مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
جهاد مبارزه با بدیها و پلیدی هاست. محبوبیت جهاد در نزد انسان نشانه ی ایمان و عمل صالح اوست. انسانی که مؤمن است و عمل صالح دارد از زیان و خسران مصئون می ماند.
اولین مبنا برای محبوبیت جهاد نزد ما این است که از خود بپرسیم؛ آیا من اهل جهاد هستم یا نیستم؟ آیا بر من روح جهاد حاکم است یا نیست؟
آثار جهاد باید در ما ظهور داشته باشد، یعنی وقتی شخص به جدول برنامه ریزی خود نگاه می کند، در این جدول ساعت هایی برای جهاد و مبارزه با بدی ها داشته باشد. انسان های حقیقی وقت شان را انسانی تقسیم بندی می کنند و در برنامه های شان همیشه جایی برای جهاد است.
قرآن مبنای بعدی را ایمان و عمل صالح معرفی می کند:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ وَ الْعَصْرِ؛ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ؛ إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ= سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل[؛كه واقعاً انسان دستخوش زیان است؛ مگر كسانى كه ایمان آورده اند و كارهاى شایسته كرده و همدیگر را به حق سفارش و به شكیبایى توصیه كرده اند» (عصر/1-3). تأکید روی انسان است، همه انسانها بدون استثناء ساقط و دچار خسران هستند، مگر کسانی که ایمان بیاورند و اهل عمل صالح باشند و یکدیگر را به حق و صبرِ بر حق توصیه کنند. اهل توصیه، روحیه دادن، کمک کردن و قدرت دادن به هم باشند، اهل دعوت به خوبی ها، بزرگی ها، جهاد و انسانیت باشند.
این مسأله به قدری مهم است که نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:« مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمین فَلَیسَ بِمُسلِم= کسی که صبح می کند و اهتمام نسبت به حل مشکلات مردم ندارد، مسلمان نیست». کسانی که فقط درگیر مسائل شخصی خود بوده و به فکر دیگران نیستند، طبق فرمایش پیامبر مسلمان نیستند. ملاک و اوج انسانیت یک مسلمان این است که با وجود مشکلاتی که دارد به فکر مشکلات دیگران باشد. نه این که همه امور زندگی اش به راه باشد، شکمِ سیری داشته باشد، بعد به فکر کمک دیگران باشد، این هم خوب است، اما نباید این گونه باشد. « مَن اَصبَحَ» مطلق است، یعنی هر کسی و هر مسلمانی باید روزش را با فکر کمک به دیگران شروع کند.
امام ره در نامه ای به حاکم شوروی سابق می نویسد:«ما خود را در سرنوشت همه مسلمانانِ شوروی سهیم می دانیم»، یعنی مسلمانان آنجا برای ما مهم هستند. اینهایی که می گویند فلسطین، عراق، افغانستان، لبنان، کشمیر و بوسنی به ما چه ربطی دارد، مسلمان نیستند. اینهایی که می گویند: «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» اینها باید بروند در دینشان، توحیدشان و در انسانیت شان تجدیدنظر کنند. مگر می شود، انسان به امور مسلمانان دنیا توجه نداشته باشد؟ شما چگونه ادعا می کنید، پیرو خط امام هستید در حالی که راحت آرمان های امام و خط قرمزهایی را که امام ترسیم کرده؛ امام نه، بلکه قرآن ترسیم کرده، سیدالشهدا ترسیم کرده، زیر سؤال می برید؟
ما وقتی که با امام حسین صحبت می کنیم، باید با شاخصه ی جهاد صحبت کنیم با کینه و بغض به دشمنان حضرت که دشمنان ما هستند به ملاقات پدرمان برویم، بگوییم: «آقا از این مصیبتی که به شما رسیده، من واقعاً دردمند هستم و از اینکه حق تو بوده که به عنوان یک پدر و امامِ معصومِ متخصص بالای سر فرزندانت یعنی همه انسان های روی زمین باشی و آنها را به بهشت و بالاتر از بهشت هدایت کنی، اما تو را کنار زدند» این مصیبت دردناکی است؛ « وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ، وَ اَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ = خدا لعنت كند، گروهى را كه شما را از مقام خودتان دفع كردند و از مراتب ریاستى كه خدا شما را در آن قرار داده، دور نمودند.»
مصیبت امام حسین (علیه السلام) مصیبتِ کشته شدن، بریده شدن سرش، کشته شدن پسران و اسارت خاندانش نیست؛ مصیبتِ طردِ پدر مشفق و متخصص تمام عالم است. زمانی که روضه می خوانیم، گریه می کنیم، سینه می زنیم، شام و ناهار می دهیم، اینها لازم است ولی کافی نیست و ما با این کارها عزادار واقعی نیستیم، این کارها را غیرمسلمانان هم انجام می دهند، زمانی عزادار به معنای حقیقی هستیم که با روح جهاد به سراغ پدرمان برویم و با او سخن بگوییم.
بحث جهاد جلسه اول
کلیدواژه ها:
آثار استاد