مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در جوامع غربی قانون یک امر قراردادی است و ملاک آن، عرف مردم است و به همین دلیل هر وقت بخواهند قانون وضع می کنند و هر وقت بخواهند آن را فسخ می کنند.
با این استناد جامعه شناسان غربی می گویند «پوشش» یک امر قراردادی است. یک عده قرار می گذارند که خودشان را بپوشانند و یک عده قرار می گذارند که نپوشانند.
وقتی دید انسان این طور شد، هیچ چیزی دست انسان را نمی گیرد؟ تمام ارزش ها از دید آنها نسبی و قراردادی است. اینها زمامداران و قانونگذاران و حقوقدانان عالم شده اند. ژان ژاک روسو در کتاب «قرارداد اجتماعی» می گوید: همه قانونها قرارداد است، این قانونها را می گذاریم و بر می داریم. در مسئله لباس و رابطه جنسی مردی با مرد دیگر در اروپا نتوانستند به ممنوعیتش رأی دهند. چون چیزی دست شان نبود، گفتند: می دانیم که در ذهن انسانها این کار قبیح است، ولی قراردادی بوده و حالا این مردم قرارشان عوض شده و می گویند زشت نیست. در قانونگذاری، عرف مردم ملاک است. حالا که عرف می پذیرد، پس این قانون را می گذاریم. حالا که این قانونی شد برای اینکه منظم باشد، همانطور که بین زن و مرد قرارداد ازدواج می بندیم، دوتا مرد هم این قرار را بگذارند و ثبت کنند.
اینها از دید امام صادق علیه السلام مخفی نماند. حضرت علامت آخرالزمان را بیان فرمود: زن با زن و مرد با مرد ازدواج می کند. این علائم منتهای افول انسان است. چرا اینگونه است؟ چون گفتیم که: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» هر کس تحت ولایت الهی است، از تاریکی به نور می رود و هر کس تحت ولایت طاغوت است، طاغوت آنها را از آگاهی و معرفت تخلیه کرده و به ظلمت می برد. آن وقت نسل بعد دنباله ی این ظلمت را می گیرد و جلو می رود، بعد نسل سوم ادامه می دهد، هر چقدر در ظلمت پیش می روند، نسل به نسل ظلمت ها هم بیشتر می شود.
در دوره تمدن امروز در عصری که بشر هواپیما ساخته، قطار، خودرو، تلویزیون، رادیو، ماهواره و سفینه فضایی ساخته و به کره ماه می رود. در این دوره می گویند: لواط حلال است. می گویند: ما نمی توانیم قانون خلاف عرف وضع کنیم. در انگلستان و فرانسه این عمل خلاف قانون نیست. کسی یک ذره مالیات نپردازد، خلاف قانون است، ولی این کار را انجام دهند و می گویند: خلاف نیست؛ زندگی خصوصی اش است، ما دخالت نمی کنیم.
چون از زمان پیامبر تا به امروز 40 نسل گذشته و از هر نسلی که یک مقدار از نور به سمت ظلمت رفته که تا امروز 40 برابر شده است. از آن طرف هم همین گونه است، نسل اول یک مقدار از ظلمت به سمت نور رفته، نسل دوم ادامه داده، همینطور ادامه پیدا کرده تا امروز که در این دوره نورانیت 40 برابر آن دوره شده است.
به چه دلیل امروز مومنین 40 برابر آن دوره نور پیدا کرده اند؟ دلیلش جوانانی است که برای اعتکاف می آیند، می دانید آنها از چه ۷ خوانی عبور کرده اند؟ از ۷ خوان فضای مجازی که یک اقیانوس است، عبور کرده اند. اقیانوس بدن را غرق می کند، اما این اقیانوس عقیده را زیر و رو می کند.
در این ورطه کشتی فرو شد هزار که پیدا نشد تخته ای بر کنار
هزار کشتی در این گرداب آمد و فرو شد و تخته ای هم بیرون نیامد. حالا این جوان از بین این اقیانوس آمده. جوان های دوره انقلاب مؤمن تر بودند یا امروز؟ جوانان امروز مؤمن ترند. موانعی که این جوان از آن عبور کرده در آن زمان و برای آن جوانها نبود.
در سرباز خانه ها برای تربیت یک تکاور و کماندو آنها را از موانع سخت عبور می دهند. هیچ وقت یک سرباز معمولی را اینگونه تربیت نمی کنند. ولی تکاور و کماندو را روی موانع می دوانند. عصر امروز عصر تکاورهاست. نیرویی که با آن به جنگ این موانع می رود، همان «الهام الهی» است. « فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا = سپس پلیدكارى و پرهیزگارى اش را به آن الهام كرد» (شمس/8).
هر کس نفس را تزکیه کرد، رستگار می شود
رستگاری انسان در گرو تزکیه و پاکی نفس اوست. تزکیه همان کنترل نفس در مقابله با گناهان است.
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا = هر كس آن را پاك گردانید، قطعا رستگار شد» (شمس/9). هر کس این نفس را تربیت و اصلاح کند، رستگار می شود؛ یعنی رستگاری انسان در تربیت خودش است. وقتی انسان اعمال بد انجام می دهد، این عمل یک باطنی دارد. مثلاً در قرآن می خوانیم: آنهایی که مال یتیم را از روی ظلم می خورند، در ظاهر نان می خورند، ولی باطنا آتش می خورند. همه گناهان اینگونه است. دوستی دختر و پسر که شیطان اسمش را دوستی گذاشته، در حقیقت دشمنی است. اگر زن و مردی که وارد حرام می شوند را در دیگ بجوشانند، کمتر به او ظلم کرده اند. چون وقتی می جوشانند این آتش دنیاست که به این بدن می خورد و می میرد. ولی وقتی گناه می کند، او را در آتش ابدی آخرت می اندازند. اسلام می گوید: این دوست نیست: «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ= در آن روز یاران جز پرهیزگاران بعضیشان دشمن بعضى دیگرند» (زخرف/67).
«رستگار» کسی است که نفس خود را «تزکیه» کرده، تزکیه چیست؟ یعنی کشتن نفس.
ما کشته ی نفسیم بس آوخ که برآید از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
در قیامت افسوس می خوریم که چرا ما نفسمان را نکشتیم و نفس ما را کشت.
...گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت شاید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم
«شفاعت» کار مشاطه است. مشاطه زیبا را زیباتر می کند. این اولیا که شفاعت می کنند، تو یک زیبایی باید داشته باشی که آنها پرداختت کنند و زیباتر شوی تا لایق شفاعت شوی.
خداوند هم رئوف است. یعنی چی؟ یعنی در این زمان که از در و دیوار گناه می بارد. اینترنت و ماهواره انواع گناه را جلویت می گذارد، انواع موسیقی ها را می گذارد و تو را در جلسات گناه می برند و حالا که این طور دست شیطان باز شده، خدای تعالی هم توبه هر کس را که توبه کند، زود می پذیرد و می گوید: در عصر اینها مشکلات شان زیاد است. چون در زمان گذشته این موانع نبود، بعد می بینید که تأییدات زیادی هم می کند. وقتی آمدید، مبارزه کردید تا تهران را در 22 بهمن از دست شاه درآوردید، بعد از آن صدام آمد، همه دنیا به صدام کمک می کردند. آنقدر مقاومت کردید تا با قبول قطعنامه آنها به مرزهای خودشان برگشتند و ما هم به مرزهای خودمان. الان کار به جایی رسیده که عراق می گوید: اگر ایران نبود، داعش ما را از بین می برد. سوریه می گوید: اگر جمهوری اسلامی نبود، دمشق را داعش می گرفت. پوتین می گوید: اگر کمک های جمهوری اسلامی نبود، کار سوریه تمام شده بود. می بینید که آنها هوادار جمهوری اسلامی اند. یعنی کار حق دارد خودش را نشان می دهد، یعنی همان «قد افلح من زکاها» اینها علامت حقانیت این نظام است که آنها با این همه دخالت روز به روز عقب می نشینند. جوانهایی که خودشان را ساختند وقتی جان بر کف می شوند غیر از آن طلبه ها هستند؛ داعش هم جان بر کف است، حزب الهی هم جان برکف است. داعش «قد افلح من زکاها» نیست، جان بر کف است، اما «قد افلح من زکاها» نشده است. این کشته شدن با آن کشته شدن زمین تا آسمان فرق دارد. همه اعمال داعش اسلام را زیر سوال می برد.
اصولاً راه تزکیه کدام است؟ قرآن آیه جهاد را بیان می کند: ِ«إنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ = در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اینكه بهشت براى آنان باشد خریده است همان كسانى كه در راه خدا مى جنگند و مى كشند و كشته مى شوند [این] به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معامله اى كه با او كرده اید شادمان باشید و این همان كامیابى بزرگ است» (توبه/111). اینکه جان و مالش را در راه خدا خرج می کند، فوز عظیم است.
در آیه بعدی می فرماید: « التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ = [آن مؤمنان] همان توبه كنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه داران، ركوع كنندگان، سجده كنندگان، وادارندگان به كارهاى پسندیده بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقررات خدایند و مؤمنان را بشارت ده» (توبه/112).
این آیه 9 مرحله را می شمارد، توبه، عبادت، روزه داری، رکوع، سجود، امر به معروف و نهی از منکر و حفظ حدود الهی. از این مراحل باید عبور کند تا به فوز عظیم برسد. آخرین مرحله «حافظ حدود الهی» است، اگر طرف حافظ این حدود باشد، جهادش آبروی اسلام می شود.
کسی در حضور امام سجاد (علیه السلام) راه را بر او بست و گفت: «کجا می روید؟» فرمودند: «حج می روم» گفت: «چرا جهاد نمی روی، چون زحمت داشت، نرفتی؟ جهاد فوز عظیم است.» همین آیه 111 سوره توبه را برای حضرت خواند. حضرت فرمود: آیه بعد را هم بخوان. وقتی آیه بعد را خواند و به عبارت «والحافظون لحدود الله» رسید حضرت فرمود: «ها هنا». ما هر وقت دیدیم جهاد را «حافظان لحدود الله» اداره می کنند، حج را رها می کنیم و جهاد را می گیریم. هر جا دیدیم که جهاد را کسانی اداره می کنند که حافظ حدود الهی نیستند، جهاد را رها می کنیم و حج را می گیریم.
کلیدواژه ها:
آثار استاد
اجرکم عندالله
<p>با سلام وتشکر از شما</p>
واقعا ازسخنان این استاد گرانقددر لذت میبریم
<p>با سلام و تشکر از شما کاربرگرامی</p>