مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ذخیره سازی مادیات بدون اینکه انسان انفاق کند و دست بیچاره ای را بگیرد، عاقبت خوشی نداشته و خروجی آن در قیامت عذاب سخت و دردناک است. قرآن کریم و روایات معصومین این گونه ذخیره سازی و «کنز» کردن را مذمت کرده اند.
قرآن کریم می فرماید:« الذین یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ؛ یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ [1] = كسانى كه زر و سیم را گنجینه مىكنند و آن را در راه خدا هزینه نمىكنند، ایشان را از عذابى دردناك خبر ده؛ روزى كه آن [گنجینه]ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند [و گویند] این است آنچه براى خود اندوختید. پس [كیفر] آنچه را مى اندوختید بچشید».
این آیه فوقالعاده تکاندهنده است. عذاب الیم و دردناک در انتظار کسانی است که طلا و نقره را انبار میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند. معنای «الیم»، «بسیار دردناک» است. یعنی عذابی که به این اشخاص میرسد، دردناک نیست، بلکه بسیار دردناک است. سپس به توضیح عذاب الیم پرداخته و میفرماید که این سکه های طلا و نقره را در آتش جهنم داغ کرده و بر پیشانی و پهلو و پشت آنها میچسبانند و میگویند بچشید چیزهایی را که «برای خود» ذخیره کردید، «كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ».
همچنین رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند: «مَن أوكى على ذَهَبٍ أو فِضَّةٍ، و لَم یُنفِقْهُ فی سَبیلِ اللّهِ، كانَ جَمرا یَومَ القِیامَةِ یُكوى بِهِ[2]= هر كس زر یا سیمى بیندوزد و آن را در راه خدا خرج نكند، روز قیامت شرارهاى مىشود و او را با آن داغ مى كنند».
«جَمرا» یعنی تکه آتش، شعله و شراره آتش. حضرت می فرمایند، این زر و سیم شراره آتش شده و آنها را داغ می کند. «ذخیره سازی» یا «یکنزون» که در آیه بیان شده، یعنی انفاق نکردن در راه خدا و گنج ساختن برای خود. یعنی میداند که طرف گرسنه است، تشنه است، نیازمند است، گرفتار است و او زیاده بر مصرف معقول خودش دارد، ولی انفاق نمی کند.
از چیزهای کوچک شروع کنیم. گاهی شما 100 هزار تومان دارید که فعلاً نیازی به آن ندارید و ماه بعد ممکن است آن را مصرف کنید. میتوانید الان به کسی که یک ماه، 15 روز، 10 روز به آن احتیاج دارد، بدهید. اما شما دریغ میکنید و آن پول را نگه می دارید و میگویید خودم سه ماه بعد میخواهم فلان کار را انجام دهم. تا سه ماه بعد خداوند تبارک و تعالی به فضل خودش به نحوی برای شما جبران خواهد کرد، باید به او اعتماد داشته باشید. البته در این میان افراد بد سابقهای هم هستند که چندبار امتحان شان را پس دادهاند و حقشان است که به آنها سوء ظن داشته باشیم، چون افراد بدحساب و بی خیالی هستند. اما در مقابل، خیلی از مؤمنین افراد آبرومند و با شخصیتی هستند که به کمک نیاز دارند و باید کمک شان کرد.
عدهای هم افرادی با روحیهی بزرگ و عالی هستند که پولی دارند و برای کمک به دیگران میدهند و میگویند، من 6 ماه یا یکسال به این پول احتیاج ندارم و شما میتوانید از آن استفاده کنید. این روحیه، روحیهی خیلی بزرگی است و باید آن را حفظ کرد. نه فقط در مسائل مادی بلکه در کارهایی که بناست از طریق آن میلیونها نفر هدایت شوند. اوایل انقلاب این گونه افراد زیاد بودند. در محیط های کاریِ ما، بین بچه های بسیج این رسم بود که اگر کسی مقداری پول داشت، میگفت: بچه ها من این مقدار پول دارم، اگر کسی احتیاج دارد، بردارد. حتی حقوق هم که میگرفتند، من یادم هست در محل کار ما، رفقا و دوستان آن را روی میز یا زمین میگذاشتند و میگفتند: هر کسی نیاز دارد بردارد. هر چقدر وقت میخواهد مهم نیست. یک هفته، دو هفته، سه هفته. وقتی دل افراد اینطوری به هم نزدیک شود، خداوند هم به آنها برکت می دهد.
شما به محض این که در سیاستِ نگه داشتنِ برای خود، کنز کردن، گنج نگه داشتن و اندوختن، «خودت» را می بینی و برای خود نگه میداری، این نگه داشتن، همان شعله و آتشی است که در قیامت پیشانی و پهلو و پشتت را خواهد سوزاند. این آتش در دنیا هم تو را می سوزاند. از این که تو شبیه خدا نشدی، از این که توکل به خدا نکردی، از این که اعتماد به حق تعالی نداشتی می سوزی. از این که دست از این شرک برنداشتی که بدانی تو کاره ای نیستی و «والله خیر الرازقین = خداوند بهترین روزی رساننده است».
جالب این است که هر کدام از ما بارها در زندگی شخصی مان این را امتحان کردهایم و دیدهایم از جایی که حساب نمیکنیم، به ما روزی رسیده، ولی این «من» نمیگذارد. این روحیه که انسان برای «من»اش چیزی را نگه می دارد و نمیتواند رد کند، خیلی خطرناک است و این مساوی با همان سوزاندن است. چون تو اینجا نتوانستی شبیه خدا و اهل بیت علیهم السلام شوی و عمل کنی.
سعی کنیم در چیزهای کوچک کم کم از بخل دست برداریم. مثلاً خیلی وقتهاست یک جعبه خرما، یک مقدار میوه، شکلات، بیسکویت یا شیرینی و آجیل در خانه اضافه داریم. نباید بگوییم این را نگه داریم، بعداً مصرف میکنیم. نگذارید بماند، خودتان مصرف کنید و یا اگر مصرف نمیکنید، خیلی از نیازمندان و افراد فقیر هستند، به آنها بدهید. اینها را رد کنید و نگه ندارید. گاهی بعضیها میگویند: برای مهمان نگه داریم، شاید مهمان بیاید. اگر مهمان هم بیاید و ما نداشته باشیم، این اصلاً چیز بدی نیست. یکی از زینت های خانه پیامبر و پنج تن آل عبا همین نداشتن ها بود. اگر نداشتیم، نباید مضطرب شویم که چه میشود. خدا میرساند و اگر هم نرساند باز هم قشنگ است. این بد نیست که به مهمان بگوییم: عذر میخواهم در خانه غیر از چای چیز دیگری نداریم. بعضی ها میگویند: آبروی مان می رود. اینها نمیدانند که مگر آبرو به مال است؟ ده ها بار، صدها بار در خانه پیامبر این اتفاق افتاد که غذا نبود، هیچ چیز هم از شخصیت ایشان کم نشد. چرا می ترسیم از این که یک موقع کم بیاید؟ یکی از موارد ذخیره کردن، آماده کردن جهیزیه دختر در سن کودکی است. حالا معلوم نیست دختر زنده بماند، نماند. شوهر بکند یا نکند، بچه دار بشود، یا نشود. اما والدین این ترس و دلهره را دارند.
گاهی گرفتاری های مالی ما به دلیل حرص و انفاق نکردن ماست
گاهی گرفتاری های مالی به دلیل ذخیره سازی بی جا و کمک مالی نکردن به دیگران است. اگر زمانی تنگنای مالی پیدا کردیم، فکر کنیم کجا کنز کردیم و نگه داشتیم که لازم بوده کمک کنیم و ما رد نکردیم.
گاهی ما فکر میکنیم که اگر وضع مالی مان بد است و گرفتار هستیم، به خاطر این است که پول کم داریم. خیر. به خاطر این است که مدیریت پول نداریم. بلد نیستیم پول مان را براساس ابدیت و آخرت مدیریت کنیم. وقتی پول را نگه می داریم، خدا هم روزی ما را نگه میدارد. وقتی تنگ میگیریم، خدا هم تنگ میگیرد.خداوند به موسی (علیهالسلام) وحی فرستاد: موسی من عمل فردا را از تو نمیخواهم. عمل امروز را میخواهم. تو هم روزی فردا را از من نخواه.
قرآن چه زیبا میفرماید: «وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[3] = و هر كس از حرص نفس خود مصون بماند، ایشانند كه رستگارانند». خدا بعضی وقتها در مورد روزه و نماز و حج و سایر عبادات می گوید: «لعلهم یفلحون، لعلهم یتقون... = شاید رستگار شوید، شاید متقی شوید...». ولی در این مورد به خصوص یعنی دست برداشتن از حرص و خست نفس می فرماید: «حتماً رستگار می شوید»، یعنی شکی در آن نیست و حتماً رستگاری در پی دارد.
وقتی برگردیم به گذشته مان می فهمیم که بسیاری از گرفتاری های مالی، کم آوردن و وضعیت زندگی ما به همین خساست و گرفتگی و حرص نفس ما مربوط می شود. ما بخل و حرص داریم که نمی گذارد رشد کنیم. رستگار کسی است که «شح» یعنی حرص نداشته باشد. به قدری این سیاست حرص زدن و ذخیره سازی بد است که می فرماید:«فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» یعنی به آنها اطمینان بده که ما عذاب شان خواهیم کرد.
انفاق و صدقه از فرد کافر و فاسق پذیرفته نمی شود
خداوند هیچ انفاقی را از فرد کافر و فاسق قبول نمی کند. برای همین در قرآن می فرماید: « قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِینَ؛ وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا یُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ[4] = بگو چه به رغبت چه با بى میلى انفاق كنید، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد. چرا كه شما گروهى فاسق بوده اید؛ و هیچ چیز مانع پذیرفته شدن انفاقهاى آنان نشد جز اینكه به خدا و پیامبرش كفر ورزیدند و جز با [حال] كسالت نماز به جا نمى آورند و جز با كراهت انفاق نمى كنند».
یکی از قشنگی های ادبیات قرآن این است که هیچ وقت کافر را جدی نمی گیرد، به عنوان این که خودش خدا را قبول ندارد و این موضوع، از نظر روانشناسی فوق العاده مهم است. یعنی فرد کافر نمی تواند بگوید: «من خدا را قبول ندارم، قیامت را قبول ندارم، چرا تو مرتب راجع به خدا و پیامبر میگویی که خدا تو را نمیبخشد؛ تو در قیامت چنین و چنان میشوی».
چرا خداوند این گونه با آنها برخورد میکند؟ چون می خواهد با یقین فطری شان با آنها حرف بزند. زیرا کافر، پوشاننده است، میپوشاند و نمیتواند از درون خود بگوید: صد در صد خداوند نیست. یعنی هیچ کس در دنیا نیست که بگوید صد در صد خدا وجود ندارد. از این رو خداوند با توجه به یقین فطری آنها می گوید: چه از روی رغبت چه از روی بی رغبتی انفاق کنید، خدا از شما قبول نمی کند، چون شما آدم های فاسقی هستید. بعد می فرماید: چیزی مانع پذیرفته شدن انفاق های شان نشد، مگر کفرشان به خدا و رسول و این که نماز نمی خوانند مگر با کسالت. اینجا اشاره به «کفر عملی» دارد. افراد زیادی هستند که کافر عملی هستند. می گویند ما مسلمان هستیم، ولی در دل شان اصلاً این گونه نیستند و هزاران شک و شبهه و سوال و تردید دارند. نماز می خوانند، ولی با کسالت؛ انفاق می کنند، اما در درون شان کراهت دارند و خداوند این را نمی پذیرد، چون خداوند محتاج به این اموال نیست. این اموال را خودش به ما داده است. می فرماید: با کراهت این کار را نکنید که با کراهت بخشیدن، علامت آدمهای کافر است و خداوند این گونه بخشش را نمی پذیرد.
این که آدم اول کار به سختی می تواند چیزی را ببخشد، خوب است. زیرا بالاخره نفس در قدم اول نیاز به تلقین دارد. چون این چیز چسبیده به نفس است وقتی میخواهی آن را بکَنی، درد دارد. اما در اثر تمرین و در دفعات بعد کم کم از روی میل و رغبت آنچه را که دوست داری، می توانی در راه خدا انفاق کنی.
یکی از مصادیق فسق این است که ما خیلی وقت ها اطاعت خدا را میکنیم، در حالی که لج مان از خدا در میآید. به خدا گیر میدهیم و از دست خدا ناراحتیم. این خیلی بیادبی است. مثلاً خیلی از افراد را داریم که با رغبت از والدین شان اطاعت نمی کنند، با کراهت مطیع والدین هستند. یا بعضی ها با طیب خاطر حجاب را رعایت نمی کنند. بعضی ها گوش ندادن به موسیقی حرام را با رغبت انجام نمی دهند، بلکه با بغض از خدا یا بغض از مراجع تقلید انجام میدهند. چون «من» دارند. برای همین خیلی از باحجابها و نماز خوانها روز قیامت در زمره ی بی حجابها و بی نماز ها محشور می شوند.
گروهی از خانم ها خدمت پیامبر رفتند که پیامبر به آنها انتقادی کرد و فرمود: شما کافرید. آنها گفتند: ما به تو و خداوند ایمان داریم. حضرت فرمودند: شما در حق شوهران تان کافرید.
قاعده شرعی این است که مردان حق همسر شان را مراعات کنند. زنان که نسبت به شوهران شان وظیفه دارند به وظیفه شان عمل کنند، اما در دلشان از انجام آن ناراضی هستند. بیشترین هزینه هزینه عاطفی است، می توانیم، ولی انجام نمی دهیم، تعصب بیجا داریم. حضرت علی (علیهالسلام) درباره فرد متعصب فرمود: «هو امام المتعصبین = شیطان رهبر متعصبین است». هر جا و روی هر چه تعصب بی جا داشتی، بدان داری خودت را جهنمی می کنی.
تعصب خیلی خطرناک است. انسان را از حرکت باز می دارد. گاهی ما می خواهیم خیلی از آبروها را برای خودمان نگه داریم. می خواهیم اعتبارهایی را برای خودمان ذخیره کنیم که همه از ما حساب ببرند، در حالی که همه اینها شرک است. همانطور که خداوند می فرماید: روزی ات را من می دهم. پس ذخیره سازی نکن. در مورد آبرو و اعتبار هم تو حق نداری برای خودت حشمت و جاه و بزرگی و وقار و ... ذخیره کنی. تو برای خدا جلوی پدر و مادرت، جلوی همسرت تواضع کن. جلوی دوستت تواضع داشته باش. عزت را خدا میدهد. «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ[5] = عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است». اگر کسی اشتباهی کرده و به اشتباهش اعتراف کرده و عذرخواهی می کند، در واقع بزرگ می شود. چون از طبیعتش کم می شود و به فطرتش اضافه می گردد.
ما اگر پول نداشته باشیم، یا لباس مان چنین و چنان باشد، خیلی خجالت می کشیم، ولی اگر بداخلاق، تندخو، حسود، زودرنج و حریص باشیم، اصلا احساس ندار بودن، فقیر بودن و ننگ و عار بودن نداریم و خجالت نمی کشیم.
دلبستگی و وابستگی به لذت های دنیا مساوی است با تلخی و عذاب آخرت
برای رسیدن به مقام محمود دو فرمول داریم: «مَرَارَةُ الدُّنْیَا حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ وَ حَلَاوَةُ الدُّنْیَا مَرَارَةُ الْآخِرَةِ[6] = تلخى (رنج به خود هموار نمودن) دنیا شیرینى (نیكبختى) آخرت است، و شیرینى (دلبستگى به لذّت) دنیا تلخى (عذاب و كیفر) آخرت است».
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود :«و مَن عَمّرَ دنیا اَفسَدَ دینَه و اَخرب اُخری[7] = کسی که آباد کند دنیایش را، دین خود را فاسد کرده و آخرتش را خراب کرده».
«مَن طَلَبَ مِنَ الدُنیا شَی فاتِح مِن الاخره اَکثرا مِما طَلب = هر کس در دنیا چیزی را طلب کند، در آخرت بیش از آن چیزی که (در دنیا) به دست آورده از دست می دهد». برای همین هم قرآن می فرماید:« لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ[8] = تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نكنید». وقتی چیزی از دست میدهید، برای آخرت تان ذخیره می شود.
بهره و سهم همه ما از لذات دنیا و آخرت برابر است. بنابراین، وقتی شما اینجا بخواهی هزینه بکنی، این گونه نیست که در آخرت کم بیاوری. مثلاً فلان کس خانه یا اتومبیل خوب گیرش آمد، چیزهای خوب گیرش آمد، او خیلی ذوق زده شود و ما غصه بخوریم. سهم مان مساوی است. الان در دنیا به تو نمیدهند، ولی در ابدیت به تو بیشتر میدهند. بعضی ها برداشت غلطی از این موضوع می کنند و به امور دنیایی شان به زن و فرزند و خانواده شان سخت می گیرند و از تأمین ضروریات زندگی شانه خالی می کنند. مثلاً توانایی داشته که خانه ای بخرد و از مستأجری نجات پیدا کند، اما تنبلی کرده است. این گناه است. ما موظفیم تلاش کنیم. تلاش معقول نباید ما را از آخرت سازی و خودسازی غافل کند. انسان نباید برای امور دنیایی کسل و تنبل باشد. هر کس در کار دنیا کسل باشد، در کار آخرتش کسل تر است. بعضی ها تنبلی هایشان را توجیه می کنند. مثلاً شخص باید خودش را بیمه می کرد، بیمه نکرده حالا سرطان گرفته و هزینه درمان سرطانش را نمی تواند بپردازد. زن و فرزندش الان گرفتار و فقیر و خودش هم هزینه درمان ندارد، این معصیت است.
به امام صادق (علیه السلام) گفتند: شما چرا توکّل نداری؛ اموالت را در چند انبار گذاشتی. امام می فرماید: خدا به ما عقل داده، یکی از انبار ها اگر آتش بگیرد، لااقل یکی دیگر از انبارها باشد. عقل می گوید همه اموالم را یک جا جمع نکنم. وقتی از خانه بیرون می آیی، در دو تا جیبت پول بگذار، در کیف دستی ات هم پول باشد، همه پولهایت را یکجا نگذار. این عقل است. اسلام نمی گوید شما ثروتمند نشوید، می گوید دل بسته و وابسته به ثروت نشوید. وابسته به خانه و اتومبیل نشوید تا شما را از آدمیت ساقط نکند.
حضرت علی (علیه السلام) به یکی از اصحابش که خانه ی بزرگی داشت، فرمود که بهتر است از این خانه بزرگ در راه آخرت استفاده کنی. شخص سوال کرد، چگونه؟ حضرت فرمود: درش باز باشد تا مردم بتوانند بیایند و مشکلات شان را حل کنند. خانه های بعضی افراد خانه های مبارکی هستند. بعضی ها خانه دارند هزار متر، 2 هزار متر، اما بی برکت، تاریک، هیچ کس از آن استفاده نمیکند.
پس این مسئله که اگر ما برویم سمت دنیا، از آخرت مان کم می شود، را وسیله تنبلی خودمان قرار ندهیم. دنیا ممدوح است. ما دو دنیا داریم. فرمودند:« الدنیاهُ دنیائان = دنیا دو نوع است». یکی دنیای بلاغ و ممدوح و دیگری دنیای ملعون. دنیای بلاغ و ممدوح یعنی نعمتها و لذتهایی که به تو توان و انرژی کافی برای حرکت به سمت آخرت می دهد، مثل، مرکب خوب، همسر خوب، وسیله خوب، منزل خوب. اینها خیلی خوب است. اما برای رسیدن به اینها از آخرتت کم نگذار. اگر تلاش کردی و نتیجه ای نگرفتی، غصه نخور. تو تلاش کردی، ولی نشد، مسئله ای نیست. مهم این است که تنبلی و کسالت به خرج ندهیم و برای رسیدن به اینها از آخرت مان کم نگذاریم.
برای مطالعه سایر جلساتِ انفاق و صدقه کلیک کنید.
[1] - توبه/ 34 و 35.
[2] - میزان الحکمه، جلد 12.
[3] - حشر/9.
[4] - توبه/ 53 و 54.
[5] - منافقون/8.
[6] - نهج البلاغه/ حکمت 243.
[7] - غررالحکم جلد 5 صفحه 383
[8] - حدید/ 23.
کلیدواژه ها:
آثار استاد