مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
قدر انسان و لیاقت او رسیدن به مقام «حی قیوم لایموت» و خلیفه اللهی است. اگر کسی به قدر و ارزش وجود خودش معرفت (باور شخصی) پیدا کند، بالاترین رحمتهای ویژه را از خدا دریافت می کند، یعنی آنجایی که تو بفهمی حد تو از حد جماد، گیاه، حیوان و فرشته بالاتر است، از محدودیت نجات پیدا میکنی.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) راهکاری را می فرمایند که هر کس آن را رعایت کند، تمام درهای رحمت به رویش باز میشود و مثل شاهکلیدی است که صدها قفل را باز میکند. می فرماید: «رَحِمَ الله امرَءً عَرَفَ قَدرَهُ وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ= خدا رحمت كند كسى را كه قدر و اندازه خود را بشناسد و از حدّ خویش تجاوز نكند».
«معرفت» همان «علم» نیست. گفتیم خداوند تبارک و تعالی همه چیز را ریاضی خلق کرده و برای هر چیزی اندازه قرار داده: «قَدْ جَعَلَ الله لِكُلِّ شَیْءٍ قَدْراً[1]= به راستى که خدا براى هر چیزى اندازه اى مقرر كرده است»، «أَحْصى كُلَّ شَیْءٍ عَدَداً[2]= به شماره هر چیز در عالم به خوبی آگاه است»، «إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ= ما هر چه آفریدیم به اندازه آفریدیم».
مهمترین شب سال، شب اندازه ها است. اندازه همه چیز اعم از جمادات، گیاهان، حیوانات، فرشتهها و انسان و هر اتفاقی که قرار است در همه مراحل خلقت، یعنی نزولات جمادی، گیاهی، حیوانی، مجرد و عقلانی و فوق عقلانی اتفاق بیفتد، همه در شب قدر مشخص می شود.
ما اساساً نمیتوانیم از ساختار ریاضی عالم خلقت خارج بشویم؛ یعنی شما به هیچ وجه نمیتوانید از قدر فرار کنید. چون در یک عالم صددرصد ریاضی زندگی میکنید. عالمی که اصطلاحاً به آن «عالم مقدور» میگویند، یعنی عالم اندازهگیری.
انسان هم یک قدر و ریاضیاتی دارد. انسان قدرش جمادی نیست، هر چند که کمالات جمادی را دارد. قدر و ارزشش گیاهی نیست، هر چند که کمالات گیاهی دارد. قدرش حیوانیت نیست، هر چند که کمالات حیوانی دارد. هر چند از این کمالات سطح پایین میتوان به عنوان یک امر نورانی استفاده کرد که خیلی هم خوب است؛ چون با آنها میتوانیم آخرت را بسازیم. پس کمال است و نورانی؛ اما نورانیتش جمادی، گیاهی، حیوانی یا عقلی است.
اما قدر انسان، قدر انسانی است، یعنی لیاقت او رسیدن به مقام «حی قیوم لایموت» و خلیفة اللهی است. یعنی لیاقتش به این است که وقتی وارد آخرت شد، خداوند به او بگوید: «من الحی القیوم الذی لایموت الی الحی القیوم الذی لایموت= از زنده پایداری که هرگز نمیمیرد، به زنده پایداری که هرگز نمیمیرد». یعنی لیاقت او مقام اهل بیتی است. «أَنْ یُبَلِّغَنیِ الْمَقامَ الْمَحْمُود= مرا به مقام محمود برساند». لیاقتش هم درجه شدن با مادرمان فاطمه زهرا است. لیاقت رفتن به بهشتی که به اندازه همه آسمانها و زمین ابدی و جاودانه است و نیز لیاقت قرب الی الله که بهشت ویژه خداوند است که بالاتر از همه بهشتهاست که بهشت قرب نام دارد.
شناخت قدر و دریافت رحمت الهی
این که حضرت می فرماید: «خدا رحمت کند کسی را که قدر خودش را بداند»، یعنی اگر کسی به قدر خودش عرفان (باور شخصی) پیدا کند، می تواند بالاترین رحمتهای ویژه را از خدا دریافت کند؛ یعنی آنجایی که تو بفهمی حدت از حد جماد، گیاه، حیوان و فرشته بالاتر است، از محدودیت نجات پیدا میکنی. چون در تمام این چهار مرحله محدودیت وجود دارد. از اینها که رد بشوی، به فوق عقل یا فوق تجرد میرسی. عالمی که حد و اندازه ندارد و بیشترین رحمت را انسان می تواند دریافت کند. برای همین هم قرآن در سوره توبه آیه 24 میگوید که آدمهایی که معشوق اصلیشان «الله، اهل بیت و جهاد» نیست، فاسقاند.
فاسق یعنی عمل کردنِ غیرطبیعی؛ یعنی گرفتار معشوق های محدود شدن. انسان به بزرگی معشوق هایش بزرگ میشود و قیمت پیدا میکند. چون قیمت هر انسانی آرزوها، دغدغهها، آرمانها و معشوقهای او است. پس اگر کسی سه معشوق «الله، اهل بیت و جهاد در راه خدا» را بر همه ابعاد وجودیاش حاکم کند و در رأس همه معشوقهای زندگیاش قرار بدهد، شاد، آرام و موفق است و از معشوقهای طبیعیاش هم خیر میبیند. حتی در زندگی زناشویی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسیاش هم خیر میبیند.
«از حد خودت خارج نشو» تا مورد رحمت الهی قرار گیری
حضرت می فرمایند: «وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ= و از حدّ خویش تجاوز نكند»؛ یعنی از حد خودش پا فراتر نگذارد. حد خودش را بشناسد که مسیرش کجاست، انتخابی انجام ندهد که از مسیر اصلی منحرف بشود. یعنی وقتی انسان یک معشوق جمادی، گیاهی، حیوانی یا عقلی را به «خدا، اهل بیت و جهاد» ترجیح بدهد، نه خیر دنیا را میبیند، و نه خیر آخرت را.
«وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ» یعنی خیلی مراقب باش از حق خودت تجاوز نکنی. پس وقتی حسود میشوی، یعنی از حد خودت بیرون زدی. «وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ» یعنی عددی را که خدا به تو میدهد، از آن عدد تجاوز نکن. مثلا اگر نجس شدی با آب کُر یکبار یا با آب قلیل دو بار بشوی. بیشتر از این اهمیت نده که بیماری وسواس می افتی؛ بعضی افراد شروع به فتوا دادن و دلیلتراشی می کنند و این دلیل ها اصلاً اهمیتی ندارند.
«وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ» یعنی شک و تردید نکنی، وسواسی نشوی، بدبین نباشی، خودشیفته نباشی. محال است یک نفر خودشناسی داشته باشد، اما خودش را بهتر و برتر از دیگران بداند. آدمی که خودش را بهتر از کسی میداند، او آدم بیادب، جسور و گستاخی است.
«وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ» یعنی تو بتوانی در صراط مستقیم به بهشت بروی و به جهنم نیفتی. چه کسی از حد خودش خارج نمیشود؟ کسی که خودش را فراموش نکند.
«وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ» یعنی اگر مرد خانه هستی، اضافهتر از حد شرعی از زنت توقع نداشته باشی که او باید فلان کار را انجام بدهد. چون این نوعی ظلم است. زن هم بداند بیش از حد از شوهرش نباید توقع داشته باشد و نخواهد خارج از وظائفش در استخدام او باشد و حرمتش را داشته باشد. پس باید قانون الهی را بشناسیم و از آن تجاوز نکنیم.
«وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ» یعنی حواست باشد غیبت بچه دو سالهات را هم نمیتوانی بکنی. چون بچه شخصیت دارد؛ یعنی نمیتوانی به گیاهی که در خانهات وجود دارد، ضربه بزنی. چون گیاه شخصیت دارد؛ یعنی نروی به خاطر لذت خودت یک پرنده را بگیری و در خانهات اسیر کنی.
یعنی قیمت و حد خودت را بشناس و پایت را از گلیمات درازتر نکن؛ توقع نداشته باش همه خادم تو باشند. چون وقتی که از حد خودت تجاوز کنی، باطنت زشت میشود و فرشتهها تو را میبینند و از تو فرار میکنند؛در نتیجه رنگ شادی و آرامش را نخواهی دید.
نتیجه کلام آنکه «وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ» یعنی همه حدودها و ریاضیات در شریعت (رساله)، طریقت (اخلاق و استاد اخلاق و مربی)
و حقیقت (برطرف کردن شبهات زیر نظر استاد و مربی عقائد) را خوب یاد گرفتن و تخصصی زندگی کردن. اینها باعث میشود همه رحمتهای خدا به انسان سرازیر شود.
جامعه کبیره/رحمت
[1] . سوره طلاق/آیه 3.
[2] . سوره جن/آیه 28.
کلیدواژه ها:
آثار استاد