www.montazer.ir
پنج‌شنبه 28 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 2903
زمان انتشار: 6 ژولیه 2015
عشق به الله

خانواده آسمانی، جلسه ۳۷4، ۹۴/۰۴/11

عشق به الله

اگر خداوند در قلب انسان، معشوقِ اول و ثابت نباشد، به طوری که انسان شئونات دیگر را همپایه خداوند در قلب خود دوست بدارد، محال است به محبت خداوند از نوع انسانی نائل گردد.

عناوین مورد بحث در این جلسه:

* قدرت روحی، شادی و آرامش به میزان خلوتی است که انسان به معنای حقیقی با حق تعالی برقرار می کند.

* کسی که می خواهد عشق به خدا و اهل بیت (علیهم السلام) داشته باشد اول باید آنها را از هر چیز دیگری بیشتر دوست بدارد.

* شرک یعنی راضی کردن همه افراد و اینکه نخواهم کسی را از خودم برنجانم.

* با عشق زندگی کردن همیشه شادی است و همه چیز قشنگ است حتی بلاها و محرومیت های زندگی.

* اگر بفهمیم که از خدائیم هیچ وقت احساس شکست و غم در زندگی نمی کنیم. 

 

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه ۳۷4 «خانواده آسمانی » مورخ ۹۴/۰۴/11 ، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:

هر چه عاشق‌تری؛ انسان‌تری!!!

می‌دانیم که فلسفه عبادت و خلوت، رسیدن به اُنس است. یعنی زمانی که انسان، به خلوت با معشوق اختصاص می‌دهد، باید به اُنس بیشتر، قربِ روزافزون‌تر و شباهت بالاتری به او دست یابد.

اگر زمان زیادی را به عبادت سپری می‌کنیم، اما انس و شباهتی با خداوند حاصل نمی‌شود، به خاطر غیبتی است که ما از محضر الله در طول خلوت‌هایمان داریم. یعنی عباداتمان با حضور انجام نمی‌گیرد.

همه ما، برای ارزیابی کیفیت عباداتمان، می‌توانیم به تولیدِ این نتیجه در نفس‌مان توجه کنیم. آیا عباداتِ سال‌های سپری شده عمر ما، به تولید قدرت، شادی و آرامش انجامیده است؟ آیا ما به شباهت با الله نزدیک شده‌ایم؟ تمام قدرت‌های روحی، بزرگواری‌های اخلاقی، نشاط‌ها، شادی‌ها و آرامش‌ها، فقط و فقط در گرو میزان خلوتی است که انسان با الله دارد به طوری که این خلوت به اُنس و شباهت با الله ختم شده است.

در مباحث گذشته آموختیم که ملاکِ ارزشمندی یک انسان، میزان محبتی است که از خداوند در دل دارد. این محبت در تمام مخلوقات وجود دارد و به چند دسته محبت جمادی، نباتی، حیوانی، عقلی و انسانی تقسیم می‌شود.

صرف دوست داشتن خداوند، برای رسیدن به محبت انسانی کافی نیست. برای رسیدن به محبتِ خداوند، در مرحله محبت انسانی، باید به یک نظام مهندسی معشوقِ صحیح در قلب رسید. یعنی محبت خداوند، نمایندگان خداوند و جهاد در راه او از هر محبت دیگری در قلب انسان بیشتر و عزیزتر باشد.

اساساً دلدادگی و عشق به آسمان، بدون مهندسیِ معشوق امکان‌پذیر نیست.

اگر خداوند در قلب انسان، معشوقِ اول و ثابت نباشد، به طوری که انسان شئونات دیگر را همپایه خداوند در قلب خود دوست بدارد، محال است به محبت خداوند از نوع انسانی نائل گردد.

محبت همسر، فرزند، مال، مقام، علم و ... اگر بر محبت الله در دل ما غلبه کند، قطعاً محبت ما به الله نیز از نوع محبت انسانی نخواهد بود.

تنها مؤمن حقیقی است که در قلب خود، همواره الله را بر رأس معشوق‌های دیگرش حفظ می‌کند و از تمام چهار قوه پایینی و همه شئوناتش، در جهت رسیدن به الله استفاده می‌کند. (وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ)

بنابراین از اشیا گرفته تا انسان‌ها، همه مخلوقات محبت خداوند را در دل دارند، اما محبتی از نظر خداوند محبت انسانی و حقیقی است که هیچ محبت دیگری بر آن سایه نیاندازد و انسان به راحتی از تمام شئوناتش برای رسیدن به این محبت بگذرد.

هر محبت دیگری غیر از این نوع محبت، از نگاه قرآن فسق شمرده شده و ارزش انسانی ندارد. (سوره توبه، آیه 24)

کسانی که با عشق از مال، آبرو، استعداد و عمرشان برای خداوند هزینه می‌کنند، عاشقان حقیقی اند.

آنان که برای هزینه کردن در جهت یاری دین خدا، باید با نفس خود درگیر شوند تا بتوانند مالی را هزینه کنند، به عشق نرسیده‌اند. عاشق کسی است که از هزینه کردن و هزینه شدن برای معشوقش لذت می‌برد و اساساً لذتی از این بالاتر سراغ ندارد. عاشق کسی است که از همنشینی با الله، نماز و خلوت لذت می‌برد، و لذتِ اول زندگی‌اش عشق‌بازی با خداست.

اگر نگاه دیگران، برای ما آن‌قدر ارزشمند باشد که ما را به معصیت و یا دوری از خداوند بکشاند، یعنی خداوند معشوق اول قلب ما نبوده است. اگر محبت خداوند ما را از دیدنی‌های حرام، شنیدنی‌های حرام و ارتباطات حرام باز ندارد، نشان می‌دهد که محبت ما به خداوند، محبت انسانی نیست.

اگر عشق حقیقی و انسانی در قلبی وارد شود، امکان ندارد برای گناه نکردن، نیاز به تلاش داشته باشد.

عشق، حتماً انسان را به راحتی از گناه باز می‌دارد.

پای عشق که به میان می‌آید، انسان در سخت‌ترین میادین زندگی، شاد و آرام است. او به عشق معشوقش، زنده است، زنده‌ی زنده ... و هیچ چیز او را از پا در نخواهد آورد.

تربیت فرزند بر محور عشق

روزی پسر بچه‌ای نابالغ پیامبر را دید و از شدت خوشحالی، لبخند زد. پیامبر به او فرمود: جوان، مرا دوست می‌داری؟ جوان پاسخ داد، به خدا قسم دوستت دارم. پیامبر فرمود: مانند دو چشمت؟ جوان گفت: بیشتر از چشمانم. پیامبر فرمود: مثل پدرت؟ جوان گفت: بیشتر از پدرم. پیامبر فرمود: بیشتر از خودت؟ جوان گفت: بیشتر از جانم دوستت دارم، به خدا سوگند. پیامبر فرمود: مثل خدا؟ جوان گفت: خدا را، خدا را، خدا را ... . نه یا رسول الله، این عشق، مالِ شما نیست، و مال هیچ کس نیست. من فقط شما را به خاطر خدا دوست دارم.

پیامبر به کسانی که همراهش بودند فرمود: شبیهِ این جوان باشید. خدا را دوست بدارید به خاطر همه زیبایی‌ها و نعمت‌هایش و مرا دوست بدارید به خاطر خدا.

تربیت صحیح فرزند، یعنی فرزندت را آن‌قدر بزرگ تربیت کنی که مثل این جوان، قلبش را به هیچ کسی و هیچ چیز نفروشد. باید عشق به فرزندانمان بیاموزیم، تا هیچ گناهی نتواند آنان را به سمت خود بکشاند.

زندگی فقط به عشق تو ...

«یابن آدم، خَلَقْتُ الاْشْیآءَ مِنْ أجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ مِنْ أجْلِی‌؛ ای فرزند آدم، من همه چیز را به خاطر تو خلق کردم و تو را به خاطر خودم».

 تمام خلقت جهان، تنها به خاطر برقراری رابطه‌ای عاشقانه میان ما و الله است. آیا می‌توانیم از هر آنچه که خدا به خاطر ما خلق کرده است، نردبانی بسازیم تا الله؟ آیا می‌توانیم رویِ دارایی‌هایمان پا بگذاریم و بزرگ شویم تا قلبمان به عشق الله برسد!

اگر تعلّقِ حقیقی‌مان را به الله باور کنیم، هر ارتباط و علمی را در زندگی به حساب خداوند گذاشته و از آن برای رسیدن به آغوش او استفاده خواهیم کرد. اگر باور کنیم که ما جز برای عاشقی خلق نشده‌ایم دیگر هیچ رفتاری از دیگران ما را آزار نخواهد داد، از هیچ مصیبتی نمی‌هراسیم، و هیچ فقدان و شکستی شادی‌مان را سلب نخواهد کرد.

 

والحمدلله رب العالمین

 

صوت

1 - توضیحات مد نظر
محمدپور (کاربر مهمان)

خداخیرتون بده ازینکه دانلودصوت روگذاشتید

خانم مشهدی

<p>سلام علیکم . موفق و موید باشید .</p> <p>&nbsp;</p>

ناشناس (کاربر مهمان)

خیلی عالی و بی نظیر بود. ممنون از زحمات شما

خانم مشهدی

<p>سلام علیکم سپاسگزاریم از لطف شما .</p>

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed