www.montazer.ir
یک‌شنبه 19 می 2024
شناسه مطلب: 10970
زمان انتشار: 11 ژوئن 2019
مبنا در زیارت اهل بیت (علیهم السلام)؛ باید معرفت باشد

شرح زیارت عاشورا، جلسه 21، 80/11/06

مبنا در زیارت اهل بیت (علیهم السلام)؛ باید معرفت باشد

هر چقدر معرفت ما نسبت به اهل بیت (علیهم‌السلام) و اولیای خدا زیادتر باشد، کیفیت زیارت هم بالاتر خواهد رفت. هر چقدر کیفیت زیارت بالاتر رود، در واقع کیفیت ملاقات و ارتباط زیادتر شده و آنچه ما به دست می‌آوریم، بیشتر است.

ما معمولاً با اندیشه کوچک خودمان به سراغ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) می‌رویم و خواسته‌هایی هم که از آنها داریم، کوچک است. اما هر چه که معرفت انسان بیشتر شود، وقتی به زیارت آنها می‌رود، مطابق با بزرگی و شأن و مقام آنها و نسبت به علاقه‌­ای که به آنها دارد، خواسته خود را مطرح کرده و حرف‌­های خود را می‌­زند.

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) توصیه کرده اندکه زیارت‌ها باید با معرفت باشد و انسان بداند کجا می‌رود. چون این شناخت‌ها، نوع ارتباطی که باید با سروران، موالی و رهبران خودمان برقرار کنیم را تنظیم می‌کند. اینکه ما باید با آنها چه رابطه‌ای داشته باشیم و چگونه رفت و آمد کنیم و چگونه رفیقشان شویم و در زندگی‌مان حضورشان بدهیم.

اگر انسان در طول عمرش یک زیارت با معرفت و از روی عشق، محبت و صفا برود، برایش کفایت می کند.

خلیفه به معنی مظهر است، نه جانشین

امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: «الأَئِمَّةُ خُلَفاءُ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ فی أرضِهِ[1] = ائمه خلفای خداوند بر روی زمین هستند». خلیفه به معنی جانشین نیست. چون خداوند همیشه حضور دارد و همه جا هست و احتیاجی به جانشین  ندارد. خلیفه، به معنای مظهر خداست. مظهر خدا، یعنی کسی که هیچ فرقی بین او و خدا وجود ندارد. «إِلَّا أَنَّهُ عَبدٌ [2]= مگر اینکه بنده خداست». مظهر خدا و بنده خدا است، اما واجب الوجود و خدا نیست.

حضرت علی (علیه‌السلام) فرمودند: «لا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِیَّةَ، ثُمَّ قُولُوا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا [3] = به ما اهل‌بیت (علیهم ‌السلام) خدا نگویید و ما را از مرحله عبودیّت خارج کنید، آنگاه هرچه در مورد مقامات و فضائل ما می‌خواهید، بگویید.»

ما نفخه الهی هستیم و از اوییم و به سوی او برمی‌گردیم. معشوق اصلی،  حقیقی و ذاتی ما اوست. احتیاج داریم در روی زمین با حقیقت، اصل و ریشه خودمان در ارتباط باشیم. معصومین (علیهم‌السلام)، تجلی و مظهر کامل خداوند تبارک وتعالی هستند. ملاقات با آنها، ملاقات با خداست. دیدار با خلیفه و مظهر خداست. مثلاً وقتی زیارت امام رضا (علیه‌السلام) می‌رویم، باید بدانیم کجا می‌رویم. حواسمان باشد که با مظهر خداوند در ارتباط هستیم. دستمان در دست خداوند تبارک و تعالی است و با اصل خودمان، یک اتصال کامل برقرار کرده ایم.

ائمه (علیهم السلام)؛ باب الله هستند

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «اَلْأَوْصِیَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلَّتِی یُؤْتَى مِنْهَا وَلَولاهُم ما عُرِفَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ بِهِم احتَجَّ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلی خَلقِهِ [4]= اوصیاء پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم)  درهای توجه به سوی خداوند عزوجل می باشند و اگر آنها نبودند، خدای عزوجل شناخته نمی شد، و خدای متعال به وسیله ایشان حجت را بر خلق خود تمام کرده است». اگر کسی پیش خدا می خواهد برود، باید از در برود. اینها باب الله هستند. روز قیامت ما را براساس ارتباط و میزان قرب و شباهت‌مان با معصومین، ارزیابی خواهند کرد. در آخرین جلسه بحث معاد در این رابطه توضیح دادم.

در جامعه کبیره داریم: «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ [5]= هر کس خدا را بخواهد، باید از شما شروع کند». امکان ندارد کسی بتواند شما را ندید بگیرد و به خدا متصل باشد. چون قوی ترین منعکس کننده و تجلی نور خداوند بر روی زمین، معصومین هستند. روی زمین، بالاتر و قوی تر از اهل بیت، منبع و تجلی از خدا نداریم که کسی بتواند با آن، به خدا راه پیدا کند. بنابراین بلافاصله می فرماید: اگر ایشان نبودند، مردم خدای عزوجل را نمی شناختند.

تنها راه شناخت خداوند، توحید اهل بیت(علیهم السلام) است 

اساساً خداشناسی شیعی یعنی خدایی که اهل بیت(علیهم‌السلام)  به ما معرفی کردند. هیچ جای دیگر چنین شناختی وجود ندارد. صاحب هر مکتبی، هر شناختی از خداوند تبارک و تعالی داشته باشد، اساساً با شناختی که اهل بیت (علیهم‌السلام) معرفی می‌کنند، زمین تا آسمان فرق می‌کند. باید به دنبال آن توحیدی که اهل بیت (علیهم‌السلام) به ما معرفی کرده اند، باشیم. هر چقدر انسان روی آن توحید کار کند، بیشتر تجلی خدا را در خودش احساس می‌کند. سعی کنید با آن توحید، انس بگیرید و دنبال آن باشید. اساساً برای شناخت خداوند، یک راه بیشتر وجود ندارد و آن توحیدی است که اهل بیت (علیهم‌السلام) به ما معرفی کرده اند.

تفاوت دیدگاه شیعه و سنی برسر خداست و نه اهل بیت

مشکل ما با برادران اهل تسنن فقط برسر ولایت نیست؛ تفاوت دیدگاه ما برسر خودِ خداست. یعنی خدایی که اهل بیت(علیهم السلام) معرفی می کنند و ما می پرستیم، با خدایی که آنها می پرستند، اصلا یکی نیست.

می‌بینیم که اهل تسنن در مورد خداشناسی چیزهایی دارند و خدا را عبادت می کنند؛ اما چون اهل بیت (علیهم السلام) را کنار گذاشته اند،  موفق نبوده اند. شش کتاب به نام «صحاح سته» دارند که دو تا از همه قوی تر است. صحیح مسلم و صحیح بخاری که به نام «سیری در صحیحین» به فارسی هم چاپ شده است. همه ی آنچه که دارند، همین کتابها است.

پیغمبرشناسی ما نیز با آنها فرق می‌کند. حالا شما نگاه کنید، کسی که از خارج می‌خواهد بیاید و اسلام شناسی کند، ابتدا به منابع اهل تسنن وصل می شود و چون به اسلام درست و عمیق دست پیدا نمی کند، چه برداشتی از توحید ما مسلمانان دارد و آن را چگونه می یابد؟ به قول مولوی مثل کسی می شود که در تاریکی پای فیل را گرفته و می‌گوید: این ستون است. یکی گوشش را گرفته و می گوید: این بادبزن است.  

اما علمای شیعی، مسئله توحید را جراحی کرده اند و ریزترین مسائل آن را بیان کرده اند. در حوزه های علمیه، هزاران شبهه  را مطرح کرده و دقیق و ریز به آنها جواب داده اند. همه این ها را اهل بیت (علیهم السلام) در اختیار ما گذاشته اند. 

نگاه شیعه به توحید، چنین است که قبل از آن، به پیش نیازهای توحید می پردازد. مثلا در کتاب اصول کافی که مهم ترین کتاب، بعد از قرآن است و برای ما حجّیت دارد و افتخار شیعه است،می بینیم اولین مطلبی را که شروع می کند، فکر است. بعد بلافاصله می رود به بخش «علم». چون آگاهی مقدم است برهر چیز دیگر و ضرورت دارد. بعداز آن، تازه به سراغ خود خدا می رود که کتاب التوحید نام دارد و راجع به خود خدا بحث می کند. یعنی بعد از اینکه عقل و علم را خوب جا انداخت، به سراغ توحید و رابطه ما با خود خداوند تبارک و تعالی می رود.

کسی از غیر طریق اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بخواهد به خدا برسد، ممکن است چهار تا دلیل قلبی و فطری پیدا کند؛ اما این کافی نیست و ما نمی خواهیم خدا را این طور بشناسیم. خدا مصدر، منبع و معدن ماست، اصل و ریشه ماست و ما قرار است خلیفة الله بشویم و خلق شده ایم برای اینکه به او تشبه پیدا کنیم. اما با اطلاعات ناقص و ضعف در خداشناسی که نمی شود به این مقامات رسید.

بهترین علم، خداشناسی است

بهترین علم که یک نفر می تواند رویش وقت بگذارد، شناخت خداوند تبارک و تعالی است. پس به جای اینکه انسان وقتش را فقط روی پست ترین مخلوق خدا، یعنی ماده بگذارد و بر روی فیزیک و شیمی کار کند، باید روی بهترین علم کار کند. البته علوم مادی هم ارزش دارند و همه نور هستند و قلب انسان را روشن می کنند. ولی تفاوت بین خالق و مخلوق است و نور خداست که در برزخ و ابدیت، برای انسان می ماند.

اگر خطبه توحید نهج‌البلاغه را با شرحی که علما و بزرگان داده اند نگاه کنید، می بینید که اطلاعات ما خیلی ضعیف و غلط است. علت این که خیلی از آیات قرآن را نمی فهمیم، این است که توحیدمان ضعیف است و از شارع اصلی و مترجم وحی  نپرسیده ایم.

ائمه (علیهم السلام)؛ نور خدا هستند

خداوند در قرآن می فرماید: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمْ  فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ  أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [6]= همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی می‌کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می‌یابند؛ آنها را به معروف دستور می‌دهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیای پاکیزه را برای آنها حلال می‌شمرد، و ناپاکیها را تحریم می‌کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می‌دارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند».

در انجیل هم از پیغمبر ما مطالبی دارد که نتوانسته اند حذفش کنند. در تورات نیز در مورد امام زمان، سیدالشهداء و هم در مورد پیغمبر(صلی‌الله‌و علیه و‌آله‌و‌سلم) مطلب داریم. اولین کسانی هم که پیغمبر(صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) را شناسایی کردند، خود آنها بودند.

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند؛ مردم از نوری که با پیغمبر(صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرستادیم تبعیت می‌کنند. منظور از نور، امیرالمؤمنین و ائمه (علیهم‌السلام) هستند. برای همین پیامبر(صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) فرمود: «یا علی! امت من، بعد از من، به ۷۳ فرقه تقسیم می‌شوند و فقط تو و شیعیانت رستگار خواهید شد».

نور خدا، خاموش شدنی نیست

خداوند در قرآن می‌فرماید: یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ[7] = مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد، نور خود را كامل خواهد گردانید. 

‌امامت همان نور است و همان است که خداوند عزوجل می‌فرماید: «فَامِنوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ النّورِ الَّذی أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلونَ خبیر[8]= به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستاده ایم ایمان آورید و خدا به آنچه می‌کنید بسیار آگاه است».

حضرت توضیح می‌دهد که منظور از نور، امام است. یعنی امامان نور خدا هستند که بدون آن ها ما هیچ راهی به خداوند تبارک و تعالی نداریم.

دشمنان، در مورد اهل‌بیت (علیهم‌السلام) هیچ کاری نمی‌توانند بکنند. خداوند پشتیبان آنها است. اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، میلیون ها میلیون ارادتمند در سراسر عالم دارند. حتی کسانی که دشمنان گمان نمی‌کنند، برای اهل بیت(علیهم‌السلام) خون می‌دهند.

دشمنان، جنگی با ایران به راه انداختندکه در تاریخ جنگ های دنیا سابقه نداشت؛ ولی نتوانستند نابودش کنند. بچه‌های شیعه؛ بچه هایی که با گفتن یا زهرا و یا حسین و یا مهدی جلو رفتند، در ۸ سال دفاع مقدس،  روی همه دشمنان را کم کردند و یک وجب خاک هم به کسی ندادند. مگر می‌شود، این نور را خاموش کرد؟ این نور انشاءالله عالم گیر می شود. دیگر ما بخواهیم یا نخواهیم، هیچ فرقی نمی کند. فقط شرافت به این است که ما هم بخواهیم و کمک کنیم و در این راه، همراه باشیم.

اهل بیت (علیهم السلام)؛ با بیشترین توطئه ها مواجه بودند

شما نگاه کنید، پیامبر(صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) از دنیا رفته. هنوز امیرالمومنین(علیه‌السلام) مشغول کفن و دفن پیامبر(صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) است که آن ها برای خودشان خلیفه تعیین می‌کنند و به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)  خیانت می کنند.

همه آنها با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در غدیر، به عنوان جانشین پیغمبر (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) بیعت کردهبودند. ولی نه به خود پیامبر (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) ایمان داشتند و نه به آیاتی که خداوند در غدیر فرستاده بود. در آن غربت که هیچ کس جرات صحبت نداشت؛ فقط چند نفر مثل مقداد، سلمان، ابوذر و ... بودند که پای کار امیرالمومنین ایستادند و آماده دفاع از حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و امیرالمومنین (علیه‌السلام) بودند و بقیه جا زدند.

آنها جسارت را به جایی رساندند که دختر پیغمبر را کتک زدند و به شهادت رساندند. در حالی که متعصب ترینِ و کینه توز ترین علمای اهل تسنن، در مورد فضیلت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) حدیث نقل کرده اند. آنها در روزهای آخر عمر حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) برای اینکه بتوانند توجیهی برای کار خودشان کنند، گفتند خدمت ایشان می رویم و معذرت خواهی می کنیم و حلالیت می طلبیم. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود: ایشان اجازه ملاقات نمی‌دهند و من نمی­‌توانم از طرف حضرت زهرا(سلام‌الله) اجازه بدهم. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را واسطه می‌کنند که شما بگویید اجازه بدهند ما بیاییم ایشان را ببینیم.

به احترام حضرت علی(علیه‌السلام)؛ حضرت زهرا(سلام‌الله) چیزی نمی‌گوید تا آنها وارد می‌شوند و حضرت رویش را به دیوار می‌کند و می‌فرماید: شما از پیغمبر (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) شنیدید که فرمود: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و هر کس مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده. شنیدید که «إنّ اللّه َ لَیَغضَبُ لِغَضَبِ فاطمةَ ، و یَرضى لِرِضاها[9]= خدا غضب می کند به غضب فاطمه و راضی است به رضای فاطمه». سپس حضرت زهرا س فرمودند: خدایا تو شاهد باش که من از اینها راضی نیستم. آنها یک مقدار از روی احساسات و به ظاهر گریه و زاری کردند؛ ولی کارشان را ادامه دادند و  خلافت را نیز غصب کردند.

دشمنان حتی پیکر مطهر حضرت مجتبی (علیه‌السلام) را تیرباران می‌کنند. در عاشوراء از مملکت اسلامی که نصف دنیا بوده، برای حضرت سیدالشهداء، ۷۲ نفر ماندند که در میان آنها بچه و نوجوان نیز بوده. دشمنان با سیدالشهداء(علیه‌السلام) و اصحاب سیدالشهداء، بسیار کینه توزانه برخورد می­‌کنند. در زمان امام صادق (علیه‌السلام) چون تقدیر این بوده که مردم برای ندیدن امام آماده شوند، حضور امام کمرنگ تر می­شود. امام کاظم(علیه‌السلام)، در زندان است. امام رضا(علیه‌السلام)، از جمع مسلمین و شیعیان و مؤمنین خارج شده و به ایران می آیند و در نهایت غربت، به شهادت می رسند. امام جواد در ۹ سالگی به امامت و در جوانی به شهادت می رسند. امام عسگری و امام هادی (علیهم‌السلام)؛ که عسگریین هستند، توسط دشمنان به شهادت می رسند. امام زمان (عجل‌الله‌تعالی) نیز به جز چند دقیقه‌ای که ظهور می کنند و بر پیکر مطهر پدرشان نماز می‌خوانند، تا الآن در غیبت هستند.

اهل بیت(علیهم السلام)، در روی زمین درخشش و تجلی دارند

درباره هیچ شخصیتی، به اندازه امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فرزندانش، کتاب و سخنرانی وجود ندارد. فقط درمورد شخصیت و زندگی راویانی که از اهل بیت(علیهم السلام) در علم رجال، حدیث نقل کرده اند؛  صدها جلد کتاب داریم.

سیدالشهداء(علیه السلام) شخصیتی است که اختصاصی به شیعیان ندارد. اهل تسنن، مسیحی ها، کلیمی ها، هندوها، بودایی ها، کمونیست ها که اصلا اعتقادی به خدا ندارند، برای ایشان عزاداری می کنند. ماکدام شخصیت را داریم که مثل اهل بیت (علیهم السلام) این گونه در جهان درخشش داشته باشند؟ چه از نظر قبور و بارگاهشان و چه از نظر ارادتمندان مخلص شان در سراسر دنیا!  حرم ائمه(علیهم السلام) بعد از حرم خدا، بیشترین زائر را روی کره زمین دارند.

در شام که مرکز کفر و دشمنی با اهل بیت بود، قبر معاویه و خلفای دیگر  مرکزآلودگی شده، ولی قبر دختر سه ساله سیدالشهداء؛ حضرت رقیه (سلام الله علیها) و حضرت زینب (سلام الله علیها) چقدر درخشش دارد!  در مصرنیز که اهل سنت در آنجا احاطه دارند، اسم دانشگاه اهل تسنن؛ الازهر، از اسم حضرت زهرا گرفته شده است.

علاقه آسمانی ها و زمینی ها، به ائمه (علیهم السلام)  

آسمانی‌ها اینقدر عاشق امیرالمومنین(علیه السلام) هستند و به حال زمینی‌­ها غبطه می خورند که به خداوند گفتند: خدایا!کاری بکن که ما هم بتوانیم امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را زیارت کنیم. خداوند هم مجسمه ای از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) برای آنها قرار داد که دور آن طواف کنند. همچنین می فرماید: هیچ موجودی روی زمین نیست، مگر اینکه در مقابل اهل بیت (علیهم‌السلام) کرنش کند.

کلام اهل بیت(علیهم السلام)، در دست ماست

در زیارت جامعه کبیره داریم: « سَعِدَ مَنْ والاكُمْ[10] = سعادتمند می شود کسی که شما را دوست بدارد». بدبخت و بیچاره کسی است که در ذهنش با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) درگیر شود و آنها برای او زیر سوال بروند و خوشبخت کسی است که با آنها رفیق شود.

در ریزترین موضوعات، می‌توان در مورد اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اطلاعات دقیق به دست آورد. در نقل آثار ایشان، دقت زیادی شده است. هر کدام از احادیث با وسواس و دقت، توسط علما بررسی شده و به دست ما رسیده و شناسنامه دارند. در مورد شخصیت اهل بیت (علیهم السلام) و امام زمان (علیه السلام) و قرآن هم همین طور است.

صحیفه کامله سجادیه، شامل پنج صحیفه از امام سجاد (علیه‌السلام) است که ۲۷۰ دعا دارد. یک جلد دیگر هم در آینده، انشاءالله به آن ملحق می شود که شش تا کامل شود. این کتاب، به زودی به صورت موضوعی نیز چاپ می شود.

نهج البلاغه قسمتی از فرمایشات حضرت علی (علیه‌السلام) است. ۱۱ هزار فرمول اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و روانشناسی، جامعه شناسی، خانوادگی، تربیتی نیز در غررالحکم داریم. همچنین سخنان امیرالمومنین(علیه‌السلام)، در مورد سیدالشهداء جمع  آوری شده است. ادعیه امیرالمومنین (علیه‌السلام) نیز در صحیفه علویه جمع آوری شده است. علما ۵ سال زحمت کشیدند و فرمایشات حضرت زهرا را در نهج الحیاة جمع آوری کردند. عنوان ادعیه امام کاظم (علیه‌السلام)، صحیفه کاظمیه است. طب الرضا، دستورات پزشکی امام رضا (علیه‌السلام) است. همچنین تمام کتب شیعه و فرمایشات اهل بیت (علیهم‌السلام) در یک سی دی به نام نورالانوار دو، جمع آوری شده است.

خداوند و اهل بیت از عرفای اهل کتاب، تعریف می‌کنند

خداوند در قرآن می‌فرماید: بعضی از اهل کتاب، از انحرافی که دیگران برایشان ایجاد کردند، مبرا هستند. اطلاعاتی که در مورد اسلام هست، به آن ها نمی‌رسد و به آنچه که در مسیحیت دارند اکتفا کرده و خالص و بدون شائبه به آن عمل می‌کنند. بنابراین خودِ  قرآن در سوره آل عمران و جاهای دیگر، از اهل کتاب تعریف می کند. اهل بیت(علیهم السلام) نیز تعریف کرده و می گویند: آنها خالص هستند. چون اطلاعاتی از اهل بیت (علیهم السلام) نداشتند و آثار اهل بیت (علیهم السلام) به آنها نرسیده و به آن چیزی که در دست داشتند، خالص عمل کردند. زاهد بودند، دروغ نگفتند و سر مردم را کلاه نگذاشتند. از روش های کلیسا هم تبعیت نکردند. خیلی از شخصیت ها هستند که خودِ کلیسا آنها را  کشته، برای این که روند انحرافی کلیسا را قبول نداشتند. طبیعی است که خداوند تبارک و تعالی کسی را که راهی به اهل بیت (علیهم‌السلام) ندارد، اما حقیقتاً خالص است و به خدا و معاد ایمان دارد، راهنمایی می کند.

[1] نشریه معرفت / موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ره /  جلد 195 / صفحه6

[2] تفسیر روح المعانی / الألوسی، شهاب الدین /    جلد 13 / صفحه 94

[3] بحار الانوار/ جلد ۲۵/ صفحه ۲۷٤

[4] الکافی / جلد  1 / صفحه 193

[5] مفاتیح الجنان / زیارت جامعه کبیره

[6] قرآن کریم / سوره اعراف / آیه 157

[7] قرآن کریم / سوره صف / آیه 8

[8] قرآن کریم / سوره تغابن / آیه 8

[9] میزان الحكمه / المحمدی الری شهری، الشیخ محمد  / جلد1/  صفحه 316

[10] مفاتیح الجنان / زیارت جامعه کبیره

اهل بیت ع / اهل تسنن

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed