مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
علم و دانایی با عمل به ثمر می رسد و نگاه به نهایت داشتن و استقامت در عمل و رسیدن به این نهایت انسان را رستگار می کند.
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ای تأکید می فرمایند: «العَمَل، العَمَل». یعنی این اصل، به آن چه که می فهمید و یاد می گیرید، عمل کنید، سرمایه گذاری کنید، وقت بگذارید. «ثم نهایتاً نهایة نهایةً نهایه» یعنی آن انتها را نگاه کنید، آن جایی که باید برسید. چشمتان به آن انتها باشد. نهایة النهایه یعنی فرصت خیلی کمی دارید. باید خودت را به آن جا برسانی، به آن چه که برایش خلق شدی، به آن چه که برای تو می پسندند، به آن چه که برای تو در نظر گرفته اند. این فرمول خیلی فرمول جالبی است. «العمل، العمل النهایة النّهایة» اگر کسی می خواهد قدرتش زیاد شود، سرعتش زیاد شود، غم هایش کم شود، اضطرابش از بین برود، شادی هایش زیاد شود به نهایت زیاد فکر کند.
«والاستقامة الاستقامة» این رمز خیلی بزرگی است. اگر بخواهید به نهایت برسید؟ استقامت داشته باشید. « وَأَنْ لَوِاسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا = و اگر [مردم] در راه درست پایدارى ورزند قطعا آب گوارایى بدیشان نوشانیم» (جن/16). اگر کسی میخواهد به نتیجه برسد، حتماً باید اهل استقامت باشد. بعضی از بزرگان می گویند 40 سال، بعضی ها می فرمودند 80 سال، ما صبر کردیم تا در به رویمان باز شد. آن وقت بعضی از عزیزان با 4 تا کتاب خواندند، با 5 یا 6 ماه یا یک سال – 2 سال کار آن هم کار نصفه کاره و به درد نخور، با هزار تا آفت انتظار دارند به نتیجه برسند بعد هم از خدا و اهل بیت گله می کنند. خدا و اهل بیت از ما انتظار دارند که در عمل کردن باید استقامت داشته باشیم. نگویید چند سال بسیجی ماندیم، نتیجه اش چی شد؟ چند سال در هیئت زحمت کشیدیم، نتیجه اش چیست؟
آقایی بود خیلی سال هم زحمت کشیده بود در هیئت. بچه ای داشت خیلی دعا می کرد این بچه شفا بگیرد. عضو قدیمی هیئت بود و خودش را صاحب حق آب و گل می دانست که این طرز فکر خیلی خطرناک است که انسان مدتی در بسیج، در خدمات مذهبی در حرم یا هیئتی بماند و کم کم فکر کند که حقّی نسبت به اهل بیت پیدا کرده است. نظر صحیح این است که آن ها تو را بیشتر در خانه شان نگه داشته اند، پس آنها به گردن تو حق بیشتری دارند تو چون زمان بیشتری در خانه آن ها مانده ای، در هیئت و بسیج مانده ای، کار بیشتری برای امام زمان انجام داده ای، باید توقعت کمتر شود. امام حسین (علیه السلام) آن قدر بزرگ است که کوچک ترین کاری که برایش می کنید، پاداشش بهشت است، این نوکری درگاه آن ها کم چیزی نیست. فرزند این آقا فوت کرد و او خیلی ناراحت شد و به او برخورد. گفت آخر من 30 سال در این خانه بودم، مگر چه خواستم که بچه ام مرد؟
اهل بیت هم بچه شان مُرد؛ ولی فرمود: «سبحان الذی یَقتُلُ اولادَنا وَ لا نزدادُ لَهِ حُبّا = منزه است خدایی که بچه های ما را می کشد و جز محبت خدا در دل ما اضافه نمی شود». بچه قبل از آن که مال تو باشد مال خداست، تو بیشتر دوستش داری یا خدا؟ دل تو بیشتر برایش می سوزد یا خدا؟ خیلی بد است، آدم طلبکار باشد. آدم باید همیشه احساس دین کند. آنها منّت سر ما گذاشتند که ما را به عنوان نوکر شان در این درگاه قبول کردند. این لباس را تن ما پوشاندند، ذهن ما را به خودشان مشغول کردند.
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
امام جماعت مسجد شیخ هادی تعریف می کرد که چند سال پیش آقایی آمده بود این جا که شیعه شود. صبح که همه در هیئت عزاداری داشتند، گریه می کرد، خیلی منقلب شدم، گفتم چه شده؟ گفت من چند روز پیش از جلوی این مسجد رد می شدم، چند بچه به من گفتند که آقا قدّت می رسد، این پرچم را آنجا چند میخ بزن. گفت: من پرچم را میخ زدم و رفتم. شب خواب دیدم، قیامتی است، همه را حساب کشی کردند و به ما هم گفتند جهنمی هستی و من هم داشتم می رفتم سمت جهنم، یک آقای بزرگواری آنجا ایستاده بود، گفت: این آقا را نگه دارید، حقی بر ما دارد و کاری برای ما کرده است. چون امام حسین نمی خواهد به هیچ کس بدهکار بماند. یعنی اگر کسی برایش کوچک ترین کاری کند به بهترین وجه جواب می دهد. خیلی نوکر پروری بلدند، خیلی هوای نوکرانشان را دارند. مکرر این اتفاق برای خیلی ها افتاده. گفتم: آقا من چه حقی گردن شما دارم؟ چه کار کردم؟ گفت: تو یک میخ برای ما زدی. حضرت این را نمی تواند فراموش کند. ما هم این گونه باشیم که اگر کسی کاری کرد قدردان باشیم، نمک نشناس نباشیم، سعی کنیم به بهترین وجه جبران کنیم.
از این اتفاق بهتر که یک بار به تو گفتند، این کار را برای ما انجام بده. این نوکری را برای ما انجام بده و تو انجام دادی و آنها به پاس این نوکری که تو انجام دادی و زحمتی که کشیدی، افتخار دادند و یک زحمت بالاتر، مسئولیت قشنگ تر و بهتر به تو دادند که خودشان را بیشتر زیر دین تو کردند. آن ها خودشان را زیر دین احساس می کنند ما نباید خودمان را طلبکار بدانیم. آنها به یک مسیحی که یک میخ به دیوار زده بود احساس دین می کنند، ولی ما باید چرا این قدر بی ادب باشیم. که چون ما در این مسیر بودیم. باید به ما بیشتر از بقیه لذّت بدهی، مشکلات مالی ما نداشته باشیم، مریض نداشته باشیم، مریض نشویم، کسی از ما نمیرد، چرا؟ چون ما خدمتگذار امام زمانیم، این مشکلات که زینت ماست! اتفاقاً چون نوکر امام زمانی این زینت توست، این یک هدیه است که به تو می دهند و طبیعت تو را از تو می گیرند. کمی بلا به تو هدیه می دهند. بیاییم این دندان طمع را بکنیم و دور بیاندازیم، از اهل بیت جز اهل را نخواهیم، از خدا جز خدا را نخواهیم، از خدا جز توفیق بندگی را نخواهیم. از امام زمان جز توفیق این که به عاطفه خوب نسبت به او برسیم، سرباز خدمتگذار باشیم چیز دیگری نخواهیم. «اللهم الجعلنی مِن جُندِک ، اللهم جعلنی مِن حزبک، اللهم جعَلنی مِن اولیائک»، این ها را بخواهیم:«اللهم جعلنی مِمَّن تَنصِرُ بِهِ لدینک و لا تستَبدِل بی غَیری= خدایا مرا از کسانی قرار بده که دینت را به وسیله من یاری می کنی و کسی را هم به جای من نگذاری».
خدایا مرا بی لیاقت نکنی که از خدمت به دین تو کنار بروم و کس دیگری جای من قرار بگیرد. اگر به کس دیگری مستقلاً می خواهی بدهی، بده. من حسودی نمی کنم. مطلقاً هر کسی بیشتر خدمت کند، من هم بیشتر دوستش دارم. ولی نشود که مرا از خدمت به خودت و خدمت به دینت معاف کنی و به جاهای دیگر بفرستی؛ آن وقت باید خدمتگذار کسانی شوم که لیاقت من خدمت به آن ها نیست.
«الاستقامة الاستقامه »، تحمل کنید دنیا را خوب بودن، مؤمن بودن، حزب الهی بودن، رعایت مسائل شرعی، رعایت حجاب، رعایت حیا، رعایت تقوا، هیئتی بودن، بسیجی بودن، عمل کردن، جهاد کردن، دست به شمشیر بردن را تحمل کنید؛ نَبرید، پشیمان نشوید از این که خدمتی برای اسلام کردید، برای خدا کردید، برای امام زمان کردید، هیچ توقعی هم از آن ها نداشته باشید که مقابل این خدمت چیزی به شما بدهند، چون هر چه بدهند باختید. جز همان چیزی که خودشان برای ما می پسندند. مگر ما خودمان را بیشتر از امام زمان دوست داریم؟ امام زمان ما را میلیاردها برابر بیشتر از خودمان دوست دارد. پس بگذاریم کسی که محبت بیشتری دارد، خدمت بیشتری کند. تو می خواهی به خودت خدمت کنی، امام زمان هم می خواهد به تو چیزی برسد. تو می خواهی برای خودت کمال انتخاب کنی، امام زمان هم می خواهد برای تو کمال انتخاب کند. ولی کدام قشنگ تر انتخاب می کنند؟ کدام یک از ما، امام زمان، خدا و اهل بیت قشنگ تر انتخاب می کنیم؟ بگذاریم آن ها برای ما انتخاب کنند. خیلی بی حیایی است که انسان خدمت کند و از این خدمت چیزی غیر از خودشان را بخواهد.
«الاستقامة الاستقامة» خدا می گوید: اگر استقامت کنید پرده ها کنار می رود. فرمود: 80 سال استقامت کردم، حتی یک خواب هم ندیدم که دلم خوش باشد. آخر پیری از حرم حضرت معصومه داشتم بیرون می آمدم، امام زمان زد به پشت من و آن موقع وجود مقدس آقا امام زمان (عج) را ملاقات کردم، فرمود: «تا این جا خوب آمدی بارک الله». چیزی نخواهیم فقط استقامت کنیم. قرآن می گوید اگر استقامت کنید در راهتان آن آب حیات به شما نوشانده می شود. هیچ لباسی قشنگ تر از لباس نوکری نیست.
کلیدواژه ها:
آثار استاد