مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در ایامی که «هشام بن اسماعیل» (دائی عبدالملک مروان) از طرف یزید فرماندار مدینه بود حضرت سجّاد (ع) را اذیت و آزار می داد.چون از مقامش عزل شد و ولید بر سر کار آمد، دستور داد هشام را توقیف نمایند، تا هر کس از وی شکایت دارد مراجعه کند.
در این موقع هشام گفت: از هیچ کس نمی ترسم مگر از علی بن الحسین (ع) و این بخاطر اذیت هائی بود که به حضرتش وارد نموده بود.امام به هنگام زندانی بودن هشام، از درب خانه مروان (خواهرزاده او) عبور کرد، و قبلاً به بعضی آشنایان خود (که در توقیف هشام دخالت داشتند) فرمود: با یک کلمه هم او را اذیت نکنند. حتی امام پیغام به هشام فرستاد و فرمود: نظر کن اگر از پرداخت مالی که به عنوان جریمه یا مجازات از تو می خواهند ناتوانی، ما می توانیم آن را بپردازیم، پس تو از ناحیه ما و هر کس از ما اطاعت می کند آرامش خاطر داشته باش.
همین که هشام امام را از نزدیک با مدارا کردن به او و سرپوش نهادن به کارهای بدش دید، فریاد زد: خداوند خود اعلم و آگاه است که مقام رسالتش را در چه محلّی قرار دهد)).{سوره ی انعام : 124}(1)
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر
1. با مردم اینگونه برخورد کنیم ص 22- تاریخ طبری 8/61
کلیدواژه ها:
آثار استاد