مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
همه ما برای ارزیابی نفسمان نیازمند آئینهای هستیم که بتوانیم چهرهی حقیقی باطن خود را در آن شناسایی کنیم. امام باقر «علیه السلام» در این روایت، قرآن را به عنوان آیینهای برای ارزیابی رشد نفس و حرکت به سوی الله میداند. فراموش نکنیم که حرکت به سمت ابدیت یک حرکت حقیقی است و اعتباریاتِ دیگر، هیچ تأثیری در این حرکت ندارند.
واکنش صحیح در مواجهه با انتقادات و نکوهشهای دیگران
در جلسه گذشته با بخش اولِ روایتی از امام باقر «علیهالسلام» آشنا شدیم که نحوه برخورد با انتقادات و یا نکوهشهای دیگران را به ما میآموزد. اینک به بررسی ادامه این روایت خواهیم پرداخت:
اگر مورد ستایش قرار گرفتی، شاد شو و اگر نکوهش شدی بیتابی مکن و درباره آنچه که پیرامون تو گفتهاند، خوب بیندیش. اگر آنچه که گفتهاند در تو وجود دارد، غمگین مشو، چرا که مصیبت افتادنت از چشم خداوند به سبب خشمناک شدنت از حقیقت، بزرگتر از مصیبت افتادنت از چشم مردم است که از آن هراسانی؛ و اگر خلافِ آنچه که گفتهاند هستی، این خود ثوابی است که بیرنج به دست آوردهای. تو هرگز نمیتوانی یاور ما باشی تا اینکه اگر همه اهل شهر جمع شدند و گفتند تو آدم بدی هستی، ناراحت نشوی و اگر گفتند تو انسان خوبی هستی خوشحال نگردی.
بخش دوم: «ولکن أعرض نفسک علی کتاب الله، فان کنت سالکاً سبیلهُ، زاهداً فی تزهیده، راغباً فی ترغیبه، خائفاً فی تخفیفه، فاثبت و أبشر و إن کنت مبائنهً للقرآن، فماذا الذی یغرّک من نفسک»
سپس خودت را به کتاب خداوند عرضه کن، اگر واقعاً در حال طی مسیر الله هستی و رغبتی در مورد آنچه که خداوند بیارزش میداند نداری و رغبتت به چیزهایی است که از نظر خداوند ارزشمند است و از آنچه که خداوند میترساندت، به حق میترسی، پایدار باش و خوشحال. و اگر با قرآن در مغایرت هستی، چرا به نفس خودت مغروری؟ (به چه چیز خودت مینازی؟)
- همه ما برای ارزیابی نفسمان نیازمند آئینهای هستیم که بتوانیم چهرهی حقیقی باطن خود را در آن شناسایی کنیم. اما باقر «علیه السلام» در این روایت، قرآن را به عنوان آیینهای برای ارزیابی رشد نفس و حرکت به سوی الله میداند. فراموش نکنیم که حرکت به سمت ابدیت یک حرکت حقیقی است و اعتباریاتِ دیگر، هیچ تأثیری در این حرکت ندارند. به عنوان مثال سرزنشها و یا تمجیدهای دیگران در این حرکت فاقد ارزش بوده و آنچه که در این میان مهم است. نوع نگاهی است که خداوند در این حرکت به ما دارد.
علاقه به گناه و تنفر از شعائر الهی نشان میدهد که حرکت انسان در مسیر الله، حرکتی صحیح و رو به رشد نیست. بالعکس احترام و علاقه به شعائر الهی و هر آنچه که رنگ و بوی الله را دارد، حاکی از آن است که انسان در مسیری صحیح و مستقیم به سوی الله در حرکت است. حال اگر انسان با نگریستن در آئینه قرآن به این نتیجه مبارک برسد که حرکت او حقیقتاً به سمت الله صحیح میباشد، دیگر نظرات دیگران چه ارزشی در جهتدهی به حرکت او خواهد داشت؟ پایدار ماندن در این مسیر و دلخوش بودن به این حرکت مبارک، صحنهی زیبایی است که امام باقر «علیهالسلام» برای چنین فردی ترسیم نموده است.
اگر دور شدن از الله و خانواده آسمانی اتفاقی است که در لابهلای حرکت انسان در حال وقوع است، دیگر برای این فرد، سرمایهای برای مغرور شدن وجود ندارد که با انتقادات دیگران، دچار ناراحتی و غمزدگی گردد.
مصیبت حقیقی از نگاه پیامبر رحمت
نبی اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» میفرمایند: هرگاه به مصیبتی دچار شدید، مصیبت از دست دادن مرا به یاد آورید. تا تحمل مصائب دیگر بر شما آسان گردد.
آیا مصیبت فقدان پیامبر و یا مصیبتهای خانواده آسمانیمان در نگاه ما آنقدر عظیم هست که سبب فراموشیِ مصیبتهای دیگر گردد؟
این فرمایش پیامبر اسلام «صلی الله علیه و آله و سلم» در حقیقت تعیین قیمت حقیقی ما در مقیاس اصالت انسانیمان است. ایشان حیطه مصیبتهای ما را تنها در دایره بخش انسانیمان تعریف نموده و یا تنها مصیبتهای انسانی را ارزشمند و معتبر میدانند.
از نگاه نبی اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» مصیبتهای دنیایی، اساساً مصیبت به شمار نمیآیند. چرا که هم کفاره گناهانِ انسانند و هم در رشد و سازندگیِ او مؤثرند، به نحوی که مقدمات جذبِ اسماء الهی را در نفس فراهم میآورند.
مصیبت حقیقی، مصیبتی است که نفس انسان، قلب او و جاودانگی و ابدیتش را به مخاطره میافکند.
از دست دادن پیامبر و انقطاع وحی، مصیبت عظیمی است که تنها بخش انسانی قادر به درک آن خواهد بود. در زیارت روز شنبه آمده است:
«اُحبنا بک یا حبیب قلوبنا، فما أعظم المصیبه بک، حیث انقطع عنا الوحی و حیث فقدناک، فإنّا لله و إنّا إلیه راجعون»
این ادبیات گفتگو، تنها ادبیاتِ یک انسان حقیقی با اصل و ریشه خویش است. تنها کسانی قادرند با این ادبیات سخن بگویند که عضویت در خانواده محمد و آلش «صلی الله علیه و آله و سلم» را پذیرفته باشند و بزرگترین مسئله و مصیبت عمرشان، فقدان متخصص معصوم در زندگیشان باشد. یک انسان حقیقی است که خونخواهی حسین «علیهالسلام» آرزوی حقیقی و تنها دغدغه روزهای عمرش میباشد.
مصیبت فقدان پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم»، یک مصیبت حقیقی برای گروهی است که بخش فوق عقلانی فعال داشته و با تمام وجود، نیاز به یک مربی کارآزموده را برای رشد این بخش درک مینمایند. برای آنان، دنیا بدون متخصص معصوم چونان دانشگاهی بدون استاد، فاقد ارزش و اعتبار است. چرا که اساساً هدف از زندگی در باشگاه دنیا رسیدن به باطن انسانی و تشبّه به الله برای رسیدن به سعادت جاودانه است و این باشگاه، بدون استاد ره به جایی نخواهد برد.
مصیبت حقیقی برای یک انسان حقیقی فقدان امام معصومی است که میتواند او را تا مقام خلیفه الهی بالا ببرد. قلب چنین انسانی آنقدر مشغول چنین مصیبتی است که فقدانهای دنیایی اساساً آزارش نخواهد داد.
او از لابهلای تمام روابط و رفتارهایش به دنبال تحقق دغدغه اساسیاش میباشد. برای او همه چیز رنگ آسمان دارد، رنگ دلتنگی پدر، رنگ دوری از آغوش خانواده آسمانی و ...
اما همین انسان، خود را با جمله «إنا لله و إنا إلیه راجعون» تسکین داده و به امید روزی که به آغوش خانوادهاش باز میگردد، زندگی و حرکتش را ادامه میدهد.
توجه به این نکته که همه ما از آنِ خداییم و به سوی او باز میگردیم، چنان احساس امنیتی برای انسان به ارمغان میآورد که هرگز احساس بیپناهی و بیکسی، جای آن را نخواهد گرفت. این جمله معجزهانگیز، شادترین، امیدوارکنندهترین و شادیآورترین آیه، از آیات قرآن است که سبب قوت قلب و احساس قدرت در مؤمنین میگردد.
مطالب بیشتر:
مجموعه سخنرانی های استاد محمد شجاعی
مجموعه کتابهای استاد محمد شجاعی
والحمدلله رب العالمین
کلیدواژه ها:
آثار استاد