مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«هدايت» در مقابل «ضلالت» است و به معناي بيان راه رشد و دلالت و راهنمايي كردن به چيزي است. وقتی می گوییم: «السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى»، یعنی من غیراز متخصص معصوم را نمیپذیرم و شما را هم به عنوان متخصص معصوم قبول دارم. پس به شما سلام میدهم. یعنی شما الگوی عملی من هستید. نه این که من مدام به شما احترام بگذارم، اما یک روش دیگری برای زندگی انتخاب کنم و یک جای دیگری عمرم را تلف کنم؛ بلکه فقط از شما الگو می گیرم. اگر از ولی فقیه اطاعت می کنم هم به خاطر امر شماست.
بحثمان در ادامه شرح زیارت شریف جامعه کبیره، به فراز جدیدی رسید. در خطاب به معصومین علیهم السلام می گوئیم: السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى= سلام بر شما که امامان هدایت هستید.
قبلاً بیان شد که «سلام» اسم خداست و از جانب خداست و مثل هر نعمت دیگری که هر کسی دارد، از خداوند تبارک و تعالی است. سلام همچنین یک دعاست. یعنی ما سلامتی را از خداوند تبارک و تعالی برای شما میخواهیم.
امام یعنی کسی که قصدش را میکنی. یعنی کسی است که اصلاً نمیتوانم از او جدا بشوم، من فقط و فقط به این فکر میکنم که در دنیا و آخرت با او باشم.
ذات انسان نمیتواند غیر از متخصص معصوم کسی را بپذیرد. اگر سراغ غیرمتخصص یا غیرمعصوم رفتی، خدا بازخواستت می کند که چرا عقلت را به کار نیانداختی! چرا از شعورت استفاده نکردی؟ مگر میشود آدمی که تخصص ندارد، امام و الگوی عملی انسان شود. تمام کره زمین برای انسان خلق شده. آسمانها به افتخار انسان خلق شده، انبیاء به افتخار انسان آمدند، قرآن برای هدایت انسان نازل شده: «هُدىً لِلنَّاسِ». پس چرا سراغ کسی میروی که تخصص ندارد! چه حجت و دلیلی داری! چه منطقی داری که غیر از اهل بیت را به عنوان راهنما و الگوی خودت پذیرفتی!
امام اصل است. بدون امام تو اصلاً نمیتوانی یک حرکت موفق انجام بدهی. ممکن است در بعضی جاها خوب باشی یا قشنگ عمل کنی، اما عقل خودش اعتراف دارد که عقل به تنهایی برای هدایت بشر به سمت بینهایت کافی نیست. عقل فقط میتواند بگوید که چه کسانی به درد میخورند. ولی اینکه چه کار باید کنی، خیلی رمز و راز دارد.
یک متخصص مغز و اعصاب وقتی قلب درد داشته باشد، در مقابل پزشک متخصص قلب میگوید هر چه شما بگویید. چون رشته و تخصص ما با همدیگر فرق دارد.
ما میخواهیم انسانی که از این رحم دنیا متولد می شود، یک کسی شبیه امام حسین علیه السلام شود. ذات هر کدام از ما همین را میطلبد. ما اگر به کمتر از این برسیم، باخته ایم و ضرر کرده ایم. چون وقتی شخص اطلاعات ندارد، عقلش را به کار نمیبرد، در نتیجه، وقت و عمرش را در کمالات جمادی و گیاهی تلف میکند و حس بینهایتطلبی اش را اینجا پیاده میکند، نه به سمت هدف اصلی. پس امامت اصل است.
امام در جامعه، مثل مغز و قلب در بدن است
نقش امام در جامعه، چنان دارای اهمیت است که مغز یا قلب در بدن اهمیت دارد. اگر کسی دو کلمه «أَئِمَّةِ الْهُدَى= امامان هدایت» را بفهمد، نجات پیدا کرده است. یعنی بفهمد که امامان هدایتی وجود دارند، و انسان ساختارش هدایتپذیر است و نیاز به هدایت دارد.
این اصل، عامل سلامتی قلب انسان است. یعنی گاهی انسان دستش میشکند، پایش میشکند، ممکن است چشمش نابینا بشود، یا به اعضای دیگر بدنش صدمه وارد شود. اما اصل سلامتی اش که مغز و قلب است را از دست نمیدهد. چون اینها اعضای رئیسه هستند. اما اگر به اینها صدمه وارد شود، این اختلال به همه جای بدن آسیب میزند و ممکن است حیات انسان را بگیرد. امام هم برای انسان و دین خدا چنین نقشی دارد.
چطور یک مجتهد ممکن است جهنمی شود، اما یک آدم منقص در ایمان بهشتی شود؟
ما آدمی داریم که باتقواست، نماز اول وقت میخواند، روزه میگیرد، در نماز جماعت و جمعه شرکت می کند و در امور دینی بسیار مقید و مؤدب است و دارای اخلاق خوبی هم هست، اما با امام ارتباط ندارد. خداوند قسم خورده پایان چنین شخصی جهنم میشود. اما آدمی هم داریم که ممکن است نماز نخواند، حجاب را رعایت نکند و در بسیاری از امور دینی مقید نباشد، اما امام را از بُن دندان قبول داشته باشد و به او اعتقاد داشته باشد و برایش احترام قائل باشد. خداوند چنین کسی که در بُعد اعتقادی پاکار امام است را میبخشد و مغفرت شامل حالش میشود و نجات پیدا می کند.
حالا چرا خدا کسی را که در دینداری آدم مؤدب و مرتبی است، نمازش اول وقت، کارهایش خیلی درست و عالی است را اگر ارتباط با امام نداشته باشد، نمی بخشد؛ ولی یک کسی که خیلی بیدر و پیکر است و ممکن است چند تا غلطی هم بکند، اما پای کار امام ایستاده و به دستگاه امام وصل است را می بخشد و این آدم اهل نجات می شود؟
فهم این قضیه آنقدر مهم است که میتواند در تمام شرائط زندگی انسان تأثیر بگذارد. اگر انسان این فرمول را بفهمد، هم در مورد خودش، هم در رابطه با دیگران، به گنجی دست پیدا میکند که این گنج، یک اسم اعظمی به او می دهد و یک اکسیری پیدا میکند که حتی اگر آسیبهای زیادی هم داشته باشد، می تواند هم خودش را و هم آدم های اطراف خود را بازسازی کند. این فرمول بیشتر و به خصوص برای کسانی مفیدتر است که کار تربیتی میکنند. یعنی روی فرزندانشان کار میکنند، یا معلم و استاد هستند و کار فرهنگی میکنند، یا میخواهند کار کلان فرهنگی در سطح شهرشان، استانشان، کشورشان و جهان انجام بدهند. فهم این فرمول فوقالعاده مهم است. اگر کسی این فرمول را فهمید، به یک اکسیر و اسم اعظمی دست پیدا میکند که با آن می تواند خیلی از مشکلاتش را حل کند.
نقش کلیدی امام معصوم در راهنمایی زندگی
«السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى»؛ ائمه جمع امام است. امام از ریشه (الف، میم، میم) یا (همزه، میم، میم) است. این ماده که در اُمّ هم داریم به معنای مادر است. یعنی آنچه که مورد قصد است، آنچه اصالت دارد. آنچه که حیاتی است. «اُمّ» ریشه است.
امام یعنی آن کسی که جلوی خودت میگذاری و قصد میکنی که به او برسی و با او هماهنگ باشی. آن توجهی که میکنی و او را مدنظر قرار می دهی تبعیت از امام است. مثلاً کسی میگوید من دوست دارم شبیه فلانی بشوم. آن آدم امام او میشود. چون او را مورد توجه قرار داده. چه در حیطه ورزشی، چه در حیطه هنری یا امور دیگر. یعنی او را مورد توجه خودش قرار داده که شبیه و مثل او باشد. ممکن است حق باشد، ممکن است باطل باشد.
«السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى»؛ هدایت از ریشه «هَدَیَ» است. وقتی شما یک حقی را بیان میکنی و میگویی این هادی است. هادی یعنی کسی که ما را به راه حق راهنمایی میکند. پس بیان حق را هدایت میگویند.
مثلاً کسی مسیری را اشتباه برود و شما هدایتش کنید. یعنی درست راهنمایی اش کنید. اگر درست راهنمایی نکنید، گمراه میشود. ائمه نیز ما را به حق هدایت میکنند.
حق یعنی به آنچه که شایسته و سزاوار است، ما را هدایت میکنند. در تمام ابعاد زندگی ما به امام نیاز داریم. در بخش جمادی اگر میخواهی کار اقتصادی بکنی، احتیاج به مربی، استاد، الگو و یک کسی که درس خوانده باشد، داری. در واقع باید از او تبعیت کنی.
در بخش بدنی و گیاهی اگر میخواهی هیکلت را چند کیلو چاق یا لاغر کنی، یا پوستت را زیبا کنی، نیاز به کسی داری که تو را راهنمایی کند. او میگوید این دستورالعملها را انجام بده. شما را هدایت میکند به سمت یک جنبه گیاهی. او همان امام و الگوی تو است. او به شما روش میدهد و شما هم از او تبعیت میکنی.
در بعد حیوانی همین طور است. مثلاً میخواهی انتخاب همسر کنی، استاد لازم داری. می خواهی انعقاد نطفه داشته باشی، مربی میخواهی که مراحل انعقاد نطفه را برای شما بگوید و شما را راهنمایی کند که چه کارهایی را انجام بدهی که بچه در ۵ بخش «سلامت، زیبایی، هوش، عقل، اخلاق و معنویت» آسیب نبیند و نطفه بهتر صورت بگیرد.
همچنین در تمام بخش های حیوانی مثل سیاست و غیره، مربی میخواهد که آدم تربیت سیاسی بشود. در بخش های تربیت اجتماعی، تربیت اخلاقی، تربیت تجاری، تربیت هنری و تمام رشتههای هنری، نیاز به مربی هست.
در بعد علمی هم همینطور. مثلاً برای انتخاب درست یک رشته علمی، نیاز به یک مربی و معلم داریم که باید بالای سرمان باشد و آموزش بدهد تا بهتر بتوانیم انتخاب کنیم.
در بخش فوق عقلی و انسانی هم نیاز به مربی داریم. چون انسان در بخش فطری اش از جنس اهل بیت است و از آسمان آمده و میخواهد به خانه خودش برگردد. پس باید کسی هدایتش کند تا سقط نشود.
ما برای ثروتمند شدن، خوشگل و خوشتیپ شدن، پدر و مادر شدن، قهرمان ورزشی یا رئیسجمهور شدن، نماینده مجلس شدن، استاندار و فرماندار شدن به دنیا نیامده ایم. اینها همه جنبههای حیوانی و طبیعی ما هستند که ابزار و وسیله هستند تا آن رشد حقیقی حاصل شود. بنابراین، اینها ضمن اینکه مقدس و مهم هستند، ارزش و ثواب هم دارند. اما نباید مزاحم بخش انسانی ما بشوند. چون هدف از تشکیل این رحم به این بزرگی، این است که با روح سالم پیش خدا و اهل بیت و خانواده آسمانی مان برگردیم.
خدا هم فقط سالم ها را میپذیرد. مثل دنیا که فقط بچههای سالم را از رحم مادر میپذیرد یا سالمهای قوی را می پذیرد. بقیه اعم از ضعیفان، بیماران، ناقصها و معلولان اذیت میشوند. دو دسته هم اذیتهایشان موقت است، اما سخت. مثل کسانی که ضعیف و بیمار به دنیا میآیند. دو دسته دیگر اصلاً اذیتهایشان تمامی ندارد. چون هیچ چیز مناسبی را از رحم مادر برای دنیا نیاورده اند. ما هم دقیقاً این شش نوع تولد را بعد از مرگ داریم. پس برای اینکه بتوانیم این مسیر را درست طی کنیم، احتیاج به امام داریم.
«معیت» با امام، رمز شادی و آرامش است
اگر کسی با اهل بیت علیهم السلام «معیت» داشته باشد، گدایی عاطفی ندارد و آدم آسیبپذیری نیست. این آدم را حتی اگر بکشند میگوید: «ما رأیت الا جمیلا». چون معیت دارد و با حضرت همراهی دارد.
معیت با اهل بیت در شما سه خصوصیت ایجاد میکند: شادی، آرامش و محبت. اگر این معیت بیاید، حتی اگر در کنارش مشکلات «جمادی، گیاهی، حیوانی و علمی» هم داشته باشید، باز شاد، آرام و خوشحال هستید. چون قدرت را از جای دیگری کسب کرده اید.
هر چیزی که به این سه ملاک لطمه بزند، بدانید که از مرز گذرانده اید. اگر کینه ایجاد کرد، خراب کرده ای. اگر در دل دلچرکین شد، خراب کرده اید.
امام یعنی من میخواهم واقعاً مثل او باشم، میخواهم با او زندگی کنم. انتخابش کرده ام نه برای آخرت؛ بلکه برای دنیا. امام یعنی آن کسی که در زندگیت با تو زندگی میکند و تو با او زندگی میکنی. با او رفت و آمد داری و وجودش از همسرت، فرزندت، پدر و مادرت و بهترین دوستانت پررنگتر است. او در همه جای زندگی ات از تو هدیه قبول میکند.
اجازه میدهد برایش هزینه کنی. اجازه میدهد برایش وقت صرف کنی. اجازه میدهد برایش آبرو بگذاری. اجازه میدهد از علمت برایش انفاق کنی. اجازه میدهد به او دل بدهی و او هم با دلت راه می آید. اجازه میدهد عاشقش بشوی. هیچ وقت تو را پس نمیزند. حتی اگر گناهکار باشی، هیچ وقت تو را برنمیگرداند. هیچ وقت در را به روی تو نمیبندد.
خواهش میکنم خیلی دقت کنید. چون روایات بسیار تخصصی و دقیق و ریاضی هستند و ما باید نسبت به اینها کاملاً معرفت پیدا کنیم. وجود ما باید با این راهنماییها عجین بشود و پیوند بخورد. زیرا زندگی آن است که تو با امام بگذرانی. بقیهاش وقت تلف کردن است. هوس های «جمادی، گیاهی و حیوانی و عقلی» است، نه اینکه اینها را منکوب کنیم. اینها کمال و نورانیت دارند. دنبالش هم بروید. ولی با خانواده آسمانی ات. اینها نباید تو را از خانواده حقیقی ات بیندازد. از انس، عشق، رفت و آمد تو را نیندازد. اگر میبینی یکی از اینها قرار است تو را بیندازد، توقف کن.
درجه و رابطه انسان با امام، باید به گونهای باشد که وقتی به امام نزدیک میشوی، خودت امام میشوی. مثل یک شاگردی که الان رفته سر کلاس یک استاد و میگوید میخواهم پای درس این استاد تا آخرین مرحله اش بمانم و علم کسب کنم. معنایش این است که این شاگرد، یک روزی خودش استاد میشود.
در بخش انسانی کمال یک چیز دیگر است. در بخش انسانی وقتی شما امام را قصد میکنی، خودت امام میشوی. ببین خدا با بندهاش چه کار کرده!! هیچ کس غیر از خدا، نمی تواند اینطوری حرف بزند: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً[1]= و ما را امام اهل تقوا قرار بده». در این آیه شریفه پیغمبر دعا می کند که خدایا ما را امام متقین قرار بده. چون امام شخصیتش حقیقی است. اما وقتی دکتر و مهندس میشوی، معلوم نیست دکتر و مهندس شدن به نفعت هست یا نه! ممکن است با همین درجه به جهنم بروی.
جامعه کبیره/ السلام علی ائمه الهدی
[1] . سوره فرقان/آیه 74.
ق/221
کلیدواژه ها:
آثار استاد