www.montazer.ir
یک‌شنبه 19 می 2024
شناسه مطلب: 6626
زمان انتشار: 9 آوریل 2017
مضامین دعاها فرمول های انسان سازی و بازگو کننده رموز خلقت اند

آثار دعا(10)، 85/2/9 برگرفته از مباحث «شرح صحیفه سجادیه»

مضامین دعاها فرمول های انسان سازی و بازگو کننده رموز خلقت اند

باطن دعا به گونه ای است که حتی وقتی شما نگاهی به فهرست ادعیه و عناوین دعاها می کنید، یا وقتی که خود دعا را می خوانید، در باره ی حرکت انسان به سمت آخرت و ابدیت  دائما اطلاعات مهم تخصصی می گیرید. بسیاری از این اطلاعات، حاوی خبرهای غیبی و مسائل مخفی بین انسان و ماوراء طبیعت و مسایل بین خداوند و انسان است.

انسان اگر مضامین ادعیه را خوب بفهمد و یاد بگیرد، با همین مضامین رشد می کند. چون گفتیم که وقتی معصوم با مردم رو به رو می شود، به اندازه ی عقلِ مردم با آنها سخن می گوید. اما وقتی که با خدا مواجه می شود، با همه ی حقیقت وجودیش با خدا حرف می زند.

مثلا وقتی می گوید: خدایا تو به من یاد بده که فرزندانم را این گونه تربیت کنم. دقت کنید! این، یعنی معصوم می داند که یک انسان باید چطور تربیت شود؟ و از خدا می خواهد که خدایا تو به من کمک کن که این گونه با بچه هایم رفتار کنم. واقعا اگر کسی می خواهد با سرعت و قدرت رشد کند، به مضامین دعاها خیلی نیاز دارد و باید روی مضامین دعاها و زیارت نامه ها کار کند.

وقتی امام راجع به اقسام فرشته ها بحث می کند و می گوید: خدایا فرشته های آن آسمان، فرشته های این آسمان، فرشته هایی که مسئول این کار هستند، فرشته هایی که مسئول آن کار هستند، اسم این فرشته این است و اسم دیگری آن، با این کار امام در واقع ما را با ملکوت و باطن عالم آشنا می کند و با قوای عالم انس می دهد. یعنی امکان ندارد که امام معصوم این ها را ندیده باشد و در دعا بگوید. خبرهایی هست که شاید معصوم همه را دیده است و دارد از پشت صحنه خبر می دهد. و گرنه چه کسی می داند، اسم فرشته ها چیست؟ این فرشته ها چه ارتباطی با هم دارند، طبقه بندی شان چطور است؟ کارهایشان چیست؟ خصوصیات فرشته ها چیست؟ کسی خبر ندارد و شما در دعا با آنها آشنا می شوید.

هیچ کس نمی تواند در مورد پدر و مادر مانند معصوم حرف بزند. این معصوم است که می گوید: خدایا، کاری کن که من از پدر و مادرم به اندازه ی یک سلطان ستمگر بترسم.

با این دعا به شما می آموزد که اگر فرزندی از پدر و مادر حریم نگیرد، علاقه و عاطفه ی پدر و مادر به فرزند، او را چنان پر رو و بی حیا بار آورد که حریم پدر و مادر را بشکند، چنین کسی عاقبت به شر و عاق والدین شده و بدبخت می شود.

امام با دعا ما را تربیت می کند. یک آدم عاقل می داند که چطور با پدر و مادرش رفتار کند. می فهمد که حریم پدر و مادر مثل برق است. برق خوب است؛ با آن انس می گیریم و آن را به خانه می آوریم و از روشنایی که تولید می کند، استفاده می بریم. اما به آن دست نمی زنیم. دست بزنیم، ما را از بین می برد. والدین ما اگر هیچ کاری نکرده باشند و حتی اگر خودشان هم گناهکار باشند؛ همین که فرهنگ عظیم بهشتی بودن، یعنی شیعه بودن را به ما انتقال داده اند، پس آدمهای بسیار بزرگی هستند.

ما دعاهایی از امام سجاد علیه السلام داریم که حتما بخوانید. حضرت می فرماید: خدایا کمک کن با همسرم این کار را کنم؛ رفتارم با فرزندم این گونه باشد؛ نسبت به پدر و مادرم این طوری رفتار کنم؛ نسبت به همسایه ها آن طور باشم. حضرت در واقع با این دعاها ما را تربیت می کند. یکی از آن دعاها دعای مکارم اخلاق (دعای بیستم صحیفه سجادیه) که قویترین متن تربیتی است.

حضرت در دعای مکارم اخلاق می‌فرمایند: «وَ اكْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ = خدایا از چیزهایی که من را به خودشان مشغول می کنند، بی نیاز کن». بی نیاز کن تا وقتم را در این چیز ها تلف نکنم. حضرت دارد ما را تربیت می کند. « وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ = روزگار مرا در جهت هدفی که خلق کردی، فارغ کن». در واقع حضرت به تو می آموزد که خودت باید وقتت را فارغ کنی و استعداد و جوانی ات را هدر ندهی.

«عملِ» به «دعا» باعث ساخته شدن انسان و رشد او می شود

اگر انسان دعاهایی با مضامین عالی را که معصومین فرموده اند بخواند، اما عملی از او سر نزند، یعنی دعایش به عمل منجر نشود، در نتیجه «شدن» هم در او صورت نمی گیرد. یعنی زمانی دعا انسان ساز است که توأم با عمل باشد.

امام صادق (علیه السلام) در حدیث عنوان بصری می فرماید: اولین قدم، در عبودیت این است که انسان برای خودش تدبیر نکند. انسان برای زندگی مادی اش نباید آنقدر برنامه بریزد که هر وقت بخواهد سراغ برنامه های الهی برود، بگوید نمی توانم. چون کار دارم و گرفتارم. در این صورت تو دیگر فرصت نمی کنی تا دستورات خدا را اجرا کنی. هر وقت به معارف به بهشت، خلوت، رفت و آمد با خدا، دعوتت می کنند، می گویی: نمی توانم، وقت ندارم. وقتی این دعاها را از خدا می خواهی و  به جلسات علمی، به مطالعه دینی و به عبادت می‌گویی وقت ندارم، نشانه آن است که به مضامین دعایی که خوانده ای عمل نمی کنی. «الداعی بلا عمل، کالرامی بلا وتر= دعا کننده ی بدون عمل، مثل تیر اندازی است که کمان او، زه ندارد. ». پس باید خودت هم عمل کنی.

«وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ = مسایل مهم من را كه باعث دل مشغولى من است، كفایت كن و مرا به كارى كه فردا از آن مورد سؤال قرار مى‏دهى بگمار، و روزگارم را در آنچه براى آنم آفریده‏اى مصروف دار».[1]

وقتی با این دعا از خدا می خواهی که تو را به کاری وادارد که قرار است از تو در قیامت سؤال کند؛ باید بدانی که آن کارها چیست و به آنها عمل کنی. خداوند در قیامت 50 سؤال می پرسد که هر کدام 1000 سال طول می کشد. آیا آن سوالات را می دانی؟ یکی از آن سؤالات رابطه ات با امام زمان علیه السلام است. دیگری درباره قرآن است. سؤال دیگر درباره روابطت با همسر و فرزندانت است. آیا روابطت را با آنها تنظیم کرده ای؟

بنابراین وقتی شما دعا می کنید، باید در کنار این دعا عمل کنید. امام عصر (علیه السلام) در دعا می فرمایند: خدایا به زنان ما عفت عطا بفرما‍. یعنی زنها باید دنبال عفت و حیا بروند. ناموستان را با حیا و با عفت بار بیاورید. زنها هم باید خودشان را به عفت و حیا وادار کنند. امام زمان علیه السلام دعا می کند: «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و صدق النیّة و عرفان الحرمة...» تا آخر دعا. یعنی خودت باید بروی این کارها را انجام بدهی. وقتی دعا می کنی که خدایا کمکم کن من با همسر و فرزندانم این گونه باشم، خداوند می‌فرماید: تو عمل کن. من هم به تو قدرت می‌دهم، تو جلو برو. اما اگر بگویی: خدایا من هر چه دلم بخواهد می‌گویم، هر حرف بی‌ادبانه‌ای دلم خواست می‌زنم، تو هم ما را هدایت کن، این جبر و نشدنی است. ما گاهی وقت ها از خدا جبر می خواهیم. می گوییم خدایا من حاضر نیستم دست از رویه و روش غلطم بردارم، تو یک کاری کن خوب شوم. خدایا کمک کن، فرزندانم این گونه باشند. می فرمایند: پس راجع به بچه هایت این ها را رعایت کن. به فقرا صبر بده، یعنی فقیر نباید بی حیا باشد، باید صبور باشد در اثر فقرش نباید سراغ کارهای زشت و خلاف و گناه برود و از طریق روابط حرام پول در بیاورد.

 پس اثر هفتم دعا که تربیت انسان کامل است، به دلیل وجود فرمول های تربیتی در ادعیه ی ماست. اگر این ها را رعایت کردی، خوب تربیت می شوی. فقط دعا خواندن صرف نیست. این طور نیست که ما فقط دعا بخوانیم ولی عمل نکنیم.

«دعا» مقام گوینده را معرفی می کند

دعا قبل از هر چیزی، از مقام گوینده ای خبر می دهد که در مقام انشای این مقوله ی عظیم قرار گرفته است. آن کسی که در کنار عرفات ایستاده و در آن موقعیت، یک باره به خدای خود عرض می‌کند: «وَ أَنْتَ الَّذِی لا إِلَهَ غَیْرُکَ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ فَمَا جَهِلَکَ شَیْ ءٌ فرایتک ظاهراً فی کل شی ء و انت الظّاهر لکلّ شی ء = تو آن خدایى که غیر از تو معبودى نیست. خود را بر همه چیز شناساندى و هیچ چیزی به تو جاهل نیست تا آنجا که تو را در هر چیز آشکار دیدم، ای خدایی که تویی آشکار بر همه اشیاء».[2] چه کسی این خبر را آورده؟ تو در هر پدیده ای خود را به من معرفی می کنی. من تو را ظاهر در همه ی اشیاء دیدم، به هر چه که نگاه کنم تو را می بینم. (به دریا بنگرم دریا ته وینم/ به صحرا بنگرم صحرا ته وینم).

وقتی معصوم این گونه حرف می زند، دارد تو را می سازد، یعنی با این ساختن، تو از این کور چشمی دور می شوی، از این نگاه‌های عادی دست برمی‌داری و با چشم انسانی به عالم نگاه می‌کنی.

 قرآن می فرماید: « لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا = دلهایى دارند كه با آن [حقایق را] دریافت نمى‌كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى‌‏بینند و گوش‌هایى دارند كه با آنها نمی‌شنوند».[3] این گونه کور و کر نباشیم. زیرا فرمود: اگر کسی اینجا نتواند خدا را ببیند، آن طرف هم نمی بیند: « وَمَنْ كَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلًا= و هر كس در این [دنیا] كور[دل] باشد، در آخرت [هم] كور[دل] و گمراهتر خواهد بود».[4] هر کس در اینجا کور باشد، در آنجا هم کور است. نکره ای در سیاق نفی قرار می دهد. « فَمَا جَهِلَکَ شَیْ ءٌ= هیچ شیئی نیست، مگر این که تو را می شناسد. هیچ شیئی نیست مگر این که تو در آن ظاهری. نکره را در سیاق نفی قرار می دهد تا بگوید که به طور مطلق همه چیز به تو آگاه است و علم دارد.

بنابراین، علم را در سراسر کائنات سرایت داده است. آن چنان بهت آور سخن گفته که نه تنها مردم امروز، قصور از فهم این کلمات دارد، بلکه باید قرون متوالی بگذرد تا در لا به لای اعصار، افکار پخته تر شده و پرده از چهره ی پر اسرار این مسائل گرفته شود.

راستی این سخن را معصوم از کجا می گوید، سخنی که به ذهن احدی نگذشته است و آن گاه که در میان باغستان های مدینه نیمه شبها فریاد می زند: «و باسمائک التی ملئت ارکان کل شی= و به اسم های تو که ارکان هر شیء را پر کرده است».[5] یعنی شما هیچ شی را نمی‌بینید، مگر این که اتم ها، الکترون ها، نوترون ها، پروتونهایش خبر از تو می‌دهند. به راستی که او «اسم الله» عالم را چگونه در همه ی موجودات ساری و جاری دیده و با کدام چشم خدا را در همه چیز ظاهر دیده است. بالاخره این معارف انسان را می سازد. وقتی می گویی «هوالظاهر» یا «انت الظاهر» تو فقط ظاهری، یا تو فقط اول یا آخر هستی. یعنی فقط خدا را ظاهر می بینی. اما ما چگونه می بینیم؟ ما می گوییم، اشیایی داریم می بینیم، ولی خدایی نمی بینیم. ولی امام می گوید: اشیا دیده نمی شوند، فقط خدا دیده می شود. این مکتب انسان را می سازد و انسان را به فکر فرو می برد.

وقتی می گویی هوالظاهر یعنی فقط او ظاهر است، پس هیچ شیئی در عالم نیست که ظهور داشته باشد بدون خدا. هر چه شما می بینید، فقط اوست که ظهور دارد. از همه مهمتر این است که ما اول او را می بینیم، بعد اشیا را می بینیم و متوجه نمی شویم، همیشه فکر می کنیم که اول اشیا را می بینیم.

پس چنان چه بیان شد، مسائل بلند دعا قبل از هر چیز دلالت بر روح بلند و مقام منیع و شخصیت والای گوینده ی آن دارد. به عبارت دیگر می توان گفت که دعای کمیل و دعای ابوحمزه و عرفه ی سیدالشهدا علیه السلام سفر نامه ی آن بزرگوران در سفر «من الخلق الی الحق و من الحق الی الخلق= سفر از خلق به حق و از حق به خلق( بازگشت)» هستند. آنها با به ودیعه گذاشتن این گنجینه ی سنگین، انسان ها را به موطن خود دعوت کرده و از همه خواسته اند تا به تکاپو در نظام تکلیف اسلامی و به متخلق شدن به اخلاق الهی و تمرین در تادیب نفس به آن مقامات نائل آیند.

این دعاها به ما می‌گوید که ابواب کمالات بر روی انسان باز است، باید از خدا بخواهیم تا بتوانیم به جانب آن کمالات حرکت کنیم. زیرا اسلام فقط یک سلسله عبادات که برای بسیاری از حد لفظ تجاوز نمی کند نیست. بلکه مثلا همین نماز، معجونی است که در آن، همه ی مقامات انسانی لحاظ شده اند، و انسان به طرف آنها خوانده خواهد شد.

در دعای شعبانیه به ما دستور داده شده که «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک= خدایا کمال بریدن از هر چیز به خودت را به من عنایت فرما»، من از همه چیز منقطع شوم و به تو وصل بشوم».

تا عبارت «کمال انقطاع = از چیزی بریده بشویم» می آید، خیلی ها فکر می کنند که شخص باید دست از زن و بچه اش بردارد و در گوشه ی عزلت بنشیند و «انقطاع» حاصل کند، این «انقطاع» نیست. «انقطاع» یعنی در اوج این که این روابط اجتماعی خود را داری، از غیر خدا منقطع باشی. مثل سیدالشهدا (علیه السلام). سیدالشهدا یک پدر بسیار عاطفی و مهربان، یک همسر بسیار عاطفی و مهربان است. آنقدر عاطفه دارد که وقتی یک شب رباب و سکینه پیشش نیستند، در فراق آنها شعر می گوید که خدایا چه شب طولانی است که رباب و سکینه پیش من نیستند. انگار که این شب هرگز صبح نخواهد شد. این عاطفه ی امام حسین و حضرت رباب سلام الله علیهاست که در اوج روابط عاطفی فقط به خدا وصل اند.

انقطاع یعنی اگر قرار باشد به خاطر وظایف شان، اینها را فدای خدا کنند، راحت فدا می کنند. ابراهیم علیه السلام انقطاع دارد که اسماعیل علیهم السلام را با آن زیبایی، به آن خوش اخلاقی، به آن مهربانی و کمالات زیادی که دارد، برای خدا فدا می کند. «انقطاع» یعنی یک جوان کم سن و سالی مثل اسماعیل علیه السلام می فهمد که خدا گفته باید سرش بریده شود. برای همین است که به پدرش می گوید «پدر این کار را بکن. ان شاءالله من را از صابرین خواهی یافت». انقطاع یعنی این که حضرت زینب سلام الله علیها وقتی پسرانش شهید می شوند، اصلا به سمت میدان نمی رود، تا جنازه شان را بردارد.

انقطاع یعنی وقتی مادر وهب سر فرزندش را می برند و جلویش می اندازند، سر را به طرف دشمن می اندازد و می گوید: من چیزی که برای خدا دادم، پس نمی گیرم. انقطاع یعنی مادری که چهار تا شهید داده در جمهوری اسلامی و به پسر پنجمش می گوید: تو هم زودتر برو شهید شو که من در روز قیامت نمی خواهم، خجالت زده ی زینب سلام الله علیها باشم.

انقطاع یعنی زن به شوهرش می گوید: زیاد معطل نکن برو جنگ. به رغم این که می داند ممکن است شوهرش کشته شود و بچه اش یتیم شود، ولی راحت می گوید برو. انقطاع یعنی در اوجی که ثروت داری، بریده ی از ثروت بشوی. نه این که وقتی گدا هستی و اصلا چیزی نداری، بگویی منقطع هستم.

«الهی هب لی کمال الانقطاع إلیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک حتّی تخرق ابصار القلوب حجب النّور = الهی وارستگی از هر چیز و وابستگی و پیوستگی کامل به آستانت را موهبتم فرما و دیدگان دل ما را به فروغ نظر به خود، روشن ساز تا دیدگان دل ما حجاب‌های نور را بدرد».[6] چشمان ما حجاب های نورانی را بدرد تا ما به کجا برسیم؟ « فتصل إلی معدن العظمة و تصیر أرواحنا معلقة بعزّ قدسک= به معدن عظمت واصل شود و جانهای ما همچون شعاع بعزّ قدست، آویخته گردد». اگر حجابهای نورانی را پاره کنیم، آن وقت ارواح ما به تو وصل می شوند.

و یا فرمودند تا ما عرض کنیم: «إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً = خدایا مرا به نور عزّت بسیار زیبایت برسان تا عارف به وجودت گردم، و از غیر تو روی گردان شوم، و از تو هراسان و برحذر باشم».[7]

خدایا من را به آن نور عزت خودت که بسیار بهجت زا و بهجت آفرین است، برسان تا با آن نور تو را بشناسم. و از غیر تو روی برگردانم.

وقتی شب جمعه در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام وارد می شوی و این حالت شادی و شعف را داری، این همان نور است که انسان را هدایت می کند. وقتی به حرم حضرت رضا علیه السلام می روی، وقتی به کربلا و مکه و مدینه مشرف می شوی، چه حالتی به تو دست می دهد؟ این همان نور است. این دعا دعوت به بلندترین مقامی است که برای یک عارف متصور است و مژده ای است برای انسانها و به آنان اعلام می کند که باب کمالات مفتوح است. پس بکوشید آن ابواب را فتح کنید.

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند            وان که این کار ندانست در این کار بماند


[1] - دعای مکارم الاخلاق

[2] - دعای عرفه.

[3] - اعراف/179.

[4] - اسراء/72.

[5] - دعای کمیل.

[6] - مناجات شعبانیه.

[7] - همان.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed