www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 3024
زمان انتشار: 22 ژولیه 2015
عدم صله رحم و مرگ

عدم صله رحم و مرگ

شعیب عقرقوقی گوید: امام موسی بن جعفر فرمود: فردا مردی از اهل مغرب به نام یعقوب ترا ملاقات می کند و از احوال من می پرسد او را به خانه ام راهنمائی کن.

من او را در طواف یافتم و حال احوال کردم، دیدم مرا می شناسد.گفتم: از کجا مرا شناختی؟ گفت: در خواب کسی مرا گفت: که شعیب را ملاقات کن و آنچه خواهی از او بپرس. چون بیدار شدم نام ترا پرسیدم ترا به من نشان دادند.او را مردی عاقل یافتم و به درخواستش او را به خانه امام بردم و اجازه طلبیدم و امام اجازه دادند.

چون نگاه امام به او افتاد فرمود: ای یعقوب دیروز اینجا (مکه) وارد شدی، اما بین تو و برادرت فلان جا نزاعی واقع شد و کار به جائی رسید که همدیگر را دشنام دادید و این طریقه ی ما و دین پدران ما نیست، ما کسی را به این کارها امر نمی کنیم، از خدای یگانه و بی شریک بپرهیز. به این زودی مرگ ما بین تو و برادرت جدائی خواهد افکند و این بخاطر آن شد که شما قطع رحم کردید. او پرسید: فدایت شوم، مرگ من کی خواهد رسید؟ فرمود:همانا اجل تو نیز نزدیک بوده لکن چون تو در فلان منزل با عمه ات صله کردی و رحم خود را وصل کردی بیست سال به عمرت افزوده شد.

شعیب گوید: بعد از یک سال یعقوب را در حج دیدم و احوال او را پرسیدم، گفت: برادرم در آن سفر به وطن نرسیده وفات یافت و در بین راه به خاک سپرده شد.(2)

 

2. منتهی الآمال 2/206

منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر

کلیدواژه ها: صله رحم ، مرگ ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed