www.montazer.ir
شنبه 11 می 2024
شناسه مطلب: 11219
زمان انتشار: 16 سپتامبر 2019
صدقه دادن، «شفاعت» یا واسطه گری مادی است

انفاق و صدقه، جلسه 12، 86/04/14

صدقه دادن، «شفاعت» یا واسطه گری مادی است

شفاعت یا واسطه‌گری برای رسیدن انسانها به بهشت، یکی از مصادیق مقام محمود است. شفاعت یعنی یک نفر به قدری به خدا و رسول و ائمه نزدیک می شود که از مقام محمود بهره مند شده و وجودش در جنبه های مختلف واسطه می‌شود برای هدایت انسانها و رسیدن آنان به بهشت. شفاعت در دو بخش است: ‌یکی واسطه گری معنوی و دیگری واسطه گری مادی.

در بخش مادی، مثلا شما یک موقعی با جنبه های غیر بدنی مثل، رفتار، اخلاق، آموزش، علم و... واسطه می شوید تا یک نفر به خدا و پیامبر نزدیک و هدایت شود. این یک نوع شفاعت است. گاهی صدقه‌ای می‌دهید تا کمکی برای هدایت انسانها بکنید. این صدقه هم کمک می‌کند. وقتی شما در  حرم حضرت عبدالعظیم پول می‌ریزید، این پول تبدیل می‌شود به عبادت. این محل عبادت و ذکر، تا تا زمانی که در آن عبادت می‌شود و انسان‌هایی در آنجا هدایت می‌شوند و دل شان روشن می‌شود و تقرب به خدا پیدا می‌کنند، شما در ثواب آنها سهیم هستید. این هم یک نوع واسطه گری است.

ساختن مسجد، حسینیه، هدیه کردن کتاب و از این قبیل امور، جزو واسطه‌گری مادی به حساب می‌آیند. هر چقدر شما از طبیعت‌تان برای خدا مصرف کنید، فطرت قدرت می‌گیرد و رشد می‌کند و هر چه قدر در صرف کردن طبیعت بخل بورزید،‌ راه را برای دریافت فطرت می‌بندید. انسان یک ظرف بی نهایت است که هر مقدار از طبیعت می کاهد، به ظرفیت فطرت اضافه می شود. علی (علیه‌السلام) فرمود:« خُذُوا مِن أجسادِكُم ، تَجُودُوا بها على أنفُسِكُم= از جسمهایتان بگیرید و به جانهایتان ببخشید.[1]»

این گرفتن و اضافه کردن، فقط مربوط به بدن نیست. شما در مرگ سفید که روزه است، از بدن کم می‌کنید و به روح اضافه می‌کنید. در مرگ‌های دیگر[2] هم همین طور است. هر مقدار که تعداد مردن‌های شما تکرار و بیشتر می‌شود، حیات جدیدتر و بهتری نصیب انسان می‌شود و بخش انسانی تان توسعه پیدا می‌کند و ثروتمند تر می‌شوید و نامه‌ی عمل تان سنگین‌تر می‌شود. «ثقل میزان» که در آیه شریفه آمده، یعنی انسان برای آخرت داراتر می‌شود. «من ثقلت موازینه فهو فی عیشة راضیه= هر کس میزان اعمالش سنگین تر باشد، در زندگی رضایت مندانه ای به سر خواهد برد».

پس ما بسته به تعداد و میزان مردن مان، حیات جذب می‌کنیم. مشروط به اینکه خودمان عرضه داشته باشیم که این مرگها را جذب کنیم. نزدیکترین انسانها به «مقام محمود»، کسانی هستند که خودشان مرگ را انتخاب می‌کنند. این همان است که معصوم ع می‌فرماید: موتوا قبل ان تموتوا= بمیرید، قبل از این که بمیرید». البته نه  اینکه خودشان به سمت بلا بروند؛ بلکه در مسیر زندگی وقتی برایشان شرایط بلا و مردن اتفاق می‌افتد، آن را می‌پذیرند. خانمی که در منزل کار می‌کند، یا آقایی که بیرون از خانه زحمت می‌کشد و لقمه حلال برای خانواده اش تهیه می‌کند و هر کس به طریقی ممکن است شرایط بلا برایش پیش بیاید.

اساسا دستور به تواضع و ترک تکبر، برای خالی کردن طبیعت است تا تو بزرگ شوی.

اینکه گفته شده، آقا و سرور هر گروهی، خادم آن گروه است، برای این است که کسی که به دیگران خدمت بیشتری می کند، باید از طبیعتش سرمایه گذاری کند. این گونه است که به فطرتش اضافه می‌کند.

گرایش به طبیعت اینطور است که هر چقدر سر خودت را شلوغ تر کنی، دیدنی ها و شنیدنی هایت را بیشتر کنی، حرفهایی که می زنی بیشتر شود، مطالعات غیر ضروری ات بیشتر شود، داستان بخوانی، ‌رمان بخوانی، ‌کارتون نگاه کنی، ‌سریال نگاه کنی، دائما از فطرت دورتر می‌شوی. هر چه بار «خیالی» برداری، بار فوق عقلی‌ات کمتر می‌شود و ظرفیت های فوق عقلی‌ات به هم می‌ریزد و نمی‌توانی غذاهای فطری بخوری و شبیه خدا شوی. آنهایی که بار های بدنی بر می‌دارند، مثلا غذا زیاد می‌خورند، نوشیدنی زیاد می‌خورند، هله هوله زیاد می‌خورند، اینها برای فکر کردن، جا ندارند، همیشه یا خواب آلودند یا سنگین هستند. اینها حتی خیالات شان هم ضعیف می‌شود.

اگر کسی نتواند خودش را از طبیعت فارغ کند و بخواهد با شلوغی‌های حسی، و شلوغی‌های وهمی و خیالی، جذب‌های انسانی داشته باشد، در حقیقت یک غذای آلوده درست کرده با صد تا هله هوله خیالی و وهمی. این غذا را می‌خورد و بعد، قساوت قلب پیدا می‌کند. ما باید دائما ظرفیت های طبیعی خود را تخلیه کنیم و ظرفیت‌های طبیعی را کم کنیم تا به ظرفیت فطری برسیم. زیرا تا ظرفیت سازی نکنی، نمی‌توانی غذاهای فطری جذب کنی.

پس این قاعده یاد تان نرود که وقتی ما داریم راجع به صدقه ی مادی یا معنوی سخن می‌گوییم، صدقه دادن، چه مادی‌اش چه معنوی اش، عبارت است از کاهش ظرفیت های طبیعت گرایانه.

هر نوع زیبایی و هر نوع تجلی زیبا از شخص، صدقه است. کسی که نمی‌تواند صدقه‌ی معنوی بپردازد، مثلا نمی‌تواند بخندد، این یعنی بی ظرفیتی در فطرت. کسی که می‌تواند لبخند بزند، یعنی جا دارد برای خندیدن، یعنی وسعت روح دارد. ‌یعنی روحش وسعت دارد که می‌تواند لبخند بزند. چون این ظرفیت را داشته است که توانسته آن را ظهور بدهد. از اصول و قواعد معرفت نفس این بود، کسی که چیزی را ندارد به دیگران هم نمی‌‌تواند بدهد.

بالاترین صدقه چیست؟

بالاترین صدقه، موقعی است که تو امید زیادی داری، جوان هستی، یا در اول زندگی هستی، یا خرجت زیاد است و نگرانی هایی مثل جهیزیه دخترت را داری، یا پسرت می خواهد ازدواج کند، یا شهریه‌ی دانشگاه فرزندت مساله شده، یک مقدار پول پس انداز هم داری، اما برای صدقه دادن، می ترسی که خودت هم فقیر بشوی. اگر در چنین شرایطی صدقه بدهی، این بالاترین صدقه است.

از رسول خدا (ص) پرسیدند که بالاترین صدقه چیست؟ حضرت فرمود: « أَنْ تَصَدَّقَ وَأَنْتَ صَحِیحٌ شَحِیحٌ تَخْشَى الْفَقْرَ وَ تَأْمُلُ الْغِنَى. وَ لَا تُمْهِلْ حَتَّى إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ قُلْتَ لِفُلَانٍ كَذَا وَلِفُلَانٍ كَذَا، وَقَدْ كَانَ لِفُلَانٍ = بهترین صدقه زمانی که است که تو از نظر بدنی آدم سالمی هستی، از فقر می‌ترسی، و آرزو داری ثروتمند باشی. صدقه دادن را معطل نکنید تا اینکه هنگام مرگ بگویی این برای فلانی این برای فلانی».

«شح» یعنی امید و حرص، یعنی تو خیلی امیدوار هستی و نگاهت به آینده خیلی نگاه طولانی است. امیدواری که حالا حالاها زنده باشی. اما از فقر می‌ترسی. اول جوانیت است. بعضی‌ها در پیری هم همین جوری می‌شوند. می‌گویند من حالا حالاها هستم، چطوری صدقه بدهم؟ پس خودم چی؟ زن و بچه‌ام چی؟ این آدم هی می‌ترسد و نمی‌داند که این ترس از شیطان است. قرآن به نقل از شیطان بیان می‌دارد: الشَّیْطَانُ یَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ= شیطان به شما وعده فقر م یدهد و امر بفحشا می کند؛ اما خدا به شما وعده مغفرت و فضل می دهد. خدا وسعت دهنده ی دانایی است».

وقتی انسان حدس می‌زند که اگر صدقه بدهد، خودش لنگ می‌ماند؛ اما با اعتماد به خدا صدقه می‌دهد، آنجاست که بالاترین صدقه را داده است. چون به خدا اعتماد کرده و خدا هم جبران می‌کند. این برترین صدقه است.

بعد می‌فرماید: اینقدر این دادن‌ها و بخشش‌ها را کش ندهید تا برسید به پیری، و یا زمانی که جان به لبت می‌رسد، آن وقت در آستانه‌ی مرگ بگویید: این برای دخترم، این برای پسرم، این برای فلانی. حضرت می‌فرماید، تو چه بدهی و چه ندهی، هر چه داری به وراث می‌رسد و می‌خورند. می‏‌فرماید، خودت تا وقتی جوان هستی، به رغم این که در معرض نیاز هستی، از خودت خارج کن و به خدا تکیه کن.

شما تا حالا چقدر به دوستان تان، به آدم‌هایی که حتی امتحان‌های بدی پیش تان پس داده اند، اعتماد کرده اید؟ آیا واقعا خدا به اندازه ی یک دوست، قابل اعتماد نیست که می‌گوید شما وقتی دادید، من جبران می‌کنم؟ می‌گوید: شما از خودت خارج کن، من عوضش را می‌دهم. اعتماد به خدا چه در صدقه‌ی مادی و چه در صدقه معنوی جایگاه بلندی دارد. اما بی اعتمادی به خدا کفر است. به محض این که می گویی خودمان چی؟ راه را بر فطرت و رشد فطری می بندی.

خانم هایی هستند که خیلی کریمانه به خانه ی مادر شوهر و پدر شوهر یا به همسایه ها غذا می فرستند و نمی گویند کم می آید. وقتی که مصرف را بالا می برید، برکت هم می‌آید. فرمودند که دست بیشتر که در سفره باشد، برکت بیشتری ایجاد می شود. مثلا وقتی با دوست تان رفتید بیرون، بگو من شایسته ترم به اینکه کرایه ماشین را حساب کنم. یا رفتید به رستوران، بگو که من شایسته ترم که پول رستوران را حساب کنم. من اعتمادم به خدا بیشتر است و خدا هم به شما می دهد و شما را لنگ نمی گذارد. بدتر از همه افرادی هستند که به زن و بچه شان بخل می کنند و خرجی نمی دهند. این ها نمیدانند که انواع و اقسام فساد ها و تنفر ها و بی عاطفگی ها را با بخل در خانواده ایجاد می کنند.

صدقه‌ای که شخص نیازمند می‌دهد‌، برترین صدقه است

روایتی است از امام باقر یا امام صادق علیهما‌السلام که سوال کردند بالاترین صدقه چیست؟ فرمود:«أیُّ الصَّدَقَةِ أفضَلُ؟ قال: جُهدُ المُقِلّ، أما سَمِعتَ قَولَ اللّه ِعز و جل«وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» تَرى هاهُنا فَضلاً؟[3] = دِهِش بینوا. این سخن خداى عز و جل را نشنیده‌اى كه می فرماید:«و [دیگران را] بر خویشتن، مقدّم مى‌دارند، هرچند خودشان نیازمند باشند.» آیا در این جا مازادى مى‌بینى؟»

در روایت بعدی امام صادق علیه‌السلام توضیح می‌دهند:« أما إنَّ صاحِبَ الكَثیرِ یَهونُ عَلَیهِ ذلِكَ، وقَد مَدَحَ اللّه ُ عز و جل فی ذلِكَ صاحِبَ القَلیلِ، فَقالَ فی كِتابِهِ:«وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»= بدان كه این كار، براى افراد توانگر، آسان است؛ امّا خداوند عز و جل در این زمینه، آن را كه مالِ اندك دارد [و در عین حال، همان را ایثار مى كند]، ستوده و در كتاب خود، فرموده است:«و [دیگران را] بر خویشتن، مقدّم مى دارند، هرچند خودشان نیازمند باشند، و آنها كه از خسّت نفس خویش مصون بمانند، آنان، همان رستگاران اند.»»

آیه :«وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» در شأن امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و حسنین و فضه علیهم‌السلام نازل شده است. آنها سه روز روزه گرفته بودند، فقط نفری یک قرص نان داشتند که افطار کنند. یک شب مسکین، شب دیگر یتیم و شب سوم اسیری دَرِ خانه آنها می‌آید و آنها با وجود این که خودشان بیشتر احتیاج داشتند، هر شب غذای شان را به یکی از آن سه نفر می‌دهند. خداوند هم با این آیه از آنها تمجید می‌کند. این سخت ترین صدقه است که وقتی خودت احتیاج داری، به دیگران صدقه بدهی.

صدقه ی زبان

زبان هر چقدر پر حرفی کند، فضای ذهن و روح را مشغول و ظرفیت فطری را کم می‌کند. حال اگر زبان طوری به کار گرفته شود که هم در خود شخص و هم در طرف مقابل ظرفیت سازی کند، این می شود صدقه زبان.

پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:«إنَّ أفضَلَ الصَّدَقةِ صَدَقةُ اللِّسانِ، تَحقُنُ بهِ الدِّماءَ، و تَدفَعُ بهِ الكَریهَةَ، و تَجُرُّ المَنفَعةَ إلى أخیكَ المُسلِمِ= برترین صدقه، صدقه زبان است كه با آن، از ریختن خونها جلوگیرى كنى و پیشامد ناخوشایند را دفع كنى و به برادر مسلمانت سودى برسانی.»

صدقه‌ی زبان چه کار می‌کند؟ یک وقت جان کسی در خطر است، گاهی آبروی کسی در خطر است، با زبان آن را حفظ می‌کند. بلایی که قرار است سر کسی بیاید، به وسیله زبان، آن بلا را دفع می‌کنیم. مثلا زن و شوهری دعوا کرده‌اند، تو آنان را آشتی شان بده. پدر و فرزند یا مادر و فرزندی دعوا کردند ، تو آنان را آشتی شان بده. از زبانت سرمایه گذاری کن. اگر فتنه ای هست، با زبان از آن جلوگیری کن. بعضی ها این عرضه را ندارند و نمی توانند از زبان شان برای شادی آفرینی و آرامش استفاده کنند. بعضیها زبان شان تند است و نیش و تمسخر دارد. زبان شان فقط به دیدن لغزشها و گفتن عیبها و ضعف ها باز می شود. این آدمها بی‌ظرفیت هستند و نمی تواند صدقه زبان بدهند. چون زبانش سنگین است، پر شده و شلوغ است. اما کسی که اهل صدقه ی زبان است، می تواند تنفر را به عشق تبدیل کند و یک عشق را حفظ کند و یک عشق را افزایش بدهد.

حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:«كُلَّما ازدادَ العَبدُ إیمانا ازدادَ حُبّا للنِّساء = هر چه ایمان بنده بیشتر شود، زن دوستى او فزونتر مى شود.» امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: اگر نمی‌توانی همسرت را دوست داشته باشی و نمی توانی عاشقش باشی، حتما بی ظرفیتی. حتما گرفتار خودخواهی هستی. اگر نمی توانی پدرت را عاشقانه دوست داشته باشی و از محبتش لذت ببری، از محبت مادرت و فرزندت، اگر نسبت به پدر و مادر، فرزند و همسرت خشنی و بیشتر کلمات و حرفهایی که بین شما رد و بدل می شود، تشنج، اضطراب، غم، غصه، عیب گیری و ایراد گیری و بهانه گیری و انتقاد از همدیگر است، بدان که علتش این است که تو هنوز باطن انسانی خوبی پیدا نکرده ای. کسی که ایمانش بیشتر می‌شود، یعنی به خدا نزدیکتر می‌شود، حتماً علاقه اش به همسرش بیشتر می‌شود، این یکی از راه‌های صدقه ی زبانی است. کسی که ایمان بیشتری دارد، خودخواهی اش به مرور زمان کمتر می شود.                            

کسی که به خدا نزدیکتر است، توان بیشتری دارد برای به کارگیری کلمات محبت آمیز، مهرورزی، تواضع و به کار بردن کلمات زیبا. این خیلی مهم است که بتوانی صدقه ی زبانی را پرداخت کنی و از زبانت برای تولید بهشت استفاده کنی. هر چقدر با زبان شما بهشت تولید شود، درجات شما در آخرت بالاتر است.

منفعت رساندن با زبان، صدقه است

«و تَجُرُّ المَنفَعةَ إلى أخیكَ المُسلِمِ= با زبانت منفعت را به سمت برادر مسلمانت جذب کن». اگر برادرت می خواهد معامله‌ی بدی انجام دهد، راهنمایش کن. ازدواج غلط، تصمیم غلط، یا اگر مساله طلاق و ... مطرح است، راهنمایی اش کن. زبان چنین کسی منفعت کسب کن است. یعنی زبان او دائما برای دیگران تولید منفعت می کند. این بهترین صدقات است. حضرت پیامبر در حدیث دیگر فرمود: بهترین صدقه، صدقه زبان است؛ زیرا شما می توانی با صدقه شفاعت کنی بین پدر و فرزند و شفیع باشی بین دو همسر، بین دو همسایه، بین دو شریک، بیت دو دوست. می توانی شفیع شوی بین یک رئیس و مرئوس. اصلا مقام محمود یعنی شفاعت به سمت خیر.

گفتن سخن حق، صدقه است

از دیگر صدقات قشنگ، رسول خدا فرمود: قول حق و حرف حق زدن است. حرف حق زدن، کار سختی است. انصاف داشتن کار سختی است.

مشکلی پیش آمده، مثلاً یک افغانستانی، با یک ‌ایرانی دعوایش شده، می دانی حق با افغانستانی است، اگر حاضر نیستی دست برداری از تعصب ایرانی بودنت، این جهنم می آورد. قول حق، فوق العاده مهم است.

آموختن علم به دیگران، صدقه است

بهترین صدقه این است که انسان اطلاعات بگیرد، علم را بیاموزد و به برادر مسلمانش یاد بدهد. شما هر چقدر سعی کنید دانستنی های تان را مخفی نکنید، کریمانه، سخاوتمندانه در اختیار دیگران قرار بدهید، صدقه است. ‌خودت در کاری شکست خوردی. ولی الان راهکارهایی را بلدی و می دانی که اگر به این برادرت بگویی که چه جوری رفتار کند، او دیگر شکست نمی خورد و پول در می‌آورد، این صدقه است. اما اگر بگوید: اگر من به او بگویم، او پول در می آورد و از من جلو  می زند و من له می‌شوم. این بدبختی است. احکام دین را که یاد گرفتی، به دیگران یاد بده. اخلاقیات یاد گرفتی، به دیگران یاد بده. نباید بخل بورزی. نداشتن بخل، یکی از بهترین راه‌های شبیه شدن به خداست. قرآن می‌فرماید: «بسم ا... الرحمن الرحیم، الرحمن، علّمَ القرآن» یعنی تعلیم کار رحمن است. کی می تواند معلم باشد؟ کسی که رحمن است و رحمت دارد. بنابراین، وقتی که شما به دیگران یاد می‌دهید، به اسم «رحمن» خداوند شبیه می‌شوید و این اسم در شما تجلی می‌کند.

حفظ زبان، صدقه است

یکی دیگر از قشنگترین صدقاتی که پیامبر فرمود، «حفظ زبان است». اگر نمی‌توانی تولید عشق کنی، لااقل تولید تنفر نکن. کلمات منفی و زننده به کار نبر. ایراد گیری نکن، منت سر دیگران نگذار.

امام علی علیه‌السلام فرمود:« لا تَتَكلّمْ بكُلِّ ما تَعلَمُ فكَفى بذلكَ جَهلاً [4]= هـر چه مـى دانى به زبان میاور كه ایـن نشانه نادانى است.» این یعنی لازم نیست جواب هر کس را بدهیم.

طرف دارد برای یک کسی یک لطیفه می گوید. دیگری می‌پرد وسط و می‌گوید: این که تکراری است، من شنیده ام. ‌ سکوت کن تا او لطیفه اش را بگوید. در حدیث داریم پیامبر وقتی یک لطیفه ای را می دانست، اگر طرف تعریف می کرد، پیامبر هم می خندید. نمی گفت، من این را قبلا شنیده ام.

نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:« و الذی نفسِی بِیَدِهِ، ما أنفَقَ النّاسُ مِن نَفَقةٍ أحَبَّ مِن قَولِ الخَیرِ[5] = سوگند به آن كه جانم در دست اوست، مردم هیچ انفاقى نكردند كه دوست داشتنى تر از گفتار نیك باشد.»

گفتیم هر جا در قرآن کلمه «قُل» آمد، بعد از آن حتماً یک شاه کلید و حرف فوق العاده مهم گفته خواهد شد.

قرآن می‌فرماید:« وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ[6] = و به بندگانم بگو آنچه را كه بهتر است بگویند.» 

می فرماید: کلمات خوب نه، خوبترین کلمات را بگویند. وقتی کلمات شان بد باشد، شیطان بین شان اختلاف می اندازد. گاهی، حتی ممکن است، شیطان از کلمات خوب هم سوء استفاده کند. یک جایی حرف خوب زدن هم، بی ادبی است و تو باید حرفهای خیلی قشنگ بزنی. گاهی، حرف خوب کافی نیست، باید قشنگترین حرفها به کار برده شود تا بهشت تولید کند. مثل بذر خوب و خوبتر. شما می گویید من می توانم این غذا را درست کنم، ولی برنجش باید خیلی برنج حسابی باشد. می توانم این گل را درست کنم؛ یک گل مصنوعی قشنگ؛ ولی جنس گلش باید از فلان مواد مرغوب باشد. بهشت هم این طوری است. گاهی انسان باید بهترین ها را شناسایی کند و به کار بگیرد.

ما باید سرمایه گذاری کنیم روی قول خیر، ‌روی صدقه ی زبانی و این کار را تمرین کنیم. طول هم می کشد تا این هنر را به دست آوریم. نباید کسی توقع داشته باشد بتواند زود موفق بشود.

 

ع ل 178

صدقه/ صدقه زبان

[1] . غرر الحكم : 2497 .

[2] . انواع مرگ: مرگ سفید (روزه گرفتن)، مرگ سرخ (شهادت)، مرگ سیاه (تحمل ناسزا و بداخلاقی دیگران)، مرگ سبز (پرهیز از لباس و تجمل) که در بحث های انسان شناسی (تهران) توضیح داده شده است.

[3] . الكافی : ج 4 ص 18 ح 3 ، من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 70 ح 1751 عن الإمام الصادق علیه السلام ، ثواب الأعمال : ص 170 ح 16 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 179 ح 15.

[4] . غرر الحكم : 10187 .

[5] . بحار الأنوار : 71/311/8.

[6] . سوره اسراء/53.

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed