مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در جلسه قبل روایاتی از معصومین درباره خشم با این عناوین خواندیم: 1) غضب، رذیله مادر است؛ 2) غضب باعث هلاکت است؛ 3) خشم، عیب ها را برملا سازد؛ 4) خشم، دل را نابود میکند؛ 5) غضب، اول صاحبش را کیفر میکند؛ 6) غضب، نشانهی جهالت است؛ 7) خواری و ذلت نتیجه خشم است؛ در ادامه، روایات دیگری را ذکر میکنیم.
۸) نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:«الْغَضَبَ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ= غضب آتشی از ناحیه شیطان است.» «جَمْرَةٌ» یعنی یک تودهی آتشین. مثلاً ما میگوییم، یک گلوله آتش آمد. جَمْرَةٌ یک حجم و انبوهی از آتش است که شیطان یک دفعه در درون شخص آن را شعلهور میکند.
در این روایت، چند علامت هم برای همین آتشی که شیطان شعلهور میکند ذکر کرده اند که یکی آنها سرخی چشم است. یعنی چشم سرخ میشود و رگهای گردن باد میکند. حضرت اینها را فرموده علامت نفوذ شیطان و نفخهی شیطان در انسان است. علی علیهالسلام میفرماید: «الْغَضَبُ نَارُ الْقُلُوبِ= غضب آتش قلبها است.» این چه آتشی است؟ هم آتشی است که شیطان آن را شعلهور میکند؛چون «جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ» است؛ و هم این آتش باعث سوزاندن خیلی از چیزها میشود. همانطور که جلسه قبل گفتیم، اولین کسی که میسوزد خود شخص است. روایتی هم خواندیم که عقوبت غضب از خود شخص شروع میشود و غضب کلید هر شری است. یعنی وقتی شروع شود، خیلی چیزها را میسوزاند. خیلی بنیادها از بین میرود و خیلی از پایهها نابود میشود. علی (علیهالسلام) فرمود:«الْغَضَبُ نَارٌ مُوقَدَةٌ مَنْ كَظَمَهُ أَطْفَأَهَا وَ مَنْ أَطْلَقَهُ كَانَ أَوَّلَ مُحْتَرِقٍ بِهَا[1]= غضب، آتشى است فروزنده. آن كه آن را فرو نشاند، آن آتش را خاموش كرده است و آن كه آن را رها كند، خود او اولین كسى است كه در شعلهاش خواهد سوخت.»
اصلا نباید بگذاریم غضب تحریک شود
نکته مهم و اساسی این است که خود غضب، جدای از اینکه شعلهور بشود یا نشود و جدای از اینکه ظهور پیدا بکند یا نکند، یک صورت برزخی بدی دارد که فقط تحریک غضب، خودش یک مسئله است. یعنی در این مورد چند بحث است، یکی اینکه غضب، وقتی ظاهر شد، چطور میشود آن را کنترل کرد؟ یا اصلاًوقتی ظاهر میشود، چه اثرات مخربی دارد؟ اما یک بحث قویتر و ارزشیتر این است که کاری کنیم که اصلاً این تحریک صورت نگیرد. یعنی این دریا اصلاً متلاطم نشود و به هم نخورد. یک سری فرمولهایی وجود دارد که اگر به آن عمل شود، به راحتی به غلیان نمیآید. کظم غیظ هم زمانی است که این به غلیان آمده و میخواهد سر بیاید و شما با قدرتِ کظم تان، آن را فرو مینشاند. از همه ارزشیتر این است که ما چه بکنیم که غضب به غلیان نیاید تا احتیاجی به کظم آن نداشته باشیم.
«کانَ أَوَّلَ مُحْتَرِقٍ بِهَا» در مورد این سوزش از دو زاویه میشود صحبت کرد. یکی اینکه واقعاً خود شخصی که غضبناک است، بیشتر از هر کس دیگری در همین جا آسیب میبیند، آسیبهای بدنی، آسیبهای روحی. دیگر اینکه تمثل برزخی دارد؛ یعنی در باطن قضیه، سوختن و شعلهای در برزخ شعلهور میشود و خود شخص میسوزد. هر دوی این نظر درست است. فقط باید دقت کنیم که سوختن را فقط اینجایی تعبیر نکنیم.
9) غضب، منطق و فهم را تغییر میدهد
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:«شِدَّةُ الغَضَبِ تُغَیِّرُالمَنطِقَ، وتَقطَعُ مادَّةَ الحُجَّةِ، وتُفَرِّقُ الفَهمَ[2]= شدّت خشم، نحوه سخن گفتن را تغییر مى دهد و ریشه برهان و دلیل را قطع مى كند و فهم را از هم مى گسلد.» وقتی انسان در اثر خشم، تغییر منطق پیدا کرد، براساس این منطق جدید و در حال غضب، بناهای دیگری را ایجاد میکند و یکسری از بنیانها را از بین میبرد و خیلی مقیاسها و معیارها تغییر میکند. بعداً که میخواهد اصلاح کند، میبیند که خیلی مشکلات دارد. غضب دقیقاً مثل یک انفجار است. شما با یک انفجار یک بنا را نابود میکنید. ولی بعد که میخواهید آن را بسازید، خیلی طول میکشد.
10) غضب، لشکر بزرگ شیطان است
حضرت علی (علیهالسلام) در نهجالبلاغه خطبه 69 طی نامهای که به حارث همدانی مینویسد میفرماید:«وَ مِنْ کتاب لَهُ (علیه السلام) إِلَی الْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِّ وَ احْذَرِ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِیسَ = از غضب بپرهیز که لشکر بزرگی از لشگریان شیطان است.»
11) شروع غضب، دیوانگی و پایان آن پشیمانی است
یکی از آسیبهای غضب را حضرت علی (علیهالسلام) اینگونه میفرمایند:«إیّاك و الغَضَبَ، فَأوَّلُهُ جُنونٌ وآخِرُهُ نَدَمٌ[3] = زنهار از خشم؛ زیرا آغاز آن دیوانگی و انجامش پشیمانى است.» خودِ این احساس پشیمانی اذیت کننده است. این سرزنش دائمی که انسان به خودش میکند که چرا من این کار را کردم و چرا من ...؛ سوزاننده است.
«إِیّاکَ وَ الْغَضَبَ فَأَوَّلُهُ جُنُونٌ وَ آخِرُهُ نَدَمٌ= از غضب بپرهیز که اولش جنون است و آخرش پشیمانی. جنون است، چون «تُغَیِّرُ الْمَنْطِقَ= منطق را تغییر میدهد». «وَ تَقْطَعُ مَادَّةَ الْحُجَّةِ= در کارش استدلال ندارد». انسان در موقع غضب، زیر بار هیچ استدلالی نمیرود. همهی استدلالها، منطقها و حرفهای حسابی، موقع عصبانیت کنار میرود. انسان میشود یک آدم سراپا بیمنطق. تمام باورها، تمام آداب، حتی تمام عقائدش کنار میرود. غضب نمیگذارد شما درست فکر کنید. حضرت از همه این تغییر منطق و خراب شدن استدلال و تفرق فهم، تعبیر به جنون و دیوانگی کردند که آخرش هم پشیمانی به دنبال دارد.
در جای دیگر میفرماید:«اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ[4]= تندخویى گونهاى از دیوانگى است؛ چرا كه تندخو پشیمان شود و اگر پشیمان نشد، دیوانگى او استوار بود.» میفرماید اگر کار عاقلانهای بود، در کارهای عاقلانه انسان پشیمانی ندارد. چون درست عمل کرده و بر طبق آنچه که باید عمل بکند عمل کرده. پس حالا که بعد از عصبانیت پشیمان میشود و ناراحت است، نشان میدهد که از اول جنونی به او عارض شده و عقلش زائل شده. «فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمُ» اگر پشیمان نشود معلوم میشود که جنونش دائمی است که پشیمان نمیشود.
۱۲) چه کسی قادر است صحیحتر عمل کند؟
کسی که غضب نمیکند، قادر به انجام کارها به نحو احسن و صحیح است. چون مبنای کارهایش هیجانات روحی نیست.
علی علیهالسلام فرمود:«أقدَرُ الناسِ علَى الصَّوابِ مَن لَم یَغضَبْ [5]= قادرترین مردم بر کار درست، کسی است که غضب نمیکند.» کسی میتواند بهتر تصمیم بگیرد و بهتر عمل کند که غضب نکند. الان تعداد زیادی از افراد بر اثر این هیجانات، عصبانیتها، ارتباط با همسر را به هم زده اند. طلاقهایی که صورت میگیرد. فرار جوان ها از خانه. اکثر قریب به اتفاق شان بعد از فرار پشیمان میشوند؛ اما غرورشان اجازه نمیدهد که برگردند و معذرت خواهی کنند. چقدر به فساد و خودکشی و انحراف کشیده میشوند.
۱۳) مرز بین غضب ممدوح و غضب مذموم
گاهی غضب، غضب الهی است و از شأن عالی ما تراوش میکند که به آن غضب ممدوح گفته میشود و آن بحث جداست و ما کاری به آن نداریم. غضب مذموم همین موضوع بحث ماست که جنبه های منفی غضب را در بر میگیرد.
مرز بین این دو غضب، این است که ما با بحث غضب گول نخوریم. آنجایی که باید غضب مان را ظهور بدهیم، ظهور ندهیم؛ به تصور اینکه غضب بد است. خود این یک رذیله است که خیلی از بزرگان گرفتار همین هم میشوند. یعنی به اسم سعه صدر و به اسم اخلاق خوش، مسامحهکاریهای کلانی میکنند که آسیبش به کل امت اسلامی میرسد. بزرگان ما راجع همین بحث اخلاق اسلامی کتابهایی نوشته اند، مثل جامعالسعادات، معراجالسعاده، اینها همان اخلاق ارسطویی را به عنوان حد وسط معرفی کردند که هر چیزی یک تعادلی دارد، یک حد افراط دارد و یک حد تفریط. افراط در قوه غض بیماری بی باکی و نترسی را به بار می آورد. اعتدال در قوه غضب، ملکه شجاعت را ایجاد می کند. تفریط در غضب هم صفت جبن به معنی ترس را در وجود انسان ایجاد می کند. یعنی آنجایی که انسان باید غضب کند و نکند، نشانه ی ترسو بودن اوست. خیلی وقتها ما به خاطر همین عدم شناخت ما از غضب، یا اینکه زور ما به خود ما نمیرسد، یا ترسها و بزدلیهای زیاد، آنجایی که باید غضب را ظهور بدهیم، نمیدهیم و میافتیم به دامن ترس و مشکلات آن چنانی که در پی دارد. .
اگر ما سر یک موضوع الهی، غضب بکنیم، یعنی غضب ما ممدوح و الهی باشد، نشانه ی شجاعت ماست. زیرا در غضب الهی پشیمانی معنی ندارد. مگر اینکه ما ضعیف باشیم و پشیمان شویم. امام (سلاماللهعلیه) فرمود: یک عدهای میآیند بعداً ما را محاکمه خواهند که چرا جنگ کردید؟ همان موقع فرمود که ما از جنگ پشیمان نیستیم. خیلیها نوشتند، خیلیها گفتند که جنگ کار اشتباهی بود. امام خودش را باور دارد، کارش را هم باور دارد. مصدا آیه شریفه«آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ» است. یعنی موقعی که شمشیر میزند، چون برای خدا میزند و روی غضب و بیمنطقی نیست، پشیمانی هم برایش ندارد. برای اینکه کسی که غضب الهی میکند، همه مقدمات لازم راطی کرده است. در واقع اصلاً غضب یعنی تمام مراحل «حلم، صبر، نصیحت، بردباری، فرصت دادن به طرف برای اصلاح» و همه کارها را گذرانده، بعد رفته سراغ تیغ جراحی و مداوای با تیغ و شمشیر. چنین کسی پشیمانی ندارد. در بحث امر به معروف و نهی از منکر گفتم، در همان شمشیر زدن هم عشق هست. یعنی عشق به همان کسی که دارد با شمشیر کشته میشود. مثل غضب پدر و مادر نسبت به فرزند که داد میزنند و بچه را دعوا میکنند؛ ولی تمامش محبت است. بچه این محبت را نمیفهمد و فقط آن صورت را میبیند.
۱۴) چرا موقع عصبانیت، باید اقدام به هیچ کاری نکنیم؟
سفارش شده، موقعی که عصبانی هستید، اقدام به کاری نکنید و تصمیمی نگیرید. چرا چنین سفارشی میکنند؟ پاسخ آن را امیرالمؤمنین علیهالسلام اینگونه فرموده اند:«الغَضَبُ یُفسِدُ الألبابَ وَیُبعِدُ مِنَ الصَّوابِ = خشم، عقل ها را فاسد و از راه درست، دور مىكند.»
بنابراین، در اینگونه موارد فرموده اند، موقعی که عصبانی هستید، چند کار را انجام ندهید، یکی تنبیه نکنید، یکی هم که تصمیم نگیرید. چون در هر دوی آن افراط و دروغ وجود خواهد داشت. زیرا در آن تعادل نیست. رضای خدا نیست.
۱۵) تأثیر غضب در حوزهی اندیشه و تعقل
غضب در حوزهی اندیشه و تعقل نیز تأثیرات منفی دارد و نمیگذارد که انسان درست اندیشه کند.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود:«مَن لَم یَملِكْ غَضَبَهُ لَم یَملِكْ عَقلَهُ[6] = هر كس مالك خشم خویش نباشد، مالك خِرد خویش نخواهد بود.» یعنی اساساً غضب، نقطه مقابلِ کار درست است.
از حضرت امام حسن (علیهالسلام) در مورد عقل سؤال کردند، عقل چیست؟ حضرت فرمود: «التَّجَرُّعُ لِلغُصَّةِ حَتّى تَنالَ الفُرصَةَ[7]= جام اندوه را جرعه جرعه نوشیدن تا به دست آمدن فرصت.» یعنی زود جوش نیاورد. مثل مجاهدین عزیزی که زمان رژیم گذشته جرعه جرعه غم غربت و تسلط این رژیم منحوس را تحمل کردند. با مبارزات شان، با زندان رفتنهایشان تا فرصت رسید و انقلاب شد.
گاهی شخص خیلی بزدل و ترسو است، تا مشکلی پیش میآید، قیچی میاندازد و میگوید خودم را راحت کنم. می گوید: اصلاً خر ما از کرهگی دُم نداشت. چنین آدمی به محض این که با چند تا مشکل روبرو میشود، به هم میریزد. ولی یکی هست، میداند که اینجا مشکل است، میداند که دردسر زیاد است. اما آنقدر تحمل میکند. بنابر مصلحت تا فرصت انجام کار برسد.
۱۶) غضب، قابل درمان است
من دیده ام افرادی را که در حد جنون عصبانی میشدند و انگشتنما شده بودند. ولی با مطالعه و به مرور زمان، چنان به خودشان غلبه کردند که از صبورترین و حلیمترین افراد زمان خودشان شدند. توانستند کار کنند، با آگاهی و علم و عمل به آنچه که خواندند توانستند خودشان را تغییر بدهند.
برای درمان، مقدمات غضب را باید حذف و ریشه کن کرد. هر چیزی که انسان را تحریک و وادار به خشم میکند، باید کنار گذاشته شود. حضرت مسیح (علیهالسلام) خیلی زیبا فرمود: در آب رونده خیس شونده است. این مقدمات غضب خیلی وقتها در ارتباط های ما هست. ما باید نوع ارتباط هایمان را طوری تنظیم بکنیم که مقدمات غضب ایجاد نشود. بهترین راه این است که رابطهات را با آن چیزی که برای ما غضب ایجاد میکند قطع بکنیم. این فرار نیست. این منطقیترین کار است. چون داری از جهنم فرار میکنی. باید مصداق این آیه شویم: «الذینَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً= کسانی که هنگامی که با نادان مواجه شدند، می گویند سلام. این یعنی خداحافظ شما. ما رفتیم. ول میکند و می رود. در حقیقت می گوید: من میدانم این ارتباط جهنمزاست، پس خداحافظ.
غضب/ روایات/ تأثیر غضب بر تعقل
ع ل 181
کلیدواژه ها:
آثار استاد