www.montazer.ir
دوشنبه 27 ژانویه 2025
شناسه مطلب: 1151
زمان انتشار: 9 دسامبر 2014
شرح خطبه توحیدی امام رضا(ع)- فراز دهم

اولین کارگاه آموزشی توحید - اردوی نسیم حیات (۱)

شرح خطبه توحیدی امام رضا(ع)- فراز دهم

آموختیم که ذات خداوند بی‌نهایت، مطلق، ازلی و ابدی است و هرگز قابل دسترسی و شناخت نیست. اما این ذاتِ یکتا برای آن‌که ما بتوانیم به شناختی از او دست یابیم، شروع به تجلی نموده و در هر مرتبه‌ای با اسمی خاص ظهور می‌کند این اسماء در واقع مَعبرهای ما برای رسیدن به شناخت خداوند هستند. به این معنا که ما را از تجلیات و ظواهر به ذات اسم (باطن اسم) عبور می‌دهند.

به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه ششم «شرح خطبه امام رضا ع»، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر می آید:

فأسْماؤُه تعبیرٌ و أفعالُهُ و أفعالُهُ تفهیم و ذاتُهُ حقیقته و کنهُهُ تفریق بینهُ و بین خلقه و غُیوره تحدیدٌ لما سواه.

و نام‌های او بیانی روشن است و کارهای او فهماندن و ذاتش حقیقت است و کُنه او فاصله بین او و مخلوقاتش، و مغایرت او با موجودات دیگر با محدود بودن آنان معلوم می‌شود.

فأسماؤهُ تعبیر: واژه تعبیر در لغت به معنای عبور دادن انسان از ظاهر به باطن چیزی، و یا روشن کردن چیزی که بر انسان پوشیده است، می‌باشد.

آموختیم که ذات خداوند بی‌نهایت، مطلق، ازلی و ابدی است و هرگز قابل دسترسی و شناخت نیست. اما این ذاتِ یکتا برای آن‌که ما بتوانیم به شناختی از او دست یابیم، شروع به تجلی نموده و در هر مرتبه‌ای با اسمی خاص ظهور می‌کند این اسماء در واقع مَعبرهای ما برای رسیدن به شناخت خداوند هستند. به این معنا که ما را از تجلیات و ظواهر به ذات اسم (باطن اسم) عبور می‌دهند.

دیدن تجلیات و اسماء خداوند در طبیعت، چشمانی گشوده می‌خواهد. باید سبکِ نگاه کردنمان به دنیا را عوض کنیم. عادت کردن به جهانِ پیرامون، سبب شده تا از کنار اسماء متجلی شده در اطرافمان، به سادگی عبور کنیم. حجاب عادت، مانع عبور ما از ظاهر یک اسم به باطن آن می‌شود. ابتدا باید این حجاب را دَرید. آن‌وقت چشمانمان آرام آرام اسماء را از لابه‌لای طبیعت خارج کرده و آن‌ها را می‌شناسند.

شناختن اسماء یعنی شناختن اخلاقیات خداوند، یا شناخت هر خُلقی، می‌توان قدم در عرصه‌ی تمرین گذاشته و اندک اندک به آن خُلق متخلق گشت.

پس با کمی تأمل می‌توان دریافت که تمام مقدمه چینی‌های خداوند در طبیعت، به آن منظور بوده است که؛ زندگی کردن را به ما بیاموزد. هر اسم او به ما می‌آموزد که چگونه باشیم و در هر صحنه‌ای چگونه رفتار کنیم.

پیامبر اکرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» می‌فرمایند: خداوند ۹۹ خُلق دارد هرکس به یکی از آن تخلق یابد، اهل بهشت خواهد بود.

و أفعاله تفهیم؛ تمام تجلیات خداوند باری تفهیم بی‌نهایت بودن او، ظهور کرده‌اند. با اندکی تأمل در طبیعت به آسانی می‌توان دریافت که تمام تجلیات او نیز درست مانند ذاتش بی‌نهایت بوده و نمی‌توان آن‌ها را کاملا تجزیه نموده و شناخت. به‌عنوان مثال آیا تجزیه و تحلیل یک برگ درخت را می‌توان در جایی خاتمه داده و این‌طور وانمود کرد که فلان جزء از این برگ دیگر قابل تجزیه نیست؟ پاسخ منفی است و اگر هم کس چنین ادعایی نماید نشانه ناتوانی علم بشر از تجزیه آن آخرین جزء تشکیل‌دهنده برگ بوده است.

در سوره      آیه‌ی    خداوند ایات و تجلیاتش را غیرقابل احاطه و شناخت معرفی می‌نماید: ریزترین موجودات نیز، اگر زیر نگاه موشکافانه‌ی انسان قرار گیرند، عظمتی نامتناهی را در درون خویش به نمایش می‌گذارند.

منابع استخراج اسماء خداوند

اسماء خداوند را می‌توان از میان ۲ کتاب عظیم استخراج کرد؛

۱ ـ کتاب طبیعت     ۲ ـ کتاب خلقت

خداوند تمام کلماتش (تجلیاتش) را در این دو کتاب نگاشته است. تاکنون چند سطر از این کتاب‌ها را ورق زده‌ایم؟ چند کلمه‌اش را خوانده و یا فهمیده‌ایم؟...

اما نکته جالب‌تر این‌جاست که خداوند برای شناساندن خویش به ما، به این دو کتاب بَسنده ننموده است. قرآن، تجلی خداوند است در مقام لفظ. قرآن کلامِ الله است. همان اللّهی که تمام کمالات را یکجا در خویش جمع نموده است. آیا از کلامِ کمال مطلق، نمی‌توان کمال را دریافت کرد؟ آیا سخن او نمی‌توان او را شناخت؟ ...

نفس انسان، که در مجموعه کتاب خلقت طبقه‌بندی می‌شود، کامل‌ترین مظهر و تجلی خداوند است. بسیاری از اسماء خداوند را می‌توان از نفس انسان استخراج کرده و آن‌ها را مورد بررسی قرار داد.

و ذاته حقیقة؛ حقیقت در لغت به معنای «شایستگی» است و به چیزی اطلاق می‌شود که سزاوار تحقق یافتن است. ذات خداوند، تنها ذاتی است که اصالت حقیقی و ثابتی داشته، پایدار است و هیچ ضعف و محدودیتی در آن راه ندارد. تمام مخلوقات، تنها مظاهر این ذات حقیقی بوده و به تنهایی هیچ اصالتی ندارند.

برای توجیه بهتر به یک مثال دقت کنید: رابطه خداوند با مخلوقاتش، مانند رابطه‌ی نفس ما با صُوَرِ ذهنی ماست. هرگاه نفس انسان، اراده نماید می‌تواند توسط قوه‌ی خیال، صورت‌هایی ذهنی ایجاد نموده، به آن‌ها حیات داده، و حتی ساعت‌ها با خیال آن صور ذهنی زندگی نماید و یا حتی از آن‌ها تأثیر بپذیرد. اما به محض اراده‌ی مجدد، می‌تواند آن صور ذهنی را نابود کرده و در نفس فانی نماید.

در عالم نیز، اصالت حقیقی از آنِ خداوند می‌باشد و مخلوقات مظاهر (صورت‌های) تجلیِ او بوده و از خود اصالتی ندارند. در صورت نابود شدن باز در ذات او فانی شده، و به اصالتِ حقیقی خویش باز می‌گردند. آیا حقیقتی که آموختیم که معنای عبارت زیر است؟

انا لله و انا إلیه راجعون

و کنهه تفریقٌ بینه و بین خلقه؛ شناخت ما از کنه (عمق، ذات) خداوند به‌عنوان موجودی مطلق، ثابت، بی‌نهایت، ازلی و ابدی و... موجب می‌شود که ما او را از سایر مخلوقات متفاوت بدانیم. همین دریافتِ ذهنی ما از ذات خداوند او را از مخلوقاتی که فقر مطلق هستند متمایز می‌سازد. زیرا آن‌چه که واضح و روشن می‌باشد. آن است که هیچ‌کدام از مخلوقات، خصوصیات و ویژگی‌های خداوند را ناشته و موجوداتی سراسر فقر و وابستگی‌اند.

و غیوره تحدید لما سواه: غیریت (مغایرت) خداوند از مخلوقاتش، او را محدود نمی‌کند. بلکه نشان‌دهنده محدود بودن مخلوقات و فقر آن‌ها نسبت به خداوند است.

این‌که بگوییم خداوند وجودی غیر از مخلوقاتش است، به آن معنا نیست که خداوند یک وجود مجزاست و مخلوقات، وجودهای دیگر. بلکه هدف از این عبارت آن است که خداوند با یک اصالت حقیقی، تجلیاتی دارد که با ذاتِ او متفاوتند. آن تجلیات محدود بوده و سرشار از وابستگی به اصل حقیقی خویش می‌باشند. دوباره به مثال صور ذهنی توجه نمایید:

آیا تولید یک تصویر ذهنی در خیال ما، چیزی از نفس ما کم می‌کند؟ یا فنا شدن آن تصویر در نفس چیزی به آن می‌افزاید؟

به‌طور مسلم جواب سؤال منفی است. این صورت‌های ذهنی هستند که برای تولید شدن نیازمندِ نفس می‌باشند، و باید آن‌ها را وابسته و محدود به نفس دانست.

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed