www.montazer.ir
دوشنبه 20 می 2024
شناسه مطلب: 6019
زمان انتشار: 31 اکتبر 2016
فرازهایی از زیارت جامعه کبیره که مصادیق زیبای «مقام محمود» هستند

بحث مقام محمود جلسه 14

فرازهایی از زیارت جامعه کبیره که مصادیق زیبای «مقام محمود» هستند

امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره شخصیت یک انسان متعالی را که با معصوم ارتباط درستی دارد برای ما شرح می دهد. خلاصه اش این است که اگر مقام محمود می خواهی، باید با معصوم (علیه السلام) سنخیت داشته باشی.

به معصوم (علیه السلام) می گوییم: «أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ = خدا و شما را گواه مى گیرم كه من به شما  و به آن چه شما بدان ایمان دارید، ایمان دارم». ایمان آوردن یعنی امنیت قلبی داشتن به آن دستور. یعنی از انجام این دستور غصّه ندارم و ناراحت نیستم از این که این دستور را به من دادید.

بعضی از خانم ها حجاب را رعایت می کنند که جهنّم نروند، ولی به آن ایمان ندارند؛ در دلشان امنیّتِ به این حکم ندارند؛ از این حکم لذّت نمی برند؛ می گویند امر خدا است، پس ما رعایت می کنیم؛ تا آخر هم رعایت می کنند. مثل نماز خواندن که خیلی ها رعایت می کنند، امّا باطناً از نماز خواندن خوششان نمی آید. اگر می شد انجام ندهند، انجام نمی دادند. یعنی دلشان نمی خواهد و دوست ندارند که نماز بخوانند، اما ناجا را می خوانند.

مؤمن واقعی کسی است که به معصوم (علیه السلام) می گوید: من با شما خیالم راحت است، از داشتن شما لذّت می برم. در دلم نسبت به احکامی که شما می‌گویید، دغدغه ای ندارم. یعنی وقتی شما می گویید، فلان کار قشنگ است، من هم آن را قشنگ می بینم.

در اسلام احکام زن داری و شوهرداری، احترام به والدین، احکام تربیت فرزند گفته شده، اگر اینها را قبول نداری، یعنی ایمان نداری، پس در دلت نسبت به آن امنیّت هم نداری؛ دلت به این دستور آرامش ندارد. دستور این است که اگر پادشاه هم باشی، باید به احترام معلمت و پدر و مادرت از جایت بلند شوی، باید خاضع باشی، باید دستشان را ببوسی. در مقابل پدر و مادرت با تواضع و کوچکی و خواری و ذلّت برخورد کنی؛ پیش آنها مثل یک عبد در مقابل مولایش باشی. تو موظفّی طبق احکام اسلام رفتار کنی؛ حریم دارد؛ ریاضیات و حدود دارد؛ اگر ریاضیاتِ حرکت به سمت ابدیّت را رعایت نکنی، به آن چه که باید برسی، نمی رسی؛ همان طور که یک شماره تلفن را اشتباه بگیری به مخاطبت نمی رسی، اگر حدود الهی را رعایت نکنی، به نتیجه نمی رسی.

قرآن می فرماید:«وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ = و كسانى كه از حدود احكام الهى تجاوز كنند آنان همان ستمكارانند».(بقره /229).

مادر این حدود را دارد، پدر این حدود را دارد همسر این حدود را دارد، فرزندان این حدود را دارند؛  باید حدود رعایت شود.

اگر می‌خواهی به مقام محمود برسی باید این خصوصیات را رعایت کنی و کاملاً شبیه شوی به معصوم. از هر چیزی معصوم بدش می آید، برای تو منفور باشد. «کافرٌ بعدوّکم» یعنی من ولایت دشمنان شما را نمی پذیرم از حرام آن ها، آداب و رسوم آن ها، لباس پوشیدن و غذا خوردن آن ها دوری می کنم. در حدیث داریم: بگو! به بندگانم لباس دشمنان مرا نپوشند، غذای دشمنان مرا نخورند، چون اگر این کار را بکنند، دشمن من می شوند. هر چه که شما به آن ها کفر می ورزید، من هم به آنها کافر هستم. من واقعاً آن ها را قبول ندارم و کافر هستم نسبت به آن ها، از هیچ چیزشان استقبال نمی کنم. هر چه که شما بدتان می آید، من هم بدم می آید. ولایت و حاکمیت آن ها را نمی پذیرم. آقایی آن ها را قبول ندارم، زیر بارشان نمی روم. اگر آنها بخواهند سرپرست ما مسلمان ها و شیعیان باشند، فکرشان، اندیشه شان، فرهنگشان را نمی توانم بپذیرم.

تو می‌گویی من پیغمبر و آل را قبول دارم، ولی شیفته‌ی الگوهای غربی و الگوهای خارجی و لباس پوشیدنشان، رفتارهایشان، اخلاقشان، مرامشان، هستی؛ عکس های آن ها در خانه توست؛ مقلّد آن ها هستی؛ از خودت استقلال شخصی نداری؛ تو نمی توانی بگویی«کافر بعدوّکم». بنابراین به این دقت کنید اگر می خواهید به مقام محمود برسید باید با معصوم سنخیت داشته باشید.

 «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ = حق مى‌دانم آنچه را شما حق دانستید»؛ هر چه را شما حق می‌دانید، من هم حق می‌دانم و در احقاق آن تلاش می‌کنم، هر چه را شما ارزش می‌دانید، سعی می‌کنم در خودم، خانواده ام، اجتماعم رواج دهم. «مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ= و باطل مى‌دانم آنچه را شما باطل دانستید» هر حکم، رسم، آداب و اخلاق و هر چیزی را که شما باطل می دانید، من هم باطل می‌دانم.

مثلاً مهریه ی زیاد، دشمنی می‌آورد، پیامبر فرمود: ازدواج را خراب می‌‌کند، روی روابط دختر و پسر تأثیر سوء دارد. معصومین می‌گویند، مهریه زیاد باطل است، ولی تو باطلش نمی کنی؛ برعکس تو احیاء اش می کنی. به عنوان یک دختر مسلمان از اینکه مهریه ات زیاد است، خوشحال هستی.

تا وقتی چیزی که آنها زشت می دانند و جهنّمی و بد می دانند، برای تو اعتبار است، پس تو با اهل بیت فاصله داری، بین تو و آن ها اختلاف است.

«مُطِیعٌ لَكُمْ عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ = به فرمان شمایم، عارف به حقّتان هستم». من مطیع شما هستم، حق شما را خوب می شناسم. «محْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ= پرده نشین پیمان و حرمت شما مى باشم». زیر بار شما هستم. چه قدر خوب است آدم زیر ذمه‌ی اهل‌بیت باشد. «محتجب» یعنی «پرده نشین». یعنی من آن حجاب و لباس ذمه‌ی شما را می‌گیرم. هر جا گفتند: چه کاره‌ای؟ می‌گویم: من فرزند این ها هستم. من شیعه ی این ها هستم. من تحت پوشش این ها هستم. عضو مجموعه‌ی ولایتی این ها هستم.

 در قیامت می‌پرسند تو چه کاره ای؟ می‌گوید: ما زیر پرچم اباعبدالله هستیم. ما در دنیا قبول کردیم و با او بودیم، پایش ایستادیم، الان هم ما جایمان زیر آن پرچم است. می گویند: بفرمایید، احتجاب به ذمّه این ها کنید. در قدیم اگر کسی کنیزی یا غلامی را در خیابان می‌دید، می‌گفت: مولایت کیست؟ آقایت کیست؟ تحت سرپرستی چه کسی هستی؟ می‌گفت، فلانی مولایم است.

«محْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ» یعنی ما بچّه های اهل بیت (علیهم السلام) هستیم. فرزند امام زمان هستم. فرزند امیرالمؤمنین هستیم، تحت ولایت این ها هستم؛ ببینید چه عزّتی است! شما را از هر ذلّتی در امان نگه داشته اند. یعنی هیچ چیز نمی تواند مرا تحقیر کند.

چه قدر کلمات عاشقانه است، «مُعْتَرِفٌ بِكُمْ مُؤْمِنٌ بِإِیَابِكُمْ= به شما معترفم، به بازگشتتان مؤمنم». ایمان دارم که شما برمی‌گردید. حضرت فرمود: خداوند عمر دنیا را 100 هزار سال قرار داد، 20 هزار سالش برای حکومت دشمنان پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) است. 80 هزار سال دنیا عمر حکومت اهل بیت است. با دلشادی به سراغ امام زمان بروید. شما مردم شما عزیزانی که این جا نشسته اید با نسل قبلی فرق دارید. چون شما نزدیک ظهور هستید و به لحظه ی باشکوه ظهور می رسید و مطمئن باشید و امیدوار باشید حضرت را می بینید. بنابراین، تلاش کنید با شادی برای آن حکومت بجنگید، برای شروع حکومت اهل بیت کار کنید، زحمت بکشید. سعی کنید زودتر خودتان را به مقام منتظر برسانید. منتظر یعنی کسی که همه مقدمات را فراهم می کند و می گوید آقا بیا، من همه کارهایم را کرده ام و آماده‌ام.

«مُؤْمِنٌ بِإِیَابِكُمْ=به بازگشت شما مومنم». یعنی قبول دارم که شما می آیید. همه شما بر می گردید به این دنیا و ما بدن هایتان را هم می بینیم و ان شاء الله به محضرتان مشرّف می‌شویم. آیا این لذّت ندارد؟ یک مژده به شما بدهم، می‌گوید اگر بمیرید و این ها را نبینید - که می‌بینید- آنجا می‌توانید به خدا بگویید خدایا من می‌خواهم برگردم؛ پس شما را برمی‌گردانند. آقا نجفی یک جمله ی قشنگی دارد؛ می‌گوید من وقتی در برزخ رفتم، دیدم علی اکبر و ابالفضل (علیه السلام) لباس رزم تنشان است؛ یعنی لباس رزم شان را هنوز آنجا در نیاورده‌اند و منتظرند که آقا ظهور کند. بعضی ها وقتی می‌میرند هم درآن جا در همان برزخشان لباس رزم را از تنشان در نمی‌آورند. یعنی اگر مشغول هر نعمتی در بهشت شوند، دائماً نگاه می‌کنند به لحظاتی که آقا کی قرار است بیاید؟ منتظرند تا بیاید. می گویند خدایا مرا بر گردان. این قدر عشق دارند به امامشان.

«مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ؛ مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ؛ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ = رجعت تان را تصدیق دارم؛ چشم به راه فرمان شمایم؛ در انتظار حكومت شما به سر مى برم».  آقا من منتظر امر شما هستم، منتظر ظهور شما هستم. چشم به راه حکومت شما هستم. خوش به حال کسی که اگر امام زمان را دید، حضرت هم تصدیق کند که این آدم این طوری بوده است.

من منتظر ظهور شما هستم، دلم با هیچ چیزی راضی نمی‌شود، مگر با آمدن حاکمیّت شما. من تمام وجودم کار کردن و تلاش برای شماست. برای این که حکومت شما به ثمر برسد، چه قدر خوش است که شما حاکم جهان شوید، چه قدر قشنگ است.

«آخِذٌ بِقَوْلِكُمْ؛ عَامِلٌ بِأَمْرِكُمْ؛ مُسْتَجِیرٌ بِكُمْ؛ زَائِرٌ لَكُمْ؛ لائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ = گیرنده گفته شما هستم؛ عمل كننده به فرمان شما هستم؛ پناهنده ی شما هستم؛ زائر شما هستم؛ ملتجى و پناهنده به قبر شما هستم».

«آخذ بقولکم»یعنی حرف های شما را خوب می گیرم. یعنی فر کانس قلبم تنظیم شده روی فرستنده ی شما تا از دستورات شما اطاعت کنم.

میانگین (4 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed