مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
فرمایشی از امام علی (علیه السلام) نقل است که فرمودند: «الْمُؤْمِنُ عَزِيزٌ فِي دِينِهِ = مؤمن در دینش عزیز است».
«ارضٌ عِزاز» به معنای زمینی است که آب در آن فرو نمی رود. پس مؤمن عزیز است یعنی نفوذناپذیر است و در دینش به کسی باج نمی دهد یا بر سر دینش با کسی معامله نمی کند. بویژه آنجائی که مربوط به مسائل حقیقت انسانی و ایمانی اش باشد، اصلاً کوتاه نمی آید.
ساختار خلقت به گونه ای است که خداوند مسیرهایی را در طول زندگی برای انسان فراهم می کند تا تمرین عزت در دین را در خودش فراهم کند. یعنی نفوذناپذیری را تمرین کرده و آن را در خودش ایجاد کند.
قرآن کریم میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ ٱلْخَوْفِ وَ ٱلْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ ٱلأَمَوَالِ وَٱلأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ ٱلصَّابِرِینَ= و همواره شما را به نوعی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کمبود محصول میآزماییم و صابران را بشارت بده». (سوره بقره/آیه 155).
گاهی اوقات "ترس" موجب از دست رفتن ایمان می شود. مثل کسانی که در روز عاشورا از شهادت ترسیدند و از چادر حضرت خارج شدند.
انسان چون معشوق های حسی، گیاهی، حیوانی، عقلی و انسانی (فوق عقلی) دارد. وقتی به معشوق های چهارگانه اش حمله شود، با قوت و عزت در دین بخش ایمانی اش را محکم نگه می دارد تا از بین نرود.
عزت و سلامت دل
از جمله مسائل مورد توجه قرآن کریم، سلامت دل است که فرمود: «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ* إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ= روزی که فرزند و مال سودی به کسی نمی رساند، مگر کسی که به قلب سلیم وارد آن جهان شود». منظور از قلب سلیم، قلبی است که وقتی در آخرت ارزیابی میشود، آسیب نبیند. همانطور که کودک باید سالم و سالم قوی متولد شود، اگر مراقبتی در دوران بارداری نباشد، امکان دارد جنین ناقص، معلول یا بیمار متولد شود. در اینجاست که در شرایط زیستی دنیا آسیب میببیند. پس در حرکت به سمت آخرت و حیات جاودانه، ما باید قلبی که متناسب با شرایط آنجا باشد، با خودمان ببریم.
اینکه مؤمن عزیز در دین است، یعنی در بلاها و امتحان های مختلفی قرار می گیرد، تا به «سلامت دل» برسد. وقتی خشم، یا کینه می گیرد از نفوذناپذیری در می آید و آسیب می بیند. اما اگر صابر و شاکر بود، نفوذناپذیر خواهد بود.
پس مؤمن در بلاها صبور و در آسایش ها شاکر است و آنجائی که رفاه دارد، بیشتر مراقب است که مبادا آسیب ببیند. لذا خداوند برای مؤمن صحنه هایی را ایجاد می کند تا با مقاومت در مقابل آن صحنه ها قوی و عزیز شود.
بنابراین، عزت امر ذهنی نیست، بلکه یک امر وجود و حقیقی است. هر جا تأثیرپذیری از دنیا باشد، عزتمان شکسته میشود، له می شویم و هر جا تأثیرپذیری نباشد عزیز و قدرتمند میشویم.
اگر مؤمنین عزت داشته باشند امام زمان ظهور می کند
یک علت این که حضرت ظهور نمی کند این است که مؤمنین عزت خود را بطور کامل رعایت نمی کنند.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «مَن بَكى عَلَى الدُّنیا دَخَلَ النّارَ=هر كس براى دنیا بگرید، وارد آتش مى شود».
چرا گفته شده انسان با گریه بر دنیا جهنمی است؟ چون دنیا در او نفوذ کرده و به راحتی آسیب می بیند و گرفتار جهنم خواهد شد. برای همین رمز شادی و آرامش مؤمن در نفوذناپذیری اوست و غمها و رنجهای دنیا هیچکدام نمیتواند نشاط او را از بین ببرد.
خداوند در آیه 24 سوره توبه : «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها...» 8 عامل نفوذ در انسان را نام می برد که اگر هر کدامشان از دین مهمتر شد، عزتمان شکسته میشود.
دلیل این که امام زمان (علیهالسلام) تنها و آواره است؛ این است که شیعیان ادعا میکنند که دوستش دارند، امّا به هیچ قیمتی حاضر نیستند که دست از معشوقهای چهارگانهشان بردارند، وگرنه چادر امام حسین زمانمان 1180 سال است که خالی است و هر روز «هل ناصر من ینصرنی» میگوید. اما چرا تا 1180 سال داخل چادر حضرت نشدیم؟ چون رفتن به چادر حضرت مساوی است با برداشتن معشوقهای ما و ما حاضر نیستیم دست از آنها برداریم. اگر ما عزت در دین و قوت در دین داشتیم، هیچ وقت حاضر نبودیم امام زمانمان را 1180 سال آواره و تنها بگذاریم.
سکوت؛ اوج عزت و اقتدار مؤمن است
در روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل است که فرمودند: «اگر کسی قیل و قال کرد، من شفاعتش نمیکنم». یعنی اگر کسی که اهل کشمکش و قیل و قال و جرّ و بحث و دعوا شد، این نشانه آن است که دین برایش مهم نیست.
در فرمایش دیگری از حضرت نقل است که: «المُؤمِنُ یَصمُتُ لِیَسلَمَ= مؤمن سکوت می کند تا سالم باشد». و در روایتی دیگر از حضرت علی (علیهالسلام) آمده: «رُبَّ كلامٍ جَوابُهُ السُّكوتُ= چه بسا سخنى كه پاسخش سكوت است». یعنی بیشتر حرفها را نباید پاسخ داد. اینکه انسان احساس کند که برای هر حرفی جوابی داشته باشد، عزت او شکسته میشود و آسیب میبیند. گاهی مؤمن برای اینکه ایمانش را نگه دارد، باید حرف نزند. مثلاً در مقابل پدر و مادر چون مقامشان بس عظیم است یا در مقابل استاد و معلم حتی اگر حق با شما هم باشد باید سکوت کرد.
بنابراین، اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند؛ «شفاعت نمیکنم» چون ایمان و شخصیت انسان با قیل و قال نابود میشود. کسی که بهراحتی دچار هیجان و خشم میشود، او استحکام شخصیتی ندارد. ممکن است آدم عاقلی باشد اما اگر با بروز یک قرض، مریضی، شکست بهم بریزد، او قوت در شخصیت ندارد. پس از مصادیق سلامت ایمان و قدرتمند شدن "سکوت" است.
فرجام مؤمن
مؤمن در طول مسیر و حرکت به سمت ابدیت ممکن است که در زندگی اش گرفتار گناهانی شود اما چون استحکام شخصیتی دارد، زود توبه و جبران میکند. از اینرو، کسی حق ندارد هیچ مؤمنی را بخاطر گناهانش سرزنش کند که اگر سرزنش کرد خلاف اصل سلامت عمل کرده و حتماً خداوند خودش را گرفتار میکند.
براین اساس، مؤمن شخصیتاً انسان آسانگیری است و به محض اینکه سختگیر شد، آسیبهای زیادی میبیند. در فرمایش گهربار امیر کلام، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نقل است: «المؤمنُ یَقْظانُ، یَنتظِرُ إحدَى الحُسْنَیَیْنِ = مؤمن بیدار است و منتظر یکی از دو فرجام نیک است».
مؤمن آرزوی شهادت دارد و منتظر یکی از دو فرجام نیک است که عبارتنداز: یا کشته شدن در راه خدا یا مرگ در راه خدا.
مرگ در راه خدا غیر از کشته شدن در راه خداست. گاهی انسان جهادی به دلایل مختلفی مثل مریضی، تصادف... در مصاف با دشمن که یک عمر در این راه بوده، میمیرد و گاهی نیز کشته میشود. بنابراین، شخصیت مؤمن، شخصیتی بصیر نسبت به خود و نسبت به دنیا و نسبت به موقیعتش در دنیا و نسبت به آینده خودش که فرجام نیک و عالی دارد، است.
روایت مهم دیگری از شخصیتشناسی مؤمن ماند که به جلسه آینده موکول میشود.
کلیدواژه ها:
آثار استاد