مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
یکی از مشرکان که در همسایگی پیامبر زندگی می کرد و نامش علی بن ابی ربیعه بود، خدمت پیامبر آمد و از روز قیامت سوال کرد که چگونه است و کی خواهد بود؟
سپس گفت: اگر من آن روز را با چشم خودم ببینم، باز تو را تصدیق نمی کنم و به تو ایمان نمی آورم. آیا ممکن است خداوند این استخوان ها را جمع آوری کند؟ این باور کردنی نیست!!
خداوند این آیات را نازل کرد:
«سوگند به روز قیامت و وجدان بیدار و ملامتگر، آیا انسان می پندارد که هر گز استخوان های او را جمع نخواهیم کرد. آری؛ قادریم حتی خطوط سرانگشتان او را موزون و مرتب کنیم، بلکه انسان می خواهد در تمام عصر گناه کند (و آزاد باشد) از این رو می پرسد قیامت کی خواهد بود. »(سوره ی قیامت :1-6) پیامبر درباره ی این مرد لجوج و عنود می گفت: خداوندا! شر این همسایه را از من دور کن.(2)
2. داستانهای تفسیر ص 193- تفسیر نمونه 25/277
منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب
کلیدواژه ها:
آثار استاد