www.montazer.ir
شنبه 28 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 3344
زمان انتشار: 13 اوت 2015
شجاعت تن نه روح

شجاعت تن نه روح

سعدی می گوید: به پهلوان زورآزمایی در یک ماجرایی، یک نفر ناسزا گفت. پهلوان تن، عصبانی و خشمگین شد، به طوری که بر اثر خشم، کف از دهانش بیرون آمده بود و با هیجان شدید بر سر ناسزاگو فریاد می کشید. صاحب دلی از آن جا عبور می کرد، پرسید: این پهلوان شجاع چرا این گونه عصبانی شده و نعره می کشد؟

گفتند: شخصی به او دشنام داده است.

صاحب دل گفت: این فرومایه، هزار من وزنه بلند می کند، ولی طاقت ناسزایی را ندارد؟!

در بدن پهلوان است، ولی در روح بسیار ضعیف و ناتوان است. مردی آن نیست که انسان مشتی بر دهن کسی بزند، اگر مردی، دهنی را شیرین کن.(1)

 

 

1. حکایتهای گلستان، ص 143

منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed