www.montazer.ir
یک‌شنبه 24 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 11603
زمان انتشار: 13 آوریل 2020
ملاک ارزیابی انسان در نظام الهی، قلب اوست

قلب، جلسه 16، 89/04/12

ملاک ارزیابی انسان در نظام الهی، قلب اوست

قیمت هر انسانی از دل او مشخص می شود. میزان سواد، مدرک تحصیلی، هوش، ازدواج، زیبایی، داشتن خانه و اتومبیل، ثروتمند بودن یا نبودن و ... هیچ کدام اهمیتی ندارد و اینها ملاک ارزیابی انسان در نظام الهی و برزخی نیست. آنچه که مبنای ارزیابی انسان است، قلب یا دل اوست. برای همین قرآن کریم هیچ چیز را در تعیین سرنوشت انسان مؤثر نمی داند، مگر دل:‌ « یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ[1] = روزی که نه مال سود می‌دهد و نه فرزندان؛ مگر آن کس که با قلبی رسته از شرک و با قلب سلیم به نزد خدا بیاید. ».

مبنا، دل انسان بوده و حتی عملکرد او هم نمی تواند ملاک ارزیابی باشد. عملکرد هم مقدمه است. این عمل در دل آدم سرریز می شود و باز هم دل تعیین ­کننده است. اینکه این دل به چه چیزهایی گرایش دارد؟ چه چیزهایی را دوست دارد؟ و چه چیزهایی را باور دارد مهم است. حب و بغض ها خیلی مهم هستند. خیلی ها را می­ بینید، ظواهر دین و شرع را رعایت می کنند، در حالی که دلشان نمی خواهد رعایت کنند و مجبور هستند. مثلاً خانمی به یک خانواده مذهبی شوهر کرده، یا مردی از یک خانواده مذهبی زن گرفته، این گونه افراد می بینند که یک سلسله محدودیت ها هست که باید رعایت کنند. یعنی عمل و دل آنها با خدا نیست. در حالی که اصلاً خدا با این که تو داری انجام می دهی کار ندارد. تو را با دلت محشور می کند. چون حقیقت انسان دل او و گرایش های محبتی او است. بعضی ها گناه می کنند، اما از گناه متنفرند. چون گاهی انسان یک جایی مجبور می شود و گناهی انجام می دهد. همان موقع هم که دارد گناه می کند، با حالت تهوع، ناراحتی، اضطراب و عذاب وجدان این گناه را انجام می دهد. دلش اصلاً این را دوست ندارد و نمی ­پسندد. خودش ناراحت و ناراضی است، ولی دارد انجام می دهد.

خدا رحمت کند آقا میرزا را می فرمود: گناه به مؤمن نمی­ چسبد. اگر یک موقعی مؤمن گناه کرد، عذابش را به کافر می دهند که زمینه گناه مؤمن را فراهم می کند. چون مؤمن اصلاً گناه را دوست ندارد، اصلاً برای او هم نمی نویسند. ولی گاهی انسان با میل، شهوت و حرص کاری را انجام می دهد. خیلی ها موسیقی حرام گوش نمی دهند، اما به شدت، شهوت گوش دادن به آن را دارند. مشروب نمی خورند، بی­ حیایی نمی کنند، اما خیلی رغبت دارند این کارها را انجام دهند. برای همین، خیلی از نمازخوان ها روز قیامت بی­ نماز محشور می شوند. کما اینکه خیلی با حجاب ها بی­ حجاب محشور می شوند. چون اینها دلشان با نماز و حجاب نبوده. یعنی اصلاً این حکم و دستور خدا را جذب نکرده اند. اصلاً با خدا مشکل داشته و دلش نمی خواهد رعایت کند، ولی مجبور است. حالا یا شوهر می گوید، یا محیط اقتضا می کند، یا قانون است، یا جبر است، و یا ... . پس دل خیلی مهم است.

آنچه که محبوب قلب ما است، با همان محشور می شویم

شخصی نزد پیغمبر(صلی الله علیه و‌آله) آمد و گفت: من وضع کاری و شغلی ­ام یکطوری است که نمی توانم نماز جماعت بیایم. راهم دور است و تا از بیابان این گله ­ها را بخواهم رها کنم و بیایم، اصلاً به نماز نمی رسم. همانجا نمازم را می خوانم. روزه مستحبی که شما گفتید، هم نمی توانم بگیرم، فقط روزه واجب می گیرم. ولی واقعاً برای روزه گرفتن دلم تنگ می شود. واقعاً دوست دارم نماز بخوانم. واقعاً تو را دوست دارم یا رسول الله. حضرت فرمود: «المَرءُ مَعَ مَن أحَب= انسان با محبوبش است».

کسی فقیر است. اما قلباً دوست دارد که اگر وضع مالی اش خوب بود، در راه خیر خرج می کرد. خدا در نامه عملش این علاقه را می نویسد. بنابراین، خیلی ها روز قیامت که محشور می شوند، وقتی به نامه عمل شان نگاه می کنند، خیلی از گناهانی که انجام نداده اند را در آن می بینند. خیلی ها هم عبادت هایی را که انجام نداده اند در نامه عمل خود می بینند. شخص می گوید: خدایا من اصلا این کارها را نکردم. من شهید نشده بودم. من اصلا جبهه نرفته بودم، حج نرفتم. اینها چطور در نامه ی من نوشته شده اند؟

امام باقر(علیه السلام) فرمود:«مَن طَلَبَ الشَّهادَۀَ بِصِدقِ النِیَّۀ ماتَ شَهیداً وَ لَو کانَ عَلی فِراشِه= کسی که شهادت را با نیت صادقانه بخواهد، شهید می میرد. حتی اگر در رختخواب بمیرد.» چقدر خانم ها هستند که آرزوی شهادت دارند، ولی جهاد بر آنها واجب نیست. ولی این زن شخصیتاً آدمی است که اگر اجازه داشت، حتماً جانش را در راه خدا عاشقانه تقدیم می کرد. او با اینکه با مرگ عادی مرده باشد، ولی در روز قیامت در زمره شهدا محشور می شود.

اما یک خانمی را می بینید که اسمش زهراست، ولی دوست دارد، چیز دیگری صدایش کنند. روز قیامت با همان اسم صدایش می کنند. اصلاً با اسم زهرا صدایش نمی کنند. معیت که می گوید، یعنی تو واقعاً همراه معشوقت همین الان هستی. «مع»یعنی با. یعنی همین الان با تو پیوند خورده است.

احترام به شعائر خدا، نشانه قلبِ باتقواست

در قرآن می فرماید:«وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[2] = و هر كس شعائر خدا را گرامى بدارد، پس این از تقواى دل‌هاست.» احترام به شعائر خدا نشانه تقوای دل است. طرف آدم فاسدی بوده و قلباً امام رضا (علیه السلام) را دوست دارد، ولی یک موقع چشمش به گنبد امام رضا (علیه السلام) می خورد، یک دست روی سینه ­اش می گذارد و سلام می دهد و تعظیم می کند. همان احترام و سلام نجاتش می دهد. آدم هم داریم،30 سال 40 سال اهل عبادت و مذهب است، اما به یک صورت مقدس که می رسد، مسخره می کند.

گفته می شود، قرآن بهار دل است. یعنی باید شادی بیاورد. خیلی ها قرآن می خوانند یا می شنوند، اما خوششان نمی آید. می گویند: ما را یاد عزا و عزاداری می اندازد. چون نمی توانند با آن شاد شوند. اصلاً سنخیتی با کلام الله ندارند. همانطور که با خود خدا هم نمی تواند شادی کند. خدایی که کانون شادی است.

حضرت سؤال کرد: خدایا در میان بندگانت چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ گفت: کسی را دوست دارم که اگر عزیزترین کسش را از او گرفتم، با من قهر نکند. با من آشتی باشد و من را به طرف نفروشد. این خیلی حرف مهمی است.

شوهرش فرعون است، اما دلداده خداست. آسیه می گوید: خدایا! یک خانه پیش خودت برایم بنا کن. نمی گوید یک خانه در بهشت می خواهم. می گوید، یک خانه در بهشت پیش خودت می خواهم. یعنی خدایا من عاشق تو هستم، من تو را دوست دارم. من می خواهم با تو باشم. در کاخ فرعون هم زندگی می کند، اما دلش در کاخ نیست. پس تو دلت هر جا باشد، اندیشه­ات هر رنگی داشته باشد، تو همانی.

اگر در آمریکا هم باشی، قمی هستی

ما الان چقدر زنان و مردان آمریکایی داریم که در قم زندگی می کنند و طلبه هستند. این دختر و پسر آمریکایی و اروپایی در قم چه کار می کند؟ مگر آنجا چه چیزی کم داشته که در این کویر قم آمده؟ چه چیزی او را اینجا نگه می دارد؟ یک خانم روسی می گفت: من در شهر قم که می روم، اگر مردم نبینند و مسخره­ام نکنند، در و دیوارهایش را می بوسم.

از ری خدمت امام صادق(علیه السلام)  رفتند و حضرت فرمود: از کجا آمدید؟ گفتند: ما از ری آمدیم. حضرت فرمود: مرحبا به برادران قمی ما. گفتند: نه آقا ما مال ری هستیم. دوباره حضرت فرمود: مرحبا به برادران قمی ما. گفتند: نه آقا اشتباه شد، ما از ری آمدیم. حضرت فرمود: مرحبا به برادران قمی ما.

اینکه پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: گروهی از امت من با یهود و نصارا محشور می شوند، علت این است که دل شان یهودی و مسیحی است. دل خیلی مهم است که من دلم کجایی است. آسمانی یا زمینی است. بهشتی یا جهنمی است. هر جا دلت هست، تو هم آن رنگی هستی.

برای شناختن خود به آینه قلبت نگاه کن

از نوع محبوبت و خواب هایت می توانی بفهمی کجایی هستی. از خیالاتت می توانی بفهمی. از تنهایی هایت می توانی بفهمی. وقتی تنها هستی، عقربه دلت کجا می رود. این یک آینه است که در این آینه آدم خودش را همیشه می تواند نگاه کند. اصلاً نیاز نیست به روانشناس و روانپزشک مراجعه کند یا یک کسی بیاید و به او بگوید که چطور آدمی هست. به دلت نگاه کن می فهمی. روح اینطوری نیست. روح می تواند در قم باشد، اما جهنمی باشد می تواند در آمریکا باشد و بهشتی باشد.

داستان اویس را همه شنیده اید. اویس همه دلش پیش پیغمبر بود. هیچ وقت هم پیغمبر را ندید. یکبار هم که از مادرش اجازه گرفت تا برود حضرت را ببیند، مادرش گفت: برو اگر نبود، شب که شد برگرد. می رود می­بیند پیغمبر نیست و برمی گردد. ولی وقتی پیغمبر می آید، می گوید بوی بهشت از سمت قَرَن می آید.

پیغمبر می فرمود: سلام من را به برادران من برسانید. اصحاب گفتند: ما برادران شما هستیم. حضرت فرمود: نه شما اصحاب من هستید. برادران من کسانی هستند که هیچ کدام از ائمه و من را نمی­ بینند. اما به نوشته سیاه روی کاغذ سفید ایمان می آورند. در گذر 1400 سال وقتی اسم پیغمبر، امام حسین، امیرالمؤمنین (علیهم السلام) می آید، دلت می شکند. این خیلی قیمت دارد. اصلاً مهم نیست تو زمان پیغمبر بودی یا نبودی. برای همین وقتی شما به حرم می روید، حرم میکده است، جای دلداده ­ها و مَحرم هاست. نامحرم اصلاً در حرم وجود ندارد. برای همین آدم وقتی در حرم می رود، آداب بخصوصی برای حضور در حرم وجود ندارد. شما خارج از آداب یک دفعه رو به قبله می ایستید، تسبیحات می خوانید. یک دفعه از حضرت آدم شروع می کنید: «السلام علی آدم صفوۀ الله». یعنی من دلم برای پدرم تنگ است. من با پیغمبران خیلی انس دارم دوستشان دارم. برایشان درود می فرستم. بعد می ایستی به چهارده معصوم (علیهم السلام) سلام می دهی. اصلاً جای دلدادگی است. آنهایی که اینطوری نیستند، وقتی می خواهند زیارتنامه بخوانند سخت شان است.

می گویند: فلان جا سفره انداخته اند. سفره اباالفضل، حضرت زینب، ام ­البنین (علیهم السلام) است، بیایید. آنجا بنشینید تسبیح دستتان بگیرید و هر کدام این تعداد ذکر بگویید. اول خودت را عاشق ذکر بکن که از ذکر لذت ببری و از ذکر خوشت بیاید. اگر ده تا ذکر هم گفتی قشنگ است، ولی عاشقانه بگو.

چرا قرآن که شراب است، تو را مست نمی کند؟

خواندن یک سوره قرآن با عشق، به آدم می چسبد. این غذای توست. ولی یک دوره قرآن را بدون علاقه ختم کنی، چیزی گیرت نمی آید. اینکه می گویند: قرآن شراب است؛ ولی تو می خوانی و اثری نمی گذارد و مست نمی شوی؛ علتش این است که با تو چیزی هست که آثار شراب را از تو می گیرد و نمی گذارد مست شوی.

مثلاً می گویند، همراه فلان دارو، این دارو را نخورید. چون اثر آن را خنثی می کند. شما قرآن می خورید که مست بکنید و شرابت باشد؛ اما همراهش یک عالم آشغال هم خورده اید، یک عالم زباله هم جذب کرده اید. با این زباله ­ها آن شراب، اصلاً نمی تواند اثر بگذارد، چون سازگاری ندارد. دیده اید در مجلسی که شما شاد هستید، اگر دندان درد بگیرید، این دندان درد آنقدر فشار می آورد که هیچ لذتی از مجلس نمی برید. بهترین غذا را جلویت می گذارند، می خواهی بخوری، اما نمی توانی.

اما گاهی دندان درد داری، ولی دلت در بدنت نیست و دندان درد را راحت رد می کنی. برای همین وقتی در جبهه پای رزمنده ای قطع می شد. آخ نمی گفت. یا زهرا می گفت. یاحسین می گفت. چون دلش آن طرف بود.

امام باقر(علیه السلام) درباره اصحاب کربلا فرمود: « لَم یَجِدُوا ألَمَ الحَدید = درد شمشیر را حس نمی کردند». کسانی را داریم که مشکلات بدنی دارند، اما بیشتر از صد تا آدم سالم خیرات و برکات دارند. بدنش یک دهم بدن فرد سالم است‌، ولی بیشتر از ده تا آدم سالم کار می کند. چون با روح و دلش کار می کند و این دل است که بدن را می کشاند. امام صادق (علیه السلام) فرمود:«ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّةُ [3]= در موردى كه نیت و اراده آدمى قوى باشد، بـدن دچـار ضعـف و ناتـوانى نمی گردد.» کسی که رغبت ندارد کربلا برود، علتش این است که دلش آنجایی نیست. قیمتش امام حسین نیست. بگو دبی برو، می رود.

دل هر کس با محبوبش بزرگ و کوچک می شود

دل هر آدمی با محبوبش بزرگ و کوچک می شود. بسیاری از خروجی های آدم با دلش اگر هماهنگ باشد، قیمت می گیرد. ما را چقدر تحویل گرفته اند که گفتند، وقتی به نماز می ایستید، بگویید:«أشهد أن لا إله إلا الله= شهادت می دهم خدایی جز الله نیست.» «أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له= خدایا من هیچ کس در دلم شریک تو نیست». خدایا من هیچ کس را به تو ترجیح نمی دهم. چقدر قیمت این دل بزرگ است. به اندازه خداست. این آدم را در بهشت هم نمی برند. قیمتش بالاتر از بهشت است. از بهشت بالا زده و رفته پیش خالق. در بین ذکرها هیچ ذکری به اندازه «لا إله إلا الله» ثواب ندارد. چون بالاترین قیمت را پرداخت می کنید. قیمت دل آدم ها به این است که چقدر هوس خدا و امام زمان و اهل بیت (علیهم السلام) و بهشت را می کنند.

محبوب ترین قلبها نزد خداوند کدامند؟

یک چشمه چه موقع بزرگ می شود؟ زمانی که آبش جریان پیدا کند و به دیگران هم برسد. یک قلب هم زمانی محبوب خداوند می شود که به دیگران محبت و خدمت رسانی کند، به داد دیگران برسد، مال دیگران باشد. چند روایت در این زمینه از ائمه علیهم السلام می خوانیم.

— رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: « اَلْخَلْقُ عِیَالُ اَللَّهِ فَأَحَبُّ اَلْخَلْقِ إِلَى اَللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِیَالَ اَللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ سُرُوراً [4]=خلق خدا عیال خدایند و محبوبترین مردم نزد خدا كسى است كه به عیال خدا سود دهد و براى خاندانى سرور و شادى فراهم آورد.»

خدا چه افتخاری به مردم داده و چه منتی سر مردم گذاشته که می گوید، مردم خانواده و اهل من هستند. محبوب­ترین مخلوقها نزد خدا کسی است که به خانواده خدا سود برساند و یک خانواده را شاد کند. اول از خانواده خودت شروع کن. ببین عرضه داری پدر و مادر، همسر و فرزندانت را شاد کنی. بعد هم خانواده­ های دیگران را شاد کن. چقدر خوب است آدم از پوست خودش در بیاید و به دیگران هم برسد. تو به اندازه­ای که خودت داری و مصرف می کنی، بزرگ نیستی، کوچک هستی. چون همیشه در خودت داری می ریزی. اما وقتی که سرریز کرد و به مردم رسید تو از آنجا بزرگ می شوی.

— امام صادق(علیه السلام) فرمود:« ألا وَ إنَّ أحَبَّ المُؤمِنینَ إلَی اللهِ مَن أعانَ المُؤمِنَ الفَقیرَ مِنَ الفَقر فی دُنیاهُ وَ مَعاشِه وَ مَن أعانَ وَ نَفَعَ وَ دَفَعَ المَکرُوهَ عَنِ المُؤمِنین[5] = آگاه باشید، محبوب ترین مؤمنان نزد خداوند کسانی هستند که به مؤمن در فقر دنیا و کمبودهای زندگیش کمک کنند و همین طور هر کسی که کمک کند و سود رساند و چیز ناخوشایندی را از مؤمنان دور کند.» ما چقدر انسان های مؤمن مسلمان و شیعه آبرومند داریم که در فشار هستند و ما می توانیم به اینها کمک کنیم.

 فرق «رفع و دفع» چیست؟ «رفع» موقعی است که شخص گرفتار شده و بلا آمده، حالا می خواهیم آن را برداریم. «دفع» یعنی نمی گذاریم بلا از اول به او برسد. نگذارد دیگران دچار مشکل شوند. ما چقدر در شاد کردن دیگران و برطرف کردن غم های دیگران  مؤثر هستیم؟

از امام رضا(علیه السلام) پرسیدند: بهترین زندگی چیست؟ فرمود: بهترین زندگی آن است که دیگران در آن سهم دارند و بدترین زندگی آن است که هیچ کس در آن سهم ندارد.

— امام صادق(علیه السلام) از قول خداوند فرمود:«قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: اَلْخَلْقُ عِیَالِی، فَأَحَبُّهُمْ إِلَیَّ أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ فِی حَوَائِجِهِمْ [6]= مردم عائله من هستند. محبوبترین آنان در نزد من كسانى هستند كه به یكدیگر محبت داشته باشند و در برآوردن حوایج یكدیگر تلاش و كوشش كنند.»

«الطف» یعنی لطفش بیشتر شامل حال دیگران  می شود و در برآوردن حاجت های مردم تلاش می کند. بعضی ها آدم های خوبی هستند، ولی باید به آنها بگویی، کمک کن. اینکه خودش همت کند و بلند شود و کمک جمع کند، این کار را نمی کند. بعضی ها یک میلیونیوم او کمک می کنند، اما «أَسْعَا» هستند. تلاش می کنند از این همسایه، آن همسایه، این خانم، آن خانم، این جلسه، آن جلسه، این خَیِر، آن خَیِر را می­بینند و کمک می گیرند و از آبرو و وقت شان مایه می گذارند. این افراد پیش خدا خیلی عزیز هستند. چون شما به میزانی که آبرویت را می ریزی، پیش خدا آبرو کسب می کنی.

خسته شدن برای خدا، ارزش دارد

می گوید محبوب ­ترین آدم ها پیش خدا کسانی هستند که تلاش و سعی می کنند که مشکلات دیگران را برطرف کنند. یعنی خودشان را به زحمت می اندازند. در روایت داریم که خدا خیلی دوست دارد، آدم برایش خسته شود. این خستگی خیلی خوب است.

خودمان را برای خدا خسته کنیم. این ها همه خانواده خدا هستند. ما می توانیم به آنها خدمت کنیم. میلیون ها بچه هستند که از بچه تو در روز قیامت به تو نزدیکترند و به عنوان بچه ­های تو هم محشور می شوند و تو هم پدر آنها محشور می شوی. در تمام خیرات و اعمال آنها سهیم می شوی.

یک خانم مجرد یا آقای مجرد هم می تواند یک میلیون بچه داشته باشد. یک آقایی که پنج تا بچه دارد روز قیامت در حالی محشور می شود که خداوند در نامه عملش می نویسد: این 5 میلیارد بچه داشته در نامه عمل همه اینها هم سهیم است. چون سهم داشته، آنها را احیا کرده، کمک شان کرده است. خیلی از زنان و مردان هستند که بهتر از خانواده ما هستند و اگر به آنها برسیم و به آنها احترام بگذاریم، خدا خیلی خوشحال می شود. نمی گوییم برای خانواده خودتان کم بگذارید. واجبش را برسانید اما اسراف نکنید.

شما یک موقعی روز قیامت محشور می شوی، می بینی میلیاردها عمل صالح در نامه عملت نوشته اند. بعد می گویی خدایا من اینها را انجام نداده ام. می گوید اینها کسانی بوده اند که تو تربیت کردی. اینهایی بوده اند که از کار تو و از عمل خیر تو و با پول تو و با تلاش تو و با وقت تو تربیت شده اند. خودشان و نسلشان هر کس برده در نامه عمل تو نوشتیم. یک نفر می­بینی یک کار خیر انجام می دهد و چند هزار سال برایش کار خیر می رود. چون آثار کارش مانده. پس خودمان را کوچک نگه نداریم. ما می توانیم آثار جاودان تا قیامت و بعد از قیامت را هم داشته باشیم. آثار جاودانه بگذاریم. پس در این تجارت آخرتی و ابدی آدم نباید احمق باشد و فرصت ها را از دست بدهد و هر چه هست در دنیا مصرف کند. انسان باید روح را بزرگ کند.

پی نوشت:

[1] . شعراء/۸۸ و ۸۹.

[2] . سوره حج/32.

[3] . وسائل الشیعه، ج ۱

[4] . الکافی , جلد 2 , صفحه 164.

[5] . تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، جلد 1، ص 376.

[6] . کلیات حدیث قدسی , جلد 1 , صفحه 661.

ع ل360

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed