www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 6162
زمان انتشار: 26 فوریه 2017
عوامل سعادت را از لحاظ اهمیت چگونه رتبه بندی کنیم؟

بحث سعادت و شقاوت، جلسه 18؛ 73/8/30

عوامل سعادت را از لحاظ اهمیت چگونه رتبه بندی کنیم؟

عوامل سعادت به سه دسته کلی «عوامل روحی، عوامل بدنی و عوامل خارجی» تقسیم می شوند. از نظر میزانِ تاثیر و اهمیت، «عوامل روحی» در درجه اول قرار دارند. بعد از آن «عوامل بدنی» و در آخر «عوامل خارجی» هستند.

متاسفانه اکثر افراد بشر، در ارزش گذاری و وقت گذاری برای تحصیل سعادت، برعکس عمل می کنند. یعنی اول به عوامل خارجی بیشتر اهمیت می دهند، سپس به عوامل بدنی، و در آخر به عوامل روحی. ترتیب اهمیت عوامل سعادت در نظر انسان به دلیل این است که آگاهی های انسان از ابتدای تولد متوجه اشیاء خارجی است. اگر انسان در کودکی از تربیت صحیحی برخوردار نشود و به او نگویند که چه چیزهایی اهمیت بیشتری دارد، تا آخرعمرش به همان گونه پیش خواهد رفت. یعنی اول به مسائل خارجی اهمیت می دهد، بعد به مسائل بدنی، و در درجه آخر به مسائل روحی،  البته برخی نیز، چنین هستند که اصلاً به هیچ کدام اهمیت نمی دهند.

برای همین در جامعه می بینیم که افراد به پول بیشتر از سلامت جسمانی شان اهمیت می دهند. مثلا برای به دست آوردن پول، تلاش زیادی می کنند و غم و غصه ی زیادی متحمل می شوند تا لوازم خارجی مثل فرش، لوستر، خانه گران قیمت، اتومبیل آخرین سیستم، وسایل تزئینی و لباس و ... را تهیه نمایند. گاهی آنقدر دوندگی می کنند که سلامتی شان به خطر می افتد و مریض می شوند؛ زیرا تهیه این وسایل فشار روحی زیادی را بر شخص وارد می کند.

متأسفانه، خیلی از افراد، توجهی به این موضوع ندارند. شبانه روز می دوند تا پول بیشتری به دست آورند و در این تلاش و تکاپوی بیش از حد معمول، از بدن خود سرمایه گذاری می کنند و در نتیجه چشم، دست، کلیه، و ... سایر اعضای بدن درگیر بیماری های جسمانی می شوند. حتی گاهی ممکن است دچار نقص عضو شوند که نقص عضو را به راحتی نمی شود جبران کرد. چون هم خسارت مالی و هم خسارت روحی در پی دارد.

 بعضی افراد گاهی به خیال خود می خواهند صرفه جویی کنند، ولی دو برابر آنچه که صرفه جویی می کنند، آسیب بدنی می بینند. مثلاً با 8 ساعت کار می توانند یک زندگی ساده و مطلوبی داشته باشند، اما شغل دوم یا سوم می گیرد و از بدنش خیلی کار می کشد که در دراز مدت، بدن مریض می شود. زیرا با فطرت و طبیعت نمی شود مبارزه کرد. هیچ چیزی قانونمندتر از طبیعت و فطرت وجود ندارد. نمی خواهم بگویم کار دوم بد است. بعضی وقتها لازم است، اما به شرطی که انسان به سعادت روحش صدمه نزند.

کسی که شغل دوم و سوم دارد، برای پول در آوردن وقت بیشتری می گذارد. چنین کسی به تربیت فرزندش و نیاز های عاطفی خانواده اش نمی رسد. در نتیجه مشکلات روانی در خانه ایجاد می شود. بعد از مدتی خودش هم مسئله دار می شود؛ ناراحتی اعصاب می گیرد؛ دچار خستگی و عصبانیت بیش از حد می شود؛ در عصبانیت هم هزاران مشکل اخلاقی برایش به وجود می آید که همه اینها گناه است و در نامه عمل او نوشته می شود.

زن و فرزند غیر از مسائل اولیه و مادی زندگی، چیز های دیگری هم نیاز دارند. اگر شما آنها را تهیه نکنید، آرامش خانواده تأمین نشده و همسر و فرزندت به مشکل روانی دچار می شوند و متعاقبا فرزندت دچار مشکلاتی در مدرسه می شود. شما در داخل منزل می بینید که مشکلی ندارد، وضعش خوب است، لباس، خوراک و پول تو جیبی اش به راه است. اما بچه از نظر روانی سالم نیست. آسیب های روانی زیادی دیده است.  

اگر فرهنگِ معنوی شیعه در جامعه درست جا بیفتد و انسان «علم چگونه زیستن» یا علم «اخلاق» را بیاموزد، عوامل خارجی در درجه اول اهمیت قرار نمی گیرند.

عامل بدنی نسبت به عوامل خارجی از ارزش بیشتری برخوردارند

بعد از عوامل خارجی که در درجه پایینِ اهمیت قرار دارند، انسان به دومین عامل که مسائل بدنی است توجه دارد.

در حالی که گفته شد، اولین و مهمترین عامل در نیل به سعادت، عامل روحی است. ولی انسان به بدنِ خود بیشتر از روحش اهمیت می دهد. البته فراموش نشود که در دین ما بدن ارزش دارد. باید به بدن رسیدگی کرد و از آن مراقبت نمود. اهمیت بدن به اندازه ای است که اگر کسی به بدن فردی آسیب بزند، باید دیه بپردازد. اگر یک عبادت که از نوع «عوامل روحی» شمرده می شود، برای سلامتی بدن ضرر داشته باشد، انسان از آن عبادت منع شده است. مثلا اگر گرفتن روزه به سلامتی شخصی لطمه وارد کند، آن شخص نباید روزه بگیرد. یا این که قضا کند و بعد وقتی بدن سالم شد، قضای آن را به جا آورد. ولی نباید با بدنی که بیمار است، روزه بگیرد و روزه ای که می گیرد، باطل است.

بدن در دین اسلام خیلی محترم است. این احترام و شرفِ بدن به خاطر وجود روح است. ولی ما متأسفانه متوجه نیستیم. به فکر حمام جسم مان هستیم که هفته ای دو بار و سه بار حمام برویم. وقتی دستمان چرب می شود، باید بشوییم یا لباسمان را تمیز کنیم. بعضی ها که توجه بیشتری به سلامت بدن دارند، ورزش می کنند، برای ورزش وقت می گذارند، باشگاه می روند، تربیت بدنی کار می کنند. به هر نحوی خودشان را فارغ می کنند که به جسم شان رسیدگی کنند که همه این رفتارها خیلی خوبند.

ولی روح چی؟ آیا روح نظافت نمی خواهد؟ طهارت نمی خواهد؟ اگر کثیف و مریض شد، آیا اشکالی ندارد؟ گاهی اصلاً روح می میرد. شخص دیگر مرده است و یک حیوان شده و روح انسانی ندارد.

شما که چندین ساعت برای بدنت وقت می گذاری، چند ساعت هم برای روحت وقت بگذار. خود را برای روحت فارغ کن. بگو می خواهم روحم را تربیت کنم. برای بدنت به باشگاه می روی؛ دل به حرف مربی می دهی و همه سختی های تمرین را تحمل می کنی. برای روح هم این کار را انجام بده. اما متأسفانه انسانها فکر می کنند، اصلاً روح نیازی به رسیدگی ندارد و مریض نمی شود.

 در روایت داریم، 6 حالتی که برای جسم ایجاد می شود، برای روح هم ایجاد می شود: 1) خواب، 2) بیداری، 3) مرگ، 4) حیات، 5) صحت و 6) بیماری.

پس حالا که روح هم همه این 6 حالت را دارد. باید توجه کنیم که روح ما کجا می خوابد؟ بیدارش کنیم. با غفلت به کجا می رود؟ غفلتی که اگر انسان متوجه نشود، تمام هستی اش و تمام ابدیت و همه ی آخرتش را به خطر می اندازد. روح ما در چه زمانی و در کجا بیمار می شود؟ اگر با این بیماری به آن طرف منتقل شود، درد سرها برای انسان درست خواهد کرد.

بعضی از ما هیچ غمی برای رشد خودمان نداریم و لحظه ای تأمل نمی کنیم که بالاخره ما هم آدم هستیم. فردایی و ابدیتی داریم. خداوند ما را بیهوده خلق نکرده است. ما هیچ وقت احساس درد نمی کنیم، درد انسانیت، درد آخرت، درد ابدیت، درد دین. وقتی این دردها سراغ ما نمی آید، یعنی ما مریض هستیم. بدنی که به موقع درد نگیرد، مریض است. بدن سالم بدنی است که وقتی خطر تهدیدش می کند، درد بگیرد و با «درد» به انسان هشدار دهد، تا انسان بداند که مریض است و به پزشک مراجعه کند. پس وقتی که آلودگی سراغ بدن می آید، اگر بدن هیچ هشداری ندهد، مریض است. مثل دست یا پایی که سر و بی حس شده باشد، اگر سوزن به آن بزنی یا حتی اگر بسوزد، انسان متوجه نمی شود. چرا؟ چون حس خود را از دست داده است.

روح سالم نیز، نسبت به جدایی از خوشیِ واقعی و جدایی از سعادت، حساسیت نشان می دهد. جدایی از سعادت برایش مسئله است و برای آن، غم و اضطراب دارد. راجع به این مسئله واقعاً فکر می کند که «من جوانم»، «فردایی دارم»، «وقتی روز به روز از عمرم می گذرد، توانایی ام از دست می رود»، «من چه کار باید بکنم؟»، «وقتی ازدواج کنم آیا مسائل ازدواج را می دانم؟»، «آیا از مسائل تربیت فرزند آگاهی دارم؟».

برای فرزندمان واکسن می زنیم. اگر بیمار شود از او پرستاری می کنیم. برایش لباس و کفش و ... تهیه می کنیم. اما این کودک انسان است. روح دارد، سلامتی روح می‌‌‌خواهد، بهداشت نیاز دارد. پزشک روحانی و تربیت روحانی لازم دارد. حتی وقتی می‌خواهیم مسائل روحش را درمان کنیم، سعی می کنیم با رفع مشکلات و مسائل جسمی درمانش کنیم، یعنی با توجه به عوامل بدنی، می خواهیم مشکلات روحی فرزندمان را مداوا کنیم. اما این کارِ غلطی است. مثلا کودک روحش مریض است. ما برایش دوچرخه می خریم. آیا با خریدن دوچرخه روحش درمان می شود؟ آیا مشکل روحی و روانی خانمت با خریدن لباس و زیورآلات حل می شود؟ اصلا چنین نیست.

وقتی فرزندت مریض است، می گویی مدرسه نرو؟ می گویی این غذا را نخور، فلان خوراکی را نخور تا بدنت سالم شود. روح هم همین گونه است. وقتی روح مریض می شود، باید فعالیت هایی را که برای روح مضر است، محدود کنید. یک سری فعالیت ها را تعطیل کنید. وقتی جسم بچه مریض می شود، پدر مرخصی می گیرد، مادر کارهایش را کم می کند و به کودک رسیدگی می کنند، تا حال فرزندشان خوب شود. روح هم همین مراقبت ها را نیاز دارد. مسائل روحی ماندگارند. برای این که روح مثل بدن نیست که بپوسد. روح جاودانه است. برای همین در بالاترین درجه اهمیت قرار دارد. سعادت آخرت ما بسته به این است که روح را چگونه پرورش دهیم و برای پرورش آن، نیاز به آگاهی و وقت گذاری و عمل داریم.

اشتباه بزرگ جوانان این است که فکر می کنند، یک روزی در آینده فراغتی پیدا می کنند و می توانند به مسائل روحی، معنوی، مسائل تربیتی و علمی شان برسند، اما این درست نیست. هر مقدار از عمرتان بگذرد، مشکلات خارجی و مادی تان بیشتر خواهد شد.

مسائل روحی و معنوی در اولین درجه اهمیت قرار دارند. دومین مسئله که در درجه دوم اهمیت قرار دارد، مسئله جسم است.

اگر غذای کمتری بخوری، خانه ات به جای فرش، موکت باشد، اما بدنت سالم باشد، خیلی بهتر از این است که در خانه ات مبل باشد و وسایل رفاهی آن چنانی داشته باشی. پول و ثروت فراوان داشته باشی، ولی در عوض زخم معده و زخم اثنی عشر گرفته باشی. انسان نباید بدنش را به خاطر مسائل خارجی، خیلی به زحمت بیاندازد. باید بداند که تا آخر عمر به این بدن نیاز دارد.

پس ترتیبِ اهمیتِ عوامل سعادت، به این صورت است که عوامل روحی در درجه اول، عوامل بدنی در درجه دوم و عوامل خارجی در درجه سوم اهمیت قرار دارند.

بنابراین در برقراری ارتباطات اجتماعی اولین شرط این است که معنویت، ابدیت و آخرت مان به خطر نیفتد. از آخرت مان مایه نگذاریم. نباید از روح که اصل است، برای مسائل بدنی که فرع است سرمایه گذاری کنیم. به خاطر مسائل خارجی نباید بدن را فدا کنیم و به خاطر مسائل بدنی نباید از روحمان سرمایه گذاری نکنیم.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed