مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
از صدر اسلام به این طرف، وجود مقدس پیامبر(صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) و اهل بیت (علیهمالسلام) در گرفتاری ها، پناهگاه مردم بوده اند. کسی نمی تواند گرهگشایی ایشان را از مسائل، مصائب و مشکلات مردم محاسبه کند. کسی نمیتواند حساب کند امام رضا (علیهالسلام) چقدر حاجت روا کرده، مریض شِفا داده، مشکلات جسمی، روحی، مادی و معنوی مردم را برطرف کرده است. کسی نمیتواند حساب کند، حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در شهر ری، چقدر حاجتها را برآورده کردهاست. کسی نمیداند، نقش وجودی حضرت زهرا (سلامالله)، امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، سیدالشهداء (علیهالسلام) و حضرت مجتبی (علیهالسلام) تا الآن چه بوده است. هر کدام از شما شاید سوابق زیادی از توسلات خودتان به این انوار طیبه و رفع مشکلات تان را داشته باشید.
تازه این مربوط به زمانی است که ما به آن ها توسل و مراجعه کردهایم. در چندین برابر این مسائل و مشکلات، خود ما از ائمه چیزی نخواستهایم، آنها خودشان مستقیماً اقدام و مسائل و مشکلات ما را برطرف کردهاند. بلاهایی که می خواسته سر ما بیاید، خیلی بیشتر از این است که ما فکر آن را بکنیم. هر کس در گذشته زندگی خودش مطالعه کند، می بیند چه مصائب، مفاسد، گناهان، هلاکت ها، نکبت ها و چه بدبختی هایی سر راه او بوده و اگر دست غیبی ائمه (علیهم السلام) نبود، چندین بار هلاک می شد.
بنابر این، میتوان گفت که امام زمان (عج)، همیشه در زندگی ما حضور دارد. امام در هنگام مشکلات، در کنار مردم است. اثر وجودی ائمه، به ویژه وجود مقدس امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) قابل محاسبه نیست. وجود مقدس امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) یک وجود بسیار بسیار برجسته است. خودشان میفرمایند: نحوه انتفاع شما از من، مثل زمانی است که خورشید پشت ابر است. انشاءالله وقتی دوره ی غیبت تمام شود و به فرج آقا برسیم، ابرها کنار می رود و خیر دهی ایشان روشن تر خواهد شد.
خیلی وقت ها، خطراتی ما را تهدید میکرده، ولی دست غیبی امام زمان (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) از ما رفع خطر کرده و ما را نجات داده؛ بدون این که ما از ایشان خواسته باشیم.
ائمه (ع) با اعمال «ولایت»، بهره های مادی و معنوی نصیب ما می کنند
اگر ائمه بخواهند لطف هایی که به ما کرده اند و بلاهایی که از سر ما رد کرده اند را به ما بگویند، قابل احصاء نیست. پس باید توجه داشته باشیم، یک دست غیبی اِعمال «ولایت» می کند.
یکی از مهم ترین کارهایی که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران غیبت می کند، این است که هدایت قلب ها را به عهده می گیرد و دل های مستعد را به سمت فطرت گرایی سوق می دهد. بدون ولایت و دخالت آن ها، هرگز خوراک فطری نصیب ما نخواهد شد. یعنی همیشه به برکت آنها و سفره آنهاست که چیزی گیرمان میآید. به دعوت و شفاعت و اذن آنهاست که مشکلات ما برطرف میشود و ما موفق میشویم، خوراک فطری بخوریم و یا رشدی بکنیم و درجهای بالا برویم. برای همین است که همه کس از این بهره، نصیب ندارند. شاید برادر، همسر، پدر، مادر، دوست، همسایه و همکلاسی تان را ببینید که از آنچه شما برخوردارید، آنها برخوردار نیستند.
به میزان سنخیتی که ما با آن ها ایجاد میکنیم و قدمی که در راه آنان به اختیار خودمان برمی داریم، در حق ما لطف و افاضه میکنند. امام باقر(علیه السلام) میفرمایند: «مَا مِنْ نَکبَةٍ تُصِیبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ [1] = هیچ نکبتی به بنده نرسد، مگر به خاطر گناه. بعد حضرت می فرمایند: خداوند از بسیاری از کارهای شما میگذرد. اگر خداوند بخواهد شما را به خاطر کارهای بدتان جزاء بدهد که این حال و روزتان نخواهد بود. بنابراین، با عفو فراوانی که از اشتباهات، گناهان وآلودگیهای ما میکند، این فیوضات را هم نصیب ما میکند. خود ما هم گاهی خجالت زده میشویم. مثلاً وقتی در مجلس امام حسین(علیه السلام) مینشینیم و به خودمان فکر میکنیم و میگوییم: خدایا! ما کجا، اینجا کجا! چه کسی موانع را برطرف کرده و ما را دعوت می کند حرم بیاییم، نماز بخوانیم و اسم خداوند را به زبان بیاوریم.
شما فکر نکنید که یک نفر دائم بتواند، یا الله و بسم الله الرّحمن الرّحیم بگوید. کسی بخواهد صلوات بفرستد، هزاران هزار، مانع سر راه اوست. این نعمت ها را ما باید چشم داشته باشیم و ببینیم. نگوییم نعمت کو؟ پس چرا من آن را نمی بینم؟«ما نبودیم و تقاضامان نبود/لطف تو ناگفته ما می شنود»
زمانی الطاف ائمه (علیهم السلام) برای ما کشف خواهد شد که پردهها کنار برود و ما مشرف به برزخ بشویم و عوالم آن طرف و سلطنت اهل بیت (علیهمالسلام) را در ابدیت ببینیم. بعد تازه میفهمیم که ماجرا چه بوده است. اینجا که فقط در حالت جنینی و در عالم رحم هستیم. اینجا اصلاً سلطنتی نیست. آنجا آدم میفهمد که ائمه (علیهمالسلام) چقدر در حق ما بزرگواری کرده اند و به تک تک ما توجه و فکر کرده اند و در مورد ما دغدغه داشته اند. «من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم/ لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم»
امام زمان (ع) به تک تک ما فکر میکند و دغدغه ما را دارد. برای ما دست به دعا برمی دارد. حضرت زهرا(سلام الله علیها) هزاران برابر مهربان تر از یک مادر، برای ما دغدغه و دلشوره دارد و برای ما دعا میکند. این ها ثروت های عظیم تمام نشدنی است و ما باید خیلی شاکر باشیم.
یکی از سنی ها می گفت؛ یکی از خوشبختی های شما شیعیان که من به آن غبطه می خورم، این است که شما توسل و گریه دارید. انسانی که بیرون است، میتواند بفهمد که این یعنی چه! یعنی انسان هزار تا پناهگاه دارد. « لائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ [2]= پناهنده و ملحق شده به قبرهای شما هستم». از نظر بهداشت روانی، اگر من زیارت اولیاء خدا بروم، آرام می شوم. برای همین هم مسلمان ها، سالم ترین و با نشاط ترین جمعیت را در دنیا دارند. اگر میکروب، آلودگی و مریضی هم هست، هدیه غربی هاست.
اگر مسلمانها نیز مثل غربی ها، ائمه را از زندگی شان حذف کنند، آمار خودکشی، قتل، مصرف مواد و قرص های آرام بخش و داروهای اعصاب و ضد افسردگی در جامعه آنها نیز بالا میرود. در مسلمان ها اگر کسی افسرده می شود و به آرام بخش احتیاج پیدا می کند، و یا اگر کسی به سمت خودکشی می رود و پژمرده می شود؛ خداوند تبارک و تعالی می فرماید؛ به علت ضعف ایمانش است.
اولیاء خدا، همیشه زنده هستند
در فرازی از زیارت جامعه کبیره داریم؛ «اَشهَدُ اَنَّکَ تَری مَقامِی وَ تَسمَعُ کَلامِی وَ تَرُدُّ سلامِی[3] = من گواهی میدهم که جایگاه مرا میبینی و سخن مرا میشنوی و سلام مرا پاسخ میدهی». ولیّ خدا زنده است. اگر نبود که این همه اثر نداشت. به عنوان مثال، شما یک آدم زنده به غیر از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سراغ دارید که به اندازه سیدالشهداء (علیهالسلام) مؤثر باشد؟ نه فقط برای شیعیان! شما ببینید ارمنی ها چقدر از سیدالشهدا (علیه السلام) استفاده میکنند و در بیمارهایشان شفا می گیرند. بودایی ها و اقوام دیگر، چقدر از سیدالشهدا (علیهالسلام) حاجت می گیرند.
وقتی زیارت حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) میرویم، این نفهمی و کوری ماست که نمیفهمیم مقابل یک شخصیت زنده نشسته ایم و حرف می زنیم. اینکه من نمیتوانم از حضرت عبدالعضیم (ع) لذت ببرم و نمیتوانم درست با او ارتباط برقرار کنم، برای این است که او را در عالم برزخ، مرده می دانم. سنگ قبری را میبینم و میخواهم تبرّکاً ضریح ایشان را ببوسم. وقتی اینگونه فکر میکنم، مسلم است که چیزی هم گیر من نمیآید. اما باید حواسم باشد که این آقا الآن اینجاست، زنده است، حضور دارد و وقتی من با او حرف می زنم، او هم با من حرف میزند. چقدر افراد بودند که حرم حضرت رضا (علیه السلام) مشرف میشدند و بطور حضوری با حضرت ملاقات میکردند و میکنند. جوانی بود که وقتی وارد حرم سیدالشهدا (علیهالسلام) می شد، لبخند می زد. بزرگان از او پرسیدند: این لبخند برای چیست؟ او می گفت: من آقا را می بینم و سلام علیک می کنم و لبخند می زنم. آنها دوست ندارند که در پرده باشند. همه پرده ها مال ماست. /تو خود حجاب خودی حافظ ، از میان برخیز/
آنها آن قدر رفیق بازند که اگر ما یک قدم برویم، آنها ده قدم میآیند. وقتی در دلت می اندازد که خدمتش برسی، دستش را ببوسی، او دستت را می کشد و می برد و تو را در آغوش میگیرد و میبوسد و محکم فشارت می دهد. همه شان همین طور هستند. یعنی باز شدن باب محبت از طرف آن ها، بسیار بیشتر از ماست.
رفاقت با ولی خدا، انسان را با شخصیت و بزرگ می کند
اگر یک جوان تا خودش را میشناسد و چشم باز میکند، ببیند با ده ها ولی خدا و آدم برجسته عالم رفیق است. از اول دوستانی مثل امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، امام رضا (علیه السلام)، حضرت عبدالعظیم(علیه السلام)، امامزاده حمزه(علیه السلام)، طاهر بن زین العابدین(علیه السلام) دارد، چنین جوانی شخصیت پیدا میکند و یک انسان بزرگ می شود. آن وقت دیگر از اینکه فلان دختر به او جواب منفی بدهد، یا فلان کس تحویلش نگیرد یا در کنکور قبول نشود، کم نمی آورد.
علت اینکه ما با داشتن آنها احساس کمبود می کنیم، این است که آنها را خوب نمیشناسیم و چشم مان باز نیست که درست نگاه شان بکنیم. اگر آدم بخواهد با آنها عشق بازی و رفیق بازی کند، اصلاً در زندگیش هیچوقت احساس درد نمیکند. چون آدم دلش با رفقا و کسانی که دارد، خوش است.
در زمان جنگ، دکتری برای من تعریف کرد که یکی از بچه های سپاه را به بیمارستان آوردند. او سخت شیمیایی شده بود و جفت چشمهایش کور شده بود. از دست و پایش هم تقریباً چیزی نمانده بود و خیلی وضعش خراب بود. دکتر گفت: من به او گفتم: کارت تمام است و هیچ امیدی به تو نیست. از نظر پزشکی زیاد دوام نمیآوری، وصیتت را بکن! در همان وضعیت مجروح گفت: تو فکر کردی ما صاحب نداریم که اینطوری با من حرف می زنی؟ آقای دکتر که خیلی هم معتقد بود، گفت: قبول است که صاحب داری، مگر صاحبت به دادت برسد، و گرنه از نظر من مرده ای.
دکتر گفت: صبح که آمدم، دیدم بیمارستان شلوغ است. پرستارها جیغ و داد میزنند. دیدم مجروح سپاهی، در اتاق را قفل کرده و پرستارها و دکتر ها هم میخواهند در را بشکنند و داخل بروند. آن ها را کنار کشیدم و گفتم من دکترش هستم. داخل رفتم. دیدم صحیح و سالم نشسته و اثری از شیمیایی هم نیست. او گفت: دکتر! دیدی گفتم، ما صاحب داریم. گفتم: خوب، چه شده؟ گفت: صبح حَسَنِین (سلام الله علیهما) آمدند، یک سری به ما زدند و گفتند: برو، خوش آمدی. از بیمارستان مرخصی.
الآن ما در جمع خودمان هم داریم عزیزانی که چندین بار از اهل بیت (علیهم السلام) شفا گرفته اند. ما باید خودمان احساس کنیم، صاحب داریم. امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدش می آید که ما با داشتن او، خودمان را بی صاحب بدانیم. وقتی به در خانه این و آن می روی، تا یک نفر تو را تنها می گذارد، احساس خردی می کنی و خودت را ذلیل و خوار می دانی، همه مال این است که خودت را بی کس می دانی. اگر خودت را صاحب دار بدانی، همه چیزت تنظیم می شود. آدم بی صاحب، به مجالس فسق و فجور می رود. اگر صاحب داشته باشد که با اراذل و اوباش نمی گردد و در مجالس گناه نمی نشیند و فیلم های آنچنانی نمی بیند. همه اش مال بی صاحبی است.
حرمت قائل شدن برای خود، انسان را هم ردیف بزرگان می کند
در روایت داریم، آدم بی شخصیت چون برای خودش حرمتی قائل نیست، دنبال گناه و معصیت می رود. دیگران را اذیت میکند. در خانواده به زن و بچه غر می زند. آنها را کتک می زند و عاجز می کند.
امام هادی (علیهالسلام) میفرمایند: «مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ [4]= کسی که برای خودش شخصیت قائل نیست، از شر او ایمن نباش». حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ[5] = هر كس را نفس كریم و بزرگوار شد (خود را ارجمند دانست) شهوتهایش نزد او خوار مىگردد (از آن پیروى ننماید تا بذلّت و خوارى نیفتد)».
وقتی که کسی در یک جا مدیر کل میشود، دست از خیلی از لات بازیها و دیگر کارهایش بر میدارد و میگوید: من مدیر کل اینجا هستم، برایم دیگر زشت است که فلان کار را بکنم. الآن خیلی چیزها را باید رعایت کنم. این آدم چون برای خودش ارزش قائل شده، دیگر سراغ خیلی از مسائل نمی رود. حالا ببینید اگر کسی بگوید من رفیق امام زمان هستم. این همه رفقا و دوستان خوب دارم. آنها پناهگاه من هستند. چنین کسی راحت می تواند خیلی کارها را کنار بگذارد. چون با شخصیت شده است و شخصیتش را از امام زمانش میگیرد. دیگر شهوات نمیتوانند او را زمین بزنند یا گیج و معطلش کنند یا جلوی کار او را بگیرند.
پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودند: « المرءُ عَلی دینِ خَلیله وَ قَرینه[6]= روش آدمی بر طبق مذهب و سیرۀ دوست صمیمی و رفیق دلبندش خواهد بود». معادل کسانی است که با آن ها رفت و آمد دارد. انسان با هر شخصیتی رفاقت کند، همانقدر می ارزد.
وقتی کسی خودش را سرباز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میداند، این شوخی نیست، خیلی درجه و مقامش بالا است. شما این را در مبنای ابدیت و نظام خلقت ببرید که یک نفر سرباز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، یعنی چه؟ او چنین درجهای را به ریاست کل دنیا نمیدهد. برای همین هم غلامان و کنیزان با معرفت اهل بیت (علیهم السلام) وقتی آزادشان میکردند، حاضر نمیشدند بروند. میگفتند: ما کجا برویم که از اینجا بهتر باشد. پول زیادی به آنها می دادند. ثروت زیادی در اختیارشان می گذاشتند، اما میگفتند: ما نمیخواهیم از کنار شما برویم.
رفاقت با ائمه(ع)، انسان را شاد نگه می دارد
اگر غم و غصه ما را میگیرد و بی حوصله و کلافه میشویم و زود می رنجیم و ناراحت می شویم و احساس میکنیم که بی پناهیم و یک دفعه دنیا را تاریک میبینیم؛ برای این است که صاحبان و رفقای خودمان را نمیبینیم. اگر انسان آنها را ببیند، هیچوقت غم او را نمیگیرد. طرف را در زندان، سال ها شکنجه میکنند؛ ولی شاد شاد است. چون خودش را خیلی بزرگ و «صاحب دار» می داند.
من برادری دارم که با هم عقد اخوت بسته ایم. در یکی از عملیاتها، مسیر را گم کرده و در محاصره دشمن قرار گرفتیم. خطر اسارت داشتیم. چند جا با عراقیها درگیری تن به تن پیدا کردیم. بعد از درگیری ها که نجات پیدا کردیم و هر دو مجروح بودیم، او قوی و شاد بود و میگفت: برو برای من نوشابه بیاور! گفتم: خدا پدر و مادرت را بیامرزد، به آب راضی باش. میگفت: نه! من فقط نوشابه می خواهم. دفعه بعد که مجروح شد، پایش قطع شد. گفتیم برویم یک ذره با او حرف بزنیم و دلداریش بدهیم. وقتی به هوش آمد، باز هم شاد بود و برای ما جوک می گفت.
چند روز پیش هم به او گفتم: پیدایت نیست؟ کجایی؟ گفت: پای دیگرم را نیز دارند قطع میکنند. من خیلی ناراحت بودم. ولی او طبق معمول گفت: برایت جوک بگویم. همیشه همین طوری بود. برای اینکه او صاحب دارد. کسی که بیصاحب است، اگر یک انگشتش در کارخانه قطع شود یا معلولیتی پیدا کند، دنیا جلوی چشمش سیاه میشود. اما آدم صاحب دار، همه چیزش منظم است. هیچوقت دلسرد و غمگین نیست. هیچوقت ترس و دلهره ندارد. شرایط بیرونی هم روی او تأثیر نمیگذارد. همانطور که خداوند در قرآن فرموده: «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ[7] = آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست».
انسان با ائمه(ع)، احساس امنیت و آرامش میکند
امام رضا(علیه السلام) خطاب به عبدالعزیز بن مسلم می فرمایند[8]: «امام امین خدا در میان خلق است».
مقصد نهایی ما خداست. در زیارت امین الله میخوانیم؛ «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَمِینَ الله فِی اَرضِه = سلام بر تو ای امین خدا بر روی زمینش». امین خداست، یعنی تضمین است. در جامعه کبیره نیز میخوانیم؛ «مَن اَرادَ الله بَدَاَ بِکُم = هر که خدا را می خواهد، اول از شما شروع میکند». امین خیلی کلمه آرام بخشی است. این امین بودن آنها، به انسان امنیت می دهد. همچنین در جامعه کبیره داریم: «اُمَناءَ الرَّحمن = این ها امین های خدای مهربان هستند». یعنی آدم راحت و بدون دغدغه می تواند خودش را به آن ها بسپارد و همه چیزش هم محفوظ خواهد بماند. کشتی نجات هستند و ما را به سلامت خواهند رساند. اگردست ما به دست این ها برسد، یعنی دستمان به دست خدا رسیده است.
در فرازی دیگری از زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «مَن اَحَبَّکُم فَقَد اَحَبَّ الله و مَن اَبغَضَکُم فَقَد اَبغَضَ الله وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّه = کسی که شما را دوست داشته باشد، خدا را دوست دارد و کسی که با شما دشمنی کند، قطعاً با خدا دشمنی کرده است و هرکس تمسک به شما دارد، حتماً به خدای سبحان متمسک گشته است».
خداوند، خالق و رب ماست و بر گردن ما حق دارد
امام رضا(علیه السلام) در روایتی به عبدالعزیز بن مسلم می فرمایند[9]: «امام، حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش و دعوت کننده به سوی او و دفاع کننده از حقوق اوست».
امام، دفاع کننده از حقوق خداست. یعنی امام میگوید: فقط خداست که بر گردن شما حق دارد که بندگی و اطاعتش را بکنید. پس خودتان را مدیون کسی نکنید. حق خدا را بپردازید. او ربّ و معبود و مالک شماست. شما عبد و مملوک او هستید. فقط او میتواند به شما دستور بدهد. یعنی او ما را از طاغوت ها، از عبودیت غیر خدا، ذلت ها، نوکری ها، بدبختی ها و نکبت ها نجات می دهد و متوجه حقوق خدا میکند. پس اگر کسی حق خدا را بپردازد، آزادترین انسان عالم است.
هیچکس به غیر از خداوند تبارک و تعالی لایق توجه ما نیست. فقط خداست که می ارزد که به او توجه کنیم و بگوییم «اتوجه الیک= به تو توجه می کنم». پس باید فقط او را بپرستیم و از او کمک بگیریم و به او تکیه کنیم. برایش نفس بکشیم و زندگی کنیم. حتی ارزش دارد لذت های حلال را هم فقط برای خدا انجام دهیم. یعنی ما همین آب را هم که می خوریم، باید به عشق خدا و برای خدا بخوریم، نه برای کس دیگر! ازدواج می کنیم برای خدا باشد، نه برای کس دیگر! او پاداش این ها را هم به ما خواهد داد. خداوند میگوید: با من باش! به خاطر من این لذت را ببر! به خاطر من این گل را بو کن! به خاطر من در خانه شاد باش و به همسرت لبخند بزن! به خاطر من در منزل کار کن و به همسرت کمک کن! به خاطر من بچه داری کن! و ... من جزای خیر همه آن را به شما می دهم. کسی غیر از خدا نیست که بیارزد برای او کار کنید. کسی غیر از او نیست که بشود از او هدایت و برنامه گرفت. این ها را در بحث « ولایت» که در ۱۴۲ جلسه است، بیشتر توضیح داده ام.
حق انسان است که امامش معصوم مطلق باشد
امام رضا (علیه السلام) به عبدالعزیز بن مسلم می فرماید:[10] «امام از گناهان پاک و از عیب ها برکنار است». مطلقاً عیب و گناهی ندارد. برای این که حق ماست که امام مان معصوم مطلق باشد. من به گردن خدا این حق را دارم. مگر خداوند نمی خواهد من مثل او بشوم؟ الگوی عملی من کیست؟ تحقیر و توهین به ماست، اگر برای ما رهبری بفرستد که این رهبر، امکان خطا و اشتباه داشته باشد. خدا زیر سؤال است و روز قیامت هم نمیتواند جواب ما را بدهد. چون هدایت کامل صورت نگرفته است. انسان میگوید: من نمی توانم به این رهبر اعتماد بکنم. خدا باید اطمینان من را جلب بکند. چون من می خواهم در راه او قدم بردارم. با ریسک که نمی شود قدم برداشت. ما که دوبار به دنیا نمی آییم. خداوند بعداً می خواهد از عمر و جوانی من سؤال کند.
امام به خاطر ما معصوم شده است. برای اینکه کمتر از معصوم نمی تواند الگوی ما قرار بگیرد و رهبری ما را به عهده بگیرد. بارها هم عرض کرده ام که اگر ما به اطاعت از ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تن می دهیم، به خاطر این است که خود معصوم امر کرده است که در زمان غیبت، بی چون و چرا از ولی فقیه اطاعت کنید.
عالم و دانشمند واقعی، فقط معصوم(ع) است
امام رضا (علیه السلام) در روایتی به عبدالعزیز بن مسلم می فرماید[11]: «امام، به دانش مخصوص، و به خویشتن داری نشانه دار است».
در بحث «حرکت» توضیح دادیم که ما برای حرکت به سمت ابدیت به ۷ دسته اطلاعات تخصصی نیاز داریم و به غیر از معصوم، هیچ کس این اطلاعات را ندارد. بنابراین، فقط می توانیم به معصوم (علیه السلام) عالم و دانشمند به معنای واقعی بگوییم. بقیه که همه فقط اسمی از دانشمند و قطره ای از اقیانوس علم را دارند. «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا= به شما داده نشده از علم، مگر قلیلی». اما همه آن اقیانوس علم، دست امام(علیه السلام) و پیغمبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید[12]: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ = اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت میکند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک میسازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی میآموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند».
اگر تمام محصول علم بشر، در ریاضیات، فیزیک، شیمی، پزشکی و علوم دیگر را جمع کنی و به یک نفر بدهی؛ چنین شخصی در مقابل پیغمبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) و معصوم، بی سواد است و هیچ چیزی نمی داند.
در روایت داریم که علم ۲۵ یا ۲۷ پایه دارد. از اول خلقت تا زمان ظهور، بشر فقط دو پله از آن را میتواند طی کند و بقیه را امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جلو میبرد. حالا ببینیم چقدر این جوامع، نادان بودند که ائمه (علیهمالسلام) را کنار میگذاشتند. این خیلی برای یک جامعه، نکبت است. در زیارت عاشوراء میخوانیم: «وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتکُم عَن مَقامِکِم وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ الله فیها = و خدا لعنت کند قومی را که شما را از مقامتان دور کرد، و از مرتبه هایتان برکنار نمود؛ مرتبه هایی که خدا شما را در آن ها جای داد».
دانشمندان غربی وقتی تاریخ را میخوانند، از دست امت اسلام عصبانی میشوند که شخصی مثل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را از دست دادند. زیرا ایشان در بین مردم می فرمود: مردم من به راه های آسمان بیشتر از راه های زمین آگاه هستم. از من بپرسید. من علم «ماکان و مایکون=هر چه در گذشته بوده و هرچه در آینده خواهد شد» همه را دارم. «سَلُونِی قَبلَ اَن تَفقِدُونِی [13] = هر چه می خواهید بپرسید». ما به هر درجه از علم برسیم، به یک قطره هم در مقابل اقیانوس نخواهیم رسید. انسان در بعضی از صفات امکان دارد به معصوم نزدیک شود. اما نمیتوان از نظر دانش و اطلاعات و از نظر معنویت، مقایسه ای بین افراد عادی بشر با معصوم (علیهالسلام) انجام داد. به طور مثال، مقام رهبری(حفظه الله تعالی) می فرمایند: امام امت (رحمتاللهعلیه) تا مرزهای عصمت پیش رفت. مراجع بزرگ و اولیاء خدا شهادت داده اند که ما از امام (رحمت الله علیه) در کل عمرشان، حتی مکروه هم ندیدیم.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «شَرِّقا اَو غَرِّبا لَن تَجِدا عِلماً صحیحاً اِلّا شَیئاً یَخرُجُ مِن عِندِنا اَهلَ البَیت[14] = اگر به شرق و غرب عالم بروید، هرگز دانش درستى را نخواهید یافت، مگر همان چیزى که از ما خاندان صادر شود». آن وقت ببینید چه جنایت و حماقتی است که من این امام را کنار بگذارم و پای درس فلان پروفسور یا فلان دکتر بنشینیم. او کدام یک از این ۷ اطلاعات تخصصی را دارد و چه چیزی در مورد انسان می فهمد که من می روم، عمر خودم را پای سخنانش تلف می کنم.
از این ها احمق تر کسانی هستند که پای درس کسانی مینشینند که خود آنها اعتراف میکنند که ما دانش خود را از آمریکا، معدن جهل نسبت به انسان آورده ایم و می خواهیم شما را خوشبخت کنیم. خیلی حماقت است اگر ما فکر کنیم از غیر معصومین خیری به ما خواهد رسید.
انسانها باکنار گذاشتن معصوم(ع)، به خودشان ظلم می کنند
خداوند در قرآن می فرماید: «وَظَلَّلْنَا عَلَیْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ ۖ كُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ ۖ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ [16]= و ابر را سایبان شما ساختیم و مرغ بریان و ترانگبین را بر شما فرستادیم (و گفتیم) از این روزیهای پاک که به شما دادیم تناول کنید، ولی (شکر این نعمت را به جا نیاوردند)، نه به ما بلکه به خود ستم کردند».
همچنین حضرت رضا (علیه السلام) در روایتی میفرمایند: «لَو عَلمَوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَا تَّبَعُونا[15] = اگر مردم زیبایی های کلام ما را بفهمند، حتماً به ما گرایش پیدا میکنند و تابع ما خواهند شد». میفرمایند: اگر شما می خواهید تبلیغ کنید؛ حرف های ما را به مردم برسانید، مردم خود به خود تابع ما خواهند شد. چون انسان ها میفهمند که این حرف، حرف یک متخصص است و آدم عادی نمی تواند اینطور حرف بزند. هیچ کس نمی تواند مثل نهج البلاغه و صحیفه سجادیه بیاورد.
حتماً توصیه میکنم که عزیزان کتاب «عترت در قرآن» را چند بار مطالعه کنند. ببینید خدا چقدر در قرآن، اهل بیت (علیهم السلام) را به علم و تخصص ستوده است. هیچکس بعد از خدا، مثل اینها نیست. «خَزائِنُ عِلمِ الله= خزانه های علم خدا هستند»؛ ائمه (علیهالسلام) معدن و حامل علم خدا هستند. خدا علمش را به این ها سپرده است. خداوند، معصوم را با این دانش در اختیار ما گذاشته، اگر ما آنها را کنار بگذاریم، چطور و از طریق چه کسی می توانیم راه خوشبختی را پیدا کنیم؟! رها کردن معصوم یک ظلم و حماقت نامحدود است.
امام، همتا ندارد
امام رضا(علیه السلام) به عبدالعزیز بن مسلم می فرمایند[17]: «موجب نظام دین و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاکت کافرین است. امام یگانه زمانه خود است. کسی به هم ترازی او نرسد. دانشمندی با او برابر نباشد. جایگزین ندارد. مانند و نظیر ندارد».
در زیارت جامعه کبیره نیز می خوانیم: «إِنْ ذُكِرَ الْخَیْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه = اگر بهترینها ذکر شود، اول بهترینها و اصل بهترینها و فرع بهترینها و محل اقامت بهترینها و جایگاه بهترینها و نهایت بهترینها، حضرات معصومین (علیهم السلام) هستند».
امام یگانه زمان خودش است و اساساً دو بردار نیست. هیچ چیز و هیچکس مثل امام نیست. معدن هر چیز خوب و باکمال و زیبا، امام است. هیچ نقص و کمبودی ندارد. همه چیز را در خودش دارد. امام صمد است و هیچ ضعفی ندارد.
فضائل امام، قابل توصیف نیست
امام رضا (علیهالسلام) در روایتی به عبدالعزیز بن مسلم میفرماید[18]:«امام، به تمام فضیلت مخصوص است، بیآنکه خود در طلبش رفته و به دست آورده باشد؛ بلکه امتیازی است که خدا به فضل و بخشش به او عنایت کرده است». کیست که امام را تواند شناخت یا انتخاب امام برای او ممکن باشد؟ هیهات! در اینجا خِردها گمگشته، خویشتن داریها بیراهه رفته و عقل ها سرگردان و دیده ها بی نور و بزرگان کوچک شده و حکیمان متحیر و خردمندان کوتاه فکر و خطیبان درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخن دانان در مانده اند که بتوانند یکی از شئون و فضائل امام را توصیف کنند».
وقتی خدا چیزی میدهد، این غیر از کسب آن است. ما موقعی که چیزی را کسب میکنیم در آن هزار تا اشکال و ایراد و ضعف وارد است. ولی وقتی خدا چیزی را میدهد، تمام و کامل و بی عیب و نقص میدهد. در دعای ماه رجب هم همین را میخوانیم: «فانه غیر منقوص ما اعتیت= آنچه تو بدهی، بی نقص است». اگر همه جمع بشوند، یکی از صفات امام را نمیتوانند توصیف کنند. در مورد هیچ شخصیتی روی کره زمین، به اندازه امیرالمؤمنین (علیه السلام) کتاب نوشته نشده است. در مورد پیغمبر (صلی الله و علیه وآله وسلم) و سیدالشهدا (ع)؛ مسلمان، مسیحی، یهودی، کافر حتی کمونیست ها نیز نوشته اند؛ ولی یک قطره از فضائل ایشان را نتوانسته اند، بیان کنند.
امامت، فقط مختص خاندان رسول خداست
حضرت رضا(علیه السلام) خطاب به عبدالعزیز بن مسلم میفرمایند[19]: «همگی به عجز و ناتوانی معترفند. چگونه ممکن است که تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد یا مطلبی از امر امام را فهمید و جایگزینی که کار او را انجام دهد، برایش پیدا کرد. ممکن نیست، چگونه و از کجا؟! در صورتی که او از دست یاران و وصف کنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد. او کجا و انتخاب بشر؟! او کجا و خرد بشر؟! او کجا و مانندی برای او؟ گمان برند که امام در غیر خاندان رسول خدا، محمد (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) یافت شود؟ به خدا که ضمیرشان به خود آن ها دروغ گفته و بیهوده آرزو بَرَند. به گردنه بلند و لغزندهای که به پایین میلغزند، بالا رفته و خواستند که با خرد گمگشته و ناقص خود و با آراء گمراه کننده خویش نصب امام کنند و جز دوری از حق بهره نبردند».
امام رضا (علیهالسلام) در این قسمت از حدیث، آنهایی که غصب خلافت کردند و به جای پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مقام خلافت نشستند و گفتند؛ ما خلیفه و رسول خدا هستیم را توصیف می کند.
ضمیرشان به آن ها دروغ گفته؛ یعنی اینها دارند سر خودشان را هم کلاه میگذارند. هر انسان عاقلی وقتی به درون خودش مراجعه کند، میفهمد که امام غیر از این نمی تواند باشد و همه کسانی که ادعای رهبری و هدایت بشر را دارند، سر مردم کلاه گذاشته و دروغ می گویند.
دیگر مکاتب نیز دروغ میگویند. هیچ روشی جز روش اهلبیت (علیهمالسلام) روش راستین نیست. شما کدام مکتب را سراغ دارید که در آن جهالت، هوای نفس و کوری نسبت به انسان نباشد؟ ای کاش جوان از اول بفهمد و با امام پیوند بخورد و چشم و گوشش نسبت به مکاتب دیگر، کور و کر شود. جهان هر کدام از اینها را که امتحان کرد، بدبخت شد. ۷۰ سال کمونیسم را امتحان کرد. ده ها سال لیبرالیسم و مکاتب دیگر را امتحان کرد. میلیون ها انسان، بدبخت این امتحان ها شدند. به خاطر اینکه از اول نفهمیدند، باید کجا بروند.
[1] الکافی/ 2/ 269، حدیث 4 و وسائل الشیعه / 15 /301، باب40، حدیث20571
[2] مفاتیح الجنان / زیارت جامعه کبیره
[3] مفاتیح الجنان / زیارت جامعه کبیره
[4] بحار الانوار/ ج 5 / ص 365 / حدیث 1
[5] حکمت 441 نهج البلاغه
[6] وسائل الشیعه / ج 4 / ص 207
[7] قرآن کریم / سوره یونس / آیه 62
[8] اصول کافی / كتاب الحجة / باب نادر جامع در فضل امامت وصفات آن / حدیث1 [9] همان
[10] همان
[11] همان
[12] قرآن کریم / سوره جمعه / آیه 2
[13] نهج البلاغه / خطبه «سَلُونِی قَبلَ اَن تَفقِدُونِی»
[14] كافى / ج 1 / ص 399
[15] معانی الأخبار / جلد 1 / صفحه 180
[16] قرآن کریم / سوره بقره / آیه 57
[17] اصول کافی / كتاب الحجة / باب نادر جامع در فضل امامت وصفات آن / حدیث1
[18] همان
[19] همان
کلیدواژه ها:
آثار استاد