مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
معلم را بزرگ و با منزلت بالا می شناسیم، زیرا که هم بزرگ می باشد و هم سزاوار بزرگی است و هم واجد ارزش و منزلتی بسیار بالا و والاست، لذا هم او وهم مقامش را ارج می نهیم و گرامی می داریم ومحترم می شماریم و نشستن در پای درس او را توفیقی الهی تلقی می کنیم که رفیق راهمان شده است. و سعدی حضور در پیشگاه معلم و نشستن در پیش آموزگار را از بازی های نغز روزگار دانسته و چنین می سراید:
یکی نغز بازی کند روزگار که بنشاندت پیش آموزگار
با نگاهی به تاریخ زندگانی بشر و تغییرات و تحولات آن در می یابیم که یا همه این تحولات سازنده و فزاینده که روند تعالی را طی کرده است، مدیون معلمان است که در رأس آن ها پیامبران الهی و معلمان بزرگ ربانی بوده اند که خود درس آموز و شاگردان ذات اقدس باری تعالی بوده اند خود به شاگرد پروری مبادرت کرده اند. و شاگردانی که در نزد آنان تلمذ کرده اند، به پیروی از آن ها و در معیت آنان دست به تغییرات اساسی زده اند و زندگانی بشر را از ظلمت ها به سوی نور هدایت نموده اند.
و معلم کسی است که با آموختن اخلاقیات در وجود خود فضائل را در عمل متجلی می سازد و با آموختن آن به شاگردان خود به آن ها کمک می کند تا همراه با معلم خود شعله های آتش های ناشی از رذائل اخلاقی را در وجود خود و دیگران خاموش کنند و این ترتیب زمینه رشد انسان های اخلاقی جامعه اخلاقی را فراهم می آورند که در آن همه از آداب و اخلاقیات برخوردارند.
شهید مطهری(ره)، معلمی نمونه
در روز 13بهمن 1298 شمسی، خدای كریم به عالم ربانی حاج شیخ محمد حسین مطهری و همسر مؤمنش -سكینه - فرزندی هدیه كرد كه مرتضی نامیده شد و برای آن خانواده پاك، بهاران را به ارمغان آورد.
مرتضی كم كم دوران كودكی راپشت سر گذاشت . او كه علاقه عجیبی به حقیقت و معنویت داشت با شور و شوق فراوان، نزد پدر شروع به آموزش كرد و عاقبت این اشتیاق، وی را به مكتب كشاند و به دیدارگلهای آن بوستان رساند. او در دوازده سالگی عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزه علمیه مشهد را احساس كرد و عاشقانه به آنجا روی كرد و چنان پرتلاش و منظم به تحصیل مشغول شد كه باعثشگفتی اهل بصیرت گردید. رفته رفته افكاری بلند و سؤ الهایی سرنوشت ساز برایشآشكار شد جهان آفریده كیست ؟ خدا چگونه صفاتی دارد؟ انسان برای چه آفریده شده است؟ و... این پرسشها همه فكر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو میكرد كه روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی - مدرس فلسفه الهی - حاضر شود،
اندیشه های دینی شهید مطهری(ره)
استاد مطهری، افزون بر آگاهی از مشکلات و مسایل فرهنگی و اجتماعی مسلمانان کشور و کوشش در جهت رفع آن همه، از وضع حاکم بر جهان اسلام رنج می برد. در حقیقت، مطهری در مقام بسترسازی اصلاح فراگیر زندگی و جامعه جهانی مسلمان بود، و یک متفکر احیاگر مسلمان، باید این آرزو و شیوه را داشته باشد. او در این باره، چنین می نویسد:
«این جانب، درست به یاد ندارد که از چه وقت با مساله انحطاط مسلمین آشنا شده است؟ و از چه زمانی شخصا به بحث و تحقیق در این مساله علاقمند گردیده و درباره آن فکر می کرده است؟ ولی می تواند به طور یقین ادعا کند که متجاوز از بیست سال است که این مساله، نظر او را جلب کرده و کم و بیش در اطراف آن فکر می کرده است و یا نوشته های دیگران را در این زمینه می خوانده است.
هر استادی در تدریس خویش، دست کم باید از دو ویژگی مهم برخوردار باشد:
1. ویژگی علمی؛
2. ویژگی اخلاقی.
ویژگی های «علمی» و «اخلاقی» هر استادی لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک بدون دیگری کاری عقیم و راهی ستَروَن است و البته برخورداریِ توأمان از این دو ویژگی نیز بس دشوار است:
به هوس راست نیاید به تمنا نشود کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد
بدین منظور، بر آن شدیم تا «روش تدریس شهید مطهری رحمه الله را به نظاره نشینیم و در این زمینه، نکته هایی را گردآوری کنیم و از ویژگیهای «علمی» و «اخلاقیِ» آن استاد شهید در هنگام تدریسهایشان مُستفیض و مست فیض شویم. امید است که به خواست خدای سبحان و عنایات امام زمان علیه السلام و توجهات کوثر قرآن علیهاالسلام ، این نکته ها مقبولتان افتد و در تدریس و کلاسداری به کارتان آید.
شایان توجه است که تمامی این نکته ها از کتاب «جلوه های معلمی استاد مطهری» برگرفته شده اند، اما گزینش، دسته بندی، عنوان گذاری و انتخاب اشعار متناسب با برخی از این نکته ها، از سوی نگارنده این نکته هاست که پیشاپیش، از نگارنده آن کتاب تشکر و قدردانی می کند و دست به دعا بر می دارد و به خدای خویش عرضه می دارد:
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کُن مصلحی تو ای تو سلطان سخُن
الف. ویژگی های علمی و روشی
هنر تشریح مطالب
یکی از استادان حوزه علمیه قم می گوید: در یکی از جلسات درس علامه طباطبایی رحمه الله پس از اینکه روی آیه ای از قرآن بحث شده بود، سؤالی مطرح شد که خود مرحوم علامه به آن سؤال جواب فرمودند. بعد از اینکه حدود پنج دقیقه مرحوم علامه مطلب را تقریر و تبیین فرمودند، استاد مطهری رحمه الله همراه با تواضع حدود ربع ساعت با بیان جدیدتری همان مطلب را تشریح کردند. آن قدر جالب صحبت می کردند که همه سراپا گوش بودند. خود مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله شدیدا به حالت وجد و شوق در آمده بودند. این بود که علامه پس از شهادت استاد مطهری رحمه الله فرمودند: با بودن مطهری در درس، می دانستم چیزی هدر نمی رود. و اگر تعبیر بدی نباشد من به حالت رقص در می آمدم. در همان جلسه هم این حالت شادی و شعف زیاد در مرحوم علامه دیده می شد.(1)
احاطه علمی
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: ویژگی دیگری که به عقیده بنده از همه مهم تر است این بود که ایشان به موضوع بحث تسلط علمی داشتند، یعنی مطلب را خود فهمیده بودند.(2)
پختگی علمی
یکی از دوستان شهید مطهری رحمه الله می گوید: استاد کم حرف می زد ولی پخته حرف می زد.(3)
کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پُر
و یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: از نظر علمی باید بگویم استاد مطهری قبل از آنکه مسئله ای را برای شاگرد مطرح کند، اول برای خودش پخته کرده بود، یعنی هرگز مسئله ای طرح نمی شد که برای خود ایشان کاملاً روشن نشده باشد. به همین دلیل هیچ گاه در برابر هیچ پرسشی، ایشان دچار لکنت زبان نمی شد.(4)
جذب با مطلب
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: یکی از مهم ترین تفاوتهایی که میان استاد مطهری و بعضی دیگر بود، این بود که استاد با «مطلب» جذب می کرد و دیگران با بیان. البته بیان مهم است، اما اگر فقط بیان باشد زود می گذرد.(5)
درس استاد به گونه ای بود که شاگرد وقتی پای درسش می نشست، تمامی وجود استاد را می پذیرفت.(6)
پیش مطالعه
ایشان پیش از حضور در کلاس مقیّد بود که به سبک همه اساتید حوزه در حدی که فرصت اجازه می داد، از پیش، مطالعه کند و مطالب را در ذهن خود مرتب سازد.(7)
نو بودن مطالب
درس ایشان همیشه نو بود. استاد مطهری سعی می کردند مطالعه را قطع نکنند. اگر درسی را می خواستند مطرح کنند به کتاب جدیدی که برخورد می کردند مطالعه می کردند. ایشان به مجلات مختلف رجوع می کردند، مخصوصا به اندیشه های معاصرین بسیار توجه داشتند و همین خصوصیت، درس ایشان را نو می ساخت.(8)
هر که ز آموختن ندارد ننگ دُر بر آرد زآب و لعل از سنگ
آنکه دانش نباشدش روزی ننگ دارد زدانش آموزی
(نظامی)
جهت دار بودن
درس و بحث ایشان غالبا و در اکثر قریب به اتفاق موارد، یک بحث جهت دار بود، یعنی شاگرد می فهمید که این بحث به چه درد می خورد.(9)
تاریخچه بحث
ایشان قبل از ورود در اصل درس یک مقدمه تاریخی بیان می کردند. با احاطه ای که به اقوال گذشتگان داشتند، سیر تحول یک مفهوم را بیان می کردند و ریشه و سابقه مطلب را توضیح می دادند تا شاگرد تصور نکند که این بحث مانند قارچی از زمین بدون سابقه سبز شده و بلکه بفهمد که در طول روزگار، این بحث چه سرنوشت و سرگذشتی داشته و از این طریق بتواند جای بحث را در تفکر امروزی مشخص کند.(10)
توضیح مقدمات
استاد در آغاز درس، مقدمات را به خوبی توضیح می داد و مشخص می کرد که مطلب بر چه مقدماتی مبتنی است، و این خصوصیت باعث می شد که هنگام تدریس، اشتباهاتی در ذهن شنونده پیش نیاید... استاد مطهری می کوشیدند چیزهایی را که موجب درهم آمیختگی فکری و اشتباه در مطلب می شود، نخست توضیح دهند، تا هنگام درس، استدلال به درستی جایگیر شود.(11)
طرز فکر صحیح
از مهم ترین خصوصیات ایشان، حساسیت فوق العاده نسبت به ارائه صحیح اندیشه اسلامی به جامعه بود.(12)
تا نیک ندانی که سخن عین صواب است باید که به گفتن دهن از هم نگشایی
دور نشدن از بحث
مرحوم مطهری رحمه الله در تدریس نیز همچون سایر جنبه های زندگی اش بسیار منظم و مقیّد به برنامه بود، در طول کلاس حتی المقدور از مطلب اصلی دور نمی شد، و اگر احیانا مطلبی را بر سبیل استطراد بر زبان می آورد، آن را به گونه ای انتخاب می کرد که با موضوع مورد بحث قرابت داشته باشد و در هر حال رشته اصلی بحث را رها نمی کرد و از ابتدا تا به انتها آن را به خوبی دنبال می کرد.(13)
تنظیم درس
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: ایشان در تنظیم شکل درس بسیار متبحر بودند که من کمتر کسی را مانند ایشان دیدم.(14)
سخن را سراست ای خردمند و بُن میاور سخُن در میان سخُن
شناخت حد و مرز درس
ایشان در تدریس از موضوع خارج نمی شدند، از خط بحث بیرون نمی رفتند و حد و مرز موضوعات و مسائل را خوب می شناختند. یک مطلب را می گرفتند و همان را در یک خط مستقیم دنبال می کردند.(15)
مدیریت علمی
ایشان بر معلومات خودشان مدیریت داشتند. این طور نبود که حافظه، مزاحم کار ایشان شود و مطلب غیرلازم وارد بحث شود. درس ایشان جُنگ مانند و کشکول مانند نبود.(16)
ب. ویژگیهای اخلاقی
با وضو بودن
استاد، خود همواره با وضو در کلاس حضور می یافت و حضورش آن چنان روحانیتی به مجلس می بخشید که مستمع با تمام وجود، معنویت و قداست آن را در می یافت و به نسبت آمادگی اش در جذبه های الهی آن مستغرق می گردید.(33)
قرآنی بودن
یکی از دوستان شهید مطهری رحمه الله می گوید: شهید مطهری قبل از هر چیز شاگرد قرآن کریم بود... روح او روح قرآن بود.(34)
متعبد بودن
ایشان بسیار متعبد بود که نظر قرآن و روایات را اصل بداند... هیچ وقت حاضر نمی شد در نوشته، درس و یا سخنرانی خود، کوچک ترین تجاوزی از احکام شرعی؛ یعنی همان احکام که فلسفه آنها روشن نیست داشته باشد.(35)
ما را نبود نظر به خوبی و بدی مقصود رضای او و خشنودی اوست
تقوا داشتن
از یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله سؤال کردند: فکر می کنید استاد بر اثر چه کارهایی به این حد از وارستگی و اخلاق رسیدند که نمونه شدند؟ شاگرد در پاسخ گفت: تقوا، تقوا و تحقیق براساس انجام وظیفه.(36)
احترام به استاد
ایشان در ضمن درس به استادان خودشان بسیار احترام می گذاشتند. به نام علامه طباطبایی رحمه الله که می رسیدند، از ایشان با «روحی له الفداء»(37) یاد می کردند.(38)
فروتنی
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: ما به منزل ایشان که می رفتیم مثل اینکه با ما رفیق بود. البته گاهی لطف می کردند و به منزل ما می آمدند، ولی اصلاً این مسائل مطرح نبود. یعنی ایشان خود بزرگ بینی نداشت و این اخلاق انسانی خیلی تأثیر داشت و از خصایص فوق العاده ایشان محسوب می شد.(39)
توجه به شاگرد
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: ایشان گاهی لطف می کردند به تنهایی و گاهی همراه با خانواده شان به منزل ما تشریف می آوردند.(40)
و یکی دیگر از شاگردان ایشان می گوید: ایشان برخوردشان بسیار متین و توأم با مهربانی بود. اصولاً استاد مطهری فردی بودند که از هر حیث مؤدب به ادب علمی بودند و برای فضای درس و بحث، همچنین شاگردانشان احترام خاصی قائل می شدند.(41)
چشم بگشا و ببین جمله کلام الله را آیه آیه همگی معنی قرآن ادب است
استاد مطهری رحمه الله هرگز نسبت به شاگردش نظر تحقیرآمیز نداشت. یعنی حرف شاگرد را می شنید و به این وسیله به شاگردش اجازه عقده گشایی می داد.(42)
یکی از دوستان استاد مطهری رحمه الله می گوید: برخورد ایشان با شاگردانشان مانند برخورد دو رفیق بود. خیلی با محبت بودند و با حرارت و شور برخورد می کردند.(43)
در خرمن کائنات کردیم نگاه یک دانه محبت است و باقی همه کاه
رابطه معنوی با شاگردان
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: سلوک ایشان به نحوی بود که در دل شاگردانشان نسبت به ایشان محبت ایجاد می شد. ما در همان وقت که در درس ایشان حاضر می شدیم، در درسهای استادان دیگر دانشگاه هم شرکت می کردیم و به خوبی محسوس بود رابطه ای که شاگردان استاد مطهری رحمه الله با ایشان دارند با رابطه ای که دانشجویان دانشگاه با استادان خود دارند، متفاوت است. چه این رابطه رسمی و اداری نبود، بلکه توأم با عشق و شوق بود.(44)
درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
شکوفاسازی استعداد شاگرد
ایشان اگر استعدادی از شاگردانشان می دیدند، خوشحال می شدند، به او کمک می کردند که استعداد وی پرورش پیدا بکند، مثل یک پرنده که بال زدن را یاد جوجه های خود می دهد. ایشان شاگردان خوش استعداد خودشان را تشویق و تشجیع می کردند و مثل برزگری که بذر افشانی می کند برای آینده، ایشان در ذهن شاگردان خودشان بذر افشانی می کردند و با صرف وقت برای آینده سرمایه گذاری می کردند.(45)
تشویق کردن
استاد، شاگرد خوش قریحه را مورد تشویق قرار می داد و به انحاء مختلف او را به کار اضافی و انجام تحقیقات و مطالعات بیشتر توصیه می کرد.(46)
رابطه صمیمی با شاگرد
مرحوم مطهری با شاگردانشان به اندازه ای مهربان بودند که حتی اجازه می دادند آنها مسائل خصوصی و شخصی شان را با ایشان مطرح کنند. در انتخاب راه و مسیر آینده با ایشان مشورت کنند، حتی ایشان به اندازه ای نزدیک می شدند که در مجالسی مانند عروسی شاگردانشان ـ در صورت دعوت ـ شرکت می کردند.(47)
خوشرو بودن
ایشان بسیار خوشرو بودند، با شاگردان روابط پدرانه داشتند و در واقع وقتی ارتباط شاگردی با ایشان ادامه پیدا می کرد، به نوعی دوستی مبدّل می شد.(48)
به دست آوردن دنیا هنر نیست یکی را گر توانی دل به دست آر
بی پیرایگی
عشق و صفای ایشان، بی پیرایگی و بی تکلّفی ایشان، برای همه شاگردان ایشان درس بود.(49)
سادگی
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: به یاد دارم که در درس فلسفه (متن شفای بوعلی) که در آغاز در مدرسه مروی برگزار می گردید، گاه در یک حجره و گاه در حجره دیگر، هر جا که ممکن بود تدریس می کردند و یک بار که صاحبان این حجره ها غایب بودند و حجره ای برای تدریس باز نبود، ایشان به سادگی و بدون از دست دادن فرصت در ایوان کوچکی جلوی یکی از حجره های بسته به روی زمین نشستند و برای حاضرین درس را بیان داشتند و علاوه بر درس فلسفه، درس اخلاق نیز آموختند.(50)
پی نوشت:
1. از شماره 1 الی 50: برگرفته از کتاب جلوه های معلّمی استاد مطهری.
کلیدواژه ها:
آثار استاد