مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
تنها کسانی که ما را به قیمت واقعی خودمان می خرند، خدا و اهل بیت علیهم السلام هستند. پس محکم پای قیمت خودت بایست. هیچکس ما را به قیمت نمیخرد. «قدر» یعنی اندازهی خودت را در شب قدر بفهم. یعنی جای دیگر نرو. هرجا بروی خودت را ارزان فروخته ای. هرچه به تو بدهند شکست است و باختهای.
قرآن می فرماید: ان الله اشتری من المومنین اموالهم و انفسهم بان لهم الجنة= خدا اموال و جان های مؤمنین را می خرد به بهای بهشت».
شبِ قدر شبِ اندازه هاست، ما باید یقینمان را بالا ببریم. قدرِ ما چه چیزی است؟ باید به آن شک نکنیم. قیمتها دستمان بیاید و قیمتها را بشناسیم تا در زندگی دچار تردید و شک نشویم. نگوییم حالا شبِ احیاء است، سه شب هم هست، برای امیرالمؤمنین علیهالسلام مشکی بپوشیم و گریهای بکنیم و عزاداری کنیم. اما بعد از ماه رمضان، دوباره به سراغ سبک زندگیِ قدیمیِ خودمان برویم. باید کنار قیمتی که به دستِ ما میدهند و به ما معرفی میکنند بایستیم.
این کجا که من بگویم میخواهم همراهِ امیرالمؤمنین علیهالسلام باشم و با حضرت محشور شوم، و این کجا که بگویم او از ما خیلی دور است و دست ما به او نمی رسد. بدتر از آن این که بگوییم ما سگِ اهل بیت علیهمالسلام هستیم. بدون استثناء همهی کسانی که در شب قدر می نشینند، این لیاقت را دارند که در چادرِ امام زمان علیهالسلام باشند و با حضرت محشور شوند، حتی اگر 20 سال هم گناه کرده باشند، می توانند در شب قدر جبران کنند. اصلاً شب قدر و ماه رمضان برای همین است که ما را کاملاً تخلیه و پاک کند. قیمتِ این شبها به همین است. یعنی اگر تو 80 سال گناه آورده باشی، اما به معرفت برسی، میتوانی در همین یک شب توبه کنی و خودت را پاک کنی و تصمیم بگیری به چادر حضرت بروی. بفهمم که من فرزندِ امام زمان علیهالسلام هستم، امامِ زمانِ من هر روز، همانطور که خودش گفته فریاد برمیآورد که «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» هر روز دارد این را میگوید و دارد ما را به چادر خودش دعوت میکند تا من تصمیم بگیرم که فردا آدمِ مهدوی بشوم. یک خانم، یک آقا، یک تاجر، یک کاسب، یک پزشک، یک مهندس، یک طلبه، یک دکتر، هرکس که میخواهد باشد، یک کارگر، یک کارمند، حتی یک آدمی که زمینگیر است و در خانه افتاده، میتواند مهدوی شود و جزء لشکر امام زمان علیهالسلام شود.
وقتی قدرِ خودت را دانستی، دیگر تصمیمت بر این است که من دیگر نمیخواهم خارج از چادرِ امام زمان علیهالسلام زندگی کنم. می گویی هرجا بیرون از چادرِ مولا و حسینِ زمانم یعنی امام عصر باشد، جهنم است. من وقتی بیرون از چادر باشم و به حضرت کمک نکنم و یارش نباشم، نکبت زندگیِ من را میگیرد. من جزء غافلین نوشته میشوم و با غافلین محشور میشوم. خدا نکند یک زمانی من و شما را با امام زمان علیهالسلام روبه رو کنند و حضرت بگوید: تو به طور کامل من را فراموش کردی و اصلاً به من کمک نکردی. این خیلی بد است. حتماً تک تکِ من و شما با امام زمان علیهالسلام روبه رو میشویم و از ما سؤال میشود و حضرت میخواهد چشم در چشمِ من و شما نگاه کند و بگوید که برای من چه کردی؟ آیا میتوانی به چشمان حضرت نگاه کنی؟ خوش به حال آنکسی که خودش را وقفِ حضرت میکند، سرش را بالا میگیرد و میگوید: «لبیک یا مولای». من سربازِ تو بودم. حضرت هم تأییدش میکند. ما هر کداممان خیلی میتوانیم برای حضرت کار کنیم. هرکس بگوید من هیچ کاری نمیتوانم بکنم اشتباه است.
زمینهی رفتن به چادر امام زمان علیهالسلام برای همهی ما فراهم است، حضرت دارد همهی ما را دعوت میکند. این معرفت است که به ما کمک میکند که ما غیر از درِ خانهی مادرمان فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها و غیر از در خانهی پدرمان امیرالمؤمنین و امام زمانعلیهاالسلام جای دیگری نرویم. هرجا برویم باختهایم. هر موفقیتی بیرون از چادرِ امام زمان علیهالسلام شکست است. بیرون از چادر جهنم است. خودفروشی و فحشاست. اگر قرار باشد ما خودمان را به کسی بفروشیم، تنها کسی که ما را به قیمت میخرد خداست. هیچکس جز خدا نمیتواند ما را به قیمت بخرد. هیچکس به غیر از امام زمان علیهالسلام ما را به قیمت نمیخرد. هرجای دیگری که ما را بخرند، ابدیت را از ما میگیرند. اهلبیت علیهمالسلام، آخرت و بهشت را میگیرند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد