مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در فعالیت های فکری فرهنگی و علمی اگر «شاخص خود شناسی» وجود نداشته باشد، شخص در زیر باری از اطلاعات دفن شده و سردر گم می شود، اما با این شاخص، فعالیت های فرهنگی مسیر الهی پیدا می کند.
ما افرادی داریم که علم و دانش خیلی زیادی دارند و کتابهای زیادی مطالعه کردهاند، ولی چون اطلاعاتشان فاقد شاخص و میزان «خودشناسی» است، نمیتوانند تشخیص بدهندکه کدام یک از این همه حرفهایی که شنیده و کتابهایی که خواندهاند، درست است. انسان وقتی شاخص نداشته باشد هر چقدر اطلاعاتش بیشتر شود، گمراهیاش از مسیر خدا بیشتر می شود.
خودشناسی شاخصی است که قدرت تحلیلی به انسان میدهد و او قادر میشود، مسیر درست و خداپسندانهای که در میان انبوه دیدگاهها در جهان ارایه میشود را تشخیص دهد. با «شاخص خود شناسی» میتوان دریافت که در میان انواع دیدگاههایی که دین و اسلام و راه خدا را بیان میکنند، کدام صحیح و کدام نادرست است. علت این که شما میبینید، یک نفر عاشق اسلام میشود و به عشق اسلام، مثلا در سوریه یک دفعه 300 نفر را سر میبُرد. چیست؟ این کدام اسلام است؟ این میگوید: «من مسلمان هستم». بر روی پرچم هایشان را هم اگر نگاه کنید، جملههای «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» نوشته شده است.
خیلی از دینداران ما دینداری را با عشق انجام نمیدهند؛ حجاب را تا آخر عمر رعایت میکنند، اما از حجاب بیزارند؛ نماز را تا آخر عمر میخوانند؛ ولی از روح نماز فراری اند. روزه میگیرند، اما در دلشان، هم از آمدن ماه رمضان ناراحتند و هم ماه رمضان که میرود، خوشحالند. وقتی به خارج از کشور میروند، یک بیدین مثل بقیه بیدینان میشوند. علت این وضعیت این است که دین چنین افرادی، با خودحقیقی شان عجین نشده است، اینها مذهب را تحت تأثیر عادت، تربیت خانوادگی یا تعارفات و... قبول کردهاند؛ به همین دلیل هم هست که دین و اعتقاداتشان را که «عاریهای» بوده، به راحتی کنار میگذارند و دست از آن میکشند. برای همین قرآن تأکید زیادی دارد که انبیاء همراه اطلاعات به مردم باید میزان بدهند. « ... وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ ... = و با آنها كتاب و ترازو را فرود آوردیم. (حدید/25) » کتاب قرآن است، اطلاعات است. اما باید «میزان» هم کنارش باشد تا بتوانیم تشخیص دهیم حرفی را که می شنویم، مربوط به کدام یک از بخشهای وجودی ما است. مربوط به حس، خیال، وهم، عقل است یا فوق عقل است.
توصیه ای که آقا در باره کار فرهنگی دارند، همین است که باید بدانیم، خروجی اش چیست. میلیارد ها تومان پول هزینه میشود. این فیلم، سناریو، نمایشنامه، تئاتری که دارد تولید میشود، کارگردان، بازیگر، خود نمایشنامه و فیلمنامه چه چیزی را میخواهند بگویند. این مقالهای که در روزنامه نوشته شده، کتابی که نوشته شده، سخنرانی که صحبت میکند، هدف شان چیست. وقتی شاخص دست ما باشد، در چند لحظه ی سریع، تقسیم بندی اش می کنیم و نتیجه میگیریم که محصول این فعالیت حسی، خیالی، وهمی، عقلی و یا فوق عقلی است.
خروجی فعالیت فرهنگی، تربیت انسان «مؤمن» است
نتیجه و خروجی کار فرهنگی موفق، تولید انسان «مؤمن» است. در غیر این صورت، کار فرهنگی یک کار عقیم و بی نتیجه است. در کار فرهنگی «تغییر بینش» انسان مهم است نه تغییر «دانش».
دانش وسیله و ابزار است، اما بینش یعنی شخص «خود حقیقی» اش را ببیند. با شناخت این خود، انسان اول مؤمن به خود و سپس مؤمن به خداوند میشود.
کسی که خودش فاسق است و مسئولیت کار فرهنگی را به عهده میگیرد، بودجههای میلیاردی فرهنگی را تلف میکند، آیا محصول کار چنین کسی میتواند انسانِ مؤمن باشد؟ چنین کسی که با خودش قهر است و هنوز خودش را پیدا نکرده، چطور میخواهد برای دیگران طرح و برنامه تنظیم کند. این مشکلی است که ما در سطح کلان مملکت داریم، خیلی از افرادی که متولی کار فرهنگی و تولید فکر و فرهنگ هستند، اصلاً ایمانی به این ندارد که انسان فقط به شرطی دارای ارزش انسانی است که مومن باشد.
چه زمانی خروجی کار فرهنگی یک فرد، میشود ایمان؟ زمانی که خسرانی وجود نداشته باشد. کسی که از خاسران است و خودش را گم کرده و نمی شناسد، نمیتواند کار ایمانی بکند. قرآن میگوید، اگر شما میخواهید کسی را مؤمن کنید، به جای این که مؤمن به خدا کنید، اول او را مؤمن به خودش کنید. مرحله اول ایمان، ایمانِ به خود است.
برای رسیدن به تمدن بزرگ اسلامی، طرح و نقشهی راه لازم است
قدم نهایی برای رسیدن به آرمان مهدوی، جهانی کردنِ تمدن بزرگ اسلامی است. راه رسیدن به این تمدن غنی و جهانی طرحی است که چند مرحله دارد.
مسئله مهم امروز بیداری اسلامی است که در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده است، مثل مصر، عراق، سوریه و دیگر کشورها، چرا وقتی این بیداری اوج میگیرد، مصادره میشود؟ مثل کشور مصر که مردمش آن همه کشته دادند و فعالیت کردند، ولی الان دست استکبار افتاده است. در جاهای دیگر هم بیداری اسلامی مصادره میشود. علت، نبود کار فرهنگی است. کار فرهنگی باید به طور ریشهای انجام شود و مردم به گونهای بیدار شوند که تا آخر مسیر را طی کنند. مردمی که آگاهی، آرمان و خودشناسی ندارند و با اهداف آشنا نیستند، صرف این که بگویند ما اسلام را می خواهیم، کافی نیست، حتی اگر انقلاب کنند. شما در الجزایر دیدید مردم انقلاب اسلامی کردند و یک میلیون کشته دادند، اما بعدا حکومتشان سوسیالیستی شد و کشور به دست بیدین ها افتاد. هر جا بدون کادرسازی، مهرهسازی، بدون آرمان، مبانی فرهنگی و فکری، مبانی عقیدتی انقلابی صورت بگیرد، حتی اگر کشته های زیادی هم بدهند، حتماً به دست استکبار میافتد. ما زمانی میتوانیم در دنیا تحولاتی را ایجاد کنیم که منجر به تشکیل حکومت اسلامی شود و قبلاً زیرساخت های فرهنگیاش را تدارک دیده باشیم.
در پانزده خرداد 42 امام ره قیام میکند. مردم که با این قیام سنخیت دارند، عده کمی هستند، در 25 میلیون نفر 10 ـ 15 هزار نفر از مردم ری، ورامین و تهران هستند که پای کار امام می ایستند. بنابراین میبینیم که نتیجه نمیدهد. بعداز این قیام، امام تبعید میشود. آن تعدادی هم که قیام کرده بودند فراری، مجروح یا کشته میشوند یا به زندان میروند. بعد از آن، 15 سال روحانیت معظم زحمت میکشد، فعالیت میکند، تا سال 57 که مردم آمادگی ذهنی پیدا میکنند و انقلاب پیروز می شود.
مراحلی که باید طی کنیم، مراحل طبیعی و قانونی یک حرکت هست، تشکیل انقلاب، تشکیل نظام اسلامی، دولت اسلامی و بعد، جامعه اسلامی. جامعهای که مردم براساس فرهنگ اسلام و سبک زندگی اسلامی در آن زندگی کنند. بعد برسیم به آن تمدن بزرگ اسلامی. اینها مراحلی است که مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی در فرمایشات شان به آن اشاره کردند. مرحله انقلاب، مرحله نظام، مرحله دولت، مرحله جامعه و مرحله تمدن اسلامی که باید طی کنیم. این نقشه راه ما است. در همه ی این مراحل سرمایه گذاری اصلی باید روی تغییر نگرش انسان نسبت به خودش صورت بگیرد.
کلیدواژه ها:
آثار استاد