www.montazer.ir
پنج‌شنبه 20 فوریه 2025
شناسه مطلب: 3522
زمان انتشار: 30 اوت 2015
شقیق بلخی (3)

از گمانهای بد پرهیز کن ...

شقیق بلخی (3)

شقیق بلخی گوید: در سال صد و چهل و نهم به حج می رفتم، چون به قادسیه رسیدم نگاه کردم دیدم مردم بسیاری برای حج در حرکت هستند، همه با اموال و زاد بودند.نظرم افتاد به جوان خوشروئی که ضعیف اندام و گندم گون بود و لباس پشمینه بالای جامه های خویش پوشیده و نعلین در پای و از مردم کناره گرفته بود و تنها نشسته بود.

با خود گفتم: این جوان از طایفه صوفیه است که می خواهد بر مردم کَلّ (سربار) باشد که مردم به او غذا بدهد. بخدا سوگند که نزد او می روم و او را سرزنش می کنم.

چون نزدیک او رفتم، مرا دید و فرمود: «ای شقیق از خیلی از گمانهای بد پرهیز کن که بعضی از آنها گناه است»، این بگفت و برفت. با خود گفتم: این جوان آنچه من نیت کرده بودم گفت، نام مرا برد حتماً بنده صالح خداست بروم از او حلالیت بطلبم.

بدنبالش رفتم نتوانستم او را ببینم. مدتی گذشت تا به منزل واقصه رسیدم، آنجا او را دیدم که نماز می خواند و اعضایش در نماز مضطرب و اشکش جاری بود، صبر کردم تا از نماز فارغ شد، بعد به طرف او رفتم. چون مرا دید فرمود: ای شقیق ترا حلال کردم، این بفرمود و برفت. من گفتم: باید او از ابدال و اولیاء باشد، زیرا دو مرتبه نیت مکنون مرا بگفت. پس دیگر او را ندیدم تا به منزل زباله رسیدیم دیدم با ظرف لب چاهی ایستاده و می خواهد آب بکشد که ظرفش داخل چاه افتاد؛ سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو سیرابی و من تشنه و قوت منی وقتی طعام بخواهم.

شقیق گوید: دیدم آب چاه جوشید و بالا آمد و آن جوان دست برد و ظرف پر از آب را گرفت و وضو ساخت تا نماز بگذارد. پس به جانب تپه ای رفت و ریگی در ظرفش ریخت، و حرکت داد و بیاشامید من نزدش رفتم و سلام نمودم و جواب سلامم داد و گفتم: بمن هم مرحمت کنید از آنچه که خداوند بتو نعمت داده است.!

فرمود: ای شقیق نعمت در ظاهر و باطن همیشه با ما بوده، پس گمان خوب بر پروردگارت ببر، ظرف را بمن داد آشامیدم دیدم سویق و شکر است که لذیذتر و خوشبوتر از آن نیاشامیده بودم و چند روز میل به طعام و شراب نداشتم. دیگر آن جوان را ندیدم تا نیمه شبی در مکه او را دیدم...

بعد از نماز و طواف و مناجات نزدش رفتم و دیدم غلامانی و اطرافیانی دارد و تنها نیست به شخصی که اطراف جوان بود گفتم: این جوان کیست؟ گفت: او حضرت موسی بن جعفر (ع) است.(4)

 

 

1.روایتها و حکایتها ص 129- داستانهای پراکنده 4/138

2.خزینه الجواهر ص 338- انوار نعمانیه

3.او استاد حاتم اصم است و در سنه 194 هـ در غزوه کولان از بلاد ترک به قتل رسید.

4. منتهی الامال 2/204

منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed