www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 11613
زمان انتشار: 18 آوریل 2020
قلب سلیم و قانون نسبت

قلب، جلسه 19، 89/06/20

قلب سلیم و قانون نسبت

قلب سلیم را باید با قانون نسبت بسنجیم. در قانون نسبت گفتیم که نسبت این عالم به عالم بعدی، مثل عالم رحم است به عالم دنیا. لب سالم یعنی سعادت همیشگی که زمینه را برای رشدها و ارتقاءهای بعد از وفات فراهم می کند. مثل جنینی که از رحم مادر سالم متولد شده و در دنیا مانعی برای حرکت و رشد ندارد. کسی که قلب سالم دارد، در مراحل و منازل آخرت که عبارت است از سکرات موت، وفات، برزخ، قیامت و حیات ابدی، کاملاً در مسیر قرار داشته و بدون دردسر و یکسره به سمت رشد می رود.

حالا اگر آلودگی در قلب وجود داشته باشد، این آلودگی مانع حرکت و رشد می شود. یعنی باید حتماً مدت ها صبر شود تا این آلودگی از قلب پاک شود و فرد بتواند مسیر رشد را ادامه دهد. چون فعلیتِ آخرت، برخلاف دنیا خیلی طولانی است و حرکت و رشد در آنجا نیاز به زمان طولانی دارد. برعکس عالم رحم مادر یا رحم دنیا که رحمی است که  قدرتش برای حرکت و رشد زیاد است و نیاز به زمان طولانی ندارد. رحم مادر حدود ۹ ماه و رحم دنیا حدود ۷۰ یا ۸۰ سال. جالبتر این که شما در  شبی مثل قدر و در یک ساعت می‌توانید 40 ـ 50 سال را جبران و قلب را به حرکت و رشد وادار کنید. رحم مادر هم اینگونه است. در هر ثانیه و دقیقه از رحم اتفاقاتی می‌افتد که اگر در زمان دنیایی حساب کنیم، شاید سال‌های سال هم طول بکشد، اما دیگر آن رشد حاصل نمی‌شود.

پس بیشترین تلاش و تمرکز انسان باید کار بر روی قلب باشد و چهار مرحله انتخاب‌ها، ارتباط‌ها، رفتار و افکار را براساس سلامت دل تنظیم کند.

ما در رحم دنیا نیامده ایم که فقط ازدواج کنیم و خانواده تشکیل بدهیم؛ رئیس شویم و شغلی داشته باشیم و درآمدی کسب کنیم و دنیاداری کنیم. ما اینجا آمده ایم که انسان شویم، همانطور که جنین در رحم مادر قرار می‌گیرد تا در آن به تکامل برسد و خود را برای مرحله بعد آماده کند و هیچ کار دیگری جز تکامل ندارد. ما در رحم دنیا هم جز تکامل و آمادگی برای مرحله بعدی حیات مان کار دیگری نداریم. کارهای دیگر فقط ابزار و وسیله برای حرکت قلب و برای شدن است. بنابراین، اگر ما به بقیه کارها بپردازیم و اصل کاری که حرکت قلب و سلامت قلب است را فراموش کنیم، دچار غفلت می شویم و این فسق است؛ یعنی مسیر غیرطبیعی را داریم حرکت می کنیم و این مسأله طبیعی نیست. وقتی براساس سلامت قلب تصمیم می‌گیریم، همه چیز معقول و درست است. قدرت عمل و تشخیص خوب از بد و عقلانیت کاملاً سر جای خودش است. اشتباه و خطا و عدم قدرت برای تشخیص کار، زمانی صورت می‌گیرد که سلامت قلب از دست انسان خارج می‌شود.

راهکارهای علمی و عملی برای سلامت قلب

در روایات راهکارهای علمی و عملی برای سلامت قلب گفته شده که به ذکر چند روایت می‌پردازیم.

1. داشتن نگاه سالم به دیگران)

علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «لا یَسلَمُ لكَ قَلبُكَ حتّى تُحِبَّ للمُؤمنینَ ما تُحِبُّ لنفسِكَ [1]= دلت براى تو سالم نخواهد شد، مگر آن گاه كه براى مؤمنان همان پسندى كه براى خود مى پسندی.» تا انسان یاد نگیرد که دیگران را براساس حقیقت قلبی و حقیقت ماوراء طبیعی دوست داشته باشد؛ مبنایش در دوست داشتن دنیا می‌شود و وقتی دنیا مبنا شد در واقع نگاه انسان به دیگران اشتباه خواهد بود و در حق دیگران ظلم خواهد کرد.

حضرت تأکید می‌کنند که ما همه برادریم و بچه­ های یک نفر هستیم. قاعده «هو أنت= او خودِ تو هستی» به همین مطلب اشاره دارد که هر چه برای خودم می‌خواهم، برای دیگران هم بخواهم. هر چه برای خود نمی‌خواهم برای آنها هم نخواهم. تا وقتی این نگاه درست را نداشته باشیم، قلب ما سلیم نیست. قلب سلیم یعنی به دیگران نگاه سالم داشتن. نگاه سالم هم این است که ما همدیگر را براساس حقیقت اصلی­ و خانواده آسمانی­ و ریشه اصلی­ مان دوست داشته باشیم. نگاه ناسالم داشتن باعث بیماری و آلودگی قلب و در نتیجه گرفتارشدن به هزاران آفت مثل غم، بدبینی، دشمنی، کینه و ... می‌شود. پس می توان گفت: نگاه درست داشتن به دیگران و دیگران را مثل خود دیدن از علامت های سلامت قلب است.

گفتیم، این قاعده در اخلاق، جزء قواعد پایه، یعنی جزو اصول اخلاق است. یعنی وقتی انسان به این قاعده عمل کند، هزاران قاعده مبتنی بر این یک قاعده است که خود به خود به آنها هم عمل می‌شود. در روایت‌های دیگر به جای «مؤمنین»، «ناس= مردم» گفته اند. آن چیزی هایی را که برای خود می‌پسندی، برای مردم هم بپسند و برعکس. حال شما فکر کنید، وقتی این نگاه بر کسی حاکم شود، این آدم در رفتارش با دیگران چقدر سالم برخورد خواهد کرد و چقدر خوشحال و آرام زندگی خواهد کرد و از آفت‌ها به دور خواهد بود. اگر آدم همیشه در هر موضعی خودش را جای دیگران بگذارد، در این صورت نوع فکر، تصمیم­گیری، انصاف و همه چیز سر جای خودش قرار می‌گیرد.

2. دور نگهداشتن قلب از شبهات)

امام مجتبی(علیه‌السلام) می‌فرماید:«أسلَمُ القُلوبِ ما طَهُرَ مِن الشُّبُهاتِ[2] = سالمترین دلها، دلى است كه از شبهات پاك باشد.»

سالمترین دلها دلی است که از تردید و شبهات دور باشد، یعنی تزلزل و تردید و شبهه در آن نباشد. البته شک و شبهه ممکن است برای انسان پیش بیاید، اما باید فورا آن را بر طرف کند. علامه جعفری ره می فرمود: شک، وقتی مقدس است که از آن عبور کنی و به یقین برسی و گرنه هیچ ارزشی ندارد و حتی موجب بیماری قلب می شود. انسان باید شفاف و واضح ببیند و حرکت کند. در این صورت این دل راحت­تر می‌تواند حرکت کند. مثلاً اگر شبانه بخواهید با اتومبیل مسیری را بپیمایید در حالی که باران می‌بارد و اتومبیل برف­پاک­کن هم نداشته باشد. یا نور کافی نباشد و یا شیشه اتومبیل تمیز نباشد، می بینید که حرکت چقدر کُند می‌شود و چقدر خطرناک خواهد بود و هرآن امکان تصادف وجود خواهد داشت و یا ممکن است شما مجبور شوید که اصلاً حرکت نکنید و در گوشه‌ای توقف کنید، چون نمی‌توانید حرکت خوبی داشته باشید. پس بهتر است که شیشه اتومبیل پاک باشد، چراغ خوب کار کند و ... تا بتوانید حرکت کنید. وجود شبهه هم همین گونه است، وقتی شبهه وجود دارد، یا حرکت روح کُند است و یا اصلاً حرکتی نیست.

قلب باید معشوق را شفاف ببیند تا حرکت کند

بهترین نوع نگاه، نگاه قلبی است تا نگاه ذهنی. برای همین در دین به ما گفته اند که نگاه ما به خدا باید شهودی باشد. یعنی:«أشهد أن لا إله إلا الله» را دل هم ببیند و شهادت بدهد و بعد به سمت این اله حرکت کند. تا وقتی که دلت شهود نکرده که این معشوقش  است، تو فقط او را یک خالقی می ­بینی که فکر می کنی فقط وظیفه­ ات است که او را عبادت کنی. او هم واجباتی برای تو گذاشته که باید به آنها عمل کنی. اما واقعاً معشوق و محبوبت دل نیست. در این حالت، نه او محبوب و معشوقت است و نه پیغمبر. در زیارت آل یس می‌خوانیم:«لا حَبیبَ إلا هو و أهلُه= هیچ محبوبی جز پیغمبر و اهلش نیست.» اگر محبوب و معشوقت نباشند، چگونه می‌توانی با آنها رابطه عاشقانه برقرار کنی؟ یعنی واقعاً زندگی تو بدون عشق به آنها شورانگیز و قدرت آفرین و حرکت زا نیست. فقط ممکن است یک محبت سطحی داشته باشی که حرکتی اساسی به آدم نمی‌دهد.

خداوند  در قرآن به «سرعت» و «سبقت» در حرکت اهمیت می‌دهد، و ما برای سرعت و سبقت در حرکت، احتیاج به دیدن صحیح داریم. آدم باید این عشق و محبتی که بین انسان و خداست را ببیند و حرکت کند و بگوید:«أشهد أن لا إله إلا الله». مبنایی­ ترین حرکت ما این است که اول عشق را ببین، معشوق را بشناس و بعد با سرعت پیش او برو. همه تزلزل‌ها، تردیدها، کُندی‌ها، امروز و فردا کردن‌ها، دل‌مردگی‌ها، و زمین خوردن ها و غصه خوردن‌هاو ناآرامی‌های ما برای این است که معشوق را خوب نمی­ بینیم و این عشق را تأیید نکرده ایم.

مثل دختر یا پسری که زوری برایش همسر انتخاب کرده اند، ولی خودِ او عاشق همسرش نیست. چون هنوز او را باور نکرده، نمی تواند رفتارهای عاطفی و عاشقانه از خود بروز دهد. برای همین نمی تواند وظیفه همسری اش را به درستی انجام دهد. پس برای رفع کُندی و کسالت در حرکت، باید اول مشکل معرفتی را حل کرد. مشکل بینش و بصیرت که حل شد، سرعت در حرکت اتفاق می افتد.

رابطه علم پزشکی و علم انسانی با قلب سلیم و اهمیت آنها

در حرکت بخش حیوانی، آنجایی که انسان، «بدن» معنا می شود، هیچ علمی به اندازه پزشکی اهمیت ندارد. چون براساس سلامت بدن است و انسان می تواند با بدن سالم زندگی و کار کند. وقتی بدن مریض بود، هیچ کاری نمی تواند بکند و کلاً از چرخه زندگی خارج می شود. اما آنجایی که انسان به معنای حقیقی اش و به عنوان ماوراء حیوان، مد نظر گرفته می شود، سلامت قلب مهمترین دارایی او به حساب می آید.

امام باقر(علیه السلام) فرمایش فوق العاده مهمی دارند که نظم زیادی به  برنامه ریزی زندگی انسان می دهد. می فرماید:«لا عِلمَ كطَلَبِ السَّلامَةِ، و لا سَلامَةَ كسَلامَةِ القَلبِ[3] = هیچ دانشى چون طلب سلامتى نیست و هیچ سلامتى اى مانند سلامت دل نمى باشد.»

وقتی «لای نفی جنس» می آید، یعنی اساساً جنس انکار می شود وجنس را رد می کنیم. مثل اینکه یک کلاس مختص آقایان باشد و کسی بیاید و بپرسد، خانم فلانی اینجا هست؟ به دو صورت می توانیم جواب بدهیم. اول اینکه بگوییم نه خانم فلانی اینجا نیست. یعنی ممکن است خانم ها اینجا باشند، ولی خانم مورد نظر اینجا نیست. در صورت دوم، می توانیم بگوییم، اصلاً خانمی در کلاس نیست. با این جواب، وجود جنس زن را انکار کرده ایم. مثل عبارت «لا إله إلا الله» یعنی اصلاً و مطلقاً الهی غیر از خدا وجود ندارد. «لا شریک له = هیچ شریکی ندارد.» هیچ شریکی ندارد، نه اینکه الان شریک نیست، بلکه اساساً شریک­بردار نیست.

علت اینکه در جای دیگری فرموده اند:«العِلمُ عِلمان عِلمُ الأبدان وَ عِلمُ الأرواح = علوم دسته  است، یکی علم بدن ها و دیگری علم ارواح » برای همین است. چون در رأس همه علوم، همین دو علم است. یکی اینکه انسان باید بدن سالمی داشته باشد و دیگر اینکه باید روح سالمی داشته باشد.

«لا عِلمَ کَطَلَبِ السَّلامَۀ وَ لا سَلامَۀَ کَسَّلامَۀِ القَلب» لای نفی جنس یکبار هم در قبل از سلامت تکرار شد. می فرماید اصلاً سلامتی وجود ندارد، جز سلامت قلب. یعنی انسان فقط باید دنبال یک چیز باشد، آن هم سالم ­سازی دل است. اگر کسی سالم­ سازی دل را یا اصلاً علم قلب را بلد نباشد، هر کاره­ای می خواهد باشد، همه عمرش فناست. 

بنابراین، ارزش هیچ علمی به اندازه سلامت قلب نیست. چون این روح باید سالم باشد تا انسان بتواند حرکت انسانی داشته باشد. همانطور که بدن باید سالم باشد تا حرکت حیوانی انسان صورت پذیرد. پس ذهن انسان دائماً باید به دنبال اطلاعات مربوط به سالم سازی قلبش باشد. یعنی آدم باید این قاعده یاد بگیرد. در جلسات مذهبی و علمی هم همینطور است. آدم باید وقتش را روی کتاب  و روی مطلبی بگذارد که قواعد و اصول اساسی را یاد آدم می دهد.

تعریف قلب سلیم از منظر امام صادق علیه السلام

از وجود مقدس امام صادق(علیه السلام) سؤال کردند که قلب سلیم چه نوع قلبی است؟ فرمود:«هُوَ القَلبُ الذّی سَلِمَ مِن حُبِّ الدُّنیا[4] = قلب سالم قلبی است که از محبت دنیا سالم باشد.» یعنی دنیادوست نباشد. چون محبت دنیا، محبت ناخود است. معشوق «ناخودِ» ما دنیاست. معشوق «خودِ» ما، یعنی الهِ بخش انسانی ما، الله است. زندگی دنیا خرج این چیزها می شود: 1) لعب= بازی، 2) لهو= سرگرمی، 3) زینت 4) تفاخر= فخرفروشی 5) تکاثر= جمع کردن اموال و اولاد. همانطور که قرآن فرمود:« أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ [5]= زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یكدیگر و فزون‏جویى در اموال و فرزندان است.»

وقتی حب دنیا در دل انسان افتاد، خدا دیگر محبوب دل او نیست. دل او سرگرم این 5 مورد شده و خودبه­ خود از خدا دور می شود. انسان وقتی که اینها را مستقلاً نگاه می کند، از خداوند تبارک و تعالی فاصله می گیرد. این بدین معنا نیست که ما خانه، شغل، لباس، اتومبیل، خانواده، همسر و فرزند و ... نداشته باشیم و از اینها بدمان بیاید. خیر. می توانیم اینها را داشته باشیم و از اینها استفاده کنیم، ولی تعلق و دلدادگی به اینها نداشته باشیم. دلدادگی و عشق و تعلق باید فقط به خدا باشد.

«هُوَ القَلبُ الذّی سَلِمَ مِن حُبِّ الدُّنیا» یعنی قلب سلیم، قلبی است که خودش را طوری درگیر نکند که خدا از معشوق و محبوب بودن برایش بیافتد. مثلا وقتی که اذان می گویند، تو دلدادگی های دیگری داری که نمی توانی از آنها جدا شوی و به سمت نماز بروی. اگر هم بروی، زوری می روی، چون می گویی: اگر من الان نماز اول وقت نخوانم، این سبک شمردن نماز است و سبک شمردن نماز هم باعث می شود، انسان از شفاعت پیغمبر محروم شود. اما اگر اذان گفتند و «شوق» آدم را گرفت، قلب این آدم سالم است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیقرار نماز می شدند. وقتی مشغول مردم بود، یک دفعه کم می آورد و اذیت می شد. نزدیک ظهر یک دفعه می فرمود:«أرحنا = بلال راحتمان کن». بلند شو اذان بگو. ما مشغول خدا شویم. آدم به نماز باید اینطوری نگاه کند.

چرا از فضاهای معنوی لذت نمی بریم؟

فضای مسجد، نماز و امام جماعت و صلوات های جمعی و عشق بازی های آنطوری، دو ساعت وسط این آدم ها، همه غصه های آدم را از دل آدم می برد. این دلدادگی انسان را شاد شاد می کند. اگر این دلدادگی ها را نداریم، یا این فضاها به ما نمی چسبد، برای این است که دل هنوز مریض است، چون محبت دنیا نمی گذارد.

اگر نمی توانی از نماز لذت ببری، حوصله خدا را نداری، از قرآن که شراب است نمی توانی لذت ببری، مریض هستی. این آینه ای است که آدم خودش را در آن نگاه می کند. مثلاً سیگاری ها در بدترین مصیبت که به آنها وارد می شود، آن ها برای آرامش به سیگار پناه می برند. اولین کاری که می کند، یک سیگار روشن می کند. این سیگار برایش خیلی مهم است. یک قلیانی و یک سیگاری هیچ وقت به قلیان و سیگار نمی گوید من حال و حوصله قلیان یا سیگار را ندارم. اما ما گاهی می گوییم، اصلاً حوصله خدا، دین، نماز، قرآن خواندن، حرم و مسجد را ندارم. دقت کنید، اینها مهمترین مباحث زندگی ماست. سَرسری از کنارش رد نشوید. این مهم نیست که تو نماز می خوانی، حجاب را رعایت می کنی، حج و کربلا می روی و روزه می گیری. مهم این است که این چیزها به دلدادگی و عشق به خدا منجر شده یا نشده است؟ این خیلی مهم است، آیا من دلم برای خدا تنگ می شود یا نه؟ دلم برای امام زمان و خانواده آسمانی­ ام تنگ می شود یا نه؟

یک موقع دل آدم با هیچ چیز راضی نمی شود. پژمرده و افسرده است. فقط خانواده آسمانی ­اش را می خواهد. من باید با خانواده آسمانی­ ام رفت و آمد کنم. اگر دلم برای پدرم تنگ نمی شود، معلوم است آن را قساوت گرفته و بیمار است. اگر از مسجد لذت نمی بری، حتماً دلت مریض شده است. حب دنیا نمی گذارد. محبت دنیا مثل چرک و عفونت، دلت را گرفته و تو ادراک درستی از حرم، مسجد، خدا، ذکر و تسبیح، نماز، سجاده و نماز شب نداری. از نظر انسانی، هنوز بلوغ انسانی نداری. عشق بعد از بلوغ اتفاق می افتد. در بخش حیوانی بزرگ شده ای، اما در بخش انسانی هنوز بچه هستی.

محبت افراطی درست نیست، مگر در مورد خدای تبارک و تعالی

علامت محبت دنیا این است که هرچقدر می خواهی دوست داشته باش، ایرادی ندارد و عبادت است. اما این ارتباط ها و دوست داشتن ها تو را از خلوت های عاشقانه ­ات با حق تعالی و از سرکشی به خانواده آسمانی­ ات و از رفت و آمد با آنها باز ندارد. اگر باز می دارد، تو زیادی محبت داری. محبت افراطی در هر زمینه ای نادرست است. از این رو در روایات هم تاکید شده که به افراد محبت افراطی نکنید. اگر می خواهید محبت تان بماند، مرتب در چشم هم نباشید. ملاقات تان یک روز در میان و با فاصله باشد تا علاقه ­تان به همدیگر زیاد شود. اما فقط در یک جاست که نمی شود ملاقات را با فاصله و دیر به دیر انجام داد و آن هم فقط در مورد خداوند تبارک و تعالی است.

چرا در مورد خدا اینطوری نیست؟ زیرا معصوم (علیه السلام) فرمود:«لِکُلِّ شَیءٍ حَدٌ إلاّ ذِکرَ الله= برای هر چیزی حدی است، مگر یاد خدا.» چرا این حد ندارد؟ چون او بینهایت است و دل تو هم بینهایت­ طلب. پس وقتی انسان در بینهایت سیر می کند، توقف ندارد که بگوید: اینجا کافی است. مثلاً می گویند در نماز خسته می شوی، نماز را ول کن. خسته شدی قرآن را ول کن. در حرم خسته شدی، رها کن و به خودت تحمیل نکن. اما یاد خدا اینطور نیست. قرآن چقدر زیبا می فرماید: هر وقت مناسک حج تمام شد:‌«فَاذْكُرُوا اللَّهَ= پس یاد خدا کنید.» با وجودی که ما تازه مناسک را به پایان رسانده ایم و چند روز درگیر مناسک حج بودیم، اما همین که مناسک حج تمام شد، می فرمایند که معشوق کنارت است، با خدا حرف بزن.

پیغمبر ص به خداوند می گوید: من نسبت به تو تشنه ­ای هستم که هیچ وقت تشنگی ­ام برطرف نمی شود و گرسنه ­ای هستم که هیچ وقت گرسنگی­ ام برطرف نمی شود. خدا بینهایت است و هر چقدر با او باشی کم است. اصلاً عطش آدم بیشتر می شود. خدا اینگونه است.

پس ما باید رابطه­ هایمان را تنظیم کنیم. دوست داشتن دنیا و امور آن مثل کار، درس، مسائل علمی، مسائل اقتصادی، تجارت، پرداختن به خانه و فرزند و خانواده به حدی باشد که عشق و عاشقی ما را با خدا به هم نریزد.

وقتی بیش از حد وابسته دنیا می شویم، چه اتفاقی می افتد؟

ما اگر یک جایی در زندگی کم می آوریم‏، برای این است که چربی و قند و نمک بیش از حد مصرف کرده ایم. بدن ترمز می کشد و جیغش در می آید و می گوید: من رو به موت هستم. وقتی ما در دنیا می افتیم و بیش از حد با دنیا ارتباط داریم، مثلاً مشغول کار علمی، درس، گزارش، تحقیق، دکترا، کارشناسی ارشد و تخصص می شویم، می رسیم به جایی که می­ بینیم که ذهن دارد کار می کند ولی دل، مرده است.

یک جایی قاطی می کنی، می­ بینی که  اصلاً احساس خوشبختی نداری. هزاران و میلیون ها آدم آرزو می کنند که جای تو باشند، ولی تو خودت اصلاً آرام نیستی و نشاطی نداری. برای اینکه بخش شادی و آرامش، دل است که فقط هم با خدا ارضا می شود و تو به این بخش نرسیده ای. با پز دادن و فخرفروشی و مقایسه هم تو نمی توانی خودت را سرپا نگه داری. خودت می­ فهمی که دل­مرده هستی و داری می میری. می فهمی که اگر به  خانه بیایی، تنهایی خانه خفه ات می کند. باید بروی ماهواره ای، چیزی بخری بیاوری، یک جهنم دیگر بگذاری تا یک طوری از خودت غافل شوی. باید فیلم نگاه کنی، مسافرت بروی، خارج از کشور بروی، به اینترنت بروی، با یک چیزی سر خودت را گرم کنی تا نفهمی که چقدر مریض هستی. اصلاً حوصله خودت را نداری. جگرش را نداری با خودت یک روز در خانه تنها باشی. در حالی که وقتی دل سالم است، بیشترین لذت های آدم زمانی است که هیچ کس اطرافش نیست. علامت یک آدم سالم این است که چقدر جگر تنهایی دارد و می تواند در خانه تنها باشد و از تنهایی چقدر لذت می برد. اگر نمی توانی؛ پس هنوز باید کار کنی و زحمت بکشی. تو هنوز به محبت نرسیده ای. هنوز محبت و تعلق به دنیا داری. اگر این تعلقات قطع شود، تو راحت و شاد و آرام می شوی.

پس قلب سالم، قلبی است که پاک از محبت دنیاست. حسرت دنیا را ندارد. چشم و هم­چشمی و رقابت و ایکاش ندارد. معقولانه در دنیا زندگی می کند و  همه دلدادگی و تلاشش این است که یک جایی پیش خدا و خانواده آسمانی­ اش و امام زمان(علیه السلام) پیدا کند.

پی نوشت:

[1] . بحار الأنوار : 78/8/64.

[2] . تحف العقول : 235.

[3] . تحف العقول : 286.

[4] . تفسیر مجمع البیان: 7/ 305.

[5] . سوره حدید/20.

 

ع ل 363

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed