلیِةً و إن تَابَ، تَابَ اللهُ علیهِ (14)؛
كسی كه شراب بنوشد، چهل شبانه روز نمازش پذیرفته نیست و اگر در این چهل روز بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده، ولی اگر توبه كند، خداوند توبه اش را می پذیرد. »
از مجموع آیات و روایاتی كه در این باره ذكر شد، می توان مصادیق جاهلیت را در موارد زیر خلاصه نمود:
1. حكم و حكومت ناحق، رفتار خلاف قانون الهی و مبتنی بر هوا و هوس و روی گردانی از دستورات الهی؛
2. بی توجهی به وعده های الهی و بداندیشی درباره ی افعال خداوند؛
3. پای فشردن بر خواسته های نابه جا، تعصب و جانبداری بی دلیل از عقاید و اندیشه های باطل؛
4. نژادپرستی و برتری قوم و قبیله بدون دلیل منطقی ( حمیّت جاهلیت )؛
5. فساد اخلاقی، شراب، قمار، جنگ و غارت گری؛
6. عدم پذیرش رهبری صالح و معصوم و بی توجهی به احكام الهی.
جاهلیت نخستین
« قرآن » در سوره ی « احزاب »، خطاب به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، جاهلیت نخستین را این گونه بیان می فرماید:
« وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی (15)؛
در خانه هایتان بمانید و مانند جاهلیت اول تبرّج ( آشكار كردن بدن و زینت ) نداشته باشید.».
اما اینكه منظور از جاهلیت اول چیست؟ ظاهراً همان جاهلیتی است كه مقارن عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و به طوری كه در تواریخ آمده، در آن زمان زنان، حجاب درستی نداشتند و دنباله ی روسری های خود را به پشت سر می انداختند؛ به طوری كه گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره های آنان نمایان بود. به هر حال این تعبیر نشان می دهد كه جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است كه ما امروز در عصر خود، آثار این پیش گویی « قرآن » را در دنیای متمدن مادی می بینیم. (16)
جاهلیت قبل از اسلام
پیرامون جاهلیت عرب قبل از اسلام ( جاهلیت اول ) در كتب تاریخ، مسائل زیادی مطرح شده است كه برای روشن تر شدن مفهوم جاهلیت، به بعضی از آنها اشاره می نماییم.
1. از نظر امام علی (علیه السّلام) لجاجت در برابر حق، حمیّت و تعصب بیجا و شیطانی، خودپسندی و غرور، عدم اندیشه و تفقّه در دین، به كار نبردن گوهر خرد در خداشناسی، میراث دار فرهنگ منحطّ گذشته بودن و از پیشوایان ستمگر پیروی نمودن، از نمودهای جاهلیت است.
امام در خطبه ای درباره ی حالات و ویژگی های مردم دوران جاهلیت در آستانه ی بعثت پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
« در آن دوران، ملت ها در خوابی عمیق فرو رفته بودند. فتنه و فساد در مجرای به راه انداختن هرج و مرج، جهان را فراگرفته بود. كارهای خلاف، میان مردم منتشر شده و امور زندگی از هم گسیخته بود. آتش جنگ ها زبانه می كشید. دنیا بی نور و پر از نیرنگ گشته بود. برگ های درخت زندگی به زردی گراییده، از ثمره ی زندگی خبری نبود. میوه ی دنیای آن روز فتنه و غذایش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در بیرون، شمشیر حركت می كرد. » (17)
به نظر می رسد، علی (علیه السّلام) همه ی دنیای قبل از اسلام را غرق در جاهلیت می دیدند.
2. حضرت در« نهج البلاغه » در مورد هنگامه ی بعثت می فرماید:
« او را در زمانی فرستاد كه مردم در حیرت و گمراهی سرگردان بودند و در فتنه و جهل و فساد غوطه ور. هوا و هوس های سركش، آنها را از جاده ی حق دور ساخته بود. جهل و نادانی، آنها را سبك مغز بار آورده و در كارهای خود مضطرب و حیران ساخته و به آن ( جهل و نادانی ) مبتلا گشته بودند. » (18)
3. از حضرت در توصیف بنی امیه، كه ادامه دهنده ی جاهلیت اول بودند، نقل شده:
« فتنه، آشوب، فساد و تباهگری های بنی امیه با چهره های بس زشت و رُعب انگیز و گروه به گروه كه متّصف به جاهلیتند، بر شما وارد می شود. نه دلیل هدایتی در آنها وجود دارد و نه نشانی كه برای هدایت دیده شود. » (19)
و در خطبه ی دیگر در توصیف آنها می فرماید:
« زیرا آنان پیشتازان تكبر، پایه های تعصب و تكیه گاه های اركان فتنه و شمشیرها، فخركنندگان جاهلی با افتخار به نسب و نژاد هستند » (20).
4. از موارد قابل توجه در جاهلیّت عرب، نوع روابط خانوادگی و انواع ازدواج های رایج در میان آنها بوده. به عنوان نمونه می توان موارد زیر را نام برد:
الف) نكاح مَقْت:
پس از فوت پدر، پسر بزرگ پارچه به روی همسر پدرش، به شرطی كه مادرش نباشد، می انداخت و با او ازدواج می كرد یا او را به دیگری می داد و مهریه می گرفت؛
ب) نكاح جمع:
كنیزكان خود را وادار به زنا با دیگران می كردند و پول می گرفتند؛
ج) نكاح بدل:
معاوضه ی همسر با كسی كه از همسر او خوشش می آمد ( تعویضی )؛
د) نكاح ضماد:
ازدواج چند مرد با یك زن. در این ازدواج، فرزند مال كسی بود كه به وی شبیه باشد ( كه به نام نكاح زهط هم نامیده شده است )؛
هـ) نكاح استبضاعی:
شخصی همسر خود را در اختیار مردی كه از شجاعت یا صفت پسندیده ی دیگری برخوردار بود، قرار می داد تا از او صاحب فرزند شجاع شود؛
و) نكاح دسته جمعی:
ازدواج گروهی از مردان با گروهی از زنان به طور آزاد. (21)
5. از معروف ترین رسوم زشت اعراب جاهلی، زنده به گور كردن دختران در بعضی از قبایل بود، كه « قرآن » به آن اشاره می فرماید:
« وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِیمٌ- یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ (22)؛
هرگاه به یكی از آنها بشارت دهند، دختری نصیب تو شده، صورتش از فرط ناراحتی سیاه می شود و مملو از خشم می گردد. از قوم و قبیله ی خود به خاطر بشارت بدی كه به او داده شده، متواری می گردد و نمی داند آیا او را با قبول ننگ نگه دارد یا در خاك پنهانش كند. چه بد حكمی می كنند. »
در زمینه ی زنده به گور كردن دختران، وقایع وحشتناكی در جامعه عرب قبل از اسلام رخ داده كه در تواریخ به تفصیل آمده است.
بدین ترتیب می توان بر مصادیق جاهلیت؛ تبرج و برهنگی، تكبر و خودخواهی، نابود كردن ارزش زن و انسان، وحشت و اضطراب و جنگ و خونریزی را افزود.
جاهلیت نوین در عصر ما
در بحث از جاهلیت اول گفته شد كه جاهلیت دوم، جاهلیتی است كه دنیای امروز با همه ی پیشرفت های علمی و تمدن عظیم بی سابقه ی بشری و ادّعای تشكیل حكومت جهانی، گرفتار آنست. این گفته چگونه قابل پذیرش است؛ در حالی كه ادّعای عقلانیت بشر، گوش فلك را كر كرده است.
به منظور تبیین جاهلیت نوین؛ چند محور اساسی زندگی امروز بشر را مورد بررسی قرار می دهیم:
الف) انحراف در مبانی فكری
مهم ترین مبنای فكری بشر بعد از رنسانس، اومانیسم است. اومانیسم به مفهوم محوریت انسان در همه ی ارزش های انسانی است. ( انسان محوری در مقابل خدامحوری ).
خواست انسان غربی بریدن تمام از آسمان و پیوستن آن به زمین است. در دوران رنسانس تنها یك واژه بود كه مورد احترام قرار گرفت و از پیش، سراسر برنامه ی تمدن جدید را در خود خلاصه كرد. این واژه، اومانیسم بود. منظور از این واژه این است كه همه چیز را محدود به موازین بشری محض سازند و هر اصل و طریقتی را كه خصلت معنوی و برین دارد، به صورت انتزاعی و مجرد درآورند و به بهانه ی تسلط بر زمین، از آسمان روی برتابند. اومانیسم نخستین صورت امری است كه به شكل نفی روح دینی معاصر درآمده است، یعنی لائیسم.
و چون می خواستند همه چیز را به میزان بشری محدود سازند، سرانجام مرحله به مرحله به پست ترین درجات وجود بشری سقوط كردند.(23)
ب) نژادپرستی
در جاهلیت عرب، از حمیّت جاهلی، تعصبات قبیلگی و نژادپرستی سخن به میان آمد. انتظار می رفت كه انسان امروز با همه ی ادعای خدایی اش در قدرت و علم، از این فضا بگذرد. اما وقایع چند قرن اخیر نشان داد كه هنوز بشر گرفتار همان تعصبات جاهلی است.
ج) فساد اخلاقی
در این كه فساد اخلاق و فحشا در دنیای امروز، در بیشتر اركان زندگی بشر رخنه كرده، تردید نیست. به تعبیر« قرآن »؛
« ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ (24)؛
به سبب آنچه دست های مردم فراهم آورده، فساد در خشكی و دریا نمودار شده است. »
در جامعه ی جاهلی عرب و در جوامع گذشته ی بشر، فساد اخلاق و فحشا رایج بود، اما نه به عنوان یك فضیلت و ارزش؛ اما در دنیای امروز اینها معیار ارزش تلقی می شوند؛ مثلاً در « هندوستان » فرقه ای وجود دارد با عنوان لینگامیزم. درباره ی این فرقه در كتاب« تاریخ جان ناس » آمده:
اینها بخش تناسلی مرد را به عنوان معبود می پرستند. آنها در این باره فیلمی ساخته و آزادی در قلمرو جنسی را فطری قلمداد نموده اند. از جمله موارد فیلم، بحث لینگامیزم است. (25)
د) استبداد و ستم
ظاهراً در دنیای متمدن امروز، بعد از جنگ آزادی بردگان در« آمریكا »، برده داری از بین رفت، اما حقیقت در تاریخ چند صد ساله ی اخیر چیز دیگری است. برده داری و ظلم و ستم، چهره ی دیگری پیدا كرده كه بسیار زشت تر از برده داری قبل از اسلام و قرون وسطا است.
به عنوان مثال به چند مورد از نمونه های انحطاط فكری و فرهنگی در جوامع اسلامی اشاره می شود:
الف) وهابیّت:
یكی از چهره های جاهلی و زشت كه به نام اسلام در قرن های اخیر در « عربستان » و بعضی از كشورهای اسلامی بروز پیدا كرد و متأسفانه برای از بین بردن چهره ی زیبای اسلام اهل بیت (علیه السّلام) از سوی بعضی از كشورهای استعماری حمایت شد؛ وهابیّت بود.
ب)صوفیگری:
تصوّف، روشی خاص در زندگی است، كه اطمینان و راحتی و تسكین درونی و سعادت ایده آل شخص صوفی را از غیر راه كار و كوشش و نظامات و فعالیت های عادی زندگی، به وسیله ی تحمل مشقات و زهد و ترك لذایذ و بالأخره با پیروی از اصل فرار از زندگی مادّی تأمین می نماید.
« هند »، زادگاه اولیه ی تصوف بوده و افكار صوفیانه از آنجا به محیط ها و مذاهب دیگر سرایت و نفوذ كرده است.
این تفكرات انحرافی ( وهابیّت، صوفیه و فرقه های انحرافی دیگر ) از یك سو و جوّ روشنفكری حاكم بر جوامع اسلامی با وابستگی كامل به تفكرات منحط غربی از سوی دیگر؛ جوامع اسلامی را هم در جاهلیت دیگری قرار داده است.
با این حال، آیا بشر امروز گرفتار جاهلیت نیست؟ عصری كه:
1. به جای تربیت الهی بشر، به لجن دنیاپرستی و هواپرستی كشیده شده است؛
2. چشمه سارهای عواطف و احساسات شریف انسانی خشك شده؛
3. باطل را در برابر حق نهاده اند و از پیروزی آن ( باطل ) به خود می بالند؛
4. بشریت دوران انفجار علم را طی می كند و هنوز نمی داند انسان كیست؛
5. بشر نمی داند كه از شخصیت های بزرگ و انسان های كامل و رهبران الهی چگونه استفاده كند؟ گاهی از آنها بت می سازد و گاهی به شدت آنها را تخطئه می كند؛
6. هنوز بشر تكامل یافته، زیستن بدون اسلحه را یاد نگرفته و برای اثبات اینكه زنده است؛ مجبور به استفاده از توپ، تانك، ناوهای جنگی و كلاهك های اتمی است؛
7. پیوستن انسان ها به انسان دیگر، بر مبنای منفعت طلبی شخصی است، حتی اخلاق او هم اخلاق منفعت طلبانه است؛
8. مفهوم لذت جز در لذت های مادی معنا ندارد؛
9. منطق حاكم عبارت است از: من هدف و دیگران وسیله اند كه این نظریه بازگوكننده ی هویت خودپرستی است؛
10. خدا و مشیّت الهی نفی می شود تا انسان محور ارزش ها شود؛
11. علم، تكنولوژی و هنر در خدمت شهوات و قدرت طلبی انسان قرار گرفته است؛
12. نیهیلیسم، پوچ گرایی و بی هویتی انسان، فلسفه ی امروز بشر است؛
13. تمام استعدادهای مادی و معنوی بشری در راه تخریب وجود انسان به كار رفته است؛
14. پیمان شكنی، چه پیمان الهی و چه پیمان اجتماعی، رسم عادی بشر امروز شده است؛
15. انسان متعالی و امانت دار الهی، به مرتبه ی ابزار تولید، تنزل یافته است؛
16. از وجود لطیف ترین موجود هستی؛ یعنی زن، جز در راه ارضای تمایلات جنسی استفاده نمی شود.
بخش دوم: مهدویت در تقابل با جاهلیت
یكی از جلوه های زیبای ظهور و ایجاد حكومت جهانی امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) ، نابودی و محو جاهلیت و تاریكی های وحشتزای نادانی و سفاهت بشر است. جاهلیت و بی خردی ای كه در طول قرون و اعصار، گاهی به نام علم و عقلانیت، مقام والای انسانی را از اوج ملكوت، به حضیض پست ترین مراتب حیوانی كشانده است.
بر اساس بشارت های« قرآن كریم » و معصومان (علیه السّلام)، آن حجت حق جلوه گری می كند تا زشت ترین جلوه های نادانی و سفاهت قرون و اعصار را در هم شكند و با جلوه ی نورانی خویش، دنیایی پر از علم و عقل، حكمت، صفا و صمیمیت به وجود آورد.
درباره ی جاهلیت ستیزی حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) احادیث و روایات فراوانی مطرح شده كه به نقل دو روایت اكتفا می كنیم.
1. از امام باقر (علیه السّلام) پرسیدند:
هرگاه قائم قیام كند با چه روشی با مردم رفتار می كند؟ حضرت فرمودند: « به سیره و روشی كه رسول خدا عمل می كرد، تا اسلام را پیروز گرداند. »
راوی پرسید: سیره ی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه بود؟ حضرت می فرماید:
« آنچه را كه در جاهلیت بود، باطل كرد و با مردم به شیوه ی عدل مواجه شد. همچنین امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) زمانی كه قیام كند؛ آنچه را كه در عصر جاهلیت و آرامش و تن آسایی در اختیار مردم بود، باطل می كند و با مردم به عدل رفتار می كند. »
2. از امام صادق (علیه السّلام) در مورد سیره ی امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) سوال كردند؟ حضرت فرمودند:
« آنچه را كه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام داد، انجام می دهد و آنچه را كه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از آثار و شیوه های جاهلی نابود كرد، نابود می كند و اسلام را تجدید حیات می بخشد. »
یك سؤال اساسی و مهم: با توجه به حاكمیت سلطه و قدرت های استكباری بر جهان امروز و با توجه به سیطره ی عظیم امپریالیسم خبری بر شرق و غرب عالم و با عنایت به گسترش فساد و ظلم در گیتی؛ آیا امیدی به نجات انسان از جاهلیت قرون و اعصار هست؟ آیا صبح صادقی برای انسان سرگردان در ظلمت وجود دارد؟ آیا پنجره ای به سوی نور و بهار و سرسبزی دنیای آفت زده، باز می شود؟
آری، نه تنها امیدی هست، بلكه این اراده ی خدا (26) و وعده ی حتمی (27) اوست كه:
یوسف گم گشته باز آید به كنعان غم مخور *** كلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
اما چگونه؟
در ابتدای سخن گفتیم؛ امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) شیوه های جاهلی بشر را از میان می برد، آن چنان كه پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جاهلیت زمان خویش را نابود فرمود. توجه به چند فراز، این مطلب را روشن تر می كند.
1. از نشانه های اصلی و مهمّ عصر جاهلیت؛ نشناختن و نداشتن رهبر و امام شایسته و معصوم است. در حالی كه اولین شاخصه ی حكومت مهدوی؛ امامت و رهبری امام معصوم، حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) است.
رهبری حكومت واحد جهانی را خدای متعال بر عهده ی بنده ی صالح خود، حضرت حجت بن الحسن (عج الله تعالی فرجه الشریف) قرار داده و او یگانه انسان روی زمین است كه امروز خدای متعال، معصوم بودن او را امضا فرموده است. اوست كه از هرگونه لغزش و آلودگی، اشتباه كاری و خطا بركنار است.
امام رضا (علیه السّلام) در فرازهایی از دعایی كه به یونس بن عبدالرحمن تعلیم دادند، می فرمایند:
« خدایا همانا او مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) بنده ی توست كه او را برای خودت خالص فرموده ای و بر غیبت و پنهانی خویش برگزیده ای و او را از هر گناه دور داشته ای و از هر عیب و نقصی در امان قرار داده ای و از هر پلیدی پاكش فرموده ای و از هر آلودگی سالم داشته ای. » (28)
امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) با چنین مشخصه ی ممتازی ( عصمت ) دست همه ی قدرتمندان و زورمندان فاسد كه دنیا را به جهل و فساد و تباهی كشانده اند، كوتاه می كند؛
2. او می آید تا دانش و بینش انسان به جاهلیت كشیده شده را به اوج برساند. او از نظر دانش و بینش همتای جدش علی بن ابی طالب (علیه السّلام) است و دانش های علوی در سینه ی او موج می زند. او گنجینه ی دانش الهی در زمین است و تمام علوم پیامبران گذشته به حضرتش به ارث رسیده است. او به همه ی زوایای این جهان گسترده، آگاهی دارد. راه های آسمان را به گونه ای می شناسد كه دانشمندان امروزی، حتی به اسرار زمینی آن، آگاهی ندارند.
امام باقر (علیه السّلام) می فرماید:
« آنگاه كه قائم ما قیام كند، خداوند دستش را بر سر بندگان خواهد گذاشت. عقل های آنها را جمع و تفكرشان را كامل خواهد كرد. » (29)
و از امام سجاد (علیه السّلام) نقل شده كه فرمودند:
« علم بیست و هفت حرف است. آنچه پیامبران آوردند و برای مردم آشكار ساختند؛ تنها دو حرف بوده است و مردم تا به امروز، جز آن دو حرف را نشناخته اند. هنگامی كه قائم ما قیام كند، بیست و پنج حرف دیگر را آشكار می كند و در بین مردم بسط می دهد و بر آن دو حرف گذشته می افزاید و بیست و هفت حرف را می پراكند. » (30)؛
3. برای از بین بردن همه ی آثار جاهلیت قرون و اعصار، یاران مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) با او این چنین بیعت می كنند:
« هرگز دزدی نكنند؛ زنا نكنند؛ مسلمانی را دشنام ندهند؛ خون كسی را به ناحق نریزند؛ به آبروی كسی لطمه نزنند؛ به خانه ی كسی هجوم نبرند؛ كسی را به ناحق نزنند؛ طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نكنند؛ مال یتیم را نخورند؛ مشروب نخورند؛ حریر و خز نپوشند؛ در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند؛ راه را بر كسی نبندند؛ راه را ناامن نكنند؛ گرد هم جنس بازی نگردند؛ به كم قناعت كنند؛ طرفدار پاكی باشند؛ از پلیدی گریزان باشند؛ به نیكی فرمان دهند و از زشتی ها باز دارند... » .
امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) نیز در حقّ خود تعهد می كند كه:
« از راه آنها برود؛ جامه ای مثل جامه ی آنها بپوشد؛ مركبی همانند مركب آنها سوار شود؛ آن چنان كه آنها می خواهند باشد؛ به كم راضی و قانع شود؛ زمین را به یاری خدا پر از عدالت كند، چنان كه پر از ستم شده است؛ خدا را آن چنان كه شایسته است، بپرستد؛ برای خود دربان و نگهبان اختیار نكند و... » (31)؛
4. در طول تاریخ، عاملان اصلی انحرافات فكری و تحریف حقایق و دیگرگون كردن متون مذهبی سه گروه بوده اند:
گروه اول، روحانیون دنیادار و وابسته به حكومت های فاسد؛
گروه دوم، سرمایه داران و اشراف و به تعبیر« قرآن » مترفین؛
گروه سوم، حكومت های غیراسلامی و به ظاهر اسلامی.
از دشوارترین مبارزات امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) مبارزه با این گروه ها است. چون این مبارزه، مبارزه با همه ی ابعاد فكری ریشه دار در یك جامعه است، آن هم با چهره ی حق به خود گرفته.
امام علی (علیه السّلام) درباره ی شیوه رفتار امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) در این خصوص می فرماید:
« چون مهدی آید، هواپرستی را به خداپرستی بازگرداند، آنگاه كه همه خداپرستی را به هواپرستی بازگردانده باشند. رأی ها و نظرها و افكار را به قرآن بازگرداند، آنگاه كه قرآن را به رأی ها و نظرها و افكار خود بازگردانده باشند. » (32)
و پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
« مردم را بر اساس دین و شریعت من برپا می دارد و آن ها را به كتاب پروردگار بزرگ دعوت می كند. » (33)
در آن نهضت عظیم جهانی، باز هم رسالت عظیم اسلام است كه ملت ها را از گرداب جهالت و سرگردانی نجات دهد و امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، مجدّد اسلام راستین ضدّ جهل و نادانی خواهد بود؛
5. امروز در جوامع انسانی، امنیت فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به شدت مورد هجوم واقع شده و سیر جنایات هر روز، رو به افزایش است. دوران قیام حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) عصر بازگشت حق به صاحبان حقوق است، عصر نجات مظلوم از ظلم است، عصر رهایی بشر از دام تباهی است و عصر آزادی انسان از بند هرگونه پلیدی است.
حضرت امام حسن عسكری (علیه السّلام) در سفارش های خویش به فرزندش حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) می فرماید:
« خداوند با دست تو كمر ستمگران را می شكند. شعائر دین را باز می گرداند. آفاق جهان را روشن می سازد و آرامش و صلح را از كران تا كران برقرار می كند... كودكی كه در گهواره آرمیده، آرزو می كند كه بتواند به سوی تو بشتابد. وحشیان صحرا آرزو می كنند كه بتوانند به سویت راهی یابند. اقطار و اكناف جهان، سبز و خرم می شود. چهره دنیا خندان و قله های شرف و عظمت از تو شاداب و خرامان می گردد. شالوده ی حق استوار می شود و فراری های احكام دین به آشیانه های خود باز می گردد. ابرهای پیروزی، باران نصرت را سیل آسا بر تو فرو می ریزد. دشمنانت خوار و زبون و دوستانت عزیز و پیروز می شوند. در روی زمین از ستمگران جنایتكار و منكران طغیانگر و دشمنان تجاوزگر و مخالفان عنادگر احدی باقی نمی ماند. هر كسی به خدا توكل كند، خداوند او را بس است. خداوند امر خود را به پایان می رساند، كه خداوند برای هر چیز، اندازه ای مقرّر فرموده است. » (34)
عصر جاهلیت، عصر وحشت، خیانت، ناامنی، جنگ و خونریزی بود و امروز دنیای متمدن، شاهد همه ی این جنایات است. اما عصر نورانی حكومت امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) عصر رهایی، امنیت، آسایش، عدالت و دادگری است؛
6. عصر جاهلیت عصر بی هویتی و بردگی، زنده به گور شدن زنان و دختران، عصر به تاراج رفتن حیثیّت و شخصیت واقعی زن، دوران تبرّج و وسیله ی كام جویی از این موجود برای مردان بود. در چنان روزگاری، پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم)، به فرمان پروردگار، دل های مأیوس آن ستمدیدگان را روشن ساخت و شخصیت و هویّت واقعی زنان را به آنان بازگرداند.
اسوه های زیبای قرآنی از زنان بزرگ تاریخ، مانند مریم، آسیه، هاجر و... و حضور زنان بزرگی چون: حضرت فاطمه (علیها السّلام) و حضرت خدیجه (علیها السّلام) و... در زمان صدر اسلام، آینه ی تمام نمای جلال و جمال حق در بینش اسلام است.
زنان در دنیای امروز چنان كه می دانیم وضعیت بهتری از عصر جاهلیت ندارند. یكی از ثمرات قیام جهانی امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) بازگرداندن هویت و شخصیت واقعی زن به او است. زنان در قیام و حكومت امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) مقام و موقعیت خاصّی دارند.
امام باقر (علیه السّلام) می فرماید:
« به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر می آیند كه پنجاه نفر از این عدّه زن هستند و بدون هیچ قرار قبلی در مكه كنار یكدیگر جمع خواهند شد. این است معنای آیه ی شریف: « هر جا باشید خداوند همه ی شما را حاضر می كند؛ زیرا او بر هر كاری توانا است. » (35)
دسته ی دوم، چهارصد بانوی برگزیده هستند كه خداوند آنان را برای حكومت جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در آسمان ذخیره كرده است و با ظهور آن حضرت، به همراه حضرت عیسی (علیه السّلام) به زمین می آیند.
پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
« عیسی بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد » (36).
عده ای از زنان هم در رجعت باز خواهند گشت.
دوران بردگی، وحشت و استثمار زنان به پایان خواهد رسید و در عصر زیبای ظهور، به رشد و كمال خویش ادامه خواهند داد.
امام باقر (علیه السّلام) می فرماید:
« در آن دوران حتی زنی ناتوان از مشرق به سوی مغرب می رود و هیچ كس مانع او نمی شود. » (37)
همچنین از آن حضرت نقل شده است كه فرمودند:
« در آن زمان حكمت و دانش به ایشان ارزانی می شود، تا جایی كه زنان در خانه خود به كتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حكم می كنند » (38).
و اینها همه نشانه ی مبارزه ی بی امان امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) با آثار جاهلیت انسان در طول قرون و اعصار است و به فراز بردن این موجود تا اوج ملكوت و بازگرداندن هویت واقعی انسان به اوست.
اندیشه ی مهدویّت و منزلت شیعه
در ضمن تمام مباحث گذشته، از جاهلیت نخستین تا جاهلیت نوین، به این باور مهم رسیدیم كه اعتقاد به مهدویت در بینش تشیع؛ یعنی مبارزه ی بی امان با جاهلیت همه ی دوران های بشری و قیام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)؛ یعنی نابودی كامل سفاهت و نادانی بشر.
تشیع در باور خود درباره ی مهدویت به بالاترین منزلت ها و اوج عقلانیّت و دانش رسیده و تمام آثار جاهلیت در این بینش رنگ می بازند.
تشیع تنها باور و اعتقادِ نابی است كه رهبر زنده ی حال و آینده ی جهان بشری را با تمام مشخصات و مختصات و امتیازات الهی می شناسد. او را باور دارد، با او زندگی می كند و به حیات خویش ادامه می دهد. هیچ مكتبی چنین روشن و زیبا، رهبر و امامی معصوم و مبارزه گر برای خود نمی شناسد.
تشیع یعنی اعتقاد به زیباترین جلوه ی حق در هستی، یعنی حیات و زندگی مادی و معنوی، یعنی علم و دانش و حكمت الهی، یعنی تمدن و رشد و بالندگی انسان، یعنی آزادی بشر از قید همه ی جهالت ها، بردگی ها و سفاهت ها، یعنی پرواز انسان از حضیض مادی گری به اوج بندگی خدا و ملكوت؛ یعنی حذف همه ی آثار نادانی و جهالت حاكم بر دنیای امروز...
این تنها شیعه است كه با اعتقاد به مهدویت؛ از چنین افتخاری در دنیا برخوردار است.
اللهمَّ جَدِّدْ بهِ ما امتَحَی مِن دِینِك
نویسنده: اسماعیل حاجیان
پی نوشت ها :
1. سوره ی فتح(48)، آیه ی، 26.
2. تفسیر نمونه، ج22، ص 100.
3. نورالثقلین، ج5، ص 73.
4. سوره ی آل عمران(3)، آیه ی 154.
5. تفسیر نمونه، ج3، ص 133.
6. سوره ی مائده(5)، آیه ی 50.
7. تفسیر نورالثقلین، در تفسیر آیه ی 50 سوره ی مائده.
8. تفسیر نمونه، ج4، ص 406.
9. مستدرك وسائل الشیعه، ج18، ص184.
10. كافی، ج1، ص 377.
11. بحارالأنوار، ج39، ص 265.
12. همان، ج56، ص 73.
13. مفاتیح الجنان، ص 1082.
14. فروع كافی، ج6، ص 400.
15. سوره ی احزاب(33)، آیه ی 33.
16. تفسیر نمونه، ج17، ص 290.
17. تاریخ تحلیلی اسلام، ص 38.
18. نهج البلاغه، خ95.
19. همان، خ288.
20. همان، خ93.
21. نظام حقوق زن در اسلام، ص 287.
22. سوره ی نحل(16)، آیات 58 و 59.
23. ریه گنون، بحران دنیای متجدد، ص 18.
24. سوره ی روم(30)، آیه ی 41.
25. تهاجم یا تفاوت فرهنگی، ص 87.
26. سوره ی قصص(28)، آیه ی 5.
27. سوره ی نور(24)، آیه ی 55.
28. جمال الاسبوع، ص507.
29. منتخب الأثر، ص 483.
30. آینده ی جهان، ص 53.
31. منتخب الأثر، ص 469.
32. نهج البلاغه، خ138.
33. كمال الدین و تمام النعمه، ص 411.
34. بحارالأنوار، ج10، ص 104.
35. بحارالأنوار، ج52، ص 223.
36. معجم الامام المهدی، ج1، ص 534.
37. بحارالأنوار، ج10، ص 104.
38. همان، ج52، ص 352.
منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل، (1389)، جاهلیت مدرن در رویارویی با امام زمان (علیه السّلام)، تهران: نشر موعود عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ سوم
راسخون
کلیدواژه ها:
آثار استاد