مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
امروز چهارشنبه، رسانه ها سخنان حجتالاسلام دکترعلیرضا سلیمی عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در خصوص تربیت کودک و مسوولیت وزارت آموزش و برورش را بازتاب دادند.
دکتر سلیمی گفت: «تعلیم و تربیت در کشور، باید یکپارچه باشد و نمیتوانیم بپذیریم دهها متولی در این حوزه وجود داشته باشد. نباید اینگونه باشد که کودک خردسال در بهزیستی آموزش ببیند و دانشآموز ابتدایی در وزارت آموزش و پرورش».
وی ضمن بیان انحرافاتی که در وضعیت کنونی مهدهای کودک وجود دارد، تاکید کرد: «بنیان تربیت کودک، مهدهای کودک هستند. این در حالی است که اشکالات فراوانی در محتواهای ارائهشده توسط آنها به کودکان خردسال وجود دارد».
اکنون که تربیت کودک در کشور به جایگاه خودش یعنی وزارت آموزش و برورش سبرده شده، نظر مسوولان آن وزارتخانه را به این مهم معطوف می داریم که باید نظر مربیان مربوطه در مهد کودک ها را به مهمترین اصلی که در «تربیت کودک از نظر اسلام» بیان شده متمرکز نمایند و از حالا آنان را به فراگیری این قاعده مهم وادار نمایند. این اصل، همان «دوره ی اول» از سه دوره ای است که توسط معصومین ع برای تربیت کودک بیان شده است.
استاد شجاعی از معدود کارشناسان دینی است که در کشور به این اصل مهم از نظر اسلام پرداخته که همه مربیان در مهدهای کشور لازم است از نظرات ایشان در تربیت دینی استفاده نمایند. در اینجا بخشی از نظرات استاد را می آوریم:
تربیت کودک از نظر اسلام مبتنی بر سه دوره است
رهبران دین (علیهمالسلام) در تربیت فرزند، برای 3 دوره ی 7 ساله برنامه می دهند که هر یک از این سه دوره، فرزند باید با شیوه های متفاوتی تربیت شود. یعنی ما باید وضعیت رفتار با فرزند را در هر یک از سه دوره 7 ساله، مطابق با اقتضائات سن او تنظیم کنیم.
کودکانی که در 7 سال اول زندگی آزادی ندارند، از 7 سال دوم به بعد، با مشکلات زیادی در مدرسه و خانه روبه رو میشوند. همچنین جوانانی که به سن 21 سالگی می رسند، اگر در جامعه به مشکلی برخوردند، ناشی از نبود تربیت درست در دوره ی 7 ساله ی دوم می باشد.
اگر یک نوجوان در 7 سال دوم زندگی، به مشکل برمی خورد، این ناشی از آن است که در 7 سال اول، تربیت خوبی نشده است. مثلا آزادی کافی نداشته و مدام پدر و مادر به او زور گفتهاند. بدیهست که در 7 سال دوم که سالهای اطاعت است، معنی اطاعت را نمیفهمد. چون در 7 سال اول اطاعت بیخودی کرده و به زور از او چیزهایی را خواستهاند.
اگر جوانی بعد از 21 سالگی، در امور زندگی به مشکل بر میخورد، به خاطر این است که در طول این 21 سال تربیت درستی نشده و مراقبت های لازم انجام نشده، برای همین است که الان دیگر سبک پذیر نیست و الان با هزار و یکجور گرفتاری و مشکل روبه رو است.
7سال اول، دوران بادشاهی است) سبک زندگی بچه در 7 سال اول سبک آزادی است. آزادی برای هر کاری که بخواهد بکند. از خانه بیرون برود، کتک بخورد، کتک بزند، حقش را بگیرند، حق دیگران را بگیرد، باید همه اینها را تمرین کند و با تضادها و برخوردها آشنا شود تا بعدها معنی «ظلم و ستم و مظلوم بودن و روح شجاعت» را درک کند. کودک همه اینها را در 7 سال اول یاد میگیرد.
7 سال دوم، دوران اطاعت است) در 7 سال دوم، سبک تربیت کودک کاملاً عوض میشود. یعنی کودکی که 7 سال اول را کاملا آزاد بوده و طعم آن آزادی ها را چشیده، حالا باید اطاعت کردن را هم بیاموزد. چون حالا دیگر باید به مدرسه برود و با اجتماع جدیدی آشنا شود.
7 سال سوم، دوره ی مشورت و وزارت است) از آن جا که در 7 سال سوم، فرزند ما دیگر کودک نیست و تبدیل به یک جوان شده است، و باید وارد جامعه ی بزرگتری شود و با چیزهایی از قبیل سربازی برای پسرها، دانشگاه برای دختر و پسر، مسأله ازدواج، آشنایی با جنس مخالف، خواستگاری، مسائل زندگی بزرگترها و آینده ی خودش روبه رو است، 7 سال سوم را سال های «مشورت و وزارت» فرزند نامیده اند. پدر و مادر باید در این سن، به فرزندشان اعتماد کرده و مسئولیتهای مهم را به او بدهند. حس اعتماد به نفس او را تقویت کنند و از رأیش استفاده کنند تا یاد بگیرد که وقتی میخواهد برای کارهای بزرگ زندگی تصمیم بگیرد، به مشکل برنخورد. مثلا وقتی می خواهد ازدواج بکند یا دانشگاه برود و میخواهد در اجتماع تصمیم گیری های بزرگ انجام بدهد، باید نترسد و درست تصمیمم بگیرد.
فرزند انسان از 14 تا 21 سالگی، به مقبولیت و محبوبیت خیلی احتیاج دارد. یعنی باید هم دوستش داشته باشی و هم قبولش داشته باشی و مسئولیت هم به او بدهی و به او بگویی که چون ما تو را قبولت داریم، این مسئولیت را برو انجام بده. این کار را برو انجام بده. به این صورت، از پسر مثل یک مرد و از دختر مثل یک زن توقع داشته باشیم تا بتواند یک سلسله کارهایی را تجربه بکند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد