www.montazer.ir
جمعه 15 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 2593
زمان انتشار: 6 می 2015
فقيه ري

فقيه ري

تاریخ شگفت انگیز و پربرگ و بار فقاهت شیعی، آثار و نام های ارجمند بی شماری را در لوح خود ثبت كرده است. سیر در تاریخ تطور فقه شیعی نشان می دهد كه در هر یك از دوره های شناخته شده فقهی باچنان حجم انبوهی ازنگاشته های نو و روزآمد مواجهیم كه هرپژوهشگرمنصفی براستی ازآن همه تلاش، جست وجو وتوفیق درشگفت می ماند. دوره دوم فقه شیعه،كه به «دوره محدثان» نام یافته است،ازجمله ازاین جهت نامبردار است كه چهار منبع مهم حدیثی شیعه(كتب اربعه) دراین دوره تدوین و تألیف شده است.ویژگی دیگراین دوره پربارظهورفقیهان ومحدثان بزرگ است؛نام آورانی چون محمدبن علی بن بابویه،معروف به شیخ صدوق.این مقاله به مناسبت روزبزرگداشت شیخ صدوق نگاشته شده است.
عمر علی بن حسین بن بابویه از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت. از این رو نامه ای به نائب خاص امان زمان (عج)، شیخ ابوالقاسم، حسین بن روح نوبختی نگاشت و از او خواست تا از محضر حضرت بقیه الله(عج) بخواهد برای او دعا كند، تا خداوند بر اثر دعای ایشان فرزندی صالح و دانشمند به او عطا فرماید. پس از گذشت مدتی، از حضرت (عج) این گونه پاسخ آمد: «تو از این همسرت صاحب فرزند نخواهی شد ولی به زودی كنیزی دیلمی خواهی داشت كه از او دارای دو پسر فقیه خواهی شد.» شیخ طوسی می گوید: ابن بابویه دارای سه فرزند شد، یكی اهل فقه نبود و در گوشه ای به عبادت و زهدورزی مشغول بود، ولی دو پسر دیگرش، محمد و حسین، فقیه و محدث شدند و از حافظه ای فوق العاده قوی بهره مند بودند، محمدبن علی، شیخ صدوق خود نیز سبب ولادت خویش را در كتاب «كمال الدین و تمام النعمه » آورده است. شیخ بارها می فرمود:« من با دعای صاحب الامر(عج) به دنیا آمده ام.» و به آن افتخار می كرد. منابع و مصادر فراوانی در باب شیخ صدوق سخن به میان آورده اند و همگی این حادثه را ذكر كرده اند، اما تاریخ ولادت ایشان را ذكر ننموده اند. البته مسلماً ولادت ایشان قبل از سال ۳۰۵ هـ.ق نبوده، چرا كه نامه صدوق پدر در این سال به ولی امر(عج) نگاشته شده است.
بنابراین تولد شیخ صدوق در سال ۳۰۶ یا ۳۰۷ هـ.ق اتفاق افتاده است. شیخ دوران طفولیت و نوجوانی خویش را در قم و در محضر پدر گذرانید. صدوق پدر در سال ۳۲۹ هـ.ق یعنی سالی كه به« تناثر نجوم » (فرو ریختن ستارگان) معروف شد درگذشت، در این سال محدث بزرگ، محمدبن یعقوب كلینی رازی و نیز علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین نائب خاص امام زمان(عج) در غیبت صغری وفات یافتند. با آن كه پدر شیخ از راه تجارت و خرید و فروش در بازار قم روزگار می گذرانید، اما شیخ به راه پدر نرفت و تدریس و تعلیم را پیشه خویش نمود. شیخ در ماه رجب سال ۳۹۹ به طلب و جست وجوی حدیث از قم خارج شد و به سفرهای متعدد پرداخت.
آغاز سفرهای شیخ با روی كار آمدن اولین دولت شیعی مستقل در ایران، یعنی دولت آل بویه همراه بود.
عماد الدوله در دوران زعامت خویش اقداماتی را انجام داد كه از جمله مهم ترین آنها می توان به رواج مذهب شیعه اشاره كرد. عصر آل بویه را عصر احیای مجدد تشیع نامیده اند. در این عصر از یك طرف به دلیل ضعف خلفای عباسی و از طرف دیگر به علت روی كار آمدن چهار دولت شیعی (فاطمیان در مصر- آل بویه در ایران و عراق- حمدانیان در سوریه- زیدی ها دریمن) و از جانب دیگر ظهور عالمان بزرگ شیعی همچون، كلینی، صدوق پدر و پسر و شیخ مفید، تفكر شیعی گسترش قابل ملاحظه ای یافت.
امرای آل بویه هم خویش اهل فضل و دانش بودند و هم دیگران را به كسب علوم تشویق می كردند. عضدالدوله دیلمی كه خود یكی از مقتدرترین امرای آل بویه است در شمار شعرای چیره دست عرب است.
ابوالفضل بن عمید، وزیر كاردان و لایق ركن الدوله در شعر، ادب، تفسیر، قرآن، نحو، عروض، اشتقاق و لغت سرآمد دوران خود بود.
صاحب بن عباد شاگرد ابن عمید كه پس از استاد به منصب وزارت آل بویه منصوب شد نیز از علمای برجسته زمان و آشنا به علوم مختلف اسلامی بود تا جایی كه علامه مجلسی در شأن او می گوید: «او داناترین فقهاء متقدم و متأخر ماست و هرچه از فضل و دانش او گفته شود، بالاتر از آن است.»
صاحب همان كسی است كه شیخ صدوق برای او احترام فوق العاده ای قائل بود و كتاب «عیون اخبارالرضا(ع)» را به نام او نوشت و به كتابخانه اش تقدیم كرد.
چنانچه اشاره شد شیخ در رجب سال ۳۳۹ به استماع حدیث از قم خارج شد و در رجب سال ۳۴۷ هـ.ق و در پی دعوت امیر ركن الدوله وارد ری گردید. عامه مردم برای اخذ احكام و دانش پژوهان برای اخذ علوم و معارف گرداگرد او حلق زدند، او خود نیز از دانشمندان آن سامان بهره مند شد. یكی از اقدامات شیخ صدوق در ری تشكیل جلسات مناظره بود كه در حضور سلطان ركن الدوله و عامه مردم منعقد می گردید. ذكر یكی از مناظرات كوتاه شیخ صدوق كه خود وی آن را در كتاب «كمال الدین» آورده است، خالی از لطف نیست: روزی یكی از ملحدین و مخالفین در مجلس امیرسعید ركن الدوله خطاب به من چنین گفت:« امام زمان شما می بایست هم اكنون ظهور می كرد، زیرا چیزی نمانده كه اهل روم بر مسلمانان غلبه كنند.» من به او پاسخ دادم: تعداد كفار در زمان پیامبر(ص) بیش از امروز بود ولی پیامبر به مدت ۴۰سال دعوت خود را پنهان كرد و به امر خداوند، امر خود را كتمان نمود.پس از آن رسالت خود را تازه آن هم به افراد مورد اعتمادش آشكار كرد. سپس نوبت به شعب ابی طالب و سه سال حضور مسلمانان در آن رسید. حال اگر كسی بگوید، چرا در این سالها پیامبر(ص) قیام نكرد در حالیكه مشركین بر مسلمانان غلبه داشتند و مسلمانان در حال نابودی بودند؟ پاسخ این است كه پیامبر(ص) به اذن خدا از مكه خارج شد و به شعب ابی طالب رفت، اگر غایب شد به اذن خدا غایب شد و هنگامی كه ظهور كرده به اذن خدا ظهور كرد... امر امامت نیز همینطور است؛ هرگاه خداوند به امام اذن دهد او ظهور خواهد كرد. دلیل دیگر اینكه قدرت خداوند متعال بر نابودی كفار با قدرت امام قابل مقایسه نیست، یعنی اگر قرار باشد كفار نابود شوند، خداوند بر این امر قادر است و نیازی به وجود امام نیست. حال اگر كسی بپرسد: چرا خداوند به كفار و مشركین اینقدر مهلت می دهد تا هرچه می خواهند كفران نعمت كنند و شرك بورزند؟ جواب می دهیم: خداوند از فوت وقت و از دست رفتن فرصت نمی ترسد تا در عذاب آنها عجله به خرج دهد و نیز به مخلوق نمی رسد در كار او چون و چرا كنند. مسئله غیبت و ظهور امام زمان(عج) نیز اینگونه است. زیرا خدا او را غایب گردانیده و ما نمی توانیم در كارهای خدایی اعتراض و ایراد كنیم. آن مرد مخالف گفت: من به امامی كه او را نبینم ایمان نمی آورم و مادامی كه او را مشاهده نكنم، این دلایل مرا قانع نخواهد كرد. پاسخ دادم پس تو باید خدا را هم قبول نداشته باشی، چون او را نمی بینی و باید به پیامبر(ص) هم معتقد نباشی، چون او را هم ندیده ای. در اینجا مرد مخالف رو كرد به امیر ركن الدوله و گفت: ایهاالامیر، آیا دانستی این شیخ چه می گوید؟ او می گوید: امام زمان به این دلیل غایب است و دیده نمی شود، چون خداوند متعال غایب است و دیده نمی شود. امیر ركن الدوله جواب داد: ای مرد تو كلام شیخ را تحریف كردی و سخنی را كه او نگفته بود به او نسبت دادی.
شیخ تشنه استماع حدیث بود و چون به دیاری مسافرت می كرد و احادیث آن دیار از زبان علما می شنید، رهسپار دیاری دیگری می گردید.
در استرآباد از ابوالحسن محمدبن قاسم مفسر تفسیر امام عسگری(ع) حدیث شنید. در نیشابور، در مرو، در سرخس و سمرقند و بلخ به محضر محدثین شتافت و با آنكه خود در اوج قله علم حدیث قرار داشت با كمال تواضع به استماع حدیث می پرداخت. در سال ۳۶۸هـ.ق به آنجا سفر كرد از ابونصر محمدبن حسن كرخی و ابوالحسن محمدبن عمر و بصری حدیث شنید و در مدت اقامت در این سرزمین با شریف، ابوعبدالله، محمدبن الحسن، معروف به نعمت ملاقات كرد. نعمت از بیشتر كتب و مصنفات صدوق اطلاع یافت و از آنها نسخه برداشت و ۲۴۵ كتاب از آن مصنفات را از او روایت كرد. در این ملاقات ها شریف از شیخ خواست تا همانند كتاب« من لایحضره الطیب » زكریای رازی(۳۶۴هـ.ق) كه خودآموز طب است، كتابی در حلال و حرام و شرائع و احكام بنگارد. شیخ درخواست وی را اجابت كرد« و من لایحضره الفقیه »را كه خودآموز فقه است نگاشت.
خودآموز فقه یا « آنكه او را فقیه در دسترس نیست » پس از« كافی » مهمترین و معتبرترین كتاب حدیثی و روایی شیعه است. در من لایحضره الفقیه، ۵۹۸۸ روایت در ۶۶۶ باب آمده است كه از آن میان ۳۹۴۳روایت دارای سند و ۲۰۵۵روایت فاقد سند است.
شیخ البته در این كتاب تنها به ذكر روایاتی می پردازد كه مطابق با فتوای فقهی او بوده است. «من بنا ندارم طبق عادات مصنفان، تمام روایات را بیاورم، بلكه تنها روایاتی را ذكر می كنم كه طبق فتوای من است و آن را صحیح می دانم.»
البته چنانچه ذكر آن رفت كتابهای شیخ گستره بسیار وسیعی از علوم اسلامی را شامل می شود؛ در فقه كتاب نفیس «المقنع» كه پس از او شاگردش شیخ مفید نظرات خویش را بر حاشیه آن نگاشت و اسم آنرا «المقنعه» نهاد، در فلسفه و حكمت احكام و علت تشریع آنها «علل الشرایع» ، در مسائل اجتماعی و وظایف عملی مسلمانان «دعائم الاسلام فی معرفه الحلال و الحرام» در كلام و اصول عقیدتی كتاب بسیار ارزشمند «التوحید» ، در اثبات امامت و ولایت معصومان «اثبات الوصیه» و در تاریخ «عیون اخبارالرضا» .
شیخ حتی در ادبیات هم كتاب ارزشمند «كتاب الشعر- تفسیر قصیده فی اهل البیت(ع)» را از خود به یادگار گذارده است. كاملترین و مستدلترین كتاب درباره اثبات وجود صحت حق امام زمان(عج) و دلیل غیبت و شرایط ظهور آن حضرت را می توان در مجموعه آثار شیخ صدوق یافت؛ «كمال الدین و تمام النعمه» . آثاری كه از شیخ صدوق تاكنون به چاپ رسیده است فراتر از دویست عنوان است كه برخی از آنها از دهها مجلد افزون است. برخی از تذكره نویسان كتب او را بالغ بر سیصد عنوان دانسته اند.
شیخ به لحاظ دوره شناسی فقهی به دوره دوم كه عصر محدثان نام گرفته است تعلق دارد. این دوره از حدود غیبت كبری در سال ۳۲۹ هـ.ق تا نیمه اول قرن پنجم را دربرمی گیرد. فقهای این دوره در این روزگار و در دو شهر قم و ری می زیسته اند. در این دوره مهمترین منابع حدیثی شیعه تالیف شده است. مانند: «كافی» ، «من لایحضره الفقیه» ، «استبصار» و «تهذیب» . در این دوره برای اولین بار كتب فقهی فتوایی تالیف گردید. این كتب را می توان به چند دسته تقسیم كرد: الف- كتبی كه در پاسخ به سؤالاتی كه از نواحی مختلف می شده است تالیف گردیده مانند: جوابات مسائل بصریات، جوابات مسائل قزوینیات، جوابات مسائل كوفیات و... كه همگی به دست شیخ صدوق پدید آمده اند.
ب _ كتبی كه در پاسخ به شخص خاصی حال به درخواست او یا بدون درخواست او نگاشته شده است. مانند: الرساله الاولی كه شیخ صدوق در پاسخ به درخواست ابومحمد فارسی درباره ماه رمضان نوشته است.
ج _ دسته دیگر كتبی است كه در قسمتی از فقه یا در تمامی ابواب آن نگاشته شده است: مانند: المقنع شیخ صدوق و المقنعه شیخ مفید.
امتیاز دیگر این دوره را وجود دانشمندان بسیار بزرگ و معروف بویژه در علم حدیث دانسته اند؛ دانشمندانی كه با نگاشتن كتب مهم حدیث، علمای پس از خود را تا ابد رهین منت خود ساختند. در رأس این دانشمندان شیخ صدوق ۳۸۱ هـ.ق قرار دارد.
منبع: روزنامه همشهری
نویسنده : سهند صادقی بهمنی
 

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed