مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در بحث انسانشناسی گفتیم، زندگی انسان سه مرحله دارد: 1) قبل از دنیا، 2) دنیا، 3) بعد از دنیا. مرحله قبل از دنیا: ما قبلاً پیش خدا بودیم و سپس در قالب یک بدن طبیعی و دنیایی و با جنسیتی خاص قرار گرفتیم، عده ای در کالبد زنانه و عده ای هم در کالبد مردانه و به دنیا آمدیم.
اما حقیقت انسان نه زن است و نه مرد. در مرحله دنیا با این کالبد و همه نعمتهایی که خدا برای ما در دنیا خلق کرده زندگی میکنیم. در مرحله دنیا یک فرصت زمانی به نام عمر داریم که در این فرصت باید خود را برای زندگی در آخرت آماده کنیم. آن جنبه از وجود ما که از ماده نیست و نه زن است و نه مرد، مرگ ندارد. مرگ مختص بدن مادی ماست.
مرحله بعد از دنیا به 4 مرحله تقسیم میشود:1) وفات، 2) برزخ، ملکوت یا قبر 3) قیامت 50 هزار ساله و 4) حیات ابدی بعد از قیامت است. اسم این مجموعه را انسان میگذاریم که سه مرحله زندگی دارد.
بعد از وفات و برزخ، قیامت 50 هزار ساله را داریم. بعد از آن هم دوران حیات ابدی ما آغاز خواهد شد. عمر ما بیپایان است، ما به اندازه عمر خدا عمر داریم و تا خدا خدایی میکند ما زنده هستیم. مرگی برای ما وجود ندارد. چون این مقطع بعد از دنیاست، کلمه آخر را به کار میبرند و میگویند «آخرت».
فرصتی به نام «عمر» برای سازندگی آخرت
ما در دنیا یک فرصت زمانی محدود به نام «عمر» داریم که باید خود را برای مرحله آخرت آماده کنیم. تمام چیزهایی که در آخرت نصیب ما خواهد شد از خوبیها و بدیها، لذتها و عذابها، کمالها و کاهشها تماماً بستگی به نوع زندگی ما و کیفیت زندگی ما در دنیا دارد. «کَما تَعیشُون تَمُوتُون= آنطوری که زندگی میکنید، همانطوری هم میمیرید.» پس دنیا تعیین کننده آینده ابدی ماست. ما دوتا آینده داریم، یک «آینده موقت» که عمر دنیاست و دیگری «آینده دائمی» که زندگی ابدی است. مجموعه آن چیزهایی که ما شاکله و باطن خود را در زندگی دنیا با آن میسازیم آینده ابدی ما را شکل میدهد.
گفتیم رابطه دنیا با آخرت، مثل رابطه رحم مادر با دنیا است. جنین در ابتدا به صورت یک سلول اسپرم و تخمک از دنیا به رحم میآید. در رحم رشد کرده و کامل شده و به دنیا بر میگردد و این چرخه شبیه قوس نزول (از خدا به سمت دنیا) و قوس صعود (از دنیا به سمت خدا) میباشد. یعنی حرکت جنین از دنیا به رحم، در قالب نطفه (قوس نزول) و بازگشت آن از رحم به دنیا (قوس صعود) که همان تولد است، میباشد. جنین در اول یک قوه محض و یک اسپرم است که تمام خصوصیت های یک انسان کامل را به صورت بالقوه با خود دارد.
این رحم است که میتواند این قوه را شکوفا، آماده و کامل کند. غیر از رحم هیچ جای دیگر وجود ندارد که بتواند این قوه را تبدیل به یک انسان کامل بکند و به دنیا که رحم دوم است بازگرداند. همانطور که فقط رحم دنیاست که میتواند برای آخرت، انسانسازی کند. بدون رحم دنیا هیچ موجودی برای آخرت آماده نمیشود. در رحم دنیا مدتی انسان زندگی میکند و بعد با تولد به آخرت برمیگردد. پنج نوع تولد از رحم به دنیا وجود دارد: 1) تولد ناقص، 2) بیمار، 3) ضعیف، 4) سالم، 5) سالم قوی، عین همین پنج نوع تولد هم از رحم دنیا به آخرت داریم.
بعضی از انسانها ناقص متولد میشوند که در اینجا همیشه در عذاب هستند: «أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» بعضیها بیمار متولد میشوند که گفتیم بسته به سه عامل «نوع بیماری، شدت بیماری و تعداد بیماری» باید رنج درمان را تحمل کنند. اینها در بیمارستانی به نام جهنم از صد سال به بالا باید درمان و پاک شوند تا برای زندگی در بهشت آماده شوند. بیماری هایی مثل حسادت، تکبر، زودرنجی، حساسیت، بداخلاقی، بددهانی و ... یا اگر کسی در نمازش سست باشد و خیلی واجبات دیگر را رعایت نکند. یعنی هر چه که در اینجا کم آورده باشد، آنطرف برایش دردسرساز میشود.
نکته مهم در انسانشناسی، تفکر در فرمول های آن است
نکته اساسی در این چرخه زندگی این بود که ما با یک ابدیت سر و کار داریم. اولین چیزی که باید در موردش خیلی فکر کنیم، مفهوم «ابدیت» است و اصلاً شوخیبردار نیست. یعنی باید انسان دائماً این ذکر «من جاودانه» هستم را بگوید. مثل ذکر صلوات که تسبیح دست میگیرد و صلوات میفرستد، این ذکر را هم باید بگوید تا باور کند که به اندازه خدا عمر میکند، یعنی تا خدا خدایی میکند، شما پیش خدا زنده خواهید بود و عمر خواهید کرد. با وفات چیزی عوض نمیشود، فقط مرحله و منطقه زندگی عوض میشود.
ابدیت معادله ریاضی دارد، معادله ریاضیاش دنیاست. یعنی دنیا معادل ابدیت ارزش دارد. چون برای ما ابدیت را میسازد. لذا خیلی قیمتش زیاد است. مثل دوران رحمی است که قیمتش به اندازه کل دنیا میارزد. چون یک بدن کامل به دنیا میآورد. بدنی که میتواند 100 سال 200 سال 300 سال عمر بکند. چون عمر که محدودیت ندارد، مریضیها و بد زندگی کردن ما عمر ما را کوتاه کرده و گرنه قدیمیهای ما تا 2- 3 هزار سال هم عمر داشتند.
دنیا به اندازه آخرت با ارزش است
دنیا به اندازه ابدیت قیمت دارد، از این رو حضرت میفرماید، من یک سال دنیا را به هزاران سال آخرت نمیدهم. انسان با ۵ دقیقه دنیا از یک میلیون سال عذاب آخرت نجات پیدا میکند.
ما باید اطلاعات و شناخت مان را از ماهیت ابدیت زیاد کنیم و سپس مهارت های «شدن» را یاد بگیریم. ما در دنیا باید بشویم، همانطور که جنین در رحم شکل میگیرد. شدن بعد از وفات مشکل است همانطور که اگر جنین بعد از تولد یک بند انگشت کم آورده باشد دیگر بعد از تولد اضافه نمیشود.
حال بیایید محاسبه کنیم. مثلاً از 60 سال زندگی دنیا، چقدر آن برای آخرت باقی میماند؟ یک سوم از آن را میخوابیم، یک سوم در ترافیک و پیری میگذرد. البته میشود کاری کرد که ترافیک و پیری هم جزو آخرت حساب شوند. مثل شیمی میماند. وقتی در شیمی دوتا ماده میخواهند با هم پیوند برقرار کنند، برای سریعتر شدن برقراری پیوند، یک کاتالیزور به آن اضافه میکنند. یا مثل اکسیر که به مس میزنید طلا میشود. شما میتوانید اکسیری را انتخاب کنید که به خواب، به کارهای حیوانیِ عمرتان بزنید تا همه آنها عبادت شوند. ثانیه های عمر همه یکی هستند. 24 ساعت واقعاً برای همه 24 ساعت است. ولی از نظر نوع سازندگی، ارزش آن برای همه یکی نیست. بچهای که بدون دست یا پا به دنیا آمده، این بعد از 15- 20 سال چقدر زجر میکشد و هر بار آرزو میکند که ای کاش میتوانستم یک بار دیگر به شکم مادرم برگردم و این بار با خودم دست و پا بیاورم. آیا امکان دارد دوباره به رحم برگردد؟ امکان ندارد. ولی در دنیا که خودش یک رحم است، خداوند این فرصت را برای ما قرار داده که جبران کنیم. اگر اینجا فهمیدی که 50 سال و 60 سال را خراب کردهای، خداوند در همین رحم دنیا هم چند رحم[1] قرار داده که قویتر از مجموعه عادی دنیاست. خودت را در این رحمها قرار بده، در این صورت انگار که تازه متولد شدهای. یعنی شما دوباره برمیگردید در رحمی که خود، یک رحم دیگر است و جبران میشود. ما چه خدای مهربانی داریم. کسی که 50 سال گناه کرده، ممکن است وضعش در آخرت خیلی بهتر از کسی باشد که 50 سال عبادت کرده. چون آن کسی که 50 سال گناه کرده بود، یک جایی هوشیاری به خرج میدهد و 10 سال یا 5 سال آخر عمر خودش را در آن رحمهای قدرتمندتر از محیط دنیا قرار داد و جلو زد. مثل تجارت میماند. شما میبینید یک نفر 50 سال کار تجاری میکند از 20 سالگی شروع کرده و الان 70 سالش است. میپرسیم، الان سرمایه تو که 50 سال کار تجاری کردهای، چقدر است؟ میگوید من الان ۱۰۰ میلیارد تومان ذخیره دارم. بعد میبینیم یک جوانی از 20 سالگی شروع میکند و فرمولهای دیگری را در تجارت رعایت میکند و در 25 سالگی، 200 میلیارد سرمایه دارد. یعنی ۱۰۰ میلیارد بیشتر دارد. چون این با فرمولهای دیگر کار را کرده است.
تعریف «رحم ها» یا فرصت های طلایی که در اختیار ماست
رحمهای زمانی، رحمهای مکانی، رحمهای استاد، زمانهای خاصی را خداوند قرار داده که از نظر ریاضی اندازههایش با اندازههای بقیه زمانها یکی است؛ اما نوع قدرت و تأثیرگذاریاش یکی نیست. مکانهایی را قرار داده که با مکانهای دیگر خیلی فرقی نمیکند؛ اما شما وقتی وارد آن مکان میشوید، نوع تحولی که در روحتان اتفاق میافتد، نوع بهبودی که در بیماری روحی و در زندگی شما ایجاد میشود، خیلی فرق میکند تا در یک محیط و مکان دیگر. اینکه آدم عُرضه داشته باشد از زمانها و مکانها چقدر استفاده کند، خیلی مهم است.
مثلاً یکی از رحمهای مکانی مهم، محل زندگی و محل تحصیل است. آدمهای خیلی قدرتمندی وجود دارند که چون مکان بدی را برای زندگی یا تحصیل انتخاب میکنند، 90 درصد استعدادهای آنها از بین میرود. همینطور مکان عبادت، مکان مسافرت و ... نیز جزو رحم های مکانی قرار میگیرند.
استاد هم همینطور است. استاد خودش یک رحم و یک فرصت است. مثلاً شما در 50 سالگی در محضر یک استاد قرار میگیرید و به او وصل میشوید؛ اما این استاد، شما را طوری تربیت میکند که تمام این 50 سال برای شما جبران میشود. عکس این موضوع هم صادق است. زمانی شما 30 سال ذخیره دارید، ولی وقتی با استادی آشنا میشوید و ارتباط برقرار میکنید، او 30 سال تو را عقب میاندازد و تو را برمیگرداند به روز اول.
خداوند تبارک و تعالی در طول سال، به قسمتهایی از زمان، خاصیت و اثر سازندگی خیلی ویژه داده که اگر از این زمان ها استفاده کنید، مثلاً یک ساعتش معادل دو ساعت است و یا معادل 100، 200 و هزار ساعت کار میکند.
دو کتاب به شما معرفی میکنم که این دو کتاب خیلی به شما کمک میکند به اینکه زمانها را در بیاورید و استخراج کنید. یکی از این کتابها در خانه همه ما هست، خیلی مهم و کاربردی است به نام «مفاتیح الجنان» یعنی کلیدهای بهشتها. این کتاب تمام 365 روز سال را تجزیه ریاضی کرده، مثلاً از ساعت اول، ساعت دوم، ساعت سوم و... دقیقاً همه قیمتها را نوشته است. کتاب دیگر هم که خیلی مهم و عمیقتر است، «المراقبات» مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی استاد حضرت امام(ره) بود. این کتاب هم به فارسی ترجمه شده.
اگر تمام ساعتهای عمر ما قیمتهای مساوی داشتند، خیلی خطرناک میشد. یعنی اگر من 50 سال را خراب کرده بودم، 20 سال میدویدم، نمیتوانستم جبران کنم. خداوند از روی مهربانی که دارد، ارزشِ قیامتی این زمان ها را مساوی قرار نداده است. مثل حج و اعتکاف. شما سه روز اعتکاف که میروید. روز سوم که نماز مغرب را خواندی و افطار کردی و درآمدی، واقعاً فکر میکنی مثل روز اول پاک شدی. جالب اینجاست که خداوند در همه ماهها اعتکاف گذاشته؛ ولی در کشور ما فقط رجب را میگیرند. حضرت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله سه روز از هر ماه را اعتکاف میرفتند. مگر اینکه حضرت در جبهه جنگ میبودند. شبهای قدر که هم رحم زمانی قدرتمند هستند و در رحم زمانی ماه رمضان قرار دارند.
گناه و ثواب در «رحمها» چند برابر محاسبه میشوند
رشد جنین در طول 9 ماه در رحم، معادل یک عمر دنیا قیمت دارد. قرار گرفتن در رحم های مکانی و زمانی و استاد هم همینطور است. مثلاً صدقه دادنش، کار خیر کردنش، مهربانی کردنش، خندیدنش، شاد کردن دل دیگران، عمل صالح انجام دادن، کمک کردن به دیگران، عبادت کردنش، ذکر گفتنش، قدرت زیادی دارد و برعکس، گناه کردنش هم اثر سوء زیادی دارد. یعنی گناهی که در رحم انجام میشود، مثل جهش کروموزومی میماند.
پس ما یک ابدیت در پیش داریم و نمیدانیم فاصله بین وفات ما تا قیامت چند صد سال یا چند هزار سال است. اما باید بدانیم که به همین مقدار، توشه لازم داریم. امیرالمؤمنین چقدر نسبت به آخرت خودش حریص بود، شب و روز برای آخرتش زحمت میکشید. با وجود این می فرمود:«آه مِن قِلَّۀِ الزّاد وَ طُولِ الطَّریق!= آه از کمی توشه و طولانی بودن راه!». پس باید برای دنیای مان همیشه قشنگترین چیزها را انتخاب کنیم و قشنگترین زمانها، مکانها، بهترین اساتید، بهترین ورودیها را برای خودمان انتخاب کنیم تا بتوانیم بیشترین رشد را داشته باشیم.
«اشرافی» ها چه کسانی هستند؟
پیامبرصلیاللهعلیهوآله میفرماید، شرافتهای آدم ها که تغییر میکند، اشتهایشان هم تغییر میکند. این یک قاعده است. آدم چقدر اشرافی است؟ همان مقداری که میتواند با اشراف، یعنی با خدا و با پیغمبر و بزرگان بپرد. چنین کسی خیلی اشرافی است.
در مفاتیح این همه تنوع وجود دارد. در هیچ سفرهای به اندازه مفاتیح تنوع وجود ندارد. نماز نوشته ۱۰۰ رکعت، یک نماز نوشته ۵۰ رکعت، یا نوشته هزار مرتبه توحید، ۱۰۰ مرتبه توحید، آنجا که نوشته هزار مرتبه توحید مال بخورهاست؛ برای اشراف هاست. یک کسی اشتهایش خیلی زیاد است. یک کسی ۵ دقیقه با خدا ملاقات کند، زود ظرفش پر میشود. یک کسی آنقدر بیسلیقه است که ۲ دقیقه خدا را میبیند، میگوید خدایا سیر شدم. کافی است. یک کسی میبینی نه، با خدا حالا حالاها کار دارد و ظرفیتش خیلی بالاست. اینها مثل عیاش های ۷ خط دنیا هستند که یکسره در پارتی و مهمانی و عیاشی و کیافی هستند و اشتهای شان زیاد است.
بعضیها در نظام فطریشان ۷ خط هستند. در نظام فطری، یک شب برایشان دعا و نماز و زیارت کافی نیست. مثلاً یک یا دو سال یکبار، سه سال یکبار زیارت امام رضا علیهالسلام میروند. یکی اگر دو ماه بگذرد و نرود زیارت، میگوید من میمیرم. پیرمردی را میشناسم، این هر سال اول فروردین، ۱۲ تا بلیط میخرد برای شروع هر ماه قمری که حتماً در مشهد باشد. میگوید من شب اول ماه و روز اول ماه باید در حرم باشم. اصلاً دوری حضرت را تحمل نمیکنم. این آدمیت بسته به میزان شرافت آدم است. بعضیها آدمهای پستی هستند. شنیدید میگویند فلانی آدم پستفطرتی است؟ این اصلاً نمیتواند با خدا بپرد. اصلاً روحیهاش با خدا و با انبیاء و با امام زمان و با حضرت معصومه و اولیاء خدا جور در نمیآید. نوع انتخاب آدم ها بسته به شرافت آنهاست. هر چقدر اشرافیتر باشند، انتخاب و سلیقهشان هم گرانتر است. در نظام طبیعی هر چقدر شخص اشرافی باشد سلیقههایش هم گرانتر است. در نظام فطری هم هر چقدر شخص اشرافیتر باشد سلیقهاش گرانقیمتتر است و به کمتر از خدا قانع نمیشود. باید با خدا بپرد.
برای همین است که وقتی شما مفاتیح را نگاه میکنید، از فقیرترین آدمها، ارزانترین، ضعیفترین، گداترین آدمها برایشان برنامه گذاشته شده تا اشرافیها. آدمهایی که گدا هستند، وقتی غذای اشرافیها را در مفاتیح نگاه میکنند میگویند اینها خیلی آدمهای بیکاری هستند. میگویند اینها چیست که نوشته اند؟ طرف در قنوتش یک ابوحمزه ثمالی میخوانده، یک کمیل میخوانده، در رکوعش چه عیاشیهایی با خدا داشته، چه حرفهای عاشقانهای در رکوع با خدا رد و بدل میکرده، اینها خیلی اشرافی هستند. بعضی ها هم به همین میزان خدا را دوست دارند که سه سبحان الله در رکوع بگویند که دو سبحان الله را در راه میگویند و با یک سبحان الله سر به سجده میکوبند و تمام. اینقدر از خدا بیزارند!
در حدیث داریم که بعضی از بندگان خدا که تعقیبات را رها میکنند و میروند، خدا به فرشتهها میگوید این بنده من را نگاه کنید. به خود بنده هم میگوید کجا دارید میروید بهتر از اینجا؟ اگر میدانستی که پیش چه کسی نشستهای از شوق میمردی. اگر میفهمیدی، اصلاً از اینجا بلند نمیشدی. ولی افسوس که ما نمیفهمیم.
آفتی نبود بتر از ناشناخت تو بر یار و ندانی عشق باخت
یار را اغیار پنداری همی شادی را نام بنهادی غمی
یکی از غصههای بزرگ ما در آخرت این است: صحنههایی که از خدا فرار کردیم را به ما نشان میدهند. صحنههایی که خدا به ما میخندید و آغوشش به روی ما باز بود و. میگفت بیا عزیزم در آغوش خودم. اما ما با تنفر از خدا فرار کردیم. صحنههایی که از کنار امام زمان در رفتیم. صحنههایی که از حضرت معصومه فرار کردیم. صحنههایی که از امیرالمؤمنین و امام زمان و پیغمبر فرار کردیم. همه را دانه دانه نشان میدهند.
ع ل 175 مهندسی فکر/ انسان شناسی
[1] . رحم های مکانی (مثل قبور متبرکه ائمه و امامزادگان، مساجد و ...)؛ رحم های زمانی (ماه های رجب، شعبان، رمضان و ...) و رحم سوم استفاده از محضر اساتید وعلما و فقها و اولیاء خدا.
کلیدواژه ها:
آثار استاد