www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 8758
زمان انتشار: 26 ژانویه 2018
(شرح دعای ندبه) جامعه پزشکی مهدوی باید فدای امام زمانش بشود

شرح دعای ندبه جلسه 10 ؛96/9/17

(شرح دعای ندبه) جامعه پزشکی مهدوی باید فدای امام زمانش بشود

فدا شدن و وقف امام زمان شدن در 5 مرحله جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی یکی از وظائف و رسالت‌های جامعه پزشکی مهدوی است. شما تا زمانی باطن انسانی دارید که بر اساس سه معشوق «الله، اهل بیت و جهاد» کار کنید.

در اول دعای ندبه مطالبی مربوط به مسائل انسان‌شناسی آمده که جایگاه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را بیان می‌کند. این جایگاه، جایگاه خود ما نیز می‌باشد. چون اهل‌بیت(علیهم‌السلام) هر جا بروند ما را با خودشان می‌برند که آن هم دو دلیل دارد: یکی این که آنها اصل و خانواده آسمانی ما هستند و خداوند ما را از آن‌ها به وجود آورده و آن‌ها حس پدری و مادری را به ما، بیش از پدر و مادر زمینی دارند. دوم آنکه؛ امام و پیشوای ما هستند و پیشوا یعنی امامی که جلو می‌ایستد و شما پشت سر او مسیر را طی می‌کنید. این نیز رابطه حکایت از رابطه حقوقی دارد.

برای همین شما در زیارت عاشورا  از خدا آن مقام محمودی را می‌خواهید که ائمه در نزد خدا دارند: «اَسْئَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنیِ الْمَقامَ الْمَحْمُود لَکُمْ عِنْدَاللّهِ= از خداوند می‌خواهم مرا هم به مقام محمود که شما اهل بیت نزد خدا دارید، برساند». اگر انسان به کمتر از مقام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) قانع باشد؛ هم حماقت کرده و هم دچار خسران و حسرت می‌شود.

پس ما برای این آفریده شده‌ایم که به مقام محمود برسیم. ما برای شئونات پایینی مثل کمالات عقلانی و کارهای  اجتماعی- سیاسی و ریاست‌طلبی، حزب‌بازی و...آفریده نشده‌ایم. بلکه ما به‌خاطر بخش «فوق عقلانی» وجود‌مان، هدفی جز رسیدن به «حی قیوم لایموت» نداریم. بنابراین، انسان حقیقی و عاقل کسی است که اجازه نمی‌دهد هیچ‌کدام از شئون «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» مزاحم بخش «فوق عقلانی»‌اش باشد و هیچ یک از آن‌ها را اصالت نمی‌دهد. زیرا به محض این که انسان به آن‌ها اصالت داد، دچار شرک شده است.

شرک یعنی چیزی را در مقابل معشوقت بگذاری. فرقی نمی‌کند که چه چیزی باشد: همسر، پدر و مادر، فرزند، و... «إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ= بعضی از همسران و بچه‌هایتان دشمن شما هستند».

حالا اگر کسی بخواهد به آن مقام اهل‌بیت برسد باید چه کار کند؟ پاسخ آن را در دعای ندبه می‌خوانیم: « بَعْدَ اَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها= پس از آنكه بی میل بودن نسبت به رتبه هاى این دنیاى فرومایه، و زیب و زیورش را با آنان شرط نمودى». خدا نیز برای ائمه شرط کرد و این شرط برای پیروان ائمه هم می‌باشد.

شرط عشق، زهد ورزیدن است

«زهد» یعنی در چهار بخش (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) هیچ تعلقی نداشته باشی که مزاحم بخش اصلی‌ات شود. قرآن می‌فرماید: «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها= بگو ای پیامبر به آنان که ایمان آورده‌اند بگو: اگر پدران و پسران و برادران و همسران و خویشاوندان‌تان و اموالى که گرد آورده‌اید و تجارتى که از کسادش بیم دارید و خانه‌هایى که آنها را خوش مى‌دارید» اگر این هشت معشوق دنیایی‌تان محبوب‌تر از «أَحَبَّ إِلَیْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ= بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست می‌دارید» باشد، دیگر حالت طبیعی‌تان را به عنوان یک انسان از دست داده‌اید. چون بخش فوق عقلانی کارکرد خودش را از دست می‌دهد، یعنی شما به عنوان یک انسان زندگی نمی‌کنید. این همان معنای فسق است. شما تا زمانی انسان هستید و باطن انسانی دارید که با کارکرد معشوق الله، اهل بیت و جهاد کار کنید.

پس معنای زهد چیست؟ غصه نخوردن. قرآن هم خیلی زیبا آن معنا کرده است. قرآن همچنین فرمود: « لِكَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آَتَاكُمْ[1]= (این به خاطر آن است كه) برای آنچه از شما فوت شده تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده شده است دلبسته و شادمان نباشید».

رسالت جامعه پزشکی، اهتمام به رفع موانع ظهور است

در دعای وداع امام رضا (علیه‌السلام) می‌خوانیم: «وَ شَکَرَ سَعْیِی بِکُمْ= خدا از من تشکر کند برای تلاشم به خاطر شما». یعنی به خاطر این که من برای شما تلاش می‌کنم. تشکر خدا فقط تشکر لفظی نیست. بلکه وجودی است که موجب ارتقاء فرد برای امام زمانش میشود.

یکی از اسم‌های خدا اسم «شکور» است؛ یعنی بسیار تشکر کننده. خوش به حال کسی که بیشتر برای ائمه سعی می‌کند. هر چه بیشتر بدوی، شکر خدا هم از تو بیشتر است.

این همان بحث «فداک» است. فدا شدن در 5 مرحله «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی» صورت می‌گیرد. یعنی در هر شأنت برای امام زمانت هزینه کن و وقف کن و معنویتت را شریک گردان. پس همه حرکت‌ها، اعمال و فعالیت‌های فوق عقلانی‌تان را با ائمه انجام بدهید. وقف خود خدا خیلی شیرین است. مثل امیرالمومنین(علیه‌السلام) که ثروتمند بود. ایشان نخلستان و باغ و قناتهای زیادی را آباد کرد، ولی مثل فقیرترین فرد جامعه‌اش زندگی کرد. سایر ائمه هم این‌گونه بودند. هر چه داشتند به پای خدا ریختند.

«وَ غَفَرَ ذَنْبِی بِشَفَاعَتِکُمْ وَ أَقَالَ عَثْرَتِی بِمَحَبَّتِکُمْ= خدا همه گناهان من را به خاطر شفاعت شما ببخشد و به خاطر عشقی که من به شما دارم، خدا از لغزش‌هایم صرف نظر کند». انسان در مسیر زندگی گاهی دچار لغزش و گناه می‌شود؛ چنانچه قرآن کریم هم اشاره می‌کند: « وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ[2]= آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند»،اما از خدا می‌خواهیم که به خاطر حب معصومین گناهان ما را ببخشد.

«وَ أَعْلَی کَعْبِی بِمُوَالَاتِکُمْ= به خاطر موالات شما مقام من را بالا ببرد». این مقام، مقام دنیایی و آخرتی است، یعنی در دنیا و آخرت به من عزت بدهد. ولی مهمترین آن همان مقام الهی است.

 «وَ شَرَّفَنِی بِطَاعَتِکُمْ= من را به طاعت شما مشرف کند». مشرف شدن قاعده‌مند است. به عنوان مثال، در مشرف شدن شما می‌گویید که من در فلان دانشگاه، زیر نظر فلان استاد تلاش کردم که پذیرش بگیرم؛ ولی به من پذیرش ندادند. کسی که در حجاب، نماز، خمس دادن، صدقه و انفاق گیر است، چون شان حیوانی‌اش فعال است، اما شان فوق عقلی‌اش تعطیل است و شرافتش را نمی‌داند و به عنوان یک حیوان مسلمان خود را می‌بیند و نه به عنوان یک انسان. بنابراین، احکام الهی را زوری می‌داند و از  رعایت احکام الهی همیشه ناراحت است.

این که می‌خوانیم«وَ أَعَزَّنِی بِهُدَاکُمْ= خدا به من عزت بدهد، با هدایت شما». عزت یعنی چه!

فرض کنید من آبی روی موکت بریزم. چه اتفاقی می‌افتد؟ آب جذب موکت می‌شود. عزت یعنی نفوذناپذیری، تحقیر ناپذیری. آدمی که شاد است و به خاطر دنیا غصه نمی‌خورد،‌ عزیز است. چون اجازه‌ی نفوذ غصه را به وجودش نمی‌دهد. ولی کسی که برای کمترین چیزها مثل گم شدن پول یا وسائلش یا طلاق یا از دست دادن مقام و منصب گریه می‌کند، خود را ذلیل و نفوذپذیر کرده است. این همان زهدی است که خدا با ائمه شرط کرده که نسبت به امور دنیا داشته باشند. همان که در دعای ندبه می‌خوانیم: «بَعْدَ اَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیَا= بعد از آن که شرط کردی در این درجات دنیا زهد بورزید». پس اگر می‌خواهید به آن مقام برسید، باید نسبت به چهار کمال پایینی دنیایی (جمادی، گیاهی، حیوانی و انسانی) بی‌تفاوت و بی‌خیال باشی. پس دل را آرام کنید و فقط به اله حقیقی اختصاص بدهید.

دل به این و آن مده ای بوالهوس                  دل به آن ده کان دلت داده است و بس

«اجْعَلُونِی فِی هَمِّکُمْ وَ صَیِّرُونِی فِی حِزْبِکُمْ» وقتی به امام می‌گویی به من زیاد فکر کنید و من را جزء حزب خصوصی‌تان قرار بدهید، یعنی تو باید از صبح تا شب به امامت فکر کنی و برای امام زمانت دغدغه داشته باشی.

جامعه پزشکی مهدوی یعنی این که من بتوانم از یک شأن به نام پزشکی یا مهندسی یا هر چیز دیگر، برای بخش فوق عقلانی‌ام استفاده کنم. من به عنوان یک پزشک یا پرستار یا عضو جامعه پزشکی چه کار می‌توانم برای امامم بکنم؟ چقدر توانسته‌ایم بخش انسانی دیگران را به آن‌ها بشناسانیم. چقدر توانسته‌ایم واسطه بشویم تا دیگران خودشان را پیدا کنند؟ رسالت ما در این عضو بودن در جامعه پزشکی چیست؟

نیت خوب، راز قانون جذب است

ما یک قاعده در اسلام برای جذب داریم. قوانین جذبی که غربی‌ها در مورد آن به نام «قانون جذب» کتاب نوشته اند. قانونی که نصف کاره و غلط است. اما در دنیا خیلی سر و صدای کرده است. در حالی که ما صدها قانون جذب در دین خودمان داریم.

قوانینی که می‌توانیم از خیر محض یعنی الله که کمال مطلق است و معادن کمال یعنی، اهل بیت(علیهم‌السلام) جذب جمادی، جذب گیاهی، جذب حیوانی، اجتماعی، جذب معرفتی و علمی و جذب فوق عقلی داشته باشیم.

اکثر ما از خدا کمک نمی‌خواهیم و فقط از هوش، درایت و عقل خودمان استفاده می‌کنیم. وقت برای استعانت از خدا نمی‌گذاریم و از مرکز قدرت‌ (لا حول و لا قوه الا بالله) کمک نمی‌گیریم.

در حالی که در روایت بیان شده که خدا به هر کس که دنیا را بخواهد، به او می‌دهد. آخرت هم بخواهد، می‌دهد.

قاعده این است که حضرت امیر(علیه‌السلام) فرمودند: «عَلَی قَدرِ النِّیه تَکُونُ مِنَ اللهِ العَطیه= عطیه‌ی خداوند به هر كس، به اندازه نیّت اوست». این یکی از قوانین جذب است که حضرت بیان می‌کند.

شرط جذب، فقط با تلاش نیست. در اینجا هم نیاز به نیت است. پس سطح نیت‌تان را بالا ببرید تا راه جذب باز شود. جمله و درخواست «اجعلونی من همکم، صیرونی فی حزبکم» از نیت‌های بزرگی است که انسان می‌تواند داشته باشد. البته لازم است که نیت صادقانه باشد.

این قاعده، شاه کلید و یک اسم اعظم است. هر وقت می خواهی کارت اوج بگیرد، از این کلید استفاده کن.

حالا بحث دیگر هم داریم که آن را وقت نمی‌کنیم اینجا برایتان بگوییم. اشاره می‌کنم و بعدا می‌گویم بقیه‌اش را که در درس‌های انسان‌شناسی قم است. می‌توانید به آنجا مراجعه کنید. بحث‌های خاصی هم داریم که روی آن مشغول کار هستیم. یکی از آنها اندازه‌ی نیت است.

خیلی بد است که انسان کوچک باشد و کوچک ببیند. انسان دغدغه‌مند کسی است که سطح افکار و طرح و برنامه‌ریزی‌هایش برای همه مردم در سطح کره زمین باشد. هرچند کره زمین هم کوچک است. فراتر از آن باید باشد. به اندازه برزخ و حتی بالاتر از برزخ و حتی تا قیامت و بعد از قیامت باید باشد. چنین انسانی می‌تواند در بهشتی زندگی کند به اندازه همه آسمان‌ها و زمین. چون نفسش بزرگ شده. کمتر از آن نمی‌تواند باشد.

شرح دعای ندبه/زهد/نیت

 

[1] . سوره حدید/آیه 23.

[2] . سوره آل عمران/آیه 135.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed