مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
سعدی می گوید: به پهلوان زورآزمایی در یک ماجرایی، یک نفر ناسزا گفت. پهلوان تن، عصبانی و خشمگین شد، به طوری که بر اثر خشم، کف از دهانش بیرون آمده بود و با هیجان شدید بر سر ناسزاگو فریاد می کشید. صاحب دلی از آن جا عبور می کرد، پرسید: این پهلوان شجاع چرا این گونه عصبانی شده و نعره می کشد؟
گفتند: شخصی به او دشنام داده است.
صاحب دل گفت: این فرومایه، هزار من وزنه بلند می کند، ولی طاقت ناسزایی را ندارد؟!
در بدن پهلوان است، ولی در روح بسیار ضعیف و ناتوان است. مردی آن نیست که انسان مشتی بر دهن کسی بزند، اگر مردی، دهنی را شیرین کن.(1)
1. حکایتهای گلستان، ص 143
منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب
کلیدواژه ها:
آثار استاد