مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ما دو مرکز دریافت داریم: یکی «عقل» است که محصولش به علم تبدیل میشود و دیگری «قلب» است که محصولش تبدیل به معرفت میشود. از بین چیزهایی که انسان با عقلش میفهمد، اگر آن را با قلبش شهادت بدهد، معرفت برایش حاصل میشود. این دیگر علم نیست و آنچه که در آخرت ما را نجات میدهد، معرفت است نه علم و اطلاعات.
این که میگوییم: مؤمن همیشه شاد و آرام است، علتش این است که با بخش معرفتیاش میشنود. در این حالت، معرفت با عمل همراه است. چون بخشی از وجود انسان میشود. مثل شهدایی که جانشان را با عشق به خدا تقدیم کردند. آنها براساس معرفتی که داشتند، این کار را کردند.
پس عشق، یک مقوله قلبی است؛ ولی فکر این طور نیست. فکر و عشق، شناسایی قیمت معشوقها را به انسان میدهد. عقل کمک میکند تا زیباترین و ماندگارترین امور را بشناسید؛ ولی دل باید بپسندد و قبول کند.
منتظر حقیقی، آمادگی نصرت برای ظهور امام زمان علیهالسلام دارد
پاسخگویی به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حضرت، مقام و فرصتی است برای انسان تا خودش را به خانواده آسمانیاش برساند. بنابراین، وقتی معصوم علیهالسلام «هل من ناصر ینصرنی» میگوید از روی ضعف و احتیاج نیست؛ بلکه دعوت به مقام خویش است. چون نصرت امام، انسان را به مقام محمود میرساند.
کسی که مقام «مقام محمود» امام را میخواهد و در زیارت عاشورا با صدق میگوید:«اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ= از خداوند میخواهم که مرا به مقام محمودی که شما اهل بیت نزد خدا دارید، برساند»، باید پایش بایستید و بهایش را بپردازد. افرادی که این حرفها را میفهمند، در واقع به معرفت رسیده اند، یعنی از عقل گذشته اند و به قلب رسیده اند.
«هل من ناصر ینصرنی»، یعنی شرط نصرت امام، عشق است. سواد نمیخواهد؛ بلکه فهم و معرفت لازم است. آدمی که میخواهد حضرت را نصرت کند، باید عاشق باشد. برای همین، کسی که در برطرف کردن موانع ظهور حضرت تأثیرگذار است، به درد امام زمان علیهالسلام میخورد، و در کاهش حاکمیت و قدرت دشمنان اهلبیت نقش دارد. چنین کسی منتظر واقعی است. یعنی کسی که میگوید: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ= یاری من برای شما آماده است» و این را صادقانه بگوید. این شخص، معیت با حضرت دارد و همدرجه او خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب:«ثبات قدم» موجب می شود که هر کس جای خدمت خودش را پیدا کند
ایشان در 98/۶/11 پاسخ سوال خیلی از افراد را که دلشان میخواهد امام زمان عج به آنها بگوید: «تو برو در فلان جا کار و تلاش کن» را داد. ایشان «ثبات قدم» را عاملی میداند که موجب میشود هر کس جای خدمت خودش را پیدا کند.
رهبر انقلاب در جریان سفر به مشهد مقدس، به منزل خانواده یک شهید رفته و میفرمایند: «از جملهی چیزهایی که روی آن تکیه میکنم این است که بچّههای مؤمن ما و بچّههایی که به این راه عقیده دارند و واقعاً از روی انگیزه دارند کار میکنند، باید «ثبات قدم» پیدا کنند. شما در محدودهی نفوذ خودتان هر مقداری که میتوانید تأثیر بگذارید و کاری کنید که بچّهها در راه مستقیم و صراط مستقیم «ثابتقدم» بمانند. اگر چنانچه در صراط مستقیم ثابتقدم ماندند و حرکت کردند، هر کسی جای خودش را پیدا میکند . هر کسی موقعیّتی را که میتواند در آن مفید باشد، پیدا میکند و هیچ لزومی ندارد که من بگویم شما در فلان رشته کار کنید، در فلان قضیّه کار کنید. نه، وقتی ثابتقدم بودند در راه خدا، میفهمند چه کار باید بکنند. این توصیهی مؤکّد بنده است.
آیا عاشق امام زمانت هستی؟ آیا خودت را وقف امامت کردهای و دلتنگش هستی و دوستش داری؟ آیا تنهائیش ناراحتت میکند؟
عاشورا تفسیر عشق است. اصحاب عاشورا آدمهائی نبودند که با اجبار آمده باشند. همه آماده بودند که خودشان را فدای امام حسین علیهالسلام کنند. در عشق ضرر نیست. پس موقعیت اجتماعی، آبرو، علم و عمر و همه چیزت را در راه امام با عشق فدا کن. حتی در دعاها، شهوتهای شخصیات را کنار بگذار و به سمت امام حرکت کن.
هر چه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جوی زیان بینی
پس «هل من ناصر ینصرنی»، یعنی در جنبه فهم و قلب، وقتت را برای علم، معرفت و تبلیغ دین بگذار تا مردم آگاه شوند. این همان چیزی است که امام حسین علیهالسلام برایش کشته شد.
«هل من ناصر ینصرنی»، یعنی تمام یاریم برای شما آماده است. یعنی من خوش مصرف هستم و برای شما مبارک هستم. من نوکر و عبد شما هستم و فقط برای شما هستم، نه کس دیگر. «فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ غَیْرِكُمْ= پس با شمایم و با شمایم و نه با غیر شما».
«هل من ناصر ینصرنی»، یعنی در همه زمینهها بهترین باشی. نصرت، یعنی خودت را بسازی. هیچ نصرتی برای امام زمان علیهالسلام بالاتر از خودسازی نیست. ما اگر دیندار باشیم یار امام زمان علیهالسلام خواهیم بود.
قا/210
امام زمان/نصرت و یاری
کلیدواژه ها:
آثار استاد