www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 7771
زمان انتشار: 29 اکتبر 2017
شیطان انواع ترس را در حملاتش به انسان وارد می‌کند

بی تابی و اضطراب؛ جلسه 10؛ 96/7/17

شیطان انواع ترس را در حملاتش به انسان وارد می‌کند

ترس حالت رنجوری است که در انسان به خاطر احتمال وقوع یک خطر و فقدان چیزی و کسی ایجاد می‌شود. ترس انواع مختلف دارد. زمانی که از ترس صحبت می‌شود، پای یک وابستگی و علاقه در میان است. یعنی ما می‌ترسیم که چیزی که به آن علاقه داریم را از دست بدهیم.

در مورد شئون وجودی انسان، گفتیم انسان دارای 5 شأن است که هر کدام اله‌های مربوط به خود را دارد. شئون جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی. انسان به این 5 شأن و اله‌هایش وابستگی دارد. بنابراین برای از دست دادن هر کدام از این 5 شأن و اله‌اش ترس دارد.

مثلاً، ترس‌هایی که مربوط به جنبه جمادی ماست، مثل ترس‌های اقتصادی و مالی. انسان به مال احتیاج دارد. مال برای انسان امر مهمی است. انسان تعلقاتی نسبت به مالش مثل پول، طلا، مسکن، زمین و .... پیدا می‌کند. که برای از دست دادن هر کدام دچار ترس می‌شود.

ترس‌هایی که در بخش‌های گیاهی داریم، ترس جانی و بدنی است. انسان می‌ترسد از این که آسیب جانی و بدنی ببیند. از دیگر ترس‌های گیاهی، ترس نسبت به کمبود غذاست. مثل این که بگویند قحطی می‌شود. یا دچار کمبود یک ماده غذایی مثل نان یا گوشت می‌شویم. یا ترس‌هایی که انسان نسبت به هیکل و اندامش دارد. ترس از این که نکند صورتم لک بزند. موهایم بریزد. بدقیافه شوم. موهایم سفید شود. اینها ترس‌های گیاهی هستند. در سفری که به اروپا داشتم بیشتر مردم آنجا دچار ترس گیاهی هستند، حتی بیشتر شان به خاطر این ترس می‌میرند.

ترس بعدی، مربوط به بخش حیوانی است. یعنی ترس جنسی و حیوانی. مثل ازدواج و طلاق و بچه دارشدن یا نشدن. بعضی‌ها از اینکه ازدواج کنند، می‌ترسند و دلشوره دارند. بعضی‌ها از طلاق می‌ترسند. قسمتی از این ترس‌ها معقول و قسمتی از آنها نامعقول است. یا ترس‌های اجتماعی مثل ترس از جنگ و ترس برای از دست دادن رتبه اجتماعی- سیاسی و... نیز مربوط به بخش‌های حیوانی است.

دسته بعدی، ترس‌های مربوط به جنبه «عقلانی» انسان است. ترس‌های مربوط به جنبه عقلانی نه این که ترس‌ها معقول باشند، بلکه این ترس‌ها مربوط به بخش‌های عقلی ما مثل وابستگی‌های علمی است. انسان به علوم و اکتشافات و اختراعاتی که می‌کند، دچار ترس می‌شود. چون به آنها دلبستگی دارد، ترس از دست دادن آنها گاهی انسان را آزار می‌دهد. 

ترس «فوق عقلانی» ترسی است که مربوط به جنبه جاودانگی ماست. ترس از این که انسان بی‌آبرو شود پیش خدا. ‌بی‌آبرو شود نزد امام زمان و موقعیتش را از دست بدهد. هنگام مردن بی‌آبرو شود و جاوادنگی و بهشت را از دست بدهد. اهل بیت را از دست بدهد. دوستی آسمان را از دست بدهد. رابطه‌اش با خانواده آسمانی‌اش خراب شود.

کسی که در جنبه حیوانی نمی‌ترسد از این که رابطه‌اش با پدر و مادرش خراب شود یا عاق والدین شدن، برایش مهم نیست، یا از دست دادن دوستانش برایش ترسی ندارد، این آدم معقولی نیست. خیلی راحت می‌تواند پدر و مادر و همسر و دیگران را فراموش کند. او نسبت به معشوق‌های زمینی‌اش بی خیال است. مثل کسانی که در بخش فوق عقلانی برایشان مهم نیست که رابطه‌اش با خانواده آسمانی‌، اصل و ریشه‌اش خراب شود. مثلا کسانی هستند در خارج از کشور یک درخواست‌ها و پیشنهادهایی به آنها می‌شود و چون دلبستگی به وطن و اصلشان دارند، می‌گوید نه! من به کشورم خیانت نمی‌کنم. این ترس دارد از این که به کشورش خیانت کند و کاری کند که برایش ننگ به بار بیاورد. 

بعضی‌ها با آسمان و خانواده آسمانی‌ که رابطه‌شان خراب است برای او آبرو داشتن در آسمان و حیای آسمانی و نسبت به ملائکه‌ها و نسبت به غیب و امام زمان که همیشه شاهد ما هستند، نسبت به مادرآسمانی‌مان فاطمه زهرا و بهشت و نسبت به خود خداوند و حیات جاودانه‌اش و نسبت به بهشتی که از دست می‌دهد؛ مهم نیست. این ترس‌های انسان مهم است که انسان باید بترسد اینها را از دست بدهد. اینها جزو دارایی ما هستند. خانواده آسمانی ما، بهشت و ملکوت جزء دارایی‌های ما هستند.

مسئله جاودانگی و ابدیت شوخی نیست. عمر هر انسان به اندازه عمر خداوند است. ما انتها نداریم. وقتی کسی یک حیات این طوری در انتظارش است باید بترسد. چون آن حیات هم تعلقات خودش را دارد. شما وقتی وارد نظام برزخی می‌شوید، آنجا احتیاج به مال دارید، چون باید هزینه کنید، مال مهم است؛ شما احتیاج به بدن، هیکل، اندام و زیبایی دارید؛ احتیاج به غذا و جنبه‌های جنسی و همسر دارید؛ در جنبه های عقلانی و در نظام برزخی، دانشگاه و حوزه‌های علمیه وجود دارد که انسان پایه‌های علمی زندگی آینده‌اش را براساس پایه زندگی اینجا می‌گذارد. انسان در نظام برزخی در هر پایه‌ای از علم و معرفت در دنیا باشد باید در دانشگاه و حوزه‌های برزخ و بهشت ثبت نام ‌شود.

در نظام برزخی این که شما با کی همکلاس می‌شوید هم مهم است. کسی که به نظام برزخی رفته و می‌خواهد در آنجا درس بخواند یا به بیمارستان برود تا بیماری‌اش درمان شود، با کی هم اتاق می‌شود؟ یا وارد بهشت که شدید، سطح بهشت شما با کسانی که می‌خواهید با آنها زندگی کنید،  اساتید تان و کلاس تان و سیر برزخی‌تان  را که طی می‌کنید بر پایه‌ی دنیای‌تان است. آنجا انسان تعلقات علمی دارد.

در نظام برزخی، بعضی‌ها با وفات منتقل نمی‌شوند به بهشت، بلکه به جهنم منتقل می‌شوند. چون مریض است، نمی‌تواند با سیستم بهشت هماهنگ باشد. بعضی‌ها ۱۰ سال، بعضی‌ها ۱۰۰ سال و بعضی‌ها هم چند هزار سال گیر هستند تا درمان شوند و اضافه‌هائی که با خود آورده اند، بریده شود تا به بهشت ورود پیدا کنند. تازه اگر تولد ناقص نداشته باشند. زیرا تولد ناقص شامل سه دسته از افراد می شود: کفار، منافقین و مشرکین.

پس این ترس که من چگونه وارد نظام برزخی می‌شوم، ترس مهم و معقولی است که بخشی از حس‌های قشنگ افراد مومن و باتقوا همین است. این ترسی که نسبت به نظام انسانی و جاودانگی‌مان داریم، از آن تعبیر به تقوا می‌شود.

تقوا یعنی خویشتن‌داری از اینکه من محدود شوم. این ترس معقولی است. کسی که مسواک می‌زند که دندانش مبادا خراب شود، به این تقوا می‌گویند که در بخش گیاهی است.

بعضی از ترس‌ها ترس‌ بد هستند. اما ما الان در مورد ضررهای ترس و ترس بد صحبت می‌کنیم. قرآن می‌فرماید: همین که انسان در صراط قرار می‌گیرد، شیطان به او حمله می‌کند. نحوه حمله‌اش کشنده نیست‏، در واقع تمرین است که پیشنهادهای خلاف وجدان و عقل می‌دهد. وقتی ما این پیشنهاد ها را رد می‌کنیم، عقل و شرافت ما رشد می‌کند؛ ولی وقتی که می‌پذیریم در این صورت است که سقوط می‌کنیم.

با توجه به حمله‌های شیطان (راست، چپ، عقب و جلو) ترس‌هائی که ما داریم، در این چهار قالب هستند. ترس‌های جلو مثلاً این که نکند مالم را از دست بدهم، نکند مریض شوم یا سرطان بگیرم. این ترس از آینده است.

ترس دیگر، از گذشته است. مثل شکست‌های زندگی یا مرگ فرزند که باعث می‌شود که انسان نسبت به زندگی جدید یا داشتن فرزند ترس داشته باشد که شاید دوباره دچار شکست شود؛ یا مثلا فرد فکرهای جهانی دارد، ولی به خاطر ترس، بی‌تفاوت از انجام آن می‌شود. شیطان دائماً این نتوانستن را به سر آدم می‌زند. پس گذشته ی بد دلیل نمی‌شود که کارها را انجام ندهیم. اگر بخواهیم هم عبرت بگیریم، باید از غلط‌های آن عبرت بگیریم، نه از درست‌های آن.

دقت کنید که شیطان ترس را در قوه واهمه ما می‌سازد و آن را بزرگ جلوه می‌دهد که ما کار های خوب را انجام ندهیم.

آثار منفی ترس

اولین و خطرناک ترین مقصد ترس این است که انسان شادی و آرامش دنیائی و آخرتی اش را از دست بدهد. آنچه قبلا گفته شده، این است که یکی از علامت‌های مؤمن در قرآن «شادی» و «آرامش» اوست. اگر کسی این دو شاخصه را نداشته باشد، باید در ایمان او شک کرد.

نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «المومن دائم النشاط= مومن نشاطش دائمی است». اگر کسی ظاهر اسلامی دارد، ولی غمگین است و دلشوره دارد و افسرده است، ایمانش ایمان ظاهری است. مومن غمگین نمی‌شود. چون غصه در اسلام هم جرم است و هم نشانه ی بیماری. پس انسان در زندگی دنیایی، باید شاد و آرام زندگی کند، ولی ترس باعث از بین رفتن این دو شاخصه او می‌شود.

اگر مادر دائما در ترس و اضطراب باشد، بر جنین او اثر منفی می‌گذارد. وقتی این جنین به دنیا بیاید، این ترس‌هایی که در رحم مادر به او وارد شده‏، ظهور و بروز می‌کند و دائما با یک حرکت مختصر می‌ترسد. ما هم در دنیا این‌طور هستیم. کسی که نمی‌تواند در دنیا شاد باشد، دائما در اضطراب است و آرامش ندارد.او ترس را دائماً برای وفات ذخیره می‌کند. برای همین است که می گوییم او اضطراب، زودرنجی و عصبانیت فشارقبر زیادی ذخیره می‌کند.

پس بزرگترین مقصد ترس، این است که شادی و آرامش را از انسان بگیرد. گناه معلول ترس است. علت اینکه شخص گناه می‌کند، این است که آخرت را فراموش می‌کند. مثلا نزول می‌گیرد یا نزول می‌دهد. او چون ابدیتش را از یاد برده، به راحتی می‌تواند چنین گناهی را مرتکب شود.

ترس/ شان های ۵ گانه/ شیطان

ثریا قهرمانی (کاربر مهمان)

فوق العاده عالی عقلانی قابل فهم

ثریا قهرمانی (کاربر مهمان)

فوق العاده عالی عقلانی قابل فهم

ثریا قهرمانی (کاربر مهمان)

فوق العاده عالی عقلانی قابل فهم

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed