مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
منافق، مبنای ایمانی مشخصی ندارد و تابع شرایط روز است. هر روز رنگ عوض می کند و اسامی مختلف بر خود می گذارد تا به اهداف و اغراض خود دست یابد. منافقین خودشان گمراهند و دیگران را هم گمراه می کنند.
بحثمان درباره ی اهل جهنم، به موضوع «نفاق» رسید. امروز به روایاتی در باب منافقین میپردازیم. وقتی میگوییم کسی اهل جهنم است، یعنی جهنم را با خودش دارد. یعنی در درونش چیزی وجود دارد که همسنخ نار است و او را به سمت نار میکشاند.
در ادامه سراغ احادیثی می رویم که حالات و خصوصیات منافقین را برای ما روشن می کند. اولین روایت از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است که می فرمایند:
«وَیلٌ لِلمُنافِقینَ مِنَ النّار أُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً وَ یَعْمِدُونَكُمْ بِكُلِّ عِمَادٍ وَ یَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصَادٍ قُلُوبُهُمْ دَوِیَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِیَّةٌ یَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ یَدِبُّونَ الضَّرَاءَ وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیَاءُ حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَكِّدُو الْبَلَاءِ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ لَهُمْ بِكُلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَى كُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِكُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ = وای بر منافقین. شما را از اهل نفاق برحذر میدارم. زیرا آنان هستند گمراهان و گمراه کنندگان و لغزندگان و عوامل لغزش. دائما در حال رنگ عوض کردن و غوطه خوردن در آشوب ها می باشند و هدف آنان، قرار دادن شما در سختی ها و حوادث سنگین است و برای شما از هر طرف کمین می گیرند. دل های آنان بیمار است و چهره های آنان پاک نما. کار آنان حرکت های مخفیانه است و برای اضرار، در پنهانی ها می خزند. وصف شان دارو است و سخن شان وعده شفا می دهد و کارشان درد علاج ناپذیر است. حسودان رفاه و آسایش مردم و تقویت کننده بلا و مصیبت و ناامید کنندگان امیدواران هستند. مردم را به هر راهى بیندازند و به سوى هر دلى شفاعت کنند و براى هر اندوهى بگریند».
منافقین، هم گمراه هستند و هم گمراهکننده. هم میلغزند، هم بقیه را میلغزانند. یعنی بقیه را شل میکنند، در دیگران تردید ایجاد میکنند و یک روند خوب و عالی را خراب میکنند. هر لحظه رنگ به رنگ میشوند. در کشور خودمان مسئولین بیشتر نفاق را دارند. هر لحظه یک نیرنگ و بازی دارند. فتنه درست میکنند و فتنهساز هستند. اخلاق ثابتی ندارند. قصد اغوای دیگران را دارند و در هر کمینگاهی به کمین مینشینند. دل هایشان پر از بیماری کینه و حسادت است. پر از دشمنی است. اما ظاهرشان پاک است. وقتی حرف میزنند، تو آرامش میگیری و از حرف زدن شان کیف میکنی. راهکار به تو میدهند و فکر می کنی که حرف های شان درمان است. اما عملکردشان درد بیدرمان است. اما چیزی که الان در این کشور در بعضی از مسئولین میبینیم، این است که حرف های قشنگ، خوب، عالی، دلگرمکننده و امیدوارکننده می زنند. ولی وقتی که عملکردشان را میبینیم، میلیون ها آدم را به خاک سیاه نشاندن کارشان است. میلیون ها شغل و صدها کارخانه را نابود کردند. شرکتها تعطیل شده است. سازمان ها تعطیل شده است. کارگاههای کوچک و متوسط تعطیل شده است. مواد در بازار آزاد با قیمتهای گزاف فروش میرود، بعد اینها می روند از یک جای دیگر دنبال مواد می گردند. این خیلی چیز عجیبی است.
منافقین حسودان نعمت هستند. یک منافق اگر برادرش یک خانه داشته باشد، خواهرش یک نعمتی داشته باشد، حتی پدر و مادرش، نسبت به آنها حسادت میورزد. تحمل دیدن نعمت دیگران را ندارد.
منافقین دردسرها را زیاد میکنند و دائماً فتنه درست میکنند. به گرفتاریهای مردم دامن میزنند. امید را از دل مردم از بین میبرند و ناامیدی ایجاد میکنند.
اینها در هر موضوعی، یک عده را شکست میدهند. عدهای را نابود میکنند و عدهای را هم به خاک سیاه مینشانند.
بعضی نفاق شان آنقدر بالاست که برای به دست آوردن دل هر کسی یک زبان دارند. جلوی روی آدم بسیار عالی، تعریف و تمجید می کنند. ولی پشت سر فتنه، بدگویی و تهمت و چیزهای دیگر دارند.
اهل جهنم در دنیا فقط آتش جذب می کند
در برخورد با صحنههایی که خداوند تبارک و تعالی به وجود میآورد، منافق یا اهل جهنم در هر سه حوزه ی «شریعت، طریقت و حقیقت» به جای نور، نارش را دریافت میکند.
گفتیم که هر چیزی، هم نار دارد و هم نور. در حوزه شریعت تکتک احکام همین طور هستند. مثلاً نماز، هم نار و هم نور دارد. یعنی یک عده با نماز به جهنم میروند، یک عده هم به بهشت میروند. در حوزههای مختلف دیگر مثل اخلاق و اعتقادات نیز همین گونه است. مثلاً بعضی از افراد در برخورد با الله خوب برخورد نمیکنند. به جای اینکه به لذت، نور، آرامش، شادی، قدرت، توکل و شجاعت برسند، به سوءظن، کسالت، تنبلی و بیحوصلگی، ناشکری، ناسپاسی، نفاق، کفر و پوستکلفتی می رسند. در واقع آن نوری که باید دریافت میکردند را دریافت نمیکنند و به نار میرسند.
همچنین بعضی از انسان ها بودند که در برخورد با انبیاء به جای اینکه از نور آنها بگیرند و هدایت شوند و به واسطه نور انبیاء رشد و سلوک پیدا بکنند، میبینید که با آموزههای انبیاء بد برخورد کردند و حتی آنها را به مسخره میگرفتند.
برخورد نوری یعنی انسان درست و آنطور که شایسته و سزاوار است، برخورد کند. برخورد حق کند، نه برخورد باطل. دنیا الان به بدترین وضعیت فساد، ظلم، تباهی، انحراف و جنگ رسیده است. چون با ائمه بد رفتار شد. وقتی هم با امام بدرفتار شود، دنیا رو به سیاهی و تباهی میرود. آنچه الان میبینیم، حاصل برخورد ناری با امام است. پس هم برخورد نوری داریم و هم برخورد ناری.
اهل جهنم کیست!
وقتی میگوییم یک کسی اهل جهنم است، یعنی شخصیت چنین فردی در برخورد با حوزههای «شریعت، طریقت، حقیقت» ناربردار بوده است. نه اینکه ذاتاً این گونه است، بلکه تنبلیها، بیحوصلگیها و بیتوجهیها باعث میشود این سه حوزه «شریعیت، طریقت و حقیقت» را جدی نگیرد. اینکه در روایت داریم که بیشتر اهل جهنم به خاطر امروز و فردا کردن به جهنم میروند، یعنی بیشتر نارها در تنبلی و بیحوصلگی است. این هم خیلی خطرناک است. فرد تنبل و بی حوصله جدی نیست. نقشی در زندگی خودش هم ندارد. با دیگران ارتباط و رفت و آمد ندارد. در حوزههای اخلاقی هم همینطور است. میبینی با پدر و مادرش آنطوری که باید حق باشد، برخورد نمیکند.
بچه حتی اگر حق هم داشته باشد، اجازه ندارد پدر و مادرش را اذیت کند. باید از حق خودش بگذرد. اما وقتی پدر و مادر را اذیت و آزار میدهد، او جهنمی است.
در ارتباطات دیگر هم همین طور است. بعضی از افراد با زنشان جهنم میروند. بعضیها با شوهرشان به جهنم میروند. حقوق را رعایت نمیکنند. بعضی ها با رعایت نکردن حقوق حیوانات یا گیاهان، سر از جهنم در میآورند.
بنابراین، زندگی برای آدمهای بیخیال و تنبل، تمامش جهنم است. انسان نباید با مقولهای که حق است، برخورد باطل کند. باید درست و آنطور که شایسته است با آن برخورد کند. خداوند اینها را ارزان در اختیار ما قرار نداده است. هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد، باید آن را جدی گرفت و با آن جدی برخورد کرد.
همه آدمها در معرض نور و نار هستند. شما نگویید اینها که پیغمبر را داشتند، امیرالمؤمنین را داشتند، حضرت زهرا را داشتند، ائمه را داشتند، پس چرا جهنمی شدند؟ برای این که از ارتباطشان با اهل بیت ع نار برداشتند.
انقلاب اسلامی، بزرگترین آیه خدا در طول تاریخ است. بعد از اسلام و قیام سیدالشهدا، ما آیهای بزرگتر از انقلاب اسلامی نداریم. شما ببینید در این ۴۰ سال، خواص و یک عده از مردم با این انقلاب چطور برخورد کردند. هر چقدر نور یک موجود، یک پدیده و یک حقیقت بیشتر است، بد برخورد کردن با آن، نار بیشتری میآورد.
بعضی از افراد با موضوع انقلاب اسلامی یا شهدا خیلی راحت و ارزان برخورد میکنند. مثلاً روز 22 بهمن است و در خانه می نشیند تلویزیون نگاه میکند و روزی که جزء ایام الله است، برایش اصلا مهم نیست. نماز جمعه که یک حقیقت مهمی است، نسبت به آن بی تفاوت است. نه دغدغه دارد، نه فکر میکند، نه فعال است. خیلی از افراد با همین ها جهنمی میشوند.
این بیادبی است. قساوت قلب میآورد. مشکلات میآورد. این نفهمی ها گرفتاری میآورد.
حالا چرا بحث منافقین مهم است؟ برای این که در اسلام، هیچ فرقهای خطرناکتر از منافقین برای دین خدا، انبیاء و اهل بیت نداشته ایم. امام امت (ره) فرمود: من از خارج خیالم راحت است. آن که خطرناک است داخل است. یعنی نفاق که الان کشور ما بسیار به آن آلوده شده است.
قا/226
جهنم/نفاق
کلیدواژه ها:
آثار استاد