مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
معصومین ؛ چراغهای راهنمای سعادت
در مباحث راه شناسی آموختیم که نظام خلقت، نظامی کاملاً ریاضی و قانونمند بوده و هر کدام از مخلوقات خداوند در هر یک از چهار مرحله زیستی که شامل تعريف، راه اندازي، بهره برداري و اصلاح بعد از خرابي است، نيازمند حمایت و هدایت متخصصی آگاه و قدرتمند می باشد.
هدايت انسان نیز به عنوان پيچيده ترين و کاملترین مخلوق پروردگار، به هفت گروه از علوم تخصصی نیازمند است. پنج دسته از این علوم که مربوط به زندگي دنيايي انسانهاست، عبارتند از؛ علوم شناخت جسم ، روح ، رابطه جسم و روح ، تعامل جهان طبيعت با جسم و تعامل جهان طبیعت با روح.
دو بخش دیگر از این علوم که دربرگیرنده مسائل معنوی و سعادت ابدی انسانند، در واقع پاسخ دو سوال زیر می باشند؛
1-انسان از كجا آمده است؟
2- به كجا می رود؟
همه ما به یقین می دانیم که به جز پروردگاری که خلقت انسان به دستان او صورت گرفته و به تمام احوالات و ظرائف وجودی او آگاه است، کسی براین هفت گروه از اطلاعات احاطه کامل ندارد. اوست که از خلقت اولین انسان،به فکر هدایت و سعادت ابدی اش بوده و همان اولین بشر خلق شده را برای این رسالت بزرگ برگزید و او را به تمام علوم هفت گانه آگاه نمود؛
وَ عَلَّمَ آدَمَ االاَسماءَ كُلها... سوره بقره،آیه 31
و او تمام نامها را به آدم آموخت...
و به همین ترتیب 124 هزار پیامبر معصوم و متخصص را پی در پی برای هدایت انسانها به استخدام خویش درآورده و آنها را مظاهر تمام نمای خود قرار داد، تا بشر لحظه ای بدون برنامه و بدون راهبر نماندکه اگر جز این بود، باید در هدفدار بودن جهان خلقت شک می کردیم.
خداوند آخرین و کاملترین آیین خویش را با نام اسلام،توسط حضرت محمد صلی الله علیه و آله، که خاتم پیامبران است،بر زمینیان عرضه فرمود و به این ترتیب مسیر نبوت به انتهای خویش رسید. از آن پس مسئولیت ادامه راه و هدایت مردم، بر دوش امامان معصومی قرار گرفت که همگی از اهل بیت پیامبر اسلام و پدران فطری و حقیقی مردم بودند.
این واقعه بزرگ تاریخی، در روز عید غدیرخم حادث شده و به استناد آن عید مبارک، خداوند تكلیف بشریت را تا قیامت نسبت به متخصصین الهی مشخص نمود. پذیرفتن حق ولایت معصومین و اطاعت از آنها در مسیر تولدی سالم به آخرت و یاری رساندن به آنها در حفظ و اجرای دین خداوند، از وظایف ما شیعیان می باشد.
پذیرفتن هر ولایتی غیر از آنانکه مظاهر تام خداوند هستند، خارج از شان انسانی بوده و شقاوتی ابدی را به دنبال خواهد داشت.
شیطان از معصومین می هراسد.
هدف نهایی شیطان،گمراهی انسانها از مسیر مستقیمی است که به سعادت منتهی می شود. از آنجایی كه او جایگاه هدایتی معصومین را در این مسیر خوب می شناسد وبه یقین می داند هر انسانی که خویش را به این دوازده نور روشنگر بسپارد، به سعادتی ابدی دست یافته است، از پذیرش ولایت اهل بیت توسط تک تک ما وحشت داشته و به هر صورتی سعی در عدم پذیرش ولایت این انوار راهگشا از سوی ما دارد.
اما خوب است که بدانیم، افراد بسیاری در طول تاریخ سعی داشتند تا با حذف معصوم و مستقل از راهنمایی های آنهابه ارتباطات عمیق معنوی و مراتب بلند عرفان دست یابند.از همین رو ولایت معصوم را از برنامه های علمی و عبادی زندگی شان حذف نمودند، تا بتوانند بدون تعلق خاطر و فارغ از هر گونه مسئولیتی نسبت به معصوم و بخصوص امام زمان عصر خویش به طی مسیر بپردازند. اما دریغ از آنکه طی کردن چنین راه پرخطری بدون راهبر قطعاً به بیراهه خواهد رسید!
فراموش نکنیم که بدون درک جایگاه معصومین در این راه و پذیرش فرامین آنها و توجه به وظایفمان در قبالشان، نه تنها هرگزبه توحید نخواهیم رسید، بلکه به شرک نزدیک خواهیم شد.
موحد شدن، بدون توجه به امامی که مظهر کامل خداوند در هر عصری است و بدون یاری او کاملاً بی معنا و غیرممکن است.
اگر شیطان در مرحله اول، یعنی مرحله پذیرش ولایت معصوم شکست خورد، فعالیتش را به مراحل بعد کشانده و بعد ازاندکی رشد علمی و معنوی، فرد رانسبت به یاری گرفتن از اهل بیت بی توجه می نماید. در این مواقع فرد تواضعش را در برابر معصومین از دست داده و خود را از راهنمایی ها و دستورات آنها برای بقیه راه بی نیاز می بیند. اما متاسفانه اهداف شیطان محقق شده و آن فرد هرگز موفق و سلامت به مقصد نخواهد رسید.
اگر كیفیت ارتباط ما در عصر حاضر با امام زمانمان حضرت اباصالح المهدیعلیه السلامپذیرفته نگردد، بقیه عبادات و اعمال معنوی نیز رشدی در سیر الی الله برای ما ایجاد نخواهد کرد.
باید بتوانیم فاصله هایی را که میان ما و امام زمان افتاده حذف کنیم و به مقام رضایت ایشان که نماینده انحصاری خداوند در روی زمینند، نزدیک شویم.تنها به این سبب است که می توانیم خداوند را نیز از خودمان راضی نماییم.
ایمان، تقوا، رعایت اصول انسانی در تعاملات زندگی و مخصوصاً میزان صداقت و اخلاص ما در نیات و اعمالمان می توانند به افزایش کیفیت ارتباطمان با حضرت کمک کنند.
از خاطر نبریم که هرگز شان انسانی ما نمی پذیرد تا از غیر معصوم برنامه زندگی دریافت نماید. کسب هرفرمول و قواعدی از سوی غیر معصوم،زندگی و سعادت ما را دچار اختلال خواهد نمود. امروزه كه بشر تصمیم گرفته باتدابیر خویش پیش رفته و جهانی را اداره کند، شاهدفجیع ترین انواع ظلم و فساد در حق انسانهایی هستیم که هر کدام تجلی خداوند در زمین بوده و در نزد او بسیار عزتمندند.
چقدر از عمرمان را ارزشمند زیسته ایم؟
امام معصوم در هر عصر، نماینده و خلیفه مطلق الهی در زمین است. عدم درك صحیح ما از چنین جایگاهی، ناشی از ضعف مادر خداشناسی است. کسب معرفت و علم صحیح به خداوند و جهان خلقت، دید ما را از یک نگاه عادی و تکراری به یک نگاه عمیق و خردمندانه تبدیل خواهد کرد. اینگونه است که عظمت رب العالمین همه قلبمان را احاطه خواهد کرد.
امام معصوم تجلی کامل علم خداوند در یک وجود مادی است که درست همانند خداوند بر تمام عوالم خلقت، احاطه و اشراف دارد. میزان سنجش ارزشمندی حیات ما در میزان ارتباط صحیح ما با پروردگارمان معنا می یابد.و از آنجایی که جز دست در دست امام زمان نمی توان به شناخت صحیح از خداوند و سپس به یک ارتباط رشد دهنده رسید، شایسته است اینگونه بگوییم که مبنای رشد انسانی و میزان ارزشمندی زندگی ما بستگی به مقدار و کیفیت ارتباط ما با راهنمای بزرگ عالم هستی و آئینه تمام قد خداوند در جهان خلقت دارد. بنابراین هر چه به امام زمان نزدیکتر شده و سرمشقهایش را در لحظه به لحظه زندگی بیشتر اجرا کنیم، یقیناً به کمال و سعادت ابدی که همان هم آغوشی با پروردگار است نزدیکتر شده ایم.
حضرت مهدی می فرمایند: اینكه ازشما استمداد می كنیم، برای خودمان نیست. استمداد ما برای نزدیكی (تشبه) شما به ماست... و تشبه به مظهر خداوند همان تشبه به خود خداوند می باشد.
با این توصیفات کمی با خودمان بیندیشیم میزان ارزشمندی حیات ما تاکنون چقدر بوده است؟
جهان باید به دستان چه کسی اداره شود؟
تاکنون آموختیم که هیچ انسانی ظرفیت، علم و کمال امام معصوم را ندارد. آیا وقت آن نیست که اقرار کنیم هیچ انسانی نیز به اندازه او شایستگی حاکمیت و رهبری بر مردم را ندارد؟ آیا کسی که به تمام جوانب وجودی انسان آگاه بوده و تمام سعادت دنیا و آخرتش را می شناسدشایسته حاکمیت بر جهان هستی نیست؟
اینجاست که معنای عبارت مصیبت اعظم را که در زیارت عاشورا آمده به خوبی درک می کنیم. بزرگترین مصیبت برای انسانها حذف امام معصوم از جامعه و دور ماندن از رهبری دینی و فطری است. تمام مشکلات بشر نیز در عصر حاضر ناشی از همین فقدان است.
پس قضاوت کنید؛ آیا اعتقاد شیعیان به امامت و رهبری امام معصوم در جامعه، متعصبانه است؟... آیا عقل و فطرت بر لزوم این رهبری گواهی نمی دهند؟
امام، عبادت و امنیت
وَ اذ جَعَلنا البَیتِ مُثابَةللنّاسِ وَ اَمناً... سوره بقره، آیه 125
و آنگاه که کعبه را محل گردهمایی و جایگاه امن مردم قرار دادیم...
طبق این آیه همه انسانها به عبادت و امنیتی که تابع آن است نیازمندند. گفتیم که عبادت بدون همراه شدن با امام بی معناست. پس می توان گفت امنیت که از نیازهای ضروری جامعه انسانی است، جز در سایه عبادت و کسب معنویاتی که در همراهی با امام معصوم بدست می آید، ایجاد نمی شود.
میزان امنیت حقیقی یك جامعه بستگی به پایبندی به رهبری امامان جامعه و اجرای دستورات و راهنمایی های ایشان دارد. تا امروز، امنیت در جامعه شیعه ایران نیز به بركت وجود امام زمان بوده است .
حضور منجی موعود در تمام ادیان
در همه مكاتب غربی و شرقی،بشارت آمدن یك منجی موعود به چشم می خورد. اما آیا انسانی که شیعه به عنوان منجی از او نام می برد با منجی هایی که در ادیان دیگر از آنها یاد شده متفاوت است؟
منجی موعود شیعه فرزندی است از نسل آخرین پیامبرکه در قید حیات بوده و با برخی از مردم و علما در ارتباط است. پدرش امام یازدهم شیعیان حضرت حسن بن علی العسگری، مادرش نرجس خاتون و تاریخ تولدش 255هجری قمری درشهر سامرا . او به دنبال شهادت مظلومانه پدرانش به فرمان خداوند از دیده ها نهان شد تا زمین از آخرین تجلی خداوند خالی نماند و در زمانی معین که کسی بر آن واقف نیست ، به دستور پروردگار، برای برپایی حکومت عدل جهانی ظهور خواهد نمود. منجی موعود شیعه حتی بعد از غیبت کبری نیز در جهان منشا اثر بوده و یا حداقل الهام بخش شیعیانش می باشد. پیروانش را یاری کرده و به آنها قدرت می بخشد تا در مقابل دشمنان جهانی اسلام به راحتی بایستند.
اما منجی های موعود در دیگر ادیان یا از دنیا رفته اند یا قرار است در آینده متولد شوند و یا تاثیر چندانی در حال کنونی جهان ندارند. با این تفاسیر، شما کدام منجی را برمی گزینید؟
عاشورا و مهدویت؛ عوامل قدرت شیعیان
بیشترین مقاومتهای انجام شده در برابر ابرقدرتها، از جانب مسلمانان و مخصوصاً شیعیان به عرصه عمل در آمده است.دشمنان اعتراف کرده اند که از وجود دو فرهنگ عاشورا و مهدویت در بین شیعیان وحشت دارند که اگر همین دو اعتقاد در میان مردم ما نبود به یقین این همه جسارت از خود بروز نمی دادند. روحانیت نیز با بهره گیری از این دو فرهنگ برای برقراری حكومت الهی امام زمان و رسیدن به لحظه ی انتقام خون امام حسین، انگیزه های بلند و وحدت را در میان مردم ایجاد نمودند.
جهان غرب تاكنون از روحانیت سیلی بسیاری خورده است. مردم ما به عشق امام زمان مراجع را محترم شمرده و آنها را نماینده امام زمانشان می دانند.
امام خمینی (ره) فرمودند : مملكت ما، مملكت امام زمان علیه السلام است و ما سربازان ایشان هستیم. تصمیم گیریهای بزرگ تاریخ ایران جز به فرمان امام زمان نبود؛ فتوای منع استفاده از توتون و تنباكو، ساخت مسجد جمكران، انقلاب اسلامی ایران و ... دستور مستقیم حضرت اباصالح المهدی است.
روحانیون بزرگ نیز برای مبارزات خود از وجود مبارک امام زمان کمک می گرفتند. به عنوان مثال آیه الله سیستانی در عراق به تنهایی در برابر استكبار ایستادند. موفقیت روحانیون و مردم مبارزی که توانستند در مقابل پرتغالیها و انگلیسیها در تنگستان و بوشهر مقاومت كنند، جز با استعانت از امام زمان نبود. اسراییل كه ارتش خود را چهارمین ارتش جهان می دانست یقین داشت می تواند لبنان را در چنگالش بگیرد، اما به ذهنش هم خطور نمی کرد که حزب الله شیعه بتواند در برابرش بایستند. صدام حسین در جنگ با ایران اعلام كرده بود که سه روزه تهران را فتح خواهد کرد، اما عاقبت کار چه شد؟...
ابعاد مبارزه غرب با مهدویت:
1- فكری و اعتقادی
الف-تلاش برای ظهور مسیح
ترویج این اعتقاد که شرط اصلی ظهور حضرت عیسی بن مریم(منجی موعود در مسیحیت)، برگشتن یهود به سرزمین شان و تشكیل كشور مستقل اسرائیل در خاورمیانه است. آنها معتقدند که بعد از این اتفاق، جنگ نهایی آرمگدون صورت گرفته و مسیح ظهور می نماید.از همین رو تقویت اسرائیل،قدرت یافتن یهودیان و تجمعشان در یك كشور را به عنوان یک وظیفه الهی برای خود تلقی می کنند.
ب-القاء تنفر و ترس از حضرت مهدی
بنابر منابع دینی شیعه حضرت مسیح به عنوان وزیر و معاون امام زمان در رکاب حضرت ظهور می کنند. اما دشمنان این دو نفر را از هم تفكیك نموده و حضرت مهدی را ضد مسیح معرفی كردند. آنها تلاش می کنند تا نگاه مردم جهان را نسبت به امام زمان منفی نموده و از ایشان چهره ای سرشار از ترس و آغاز کننده جنگها و خونریزیهایی عظیم بسازند. به همین سبب مطالعات بسیاری بر روی اتفاقات و دگرگونی های آخر الزمان و احوالات جهان در زمان ظهور انجام داده اند، و هر چه بیشتر از زمان می گذرد و ما به لحظات پرشکوه ظهور نزدیکتر می شویم بر وحشتشان افزوده می گردد، چرا که تمام قدرتها و منافع پلیدشان را در خطر و از دست رفته می بینند.
این ترس آنچنان در جانشان رخنه کرده که از هیچ فعالیتی برای بدبین نمودن جهان نسبت به امام زمان فروگذار نمی کنند. از مقالات و سخنرانیها گرفته تا ساختن فیلمهایی علیه امام زمان و تبلیغات شبانه روزی برای قدرتمند نمودن یهود، همه و همه از راههایی است که به آن متوسل شده اند.صنعت فیلم سازی هالیوود، فیلم های بسیاری علیه امام زمان تولید نموده است. بعد از انقلاب در فیملهای پیشگویی های نوسترداموس ، جن گیر، طالع نحس و... چهره خشن و ترسناكی از ایشان به نمایش در آمده، تا جایی که از مردم خواسته شده که برای نیامدن چنین شخصیتی بسیار دعا كنند. آنها در ترجمه كتاب نوسترداموس كه پیشگویی های او در خصوص آخر الزمان و پیروزی امام زمان و حتی نکاتی در ارتباط با انقلاب ایران بوده دست برده و آنرا تحریف نمودند.
2- نظامی و سیاسی
علاوه بر جنگ نرم، شیطان بزرگ، آمریکا فعالیتهای نظامی و سیاسی خود را علیه برپایی حکومت جهانی و الهی امام زمان به تدریج آغاز نموده است.
بوش در زمان ریاست جمهوری خود با صراحت اعلام نمود كه از طرف خداوند به او وحی شده و ماموریت آخر الزمان به او سپرده شده است . کمی مضحک است که ترس از دست دادن قدرت تا جایی بر روان او تاثیر گذارده که خود رانماینده خداوند در زمین می داند. این اندازه از وحشت در دل مستکبران نشان میدهد که آنها به نزدیک بودن زمان ظهور و اتفاقات مبارکی که بعد از آن برای مظلومین رخ میدهدبیشتر از ما یقین دارند، چرا که سخت کوشانه به مبارزه با آن برخاسته اند.
آنهادر تمام سیاست گذاری های جهانی خود مبارزه با مهدی را مورد توجه قرار داده و با اقدامات نظامی و سیاسی سعی در ایجاد آمادگی های لازم برای ایستادگی در مقابل دگرگونیهای زمان ظهور و مبارزه با تشکیل حکومت عدل الهی را دارند.
دیوارهای اورشلیم را با اعتقاد می بوسند و همواره به انتقام جنگهای صلیبی فكر می كنند. بلر می گوید: میوه های شیرین حمله به افغانستان و عراق را در ایران جستجو می كنیم. آنها معتقدند برای ظهور مسیح باید تمام کشورهای خاورمیانه و اطراف مکه که پایگاههای ظهور و تشکیل حکومت امام زمان است، فتح شوند. آمریكاییها در محاصره افغانستان با جدیت اعلام كردند که ما برای ممانعت از ظهور پسر پیامبر اسلام آمده ایم. آنها سعی دارند تا مسجد الاقصی را بتدریج خراب کرده و به معبد تبدیل کنند، اما تاكنون که نتوانستند. آیا موفق خواهند شد؟..
ایرانیان از نگاه پیامبر
خداوند هیچ گروه از انسانها را به اندازه ایرانیان مورد توجه قرار نداده است. پیامبر اسلامصلی الله علیه و اله فرمودند:
اَعظَمُ النّاسِ نَصیبا فِی اِسلام اَهلِ الفارس" . ایرانیان بیشترین بهره را از اسلام می برند.
امام زمان نیز می فرمایند: ایران، شیعه خانه ماست.
مردم ایران از دو هزار و پانصد سال پیش، یعنی حدوداً ابتدای دوره هخامنشی كه ایران و قسمتهایی از كشورهای همسایه تحت یك فرمان واحد در آمدند، نزدیك به چهارده قرن را با اسلام گذراندند. اسلام دیگر جزء اصلی زندگی مردم شده است . تمدنشان با این دین شکل گرفته و غالبشان بعد از صفویه شیعه شدند. همچنین با گذشت زمان، آمادگی مردم برای پذیرش تشیع بیشتر شد. اما نکته مهم آن است که ایرانیان از ابتدا، به روح و باطن اسلام توجه بسیاری داشتند و آن را پاسخگوی اصلی نیازها و پرسش های خود می دانستند. به همین سبب بدون تعصب و با آزادی فكر آن را پذیرفتند.
روح ایرانیان آنقدر بلند بوده و هست كه به كمتر از معصوم به عنوان الگو و مربی برای یک تولد سالم قانع نیستند. آنها خدمات ارزنده ای به تمدن اسلامی نموده و طبق اعتراف مطلعین، هیچ ملتی به اندازه ایران در اشاعه و ترویج اسلام فعالیت نداشته است.
چه کسانی آغوش جهان رابرای ظهور باز میکنند؟
در روایات آمده است که بیست درصد از عمر دنیا با حکومت دشمنان خداوند و هشتاد درصدش با حاکمیت پیامبر و آلش اداره خواهد شد. بسیار هیجان انگیز است که بدانیم ما لحظه به لحظه به تشکیل دولتی عظیم با حاکمیت آل پیامبر نزدیک می شویم و این ما هستیم که موظفی مشرایط مقدماتی ظهور پسر پیامبر را آماده نموده و آغوش جهان را آماده پذیرشش کنیم.
امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر من انقلاب ایران را درك كنم خودم را برای ظهور آماده می كنم.
روایت بالا تقریباً تکلیف ما را روشن می کند. آیا تا زمان باشکوه ظهور فاصله زیادی داریم؟... با این فرمایش امام باقر قطعاً نباید زمانی طولانی تا ظهور مانده باشد. از طرفی ما ایرانی هستیم و ایران هم شیعه خانه اهل بیت. کمی فکر کنیم؛ چند ساعت از فعالیتهای روزانه ما را آماده سازی دنیا برای پذیرش حکومت امام زمان تشکیل میدهد؟
خداوند در قرآن می فرمایند:
- وَ قَضَینا الی بَنی ِاسراییلَ فی الكِتابِ لَتُفسِدُنَّ فِی الاَرض مَرَّتینِ وَ لَتَعلُنَّ عُلُوّاً كَبیرا ...سوره اسراء، آیه 4
"در این کتاب خبر دادیم که شما بنی اسراییل دوبار حتماً در زمین فساد و خونریزی می كنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه می یابید."
- فاذا جاء وعد اولهما بعَثنا عَلَیكُم عِبادا لنا اَولی بَاس شَدید فَجاسوا خِلالِ الدّیار، و کان وعد الله مفعولا.. سوره اسراء، آیه5
"پس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان سخت جنگجو نیرومند خود را برانگیزیم تا آنجا که درون خانه های شما را جستجو کنند و این وعده انتقام حتمی خواهد بود."
امام صادق علیه السلام در پاسخ به اینكه منظور از این بندگان نیرومند چه كسانی است، فرمودند: قبل از ظهور قائم آل پیامبر، خداوند گروهی از بندگان را بر می گزیند که در رویارویی باتمام دشمنان آل پیامبر پیروز شده و آنها را به هلاکت می رسانند. به خدا سوگند كه آنها اهل قم هستند.
ایرانیان دشمنان یهودیان سرکش و خداناشناسی هستند که جز قدرت طلبی به چیزی فکر نمیکنند و طبق فرموده امام صادق، آنها را به یاری خداوند شکست خواهند داد.
زمان امروز، عالی ترین شرایط زمانی است، و توفیق خداوند در این عصر بسیار. همه شرایط برای اوج گرفتن ما مهیاست.آموختیم که اهل بیت از ما شیعیان توقع یاری دارند. آیا ما شیعه ای ایرانی نیستیم؟باید ببینیم تا چه اندازه در یاری امام زمان شریک هستیم؟ چقدر به او نزدیکیم؟ چقدر حاضریم برایش تلاش کرده و خستگی ها را تحمل کنیم؟ جواب همه این سوالات نشان میدهد که چقدر به امام زمانمان عشق ورزیده و چقدر به برپایی دولت پسر پیامبر کمک کرده ایم.
یاری امام زمان قبل و بعد از ظهور
و ما لکم الا تنفقوا فی سبیل الله، و لله میراث السماوات والارض، لا یَستَوی مِنكُم منَ اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتح وَ قاتَلَ، اولئِكَ اَعظَمُ الدَّرَجَه مِن الذَّینَ اَنفِقوا مِن بَعد وَ قاتلوا... سوره حدید، آیه 10
"و برای چه در راه خدا انفاق نمی کنید، حال آنکه وارث تمام اهل آسمانها و زمین خداست. كسانی كه قبل از پیروزی انفاق (مال و آبرو و وقت و...) و جهاد كردند با كسانی كه بعد از پیروزی انفاق و جهاد كردند مساوی نیستد؛ بلكه از حیث درجه بزرگترند..."
امروز زمان آن نیست که بتوان عادی زندگی كرد.ارزش این لحظات که ثانیه به ثانیه به زمان پرطپش ظهور نزدیک می شویم بسیار بسیار بالاست. به گونه ای که می توان گفت حتی از دوران انقلاب ایران هم مهمتر و حساس تر است . ارزش هر قدمی که امروز برای آماده نمودن جهان برای پذیرش حضرت برمی داریم، قطعاً بسیار بالاتر از هر زحمتی است که بعد از ظهور ممکن است متحمل شویم. كسانی كه بعدها خواهند آمد و در ركاب حضرت خواهند بود، به كسانی كه قبل از ظهور خدمت كردند، رشک می برند.
در ابتدای آیه بالا خداوند از بندگانش سوال می فرماید: با اینکه میدانید تمام آسمانها و زمین از آن خداوند است، چرا باز هم از انفاق در راه او خودداری می کنید؟
تمام آسمانها و زمین، مخلوق خداوند است، و اگر او اراده کند در چشم بر هم زدنی زمین را در برابر حق مطیع می کند. اما آیا در اینصورت قربی برای ما رخ خواهد داد؟ نردبانی باقی می ماند که مارا تا مقام خلیفۀاللهی بالا برد؟ نهایت بی توفیقی و درماندگی است اگر از نعمتهایی که خداوند به ما ارزانی داشته در مسیر آماده نمودن جهان برای حاکمیت پسر پیامبر استفاده نکنیم. اگر قدمی برمی داریم به خودمان کمک کرده ایم و تمام این خستگی ها تنها ما را به امام زمانمان شبیه تر و نزدیكتر می سازد. فراموش نکنیم؛ تنها با عبودیت است که می توان به ربوبیت رسید. اگر كسی بهمقام انتظاربرسد، صدها برابر از شهدای بدر و حنین و احد بالاتر است. اما زیباتر از اینمقام آن است كه همین امروز به امام زمانمان منتسب بوده و در خیمه ایشان باشیم.
امام زمان نیز مانند امام حسین علیه السلام، دست یاری تمام شیعیان را می طلبد. اما ناهمواری و سختیهای راه، عده بسیاری را از همراهی با او باز میدارد. همانگونه که غالب شیعیان از یاری حسین علیه السلام سرباز زدند.
هیچ عذری در کوتاهی نسبت به انجام وظایفی که در برابر امام زمانمان داریم،پذیرفته نیست. آیا مشكلات زندگی ما بیشتر از نسلهای قبلی است که برای یاری امامشان جان فشانیها کردند؟ آیا امکانات و تکنولوژیهای آنها بیشتر از امروز بود؟...
باید یاد بگیریم مانند اویس زندگی کنیم. او هرگز پیامبر صل الله علیه و آله را ندید، اما آنگونه زیست که پیامبر می خواست. دیدگان ما مهدی علیه السلام را نمی بیند، اما دلمان هر لحظه او را حس می کند. آیا تصمیم گرفته ایم آنگونه عمرمان را بگذرانیم که مولایمان راضی باشد؟
اگر امروز به جمع دوستان و همراهان حضرت نپیوندیم، بعد از ظهور نیز در خیل یارانش جایی نخواهیم داشت.
انتقام خون حسین علیه السلام
منظور از خون حسین علیه السلام همان حقیقت انسانی و روح هدایتگری است که خداوند در تمام جوامع قرار داده است.
حیات انسانی هر جامعه ای به وجود هدایتگر آن جامعه و حضور او برای روشنگری و راهیابی بستگی دارد.حذف امام یعنی حذف چراغ راهنمای انسانیت از یک جامعه و تا امام به آغوش جامعه باز نگردد، این انتقام صورت نپذیرفته است.شهادت امام حسین علیه السلام به عنوان یک هدایتگر همان حذف امام از جامعه بود. و به دنبال آن، شهادت مظلومانه معصومین دیگر که سبب شد تا خداوند آخرین حجتش را از دیده ها مخفی نموده و زمین از حضور فیزیکی امام برای حدود هزار و صد و هشتاد سال خالی نماند...
آیا انتقام حقیقی خون حسین علیه السلام باز گرداندن امام معصوم به جایگاه اصلی و الهی اش نیست؟منتظر واقعی میداند كه این انتقام جز به رهبری و حاكمیت امام معصوم اتفاق نخواهد افتاد.
ما موظفیم حق حیات انسانی مان را طلب کنیم. و از آنجایی که امام زمان پدر فطری و حقیقی ماست، ما باید برای گرفتن حقمان تلاش کرده و او را به جهان بازگردانیم. از همین روست که انتقام خون حسین علیه السلام به ما سپرده شده است.
در زیارت عاشورا از خداوند می خواهیم که به ما توفیق این را بدهد که انتقام خون خودمان را بگیریم؛ ...ان یرزقنی طلب ثاری... منظور از این جمله چیست؟ آیا خون امام، همان خون ماست؟ با کمی دقت در می یابیم که حقیقت فطری و الهی ما با امام حسین علیه السلام مشترک است و آن نفخه ای است که همه ما از خداوند در درونمان داریم. حذف امام یعنی اینکه حقیقت انسانی و الهی ما بدون راهبر مانده و هیچ فرصتی برای رشد و قد کشیدن نداشته باشد. حال با این توضیحات آیا به این باور رسیده اید که عزادار اصلی در مصیبتی که بر امام حسین علیه السلام گذشت، ما هستیم که از هدایتگران آسمانی مان دور ماندیم. آیا هنوز زمان آن نرسیده که حق فطرتمان را از دنیا بگیریم؟
منتقم حقیقی حسین علیه السلام ، شمر و یزید زمان خویش را شناخته و مبارزه را آغاز میکند. البته هدف او صرفاً مبارزه با دشمن نیست، بلكه تمام تلاشش برایبرداشتن موانع ظهوراست.
برای چنین مبارزه ای باید در باشگاه حزب الله ثبت نام کرده و عضو آن شوید. مبارزه با نگاه و انگیزه ای غیر الهی برای این هدف بکار نمی آید. حتی اهدافی مقدس مانندرسیدن به بهشت نیز اوج دهنده نیست.محور جهاد تنها و تنهاخداوند است وفقط برای یاری دین خدا باید جهاد کرد. اوست که كیفیت مبارزه را تعیین کرده و پاداشی بی حد عطا خواهد کرد.
از محب بودن تا منتظر حقیقی شدن
کسی از حضرت زهرا سلام الله علیها سوال کرد؛ نشانه یک شیعه حقیقی چیست؟ ایشان فرمودند: اگر شما مطیع اوامر ما بوده و نواهی را ترك كنید، شیعه ی حقیقی هستید و گر نه محب ما هستید، اما شیعه نیستید. شیعیان ما، با ما و بدون معطلی به بهشت وارد می شوند. اما محبّین ما در دنیا آسیبهای زیادی دیده و بعداز مرگ نیز با هزاران سال تاخیر ( بعد از گذراندن دوره های درمان در طول برزخ و طبقات پایین جهنم) در نهایت به ما می پیوندند.
در زیارت عاشورا می خوانیم؛ اسئَلُ الله اَن یَجعَلَنی مَعَكُم فی الدُّنیا وَ الاخِرَه... محب بودن شرط اول همراهی با پیامبر و آل است، اما شرط کامل و تمام نیست. باید تمام تلاشمان را بکار گیریم تا از مقام یک محب خارج شده و به مقام شیعه ای حقیقی برسیم. محبت به اهل بیت زمانی بکار می آید که بتواند ما را به مودت و احساس مسئولیت در برابر آنها برساند. كسی كه روح انتقام هرگز به سراغش نمی آید، اهل جهاد نیست. چنین انسانی هرگز شیعه ای حقیقی نخواهد بود.
یاد بگیریم برنامه های زندگی مان را به گونه ای تنظیم کنیم تا با مسیر برداشتن موانع ظهورهماهنگ باشد. در غیر اینصورت هرگز مودتی را که قرآن در برابر اهل بیت از ما خواسته کسب نکرده ایم.
برقراری ارتباط وجودی با امام زمان
یکی از دغدعه های اصلیزندگی ماباید برقراری رابطه ای وجودی و عمیق با امام عصرمان باشد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: انَّ ذلِكَ الحُزنَ وَ الفَرَحُ یَصِلُ اِلَیكُم مِنّا...گاهی حزن و شادی هایی که به قلب شما وارد می شود، از سوی ماست. و یا می فرمایند: كَانّا وَ اِیّاكُم مِن نورِ الله عَزَّ وَ جَل... ما و شما،از نور خدای عز و جل هستیم.
روایات فوق نیز ما را به همان حقیقت مشترکی که با اهل بیت داریم متذکر می سازد. اساساً تمام ارزش انسانی ما زمانی حفظ خواهد شد که با برقراری پیوند با کارشناسان حقیقی فطرت به اصل و مبداء خود که همان ذات خداوند تبارک و تعالی است نزدیکتر و شبیه تر شویم. در زیارت عاشورا نیزتاجایی ما را ارزشمند دانسته اند كه روح خود را با امام حسین علیه السلام که همان کارشناس فطری و تجلی پروردگار در زمین است، پیوند داده باشیم.
این پیوند جزء لاینفک وجود یک شیعه حقیقی است.اوست که از طرد شدگی و تنهایی امام زمانش محزون بوده و دائماً برای رسیدن دست جهان به وجود او تلاش و سرمایه گذاری می كند. همه آرزویش نشاندن لبخندی بر لبان امام زمان علیه السلام است و همین دغدغه،به گونه ای اسرار آمیز، برای باطن شیعه نشاط آور و آرامش بخش است. هر چقدر عمرش را بیشتر برای امامش وقف می کند شادتر خواهد شد، چرا که حركتش به آغوش ابدیت با سرعت و سلامت افزون تری همراه است. او می داند تنها با آمدن آخرین تجلی تام خداوند است که تمام جهان طعم شادی حقیقی را خواهد چشید.
دفاع از امام زمان
در زمان امامت امیرالمومنین علی علیه السلام،حضرت زهرا سلام الله علیها زندگی مستقلی جدای از ولایت و دین نداشتند. ایشان با همه لطافتها و ظرافتهای خویش صحنه های مبارزاتی خطرناكی را تجربه کردند. در سخت ترین لحظات زندگی،بلیغ ترین خطبه ها را قرائت نمودند. و این یعنی؛ وقتی امام و مقام ولایت به خطر بیافتد، دفاع بر همه اعم از زن و مرد واجب است.
حضرت زینب سلام الله علیها باید در كربلا حضور می یافت، گرگ صفتانی حرمتش را می شکستندوجسارتهایشان را با جان می پذیرفت تا ما به این یقین می رسیدیم که دفاع از امام مختص گروه خاصی نیست و همه ما در قبال او مسئولیم. همت، غیرت، شرافت و جسارت را از حضرت زهرا سلام الله علیهاكه مادر فطری و حقیقی ماست، بیاموزیم. وقتی امام به خطر افتاد، خود محوری معنا ندارد. باید همچون پروانه ای از گرد این شمع لحظه ای دور نشد. تلاش کنیم تمام موانع وجودی خود را برای فدا شدن در راه امام از میان برداریم. اصالت را از شئونات غیرحقیقی برداشته و هدف اساسی زندگی مان را متوجه یاری و دفاع از امام زمانمان کنیم.
چه کنیم تا منتظری حقیقی باشیم؟
1- مانعی در راه ظهور نباشیم.
اولین و مهمترین قدم آن است که مراقب باشیم با كوتاهی های خودمان، در تنهایی ایشان نقش نداشته و نگرانی خاصی از سوی ما متوجه ایشان نگردد. در قیامت قبل از هر پرسشی از ما خواهند پرسید؛ با مظهر خدا بر روی زمین چه كردید؟ پس تمام جهت گیری هایمان باید به سمت امام زمان باشد.
سعی کنیم دست کم از كسانی نباشیم كه در زیارت عاشورا لعن شده اند. یادمان باشدکسانی كه امیرالمومنین، امام حسن و امام حسین علیهم السلام را تنها گذاشتند، شیعه بودند. بیشترین خطرها را شیعیان جاهل برای معصومین بوجود آوردند.
امروز هم کوتاهی های ما و مخصوصاً برخی از علما و خواص برای امام زمان دردآورتر از مسائل دیگر است. آنها كه می توانستند تبلیغ كنند، اوج بگیرند و به سعادت برسند، با سكوت خود، گوشه عافیت طلبی اختیار كرده و از یاری حجت خدا سرباز زدند.
بایدبا خودسازی به سراغ یاری امام برویم. اگر در باطن قدرتمند شویم می توانیم نقش موثری برای ظهور ایفا کنیم. شیعه ی آلوده و ضعیف، هرگز جهادگر موفقی نیست.
2- با امام انس بگیریم.
تا كنون دشمن سعی كرده حضرت مهدی علیه السلام را انسانی خشن و بی عاطفه جلوه دهد. تا جائیکه حتی بسیاری از شیعیان از ظهور ایشان می ترسند.
اما واقعیت آن است که ایشان از پدر به ما بینهایت مهربانترند. باید با او انس بگیریم و در دیگران هم این انس را ایجاد كنیم. امام زمانی كه مظهر رحمانیت و رافت خداوند بوده و آئینه تمام نمای اوست، چگونه ممکن است اهل جنگ و ناامنی باشد. ممكن است ایشان از اعمالمان دلگیر شوند، اما هرگز از ما چشم برنداشته و از دعا کردن برایمان دست بر نمی دارند. باید این عاطفه حقیقی را درک کنیم. کمترین مرتبه درک این محبت آن است که او را عضوی از خانواده مان دانسته و همچون بقیه اعضاء نسبت به او احساس مسئولیت داشته باشیم. قسمتی از عمر، مال، آبرو و استعدادمان را برای ایشان و در راهشان صرف كنیم. به تمام برنامه های زندگی مان از قبیل تحصیلات، فعالیت های خانوادگی، فعالیتهای اجتماعی و ... در جهت خدمت به حضرت، وحدت ببخشیم. آیا لحظه تصمیم گیری نرسیده است؟
انتظار حضرت مهدی از شیعیان
حضرت در نامه ای كه هزار سال پیش نوشته اند، علت تاخیر خود را چنین بیان داشتند: اگر شیعیان در وفا كردن به عهد ما همدل و متحد بودند، مباركی ملاقات ما با آنها به تاخیر نمی افتاد.
امام زمان برای ظهور بسیار مشتاقند و عجله دارند، اما آیا ما در وجودمان عجله ای برای این ملاقات سراغ داریم؟با این شکایتی که حضرت اباصالح از ما شیعیان ابراز داشتند، می توان دریافت که اگر همه ما به عهد خود (عهد امامت) وفادار بودیم، به یقین در ظهور ایشان اینقدر تاخیر نمی افتاد. در زیارت حضرت که به زیارت آل یاسین مشهور است، خدمتشان عرض می کنیم؛
السَلامُ عَلَیكَ یا میثاقَ الله الَذّی اَخَذَه وَ وكَّدَهُ...
سلام بر تو ای میثاق خدا، كه برای تو، از ما عهد گرفته و تاكید شده است.
برای جبران چنین خطای عظیمی که سالها ما را از سلامت زیستن باز داشته است، باید آستین ها را بالا بزنیم. اولین قدم برای جبران، آن است که تلاش کنیم تا عاشقش باشیم. کمی محبت و مودت که آن هم برای خودمان سودمند خواهد افتاد. این محبت،چهره امام را در زندگی ما به عنوان یك عضو تاثیر گذار که حضوری جدی در فعالیتهایمان دارد، تبدیل خواهد کرد. و داشتن یک الگوی معصوم، ما را به سرعت پیش خواهد برد.
بعد از قدم اول، وقت آن می رسد که دیگران را با امام آشتی دهیم. برای هموار نمودن راه ظهور ایشان و تحقق اهدافشان، همدلی وسیع ایجاد كنیم. حضرت فرمودند: برداشتن موانع ظهور من، به دست شیعیان من است. خداوند در قرآن به ما دستور داده اند که" و در راه نیکی و تقوا با یکدیگر همکاری کنید..."( ...وَ تَعاوَنوا عَلَی البِّر وَ التَّقوی... سوره مائده، آیه 2 )
اندکی بیندیشیم؛آیا کار نیکی بالاتر از آماده نمودن جهان برای ظهور امام زمان وجود دارد؟
باید مراقب آخرت و ابدیت همدیگر باشیم. یکدیگر را تكذیب نكنیم، دائم ایراد نگیریم، حمایت كنیم، برای هم نگران باشیم و...
یكی از زمینه های ایجاد وحدت و همدلی، تمرین کردن در سایه ولایت فقیه است. كسی كه برای پذیرش ولایت فقیه آماده نیست، قطعا امام زمانش را نیز نخواهد پذیرفت. زمان ولایت فقیه دوره ایست برای تمرین روح. اگر حامی ولی فقیه بودیم، امام زمانمان را نیز حمایت و اطاعت خواهیم نمود.
علت شكست مردم در قیام خرداد 42، عدم وجود وحدت و همدلی بود. اما از آن زمان تا انقلاب اسلامی ، روحانیت برای ایجاد وحدت و همدلی در میان مردم تلاش بسیاری كردند. تا اینكه در سال 57 حس وفاداری به امام در وجود مردم شکوفا شده و با یاری همدیگر توانستند پیروز میدان شوند.
منتظر باید به قدم صدق برسد.
در زیارت آل یاسین یکی از آرزوهای ما رسیدن به قدم صدقاست : "...ان یثبت لی عندكم قدم صدق... " پس باید برای بدست آوردن چنین مقامی زحمت کشید. خلوص و صدق در یاری امام باید آنقدر قدرتمندمان کند كه توهین ها، بی حرمتی ها و تمسخر های دیگران را به آسانی تحمل نمائیم.
خداوند حضرت ابراهیم علیه السلام را بسیار سخت آزمود؛ اما درست زمانی که ابراهیم علیه السلام تمام شدائد را به جان خریده و در آزمونهایش پیروز شد،از سوی پروردگار عالم به مقام والای امامت نائل گردید. خواندیم و شنیدیم که ابراهیم به خاطر معشوق از همسر و فرزندش گذشت. آیا از اوآموختیم که چگونه محبوبهای دنیایی مان را در راه خداوند فدا كنیم.لازم است که یاد بگیریم مودتمان صادقانه باشد.
اولین قدم برای کسب قدم صدق آن است که هرگز اجازه ندهیم شیطان میان ما و مولایمان فاصله ایجاد كند. ما هر که باشیم و میزان گناهانمان هر چقدر هم که باشد، برای پناه گرفتن درآغوش خداوند هیچ راهنمای دیگری جز او نداریم.یادمان باشد که دور شدن از امام زمان که چراغ راهنمای خداوند است، همان خسران مبینی است که بارها در قرآن با آن روبرو شده ایم.
جهان آینده؛ تشنه حضور منجی
..انَّ الله لا یُغیِّر ما بِقَوم حَتّی یغیروا ما بِاَنفُسِهِم...سوره رعد، آیه11
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر اینكه خودشان وضع خود را اصلاح کنند...
پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: هر طور باشید، همانگونه بر شما حكومت می شود.
آیه و روایت فوق کمی ما را به خودمان می آورد. آیا هنوز باید به چنین روزگاری راضی بود؟ آیا بعد از هزار و صد و هشتاد سال که بدون امام معصوم سپری شد، هنوز زمان تغییر نرسیده است. یقین داشته باشیم که طبق آیه بالا تا خودمان نخواهیم هیچ معجزه ای رخ نخواهد داد. باید نگاه دنیا را عوض کنیم. اگر همه جهان حقیقت وجود حضرت را بشناسند، قطعاً تشنه دیدارش خواهند شد.
مردم ما ، قبل ازانقلاب اسلامی ، به گونه ای زندگی می کردند كه طاغوت براحتی بر آنها حكومت می كرد. تا اینكه روزی مردم خواستندو اراده کردند تا از زیر بار ولایت طاغوت بیرون بیایند. درست همان زمان بود که موفق شدند.
باید تمنای حضور امام زمان و رهبری الهی ایشان در سلولهای جهان رسوخ کرده و نمود پیدا کند. جریان ایجاد چنین درخواست درونی و تمنای قلبی جز به دستان شیعیان منتقم به راه نمی افتد. یادمان باشد؛ نکند در پیچ و خم مسائل و مشکلات زندگی،عمرمان به هدر رود. بدتر از این نیز ممکن است رخ دهد؛ و آن زمانیست كه بر ما ثابت شود نه تنها برای ظهور کاری نکرده ایم، بلکه به طولانی شدن غیبت نیز كمك نموده ایم.
دعا همراه با عمل
اگر تک تک ما به جایی برسیم که حقیقتاً و با تمام وجود تشنه حضور حضرت باشیم، می توانیم برای ظهورش دعایی حقیقی و از سر صدق کنیم. دعا با دل شكستگی زمانی رخ میدهد كه همه راهها را برای بدست آوردنش رفته و وظایف خود را به خوبی انجام داده باشیم. بی اشتیاقی ما نسبت به ظهور حضرت ناشی از عدم معرفت صحیح ما به حقیقت وجود ایشان است. هنوز فاجعهی غیبت او ما را نیازرده است؛ چون واقعیت امر را درك نكرده ایم.تلاشهایمان جدی نیست. مانند قوم بنی اسراییل كه به موسی گفتند: تو و خدایت به جنگ دشمن بروید، بعد از پیروزی ما را خبر كنید، ما نیز میخواهیم حضرت خودشان موانع ظهور را بردارند. اگر به دعای حقیقی برسیم دیگر فاصلهای تا ظهور نداریم.
از امام رضا علیه السلام، معنای دعای فرج را پرسیدند. ایشان فرمودند : دعای فرج، اطاعت از حضرت است . دعا باید با عمل همراه باشد. كسی كه دعا میكند ولی از عمل بویی نبرده مانند شخصی است كه بدون كمان، تیر اندازی میكند.
دشمنان خدا؛ ما از شما بیزاریم!
منتظر حقیقی ، که در واقع یک منتقم فطری است، یزیدیان زمان خویش را به خوبی شناخته و به تمام خطراتی که از سوی آنها تهدیدش می کند کاملاً آگاه است. برائت واقعی از دشمنان خدا، ابتدا در دل انسان و سپس در عمل او ظهور می یابد. یک منتقم حقیقی دائماً به دنبال راهی میگردد تا ضربه ای به دشمن وارد نموده و یا آنها را از تحقق اهداف شومشان ناامید کند. عبارت جهادی شدن نیز دقیقاً به همین معناست. این دستور موکد خداوند در قرآن است که بیزاری خود را از دشمنان دین، فریاد کنید...
آیا جهادی بالاتر از برداشتن موانع ظهور و تحقق لحظات باشکوهی که دشمنان انسانیت از آن وحشت دارند، وجود دارد؟ آیا عملیاتی عظیم تر از این برای اعلام برائت از دشمنان سراغ دارید؟ آیا بدون حضور پسر پیامبر خاتم می توان ضربه نهایی را بر دشمن وارد کرد؟
به یقین می توان گفت که شرافت شخص معصیت كاری كه برائت سیاسی دارد، بسیار بیشتر از شرافت شخص باتقوایی است كه از دشمنان خداوند بیزار نیست.
برخی از شیعیان، شعار دادنها، راهپیمایی ها و حتی متن زیارت عاشورا را که حدیثی قدسی است، خشن می دانند. چرا که این گروه از شیعیان، دین را بدون برائت می پسندند. و این در حالیست كه دشمنان عملاً و با کمال افتخار دشمنی با دین خدا را فریاد میزنند.
دیگر زمان آن رسیده که فریادهایمان بلندتر شده و گوش زمین را بلرزاند. دست زمین از حجت خدا دور مانده، آیا وقت برائتی حقیقی هنوز نرسیده است؟...
کجا به دنبال عزت می گردید؟
...و لله العزة و لرسوله و للمومنین...سوره منافقون، آیه 8
عزت از آن خداوند و از آن رسول او و از آن مومنین است...
آیه بالا جواب سوال را در یک جمله بیان فرمود. عزت در دستان خداوند و دوستان اوست. پس ما به میزان ارتباط خالصانه و صادقانه ای که با منابع عزت برقرار می کنیم،عزیز خواهیم شد.
به عنوان مثال حضرت عبدالعظیم حسنی با همه كرامتی كه در میان مردم به آن شهرت داشتند، خدمت امام معصوم رسیده و بر ولایت امام بر خویش شهادت داده و بدین ترتیب به اختلاف چندین ساله در پذیرش ولایت، میان فرزندان امام حسن و امام حسین علیهم السلامخاتمه دادند... و اینگونه شد که ایشان با یک انتخاب صحیح به مقام بلندی رسیدند که زیارتشان برابر با زیارت امام حسین در کربلاست.
بنابراین زانو زدن در برابر پروردگار و قواعدی که برای سلامت نفس ما وضع شده مساوی است با عزتی فزاینده که هیچ کس نمی تواند آن را از ما بستاند.
باید طبیعت را با همه اعتباریات دنیوی اش زیر پا گذاشت، تافطرت اوج گرفته و عزت یابد. آیا غیر از امام زمان علیه السلام تجلی عظیم تری از خداوند در زمین هست که بتوان بواسطه دوستی با او به عزت رسید؟باید به زانوان خویش قدرت ببخشیم تا بتوانیم برای امام زمانی که تجلی تمام عزت خداوند در وجود یک انسان است، محكم بایستیم. جز با برقراری یک ارتباط عمیق با مظهر تمام نمای عزت خداوند، نمیتوان عزیز زیست.
باید عزتمند بود تا بتوان با جهانی روبرو شد. جنگیدن برای ظهور، عزت و اعتماد به نفس فراوانی می طلبد. بیاموزیم که از اماممان عزت بگیریم و در راه یاری او از همین عزت سرمایه گذاری کنیم.
چرا روح انتظار نداریم؟
زمانی می توان روح انتظار را در وجودمان بپرورانیم که مانند یکی از عزیزانمان دلتنگ امام زمان باشیم، غم نبودنش برایمان سنگین بوده و دغدغه ی آمدنش دلمان را به هیجان آورد، هر روز بارها و بارها با خودمان فکر کنیم که آیا راه جدیدی برای یاریش وجود دارد؟ بدون پیوند دونفره و کاملاً شخصی با او، هرگز نمیتوان به حقیقت کلمه انتظار دست یافت. به چند مثال زیر دقت کنید:
- بسیاری از اوقات موفقیت های مالی، علمی، اجتماعی و...،و یا بالعکس مشکلات مالی، خانوادگی و... به قدری ما را به خود مشغول می نمایدكه ماهها می گذرد و فرصتی برایمان باقی نمی ماند تا حتی قدمی برای امام زمانمان برداریم.
- گاهی هم خدمت به ایشان، برایمان بهانه ای میشود تا برخی از شهوتهای مقدس را که ممکن است در ما وجود داشته باشد، ارضاء کنیم. به عنوان نمونه می توان رسیدن به مرجعیت، شهرت یافتن در اسلام شناسی، رسیدن به پست و مقامهایی که ظواهر مقدس دارند و... را نام برد.
- برای رسیدن به روح انتظار باید اهل جهاد بود. مگر در زیارت عاشورا، خطاب به معصومین عرض نمی کنیم:" انی سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم..." آیا واقعاً صادقانه گفته ایم؟ آیا ما حقیقتاً اهل جنگ با دشمنان معصومین هستیم؟
هر صبح جمعه دعای ندبه را با اشك خواندن،بدون آنکه نقشه ای برای رفع موانع ظهور کشیده شود، کمکی به مهدی آل پیامبر نخواهد کرد. باید آستین ها را بالا زد...
- برای دمیده شدن روح انتظار در کالبد زندگی مان، باید درتمام انتخابها، ارتباطات و افكارمان،موشکافانه مراقب آن باشیم که رضایت امام زمان شرط اصلی آنها باشد. نکند که با هر کدام از این موارد از مسیر نهایی و اصلی مان دور شویم.
- یادمان باشد؛ اگر در مسیر خدمت به امام زمان، صدمه ای دیده و یا با مشکلی روبرو شدیم، هرگز هدفمان را رها نكرده و در قبال قدمی که برداشته ایم، از حضرت متوقع نشویم.توقع یعنی دور شدن از انتظاری صادقانه.
شرافت زندگی ما در چیست؟
خدمت در راه امام، زیباترین قالب برای زیستن است که حیات طیبه ی انسانی و جاودانگی در عالیترین مراتب بهشت را با خود به دنبال دارد.مسیر کسب شرافت انسانی جز با برقراری پیوندی عمیق با امام زمان طی نخواهد شد.
افتخار عظیمی است كه خداوند به انسانی عطا کرده و به او توفیق خدمتگزاری به حجتش را در زمین تا قبل از رسیدن زمان ظهور عنایت می نماید. چقدر زیبا و هیجان انگیز است كه هنگام ظهور، نگاه ایشان به ما،نگاه به یك سرباز پردغدغه و پرتلاشی باشد که لبخند رضایت امامش را در روزهایی خریده است که همگان تنهابه فكر رفاه خود و خانواده شان بوده و کسی حتی سراغی از او نمی گرفت.
آیا جای افسوس نیست كه سالهای بسیاری از عمرمان را بدون همراهی با او تلف نموده و روزهای پرانرژی جوانی را با غفلت از او گذراندیم. همنشینی با کسی را از دست دادیم که تجلی تمام مهربانی و رافت خداوند است. کاش ثانیه ها، روزها و سالهای آینده را دریابیم.
یقین بدانیم که هیچ شرافتی بالاتر از آن نیست كه دستان بشریت را به امامشان رسانده و به این ترتیب راه رسیدن به سعادتی ابدی را برایشان هموار نماییم.این دغدغه ها و تلاشها به تمام زحمات و خدمات دیگری که برای گذران زندگی مادی مان نیز انجام می دهیم، شرافت بخشیده و به آنها رنگ خدایی می زند.
رمضان و امام زمان
پیشتر گفتیم که امام زمان اصل و حقیقت راستین انسانها، تنها آیینه تمام نمای صفات الهی،احیا كننده مومنین، گشاینده گرفتاری ها، یاور دوستان خدا و دافع تمام بلاها و غم های انسانی می باشند. و به یقین هیچ انسانی در عصر حاضر زمین، محبوب تر از ایشان در نزد خداوند نیست.
از سویی همه ما آگاهیم که ماه رمضان، برترین ماهها بوده و در آن ضیافتی آسمانی از سوی خداوند ترتیب داده خواهد شد و تمام اهل زمین در چنین ضیافتی دعوت میشوند.اما آیا میهمانی والاتر و گرامی تر از فرزند پیامبر در این ضیافت شرکت خواهد کرد؟ به طور قطع می توان گفت که میهمان ویژه ماه رمضان وجود مقدس امام زمان می باشند.و یا به عبارت دیگر صاحب این میهمانی، ایشان هستند. مقدرات ما درشب قدر به دستان مبارک ایشان امضا شده و تمام رزقهای مادی و معنوی مقدر شده برای همه موجودات در کلیه عوالم خلقت از ناحیه مقدس ایشان تایید می گردد.
ماه رمضان، ماه ارتباطی عمیق با تنها انسانی است که میتواند ما را به سعادتی ابدی برساند. در شب قدر، تمام ملائك بر ایشان نازل شده و مقدرات ما را به امضا ی ایشان می رسانند. یقین بدانیم که بدون توجه به امام زمان، سهم ما از رمضان جز گرسنگی و تشنگی نبوده است.
در سراسر دعای افتتاح، که از دعاهای مخصوص ماه رمضان است، تمنای ظهور حضرت مهدی و خدمت در دولت كریمانه ایشان موج می زند. در این ماه، انسانی كه به كرامت رسیده و مظهر اسم رحمن خداوند شده است، در دعاهای وارد شده برای همه اهل دنیا و برزخ طلب سرور نموده و دغدغه تمام فقرای جهان و همه اموات را دارد. با این دعا او از پوسته خود بیرون آمده و به سمت دفع و نابودی تمام گرفتاریها حرکت می کند. چنین انسانی است که نه تنها برای خودش، بلكه به اندازه همه دنیا به تکاپو درآمده و تلاش می كند. در دعای افتتاح هر شب به خداوند عرض می نماییم:اَلّلّهُمَ اِنّا نَرغَبُ اِلیكَ فی دولَة الكَریمَه... خداوندا؛ تمام رغبت ما زیستن درحكومت کریمانه پدرمان، امام زمان است...
تحمل این دنیا با حكومت طاغوت ها برای ما بسیار گران است. ما حكومتی را می خواهیم كه اسلام و اهل آن را عزیز بدارد. در این دعا چنان شرافتی به ما بخشیده و از ما خواسته اند که دعا کنیم از دعوت كنندگان سایر مردم به دین خداوند و راهبران آن باشیم...
دعای فرج در ماه رمضان
تاکید به مداومت بر دعای فرج در ماه رمضان، به این سبب است که با معرفت یافتن به باطن این دعا و تحقق اهداف آن در درون ما، با ایشان بیشتر انس گرفته و با وجود مقدس و اهداف الهی شان پیوندی عمیق برقرار کنیم.
دعای فرج مخصوصاً در شب بیست و سوم ماه رمضان، که در میان لیالی دیگر قدر از صحت و قوت بیشتری در میان روایات برخوردار است، وارد شده تا میان ما و امام زمانمان ارتباط قدرتمندی برقرار کند. همنشینی و رفاقت با امام زمان در واقع عظیم ترین پاداش و هدیه ای است که میتواند برای هر انسانی در شب قدر رقم بخورد. اوج گرفتن از پایین ترین مراتب طبیعی وجود انسان، تا اعلی ترین مقامات فطری نتیجه چنین رفاقتی خواهد بودکه به یقین انسان را تا تشبه به خداوند بالا می کشاند. امام زمان که خود تجلی تمام اَسماء پروردگار است، تواناترین آموزگاریست که میتواند به پرورش و تجلی دادن این صفات در وجود ما پرداخته و ما را تا کمال انسانیت برساند. باید بیاموزیم که چگونه با یاری گرفتن از امام زمانمان با باطن حقیقی خود آشنا شده و به جلال و شكوه اصلی و فطریمان باز گردیم.
انتخاب صحیح مسیر در ماه رمضان
برای راه یافتن به باطن ماه رمضان لازم است که دو كار اساسی را انجام دهیم:
1- ابتدا تصمیمی جدی بگیریم تا از زمینی و طبیعی زیستن رها شده و ججابهای عادتی را که در زندگی ما بوجود آمده اند، پاره کنیم. بزرگترین غفلتی که برای ما به یک عادت تبدیل شده، غفلت از غیبت امام زمان است.
2- دوم برای برداشتن موانع ظهور تلاش كرده و به روزهایمان طراوت و هدفی الهی ببخشیم.
این ما هستیم که درشب قدر، قدر و اندازه خودمان را تعیین می کنیم. این که ما بخواهیم کجا و با چه کسی همراه باشیم، سرنوشت ما را رقم خواهد زد. زیارت امام حسین علیه السلاماز اعمال وارد شده در شبهای قدر است. هدف از این زیارت نیز، جز برقراری ارتباطی صحیح با امام زمان و آغاز عملیات انتقام از دشمنان حسین علیه السلام نیست.باید به آنجا برسیم که به كمتر از همنشینی با معصومین و رسیدن به مقام محمود راضی نباشیم...( اَسئَلُ اللهَ اَن یَبلُغَنی المَقامَ المَحمود...)
این مقام به آسانی کسب نخواهد شد. بطوریکه در هنگام ظهور امام زمان، عده قلیلی از بهشتیان بازگشت به زمین و در رکاب امام معصوم بودن را بر می گزینند، و بقیه بهشتیان ماندن در میان نعمتهای بهشت را به همراهی امام و درحقیقت رسیدن به همان محمود محمود ترجیح می دهند.
باید در شب قدر چشم انداز و نقشه ای روشن از روزهای باقیمانده عمرمان ترسیم نموده و مشخص کنیم که برای آینده زندگی مان چه طرح و برنامه هایی داریم؟آیا می خواهیم زندگی مهدوی داشته باشیم؟ آیا برداشتن حتی سنگ کوچکی از راه ظهور از اهداف ما هست؟
حقیقت عید فطر برای هر انسانی در گرو آشتی با امام زمانش است. چرا که بدون یاری او نمی توان فطری زیست. باید آنگونه رمضان را قدر بدانیم که در روز عید فطر، دستان دلمان را در دست مهدی آل محمد ببینیم.
باید همین حالا آستین ها را بالا زد. دستان من، تو، او، باهم و به یاری هم میتواند دست زمین را به تنها تجلی کامل خداوند رسانده و آن را سرشار از آرامشی الهی نماید....
راستی!
آیا هنوز وقت آن نرسیده که است که آستین ها را بالا بزنیم؟؟؟
***
نامه ای به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
سلام ؛ خلاصه تمام هستی؛ سلام
چقدر حضور تو پررنگ است و حرارت دستانت، از هر داغی دیگری ملموس تر. آیا می شود دیدن تو را ندیده گرفت؟...
چقدر بی تو فقیریم و چقدر زمین از تو خالیست! تنها و بی رمق روز و شبها را در این اندیشه میشماریم که آیا چشمانمان آفتاب رویت را خواهد دید؟
اباصالح! به یقین رسیده ایم که تو، تنها نور آسمان و زمینی که پروردگار برایمان ذخیره کرده است. وای که چقدر لحظه هایمان بی نور می گذرد... و این مائیم که به این تاریکی عادت کرده ایم. اباصالح پرده ها را پاره کن، حجابها را بردار که خشک شده ایم، شکسته ایم و برای قد کشیدن نور می خواهیم.
راستی؛ هوای غروبهای جمعه چقدر سنگین است. سنگینی اش دلمان را فشرده و نبودنت آزارمان میدهد.
همه ی قرار زمین ! بی تو خوشبختی زیر هزارها علامت سوال قد خم کرده است! آیا بی تو می توان خوشبخت زیست؟
بیا؛ طومار تمام غمها در انتظار برچیده شدن به دستان آسمانی توست. دلها تو را می طلبند، بیا و قرارشان باش، پناهشان باش...
دستان بی رمقم برایت می نویسند تا شاید آرام گیرند و چه سعادتی برای قلمم که نام تو را بنگارد و یاد تو را آواز بخواند؟
مهدی جان! خانه ام بی تو نور ندارد. باید فاصله ها را کم کرد. یاریم کن تا آستین هایم را بالا زنم. تمام آرزوی قلب تاریک من زیستن در روزگاریست که پادشاهش تو باشی. آیا من در زیر سایه حکومت تو خواهم زیست؟
دیگر بس است؛ کاش قلبم را به هیجانی عظیم واداری تا لحظه ای از یاری تو فرو نماند. کاش تمام جانم را آنقدر نورانی کنی تا شاید روزی مایه شادی چشمان تو گردم.
اباصالح ما را دریاب... دنیا تاریک است، بیا و چراغانش کن.
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام کاش فایل های صوتی استاد را هم بارگزاری میکردین