مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
برای این که بدانیم کدام یک از این لذت ها، بر دیگری برتری داشته و دارای قدر و قیمت بالاتری هستند، از نظرات شیخ الرئیس ابوعلی سینا استفاده می کنیم. در جلسه قبل تقسیم بندی لذات (حسی، وهمی، خیالی، عقلی و فوق عقلی) را بیان کردیم.
بوعلی در موضوع سرور و سعادت، بابی به نام «وهم و تنبیه» در فصل اول نمط هشتم کتاب «اشارات» دارد که می نویسد:
« همانا به اذهان مردم عوام این مطلب پیشى مى گیرد كه لذات عالى و قوى، لذات حسى هستند و غیر از این لذات حسی ضعیف هستند و كلها خیالات».
یعنی در ذهن مردم این موضوع زود جا می افتد و به عنوان یک اعتقاد قبولش می کنند که عالیترین و قوی ترین لذات، لذات حسی هستند. درحالی که اینها صرفاً خیالات بوده و غیر از حقیقت هستند. گاهى بعضی از افراد عوام که قوه ی تشخیص هم دارند، باید پرسید که آیا لذت هایی مثل لذتهاى جنسى، خوردنیها و ... لذت هاى نهایی اند؟ با این پرسش باید آنها را آگاه کرد و متوجه ساخت که فقط این لذت ها لذت های نهایی نیستند.
«مگر نه این است كه لذیذترین چیزى كه شما آن را مى ستایید، خوشى هاى جنسى و خوردنى ها و چیزهایى همانند آنها هستند؟ با اینکه شما می دانید کسی که بتواند بر دیگرى غلبه نماید، گرچه در یك چیز بی ارزش مانند شطرنج و نرد باشد، چه بسا خوراكى یا خوشی جنسى به وى عرضه مى شود و او در برابر لذتی که از یک پیروزى وهمى به دست مى آورد، آن را رها ساخته و كنارش مى گذارد».
بوعلی می فرماید: اگر شما مى گویید لذت جنسى و خورد و خوراك و ... بالاترین لذتها هستند؛ چرا بعضى ها حاضرند در مسابقات ورزشى و مسابقات مختلف، براى غلبه برحریف و پیروزی، از لذتهای حسی چشم بپوشند. مثلاً دو نفر دارند شطرنج بازی می کنند و روی مهره ها و حرکت آنها تمرکز کرده اند که كدام مهره را تكان بدهند و مواظبند که حریف مهره اصلى او را نزند تا او بتواند زودتر حریف را با كمترین حركات مات کند. حال اگر جلوی آنها انواع آب میوه ها و بهترین غذاها را بگذارند، می بینید که نمی خورند. تمام حواس آنها معطوف به بازی شطرنج است.
مثال دیگر، شما مسابقات ورزشی را دیده اید، ورزشکاران از چند ماه جلوتر، برای مسابقات آماده می شوند. سراغ لذات حسی مثل خوردن و لذت جنسى نمى روند. تمام همّ و غمشان این است که در مسابقه برنده شوند. حتى اگر در آن مسابقات شكست هم بخورند، باز ناراحتی ناشی از شکست برایشان قوی تر است. به طوری که تا مدتی اشتهایی برای خوردن غذا ندارند. این درحالی است که شکست و پیروزی یک امر وهمى است. گاهی شدت ناراحتی و یا شدت لذت و هیجان افراد، به قدری است که سکته می کنند و می میرند. پس از این نمونه ها می توان دریافت که «غلبه ی امر وهمى و خیالی بر امر حسى بیشتر است».
«گاهى به شخص سالمى كه خواهان پاكدامنى و ریاست است، خوردنى و لذت جنسى در حضور اطرافیان پیشنهاد مى شود؛ ولى او به واسطه مراعات جاه و مقام خود، از آن لذتها دست بر می دارد. این نشانه آن است که مراعات جاه و مقام نزد وى، بالا تر و لذیذتر از خوردنى و خوشى جنسى است».
كسى كه پاكدامن است، شرمش مى آید كه خودش را به آلودگى جنسى آلوده كند. برای او حفظ پاكدامنى خیلى مهمتر است از این كه خودش را با یك لذت جنسى که از نوع لذت های حسی است، آلوده کند. پس غلبه روح پاكدامنى بر لذت جنسى بیشتر است. حتی اگر این پاكدامنى یك امر مذهبى و الهى نباشد، شدت حیای بعضى ها به قدری زیاد است كه اگر نیاز هم داشته باشند، پا جلو نمى گذارند، چه در امر خوردنى و چه در امر جنسى. ممكن است کسی حیا هم نداشته باشد، پاكدامن هم نباشد، اتفاقاً آدم خیلى بدى هم باشد، اما در مقابل دوستان و اطرافیانش رعایت مى كند و براى حفظ شخصیت و آبرویش دست به این كارهاى سبك نمى زند. چرا رعایت می کند؟ چون حفظ شان و آبرو، از لذت جنسى و حسى بالاتر است.
مرحوم شیخ در مثالی مى فرماید:
«هرگاه بر مردان بخشنده و بزرگوار لذت یك بخشش پیش آید، آن را بر لذت هاى حیوانى رجحان مى دهند همان لذتى كه مورد رقابت مردم واقع شده و در آن دیگران را بر خود مقدم مى دارند، در حالى كه به سوى انعام و بخشش مى شتابند».
افراد كریم اینطور هستند. على(علیه السلام) مى فرماید:« افراد كریم از اطعام لذت مىبرند. ولی افراد پست و لعین از خوردن طعام لذت می برند». پس بعضى ها از خوردن لذت مى برند و بعضى ها از خوراندن. مثل حاتم طایی که مسلمان هم نبود، اما شخصیت کریمی داشت.
«و همچنین است حال بزرگ نفس با شرافت كه گرسنگى و تشنگى را در برابر آبرو خوار مى شمارد».
كسى كه نفسش بزرگ است و داراى روح بزرگى است، گرسنه و تشنه كه مى شود، آبرویش را حفظ مى كند و به گدایى نمى افتد. در اسلام فقط یک جا اجازه دزدی داده شده و آن هم زمانی است که کسی از فرط گرسنگی در حال مرگ است، او اجازه دارد فقط به اندازه ای که از مرگ نجات یابد، دست به دزدی بزند.
اما بعضى ها خودشان را براى غذا ذلیل مى كنند، در روایت هم داریم که برای یک مؤمن خیلی ناپسند است كه در او رغبت و میلی باشد كه او را ذلیل كند. پس«یك امر خیالى و وهمى مثل عزت و آبرو، بالاتر از لذتهاى حسى است».
«پیش این گونه مردان بلند همت، حرف از مرگ و هلاكت ناگهانى به هنگام مبارزه با هم آورد و حریف، ناچیز به شمار مى آید»
گاهی افراد بزرگ نفس و شریف این گونه هستند که وقتی با دشمن رو به رو می شوند، با اینکه می دانند کشته می شوند، اما نمی ترسند، خودشان را کوچک نمی کنند و پا به فرار نمی گذارند؛ می ایستند و مبارزه می کنند تا کشته شوند. این افراد اختصاص به مسلمان یا غیر مسلمان ندارند. در غیر مسلمانان نیز افرادی که روح بزرگ دارند، وجود دارد که تا پای کشته شدن می ایستند و صبر می کنند. ممکن است انگیزه الهی هم نداشته باشند.
چه بسا شخص براى لذت ستایش شدن حتی بعد از مرگ، به تنهایى به لشكرى حمله مى كند كه لذت ستایش كشته شدن را بعد از مرگ ببرد و این یك امر فطرى است که انسان باطناً و فطرتاً حیات پس از مرگ را قبول دارد، چه زبانی قبول كند و چه زبانی رد كند.
رشته ی امور خیالی و وهمی سر دراز دارد و ما به اختصار چند مثال را بیان کردیم تا روشن شود که نباید در این گونه امور غرق شد. مشغول این امور شدن، جهنمی است که تمام عمر و هستی انسان را می سوزاند. چه امتیازاتی که از انسان فوت می شود؛ چه کمالاتی که از دست انسان می رود؛ چه محرومیتهای ابدی كه برای انسان ایجاد می شود.
چون به هر میلى كه دل خواهى سپرد از تو چیزى در نهان خواهند بُرد
با مثال هایی که گفتیم ثابت کردیم که لذتهای باطنی (وهمی و خیالی) بر لذت های ظاهری (حسی) غلبه دارند.
«و این تنها در نزد خردمندان نیست، بلکه در حیوانات نیز، این رجحان وجود دارد. برای این که برخی از سگ های شکاری چیزی را که در حال گرسنگی شکار کرده اند، برای صاحب خود نگه می دارند و بسا که شکار را برای او می برند و حیوانات شیرده بچه هاى خود را بر خود مقدم مى دارند و بسا كه در حمایت از بچه خود، بیشتر از حمایت خود به خطر مى افتند».
این امور باطنی (وهمی و خیالی) که گفته شد فقط مربوط به انسانها نیست، بلکه در حیوانات به ظاهر بی زبان هم وجود دارد. اینجا شیخ سگ شکاری را مثال می زند که چه بسا خود سگ گرسنه است، ولی شکار را می آورد و به صاحبش می دهد. یعنی لذت دست کشیدن روی سر و نوازش صاحبش برای سگ خیلی بالاتر از این است که آن شکار را بخورد. سگ حاضر است از خیلى از لذتهاى خود به خاطر صاحبش بگذرد، شب بیدارى بكشد، برای دفاع از صاحبش خود را به کشتن بدهد تا صاحبش را نجات دهد.
حیوانات شیرده نیز این گونه اند، بچه هاى خودشان را بر خود ترجیح می دهند. اگر خودش به خطر بیافتد، اینقدر تلاش نمى كند، ولى خودش را به آب و آتش مى زند تا بچه اش را نجات دهد.
«بنابراین وقتى كه لذات باطنى بزرگتر از لذتهاى ظاهرى باشد، هر چند كه لذت عقلى نباشد، پس سخن تو درباره لذت عقلى چگونه خواهد بود؟»
یعنی اگر لذت وهمی و خیالی بالاتر از لذت حسی و جنسی و مادی است؛ قطعاً لذت های عقلی بالاترند. پس نباید مهر مادرى را فقط یک امر انسانى بدانیم، زیرا این حس در حیوانات هم هست. نباید لذات وهمى و خیالى را فقط امر انسانى و ارزش انسانی بدانیم، چون این لذات در حیوانات هم وجود دارد.
نتیجه این می شود که انسان تا وقتى که درگیر لذات وهمى و خیالى است، حیوان است و پستتر از حیوان، چون آن لذات را حیوانات هم دارند.
یک استثناء وجود دارد که لازم است تذکر دهم و آن این است که رعایت این امور وهمی و خیالی، بعضی اوقات لازم است. چه زمانی لازم است؟ زمانی که انسان به امر خدا از موقعیت عقلى و فوق عقلى، از موقعیت دینى و الهى در یك موقعیت دیگر (وهمی و خیالی) قرار مى گیرد؛ باید بعضى از امور وهمى و خیالى را به امر خدا رعایت كند و مواظب باشد که فریب نخورد. تا وقتى نفسمان مى گوید و خودمان لذت می بریم، خیر. باید دقت کرد که دستور، دستور الهى باشد.
امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: شیعیان ما در اجتماع از نظر ظاهر باید طورى بگردند كه نسبت به غیر شیعیان افت نداشته باشند. یعنى تحقیر نشوند؛ یك شیعه موهایش را خوب شانه كند؛ عطر استفاده كند؛ بهترین لباسها را بپوشد؛ روایت داریم که خود را براى برادرهایتان زیبا كنید، طورى كه براى غریبه ها این كار را مىكنید. این دستور اگر به امر خدا باشد، ایرادی ندارد. یا در جای دیگر اسلام مى گوید: تو که آیت الله هستی یا فلان شخصیت مهم هستی برای خدا در اتومبیل ضد گلوله بنشین، یا برای پذیرایی از مهمانان خارجی در کاخ بنشین، زیرا عقل آنها به چشم شان است، پس در چشم آنها خود را خوار و حقیر نشان نده. این مسائل، مسائل ویژه و خاصی هستند که در جای خودشان باید حتماً رعایت شوند.
گاهی انسان به خاطر خدا معذور است، مثلاً استاد در مقابل شاگرد معذوریت هایی دارد که باید رعایت شود و مسائلی از این قبیل که دستوراتش در اسلام هست و با امور وهمی و خیالی دیگر نباید آنها را اشتباه گرفت.
کلیدواژه ها:
آثار استاد