مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
محی الدین عربی گوید: «پدرم یا عمویم- نمی دانم کدامیک- به من خبر داد صیادی را دیده که قمری وحشی ماده ای را شکار کرده بود. قمری نر چون دید که آن شکارچی، قمری ماده را سر بریده است، گشتی بر آسمان زد، پرواز کرد و اوج گرفت.
ما به او می نگریستیم تا جایی که از دیدگان ما پنهان شد.پس دیدیم بال هایش را به یکدیگر گره زده و خود را در آن پنهان کرد و سرش را از آن بیرون آورد و همچون کینه توزان، در عشق عزیزش خود را به زمین کوبید و در دم جان داد.»(1)
1. فتوحات مکیه، 2/347- آینه سالکان، ص 147
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج3 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تولی
کلیدواژه ها:
آثار استاد