مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
تقوا، یعنی ملاحظه و رعایت حق طرف مقابل. با رعایت تقوا، آثار مثبتی در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد می شود. از جمله موجب قبولی عمل، امنیت خاطر، استحقاق حق خدا بر انسان، درمان دردهای بی درمان و مایه عزت و آبرو می شود.
بحث مان در «اعلام التقی» راجع به آثار تقوا بود که شرح جامعه کبیره حضرت آیت الله جوادی آملی را میخواندیم. به این نکته رسیدیم که تقوا، ملاک و شرط قبولی طاعات است.
اینکه خداوند از اهل تقوا میپذیرد، یعنی اخلاص. یعنی انسان عمل و عبادت را برای خدا و به عشق خدا انجام بدهد، تا آن عمل و عبادت برای خداوند محسوب بشود. این عمل شامل کارهای جمادی، گیاهی، حیوانی و علمی است. یعنی به این نیت انجام بدهد که من می خواهم تقرب پیدا کنم و سختی های عمل را به عشق خدا تحمل کنم. بدون منت گذاشتن و جزع و فزع و بی تابی کردن.
در روایت داریم کسی که واقعاً عاشق خداست، این شخص سختی برای خدا را دوست دارد. از سختی لذت می برد. این علامت اخلاص است.
اینکه قرآن می فرماید:«إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ[1]= بیتردید خدا از متقیان خواهد پذیرفت» یعنی از آدم هائی که مخلص هستند و کار را برای خدا انجام می دهند و در آن کار از هر انگیزه ای و گناهی پرهیز می کنند، عمل شان پذیرفته می شود.
حضرت آیت الله جوادی آملی چند نکته را تذکر دادند:
- تقوا در متن عمل موجب صحت و سعادت آن عمل است. عمل فاقد تقوا، مانند فاقد اخلاص هرگز مقبول خدا نخواهد بود.
- اگر عملی همراه با تقوا، یعنی واجد شرایط صحت بود، و عامل آن در خارج از محدوده ی عمل مفروض مرتکب گناه شده باشد، قبول کامل متوقف بر جمع بین تقوای متن عمل و تقوای تام عامل خواهد بود. یعنی «ان یتقبل الله من» که ناظر به کمال قبول است.
گاهی عمل قبول می شود، گاهی هم عامل قبول می شود. مثلا گاهی کسی که دوستش نداریم، کار قشنگی برایمان انجام می دهد. مشخص است که عملش را می پذیریم و تشکر هم می کنیم و پاداش هم به عملش می دهیم. ولی خود شخص را نمی پذیریم.
تقوا، موجب امنیت خاطر متقی است
چهاردهمین خاصیت تقوا، استحکام و امنیت خاطر است. امیرالمؤمنین در کلام گهربارشان فرمودند: «فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّ لَهَا حَبْلًا وَثِیقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلًا مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ [2]= به تقوای الهی چنگ بزنید که ریسمان آن دستگیره محکم دارد و پناهگاه مطمئن و دور از آسیب است».
وقتی انسان به تقوا چنگ می زند، پرهیزکاری را اصل خودش قرار می دهد، این برایش استحکام، امنیت، آرامش و دوری از آسیب می آورد.
تقوا، بهترین پناهگاه در دنیا و چراغ راه در قیامت است
پانزدهمین اثر تقوا، استحقاق حق بر خدا می شود. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ فَإِنَّهَا حَقُّ اللّهِ عَلَیْکُمْ، وَ الْمُوجِبَةُ عَلَى اللّهِ حَقَّکُمْ وَ أَنْ تَسْتَعِینُوا عَلَیْهَا بِاللّهِ وَ تَسْتَعِینُوا بِهَا عَلَى اللّه فَإِنَّ التَّقْوَى فِی الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ وَ فِی غَد الطَّرِیقُ إِلَى الْجَنَّةِ. مَسْلَکُهَا وَاضِحٌ، وَ سَالِکُهَا رَابِحٌ، وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ[3]= بندگان خدا! تقوا حق خدا بر شماست و سبب حق شما بر خداوند نیز مى شود! و با استعانت از خداوند به تقوا دست یابید، زیرا پرهیزگارى، امروز پناهگاه و سپر بلاى شماست و فردا راه رسیدن به بهشت است، جاده تقوا واضح و روشن و پوینده آن صاحب سود فراوان و امانت دارش حافظ آن است».
همان طور که می دانید، آقا بر خانم حقی دارد. مثلاً مرد می گوید من دوست ندارم تو چنین رنگی را بپوشی، یا این رفتار را نکن، این جوری غذا نخور و... این حق است. زن باید پرهیز و رعایت کند. رعایت آن، عمل تقوائی است، یعنی ملاحظه کردن.
در مثال دیگر، والدینی که به فرزندش محبت نمی کند، بچه گرایش به عاطفه دیگران پیدا می کند. در اینجا این محبت نکردن، عمل بیتقوائی است. درحالی که عمل تقوا این است که والدین با محبت فرزندش را از آلودگی، افتادن در دام دیگران حفظ کند. این حق بچه است.
خداوند تبارک و تعالی چون مربی ماست، اله ماست، یک سلسله شئونات تقوائی دارد که باید با عشق خدا منافات نداشته باشد، یعنی هیچ وقت این 4 عشق (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) نباید از عشق به خدا بالاتر بزند. به محض اینکه بالاتر رفت، انسان بی تقوا می شود. نگهداری اش را از دست می دهد.
خدا پادشاه است و چون پادشاه است، حقی بر ما دارد. یعنی در حیطه او، فرمان از کسی نبریم. از این رو، کسانی که به طاغوت ها و گروه هایی غیرخدائی گرایش پیدا می کنند، عمل شان بی تقوائی است.
رأی دادن به آدم هائی که بی تقوا و فاسدند، نوعی بی تقوائی است. انتخاب رئیس جمهور خراب بی تقوائی است. چون با حکومت الهی سازگاری ندارد. انتخاب نماینده های مجلسی که با دین خدا کاری ندارند، بی تقوائی است. چون با سلطنت الهی و دین خدا سازگاری ندارد. پس هر یک از اسماء الهی برای ما یک سلسله شئونات تقوائی ایجاد می کند. این حق خداست. نباید خارج از مالکیت خدا رفتاری انجام داد. چون هم مالک خودت هست و هم مالک همه چیزت. پس باید در انتخابات «رئیس جمهوری، نماینده مجلس، همسر، شغل، انتخاب رشته و...» هم باید دقت کنی که تو را از دامن و تدبیر خدا خارج نکند. این بی تقوائی است. چون حق خدا این است که تدبیر تو دست اوست و از تدبیر او باید خارج نشوی.
با رعایت این حق، تو هم بر خدا حقی پیدا می کنی. مثل پدر و مادری که به فرزندش به مرور پولی می دهد. این بچه هم پول ها را جمع می کند تا روز پدر یا روز مادر برای آنها هدیه ای بخرد. به محض خریدن این هدیه پدر و مادر خودشان را موظف می دانند که نسبت به این بچه عکس العمل مثبت یا پاداش مثبت داشته باشند.
آیت الله جوادی در توضیح فرمایش فوق می فرماید: «خدای سبحان مقهور هیچ قاهری نمی شود»، یعنی نمی شود برای خدا قانون تعیین کرد. هیچ کس بر او حق پیدا نمی کند. لیکن خدای سبحان بر خودش لازم کرده که در مقابل طاعت پاداش عنایت کند و در حقیقت خود او رحمت و عطوفت خویش را بر خود واجب کرده است. «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ[4]= پروردگار شما بر خودش واجب کرده که به شما رحمت داشته باشد»، یعنی شما با مربی سروکار دارید که آن مربی محبت ویژه دارد. پس کسی که تقوا داشته باشد خدا این رحمت را بر خودش واجب کرده است.
تقوا، موجب درمان دردهای بیرونی و درونی است
شانزدهمین اثر تقوا، درمان دردهای درونی است. البته غیر از درونی، بیرونی و جسمی نیز هست. چون پرهیز از آلودگی بدن است. چقدر در روایت ثواب برایش ذکر شده است. ماسک زدن برای آلوده نشدن، یک عمل تقوائی است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «اُوصِیكُم بِتَقوَى اللّه فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ وَ ضِیَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُمْ[5]=من توصیه می کنم شما را به تقوای الهی، همانا تقوا، داروى بیمارى هاى دل ها، روشنایى قلب ها، و درمان دردهاى بدن ها(1)، مرهم زخم جان ها، پاك كننده پلیدى هاى ارواح، و روشنایى بخش تاریكى چشم ها، و امنیّت در نا آرامى ها، و روشن كننده تاریكى هاى شماست».
روح شما دردهای زیادی اعم از ناراحتی ها، غصه ها، حرص و جوش ها، بی عاطفگی ها، سردی ها، خشونت ها، تندی ها دارد. تقوا باعث پاک و دور شدن همه این دردها می شود.
اگر دل شما دریافتی ندارد، برای این است که تقوا را رعایت نمی کنید. با رعایت تقوا به بصیرت و بینش می رسید، فساد از سینه شما خارج شود و اصلاح پیدا میکنید.
ظاهر و باطن و روح و روان تان را تقوا پاک، روشن، ایمنی و قدرت می دهد. این هم یعنی ملاحظه جانب خدا در هر ارتباطی. مثل زن و شوهری که حق همدیگر را رعایت نمی کنند و این موجب آثار منفی در زندگی شان می شود. تقوا یعنی زن و شوهر حق همدیگر را رعایت کنند.
تقوا، یعنی رعایت بندگان خدا را بکنی. تقوا، یعنی اگر به مسافرت رفتی و یادت افتاد که به گل آب ندادی، نمی توانی بی خیال بشوی. باید آبش را تأمین کنی.
ما عبد هستیم. ما نمی توانیم هر جوری که دلمان خواست زندگی کنیم. این بی تقوائی است. اگر بخواهیم مشکلات مان حل بشود، ضعف و بی عاطفی ها جبران شود، تقوا این کار را می کند. تقوا بهشت ساز است.
همچنین حضرت می فرمایند که تقوا، مایه عزت است. « وَ لاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى [6]= هیچ عزتی، بالاتر از تقوا نیست». تقوا مایه عزت، شرافت و آبروی انسان است.
تقوا/آثار
پی نوشت:
[1]. سوره مائده، آیه 27.
[2]. نهج البلاغه، جلد: 4، صفحه،763.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 191.
[4]. سوره انعام، آیه 54.
[5]. نهج البلاغه، خطبه 198.
[6] نهج البلاغه، حکمت 371.
قا/260
کلیدواژه ها:
آثار استاد